پاورپوینت عناصر فیلمنامه (pptx) 21 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 21 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
1
عناصر فیلمنامه
مقدمه
پیرنگ
شاه پیرنگ
خرده پیرنگ
ضدپیرنگ
شخصیت
شخصیت تاریخی
شخصیت مبهم
شخصیت تخیلی
درون مایه
کشمکش
دیالوگ
گفتگو در فیلمنامه کارکردهای مختلفی دارد
صحنه
،
موقعیت
فهرست مطالب:
فیلمنامه طرحی است برای ساختن یک فیلم که از عناصری مانند پیرنگ، شخصیت، کشمکش، بحران، نقطه اوج، گفتگو تشکیل شده است.
اینها
عناصر ساختاری فیلمنامه هستند که در اینجا به طور مختصر مورد بررسی قرار
میگیرند
. هر فیلمنامه نویس، کارگردان، تهیه کننده، تدوینگر، بیننده و هر کسی که درباره ی سینما می-نویسد یا آن را آموزش می دهد باید با این عناصر بنیادی آشنا باشد.
البته مجموعهای از جنبههای ثانوی نیز در کار فیلمنامه نویسی وجود دارد که عبارتاند از : شکل و شمایل فیلمنامه به عنوان یک طرح یا نقشه؛ حرفهی فیلمسازی به عنوان یک مهارت، صنعت و هنر؛ ملاحظات تولید و اشکال مختلف طرح یا خلاصهی داستان، پیشنویس فیلمنامه و اقتباس. این وجوه گرچه در مقایسه با کشمکش، پیرنگ، ساختار، شخصیت، معرفی و گفتگو، جنبههای ثانوی کار محسوب میشوند، اما همگی در کار فیلمنامه نویسی اهمیت خاص خود را دارند.
مقدمه:
«پیرنگ عبارت است از صحنهها، حوادث و بحرانهای سازمان یافتهای که کشمکش را پس از تثبیت آن، با گذر از مراحل درهم تنیدهی خود، به لحظهیگرهگشاییمیرساند. انتخاب و ترتیب صحنهها پیرنگ را تعیین میکند و ساختار فیلمنامه را شکل میدهد.» (همان). به عبارت دیگر «پیرنگ عبارت است از چارچوب یا اسکلتی که ایدهی اصلی فیلمنامه به آن آویخته شده، یعنی زیر ساخت کل فیلمنامه. پیرنگ همان ساختار است»
به طور کلی باید گفت که در میان جنبههای گوناگون روایت ظاهراً پیرنگ اساسیترین و باثباتترین جنبه آن است. ما معمولاً به تنوع رخدادها بیش از تنوع پیرنگ¬ها علاقه داریم. از نظر اسکولز «پیرنگ فقط اسکلتی ضروری است که وقتی شخصیت و رخداد در آن قرار میگیرد، تبدیل به کلی میشود که باید در آن روح زندگی (کیفیت ذهنی) دمید»
پیرنگ
مک کی معتقد است طرح به معنای پیچوخمهای خام دستانه یا تعلیق شدید و غافلگیری تکان دهنده نیست. بلکه حوادث باید انتخاب شوند و طبق الگویی خاص کنار هم قرار گیرند. بنابر چنین برداشتی از ترکیب بندی و طراحی، همه داستانها دارای
پیرنگاند
. گرچه طرح حوادث داستانی انواع بی شماری دارد اما بدون حد و مرز نیست. «دورترین زوایای این هنر، مثلثی را به دور امکانات صوری داستان گویی تشکیل می دهند. مثلثی که در واقع مرزهای جهان داستان را تعیین
میکند
. کل نگرش¬های هستی شناسانه هنرمندان، انواع
بیشمار نگرشها
به واقعیت و زندگی، در این مثلث می¬گنجد. زاوایای سه گانه مثلث طرح داستان را شاه پیرنگ، خرده پیرنگ و ضدپیرنگ می¬نامند»
پیرنگ
شاه پیرنگ«در رأس مثلث داستان اصول سازنده «طرح کلاسیک » قرار دارند. این اصول به صحیحترین و دقیقترین معنای کلمه «کلاسیک» هستند: بیزمان و فرافرهنگی، بنیاد هر جامعه زمینی، اعم از متمدن و بدوی. اصولی که هزاران سال تاریخ داستانگویی شفاهی را پشت سر میگذارند و به سپیده دم تاریخ میرسند»
().
مک کی مجموعه این اصول ازلی و ابدی را شاه پیرنگ مینامد. او شاه پیرنگ را فرم رایج و مرسوم و روزمره دنیای سینما میداند. «شاه پیرنگ دارای پایان بسته است؛ یعنی تمام پرسشهایی که در داستان مطرح شده و تمام عواطفی که برانگیخته شده پاسخ داده شده است
»
از دیگر خصوصیات شاه پیرنگ استفاده از روابط علت و معمولی، زمان خطی، کشمکش بیرونی، قهرمان منفرد، واقعیت یکپارچه و قهرمان فعال است.
شاه پیرنگ
خرده پیرنگ غالباً پایان داستان را به نحوی باز میگذارد. اغلب پرسشهایی که در داستان مطرح شده پاسخ داده میشوند اما یک یا شاید دو پرسش بیپاسخ میماند و بر عهده تماشاگر است که بعد از تماشای فیلم برای آنها پاسخی بیابد. عواطف بر انگیخته شده در فیلم نیز عمدتاً ارضا میشوند اما شاید ارضای تتمهای از عواطف نیز به تماشاگر واگذاشته شود. از دیگر خصوصیات خرده پیرنگ استفاده از کشمکش درونی، تعدد قهرمان و قهرمان منفعل است. از نظر مک کی خرده پیرنگ اگرچه از تنوع کمتری نسبت به شاه پیرنگ برخوردار است اما به اندازه شاه پیرنگ جهانی و فراگیر است
خرده پیرنگ
در گوشه سمت راست مثلث ضدپیرنگ قرار دارد، که معادل سینمایی ضد رمان یا رمان نو و تئاتر پوچ است. انواع ضد ساختار عناصر کلاسیک را تقلیل نمیدهند، بلکه معکوس میکنند و با نفی فرمهای سنتی شاید اصلاً فکر وجود اصول فرمال را به سخره میگیرند. به اعتقاد مک کی «نمونههای ضد پیرنگ نسبت به شاه پیرنگ و خرده پیرنگ کمترند و عمدتاً در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم ساخته
شدهاند
از آنجا که پیرنگ، شکل یا سازمان کلی اثر نمایشی است، مهمترین عنصر شکل دهنده نیز محسوب میشود؛ هم از این رو گاه مترادف فرم یا ساختار نیز به کار میرود»
ضدپیرنگ
همانطور که در تعریف مفاهیم اشاره کردیم، شخصیت با کنشهایش آشکار میشود. شخصیت ممکن است خود را توصیف کند یا دیگران از برخی خصوصیات مثبت او همچون مهربانی، گذشت و معنویتش سخن بگویند؛ اما اگر همان موقع او مادربزرگ افلیجش را از پلهها به پایین پرت کند، این کنش است که شخصیت وی را تعریف خواهد کرد. اگر بیننده میان آنچه از اعمال شخصیت میبیند با چیزی که دربارهیاو میشنود منافاتی حس کند، هیچ کلامی نمیتواند شناخت او را از شخصیت تغییر دهد، زیرا شخصیت در متن کنشهایش شناخته میشود.
شخصیت