صفحه محصول - تحقیق بررسی همجنسگرایی از دیدگاه روانشناسی

تحقیق بررسی همجنسگرایی از دیدگاه روانشناسی (docx) 80 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 80 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

همجنس گرایی در روانشناسی دانشجو: هادی امیدی فهرست مطالب Contents TOC \o "1-3" \h \z \u همجنس گرایی از دیدگاه روانشناسی PAGEREF _Toc531073775 \h 4همجنس گرایی در روانشناسی PAGEREF _Toc531073776 \h 43.1. مفاهیم کلیدی در مطالعه رفتارها و گرایشات جنسی انسان PAGEREF _Toc531073777 \h 63.1.2. هویت جنسی PAGEREF _Toc531073778 \h 93.1.3. نقش جنسی PAGEREF _Toc531073779 \h 123.1.4. گرایش جنسی PAGEREF _Toc531073780 \h 133.1.5. اختلالات عملکرد جنسی PAGEREF _Toc531073781 \h 163.1.6. تفاوت انحراف و اختلال جنسی از دیدگاه فروید PAGEREF _Toc531073782 \h 213.1.7. همجنس گرایی PAGEREF _Toc531073783 \h 223.2. تاریخچه ای از همجنس گرایی در فرهنگ های مختلف PAGEREF _Toc531073784 \h 233.3. ماهیت و سبب شناسی روابط با همجنس PAGEREF _Toc531073785 \h 273.3.1. میزان شیوع و بروز همجنس گرایی PAGEREF _Toc531073786 \h 30(جدول1-3 مقیاس گرایش جنسی کینزی) PAGEREF _Toc531073787 \h 313.3.2. همجنس گرایی عارضه ای روانی یا گرایش جنسی بهنجار PAGEREF _Toc531073788 \h 343.3.3. برون آیی و اهمیت آن PAGEREF _Toc531073789 \h 353.3.4. رابطه جنسی بین محارم همجنس PAGEREF _Toc531073790 \h 393.4 .عوامل گرایش به همجنس گرایی PAGEREF _Toc531073791 \h 423.4.1. زمینه روانشناختی PAGEREF _Toc531073792 \h 443.4.2. ناهمنوای یا عدم تطابق جنسیتی در دوران کودکی PAGEREF _Toc531073793 \h 483.4.3. عوامل پیش از تولد PAGEREF _Toc531073794 \h 513.4.4. زمینه فرهنگی- اجتماعی PAGEREF _Toc531073795 \h 533.4.5. زمینه ژنتیکی PAGEREF _Toc531073796 \h 543.4.6. زمینه هورمونی PAGEREF _Toc531073797 \h 573.4.7. ساختار مغز PAGEREF _Toc531073798 \h 593.4.8. برانگیختگی تعمیم یافته (ناآشنا هوس انگیز می شود) PAGEREF _Toc531073799 \h 623.4.9. ترجیح جنسی PAGEREF _Toc531073800 \h 653.4.10. انتخاب طبیعی PAGEREF _Toc531073801 \h 653.4.11. تبدیل خواهی جنسی PAGEREF _Toc531073802 \h 66منابع PAGEREF _Toc531073803 \h 71منابع فارسی PAGEREF _Toc531073804 \h 71کتاب PAGEREF _Toc531073805 \h 71مقالات PAGEREF _Toc531073806 \h 76منابع لاتین PAGEREF _Toc531073807 \h 77کتاب PAGEREF _Toc531073808 \h 77مقالات PAGEREF _Toc531073809 \h 79وب سایت رسمی PAGEREF _Toc531073810 \h 79 همجنس گرایی از دیدگاه روانشناسی همجنس گرایی در روانشناسی روانشناسی به شکل علمی و آکادمیک، به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بازمی گردد؛ می‌توان گفت اکتشافات و تحقیقات قابل توجه در روانشناسی، تنها از حدود ۱۵۰ سال پیش شروع شده است؛ و این درحالی است که علوم تجربی دیگر از تاریخچه‌ای بلندتر و پربارتر برخوردارند. البته مباحث مربوط به ذهن و روان قرن‌هاست که ذهن متفکران را به خود مشغول کرده و آثار مکتوب آن از دانشمندان یونانی و متفکرانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو نیز در دست است، اما این شاخه از علم تا پیش از روانشناسی جدید، به صورت مدون و آکادمیک مورد مطالعه قرار نگرفته بود. روانشناسی، علم مطالعه رفتار و فرآیند‌های ذهنِ موجود زنده ـ بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی می باشد. که منظور از «رفتار» در روان شناسی، آن دسته از فعالیت‌های جاندار است که بوسیله یک جاندار دیگر یا با دستگاه‌های آزمایشگاهی قابل مشاهده است. و منظور از «فرآیندهای ذهنی» یعنی آن دسته از فعالیت‌های جاندار که قابل مشاهده مستقیم نیست، ولی می‌توان آن را از روی آثارش در رفتار فرد استنباط کرد. نمونه‌هایی از رفتار عبارتند از: مطالعه کردن، صحبت کردن، ورزش کردن، خوابیدن، حرف زدن در خواب، آب دهان انداختن، گره کردن مشتها و... و نمونه‌هایی از فرآیندهای ذهنی عبارتند از: حل مسئله ، سبک تفکر ، تغییرات مربوط به حافظه و یادگیری ، ادراک و ... بنابراین آنچه که در روانشناسی که علم بررسی رفتار و فرایندهای ذهنی آن است، مورد توجه و بررسی قرار می گیرد، رفتار انسانی است. زیرا ذهن و روان به صورت مستقیم قابل بررسی نیست، اما از روی جلوه ها و عملکرد های رفتاری انسان، روان و ذهن قابل بررسی است. بنابراین در روانشناسی، خود ذهن یا خود روان را مطالعه نمی کنیم، بلکه کنشها یا عملکردهای آن را مطالعه می کنیم و رفتار واژه ای است که روانشناسان برای بیان آنچه مردم انجام می دهند، به کار برده می شود. به مرور زمان علم روانشناسی به شاخه های مهم دیگری تقسیم شده و به صورت تخصصی مورد توجه روانشناسان قرار گرفت، که از این تقسیمات می توان به: روانشناسی بالینی، روانشناسی شخصیت، روانشناسی آموزشی، روانشناسی احتماعی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی جنسی و غیره اشاره کرد. در روان شناسی مکاتب مختلفی همچون، ساخت گرایی، انسان گرایی، رفتارگرایی، روان کاوی، کنش گرایی و غیره به وجود آمده است. به همین خاطر است که علم روانشناسی با ریز بینی ها و تحقیقات متعدد خود از زمان تاسیس تا حال، می تواند جزء بهتربن علومی باشد که ما را در تبیین هرچه بهتر گرایش انسان به همجنس گرایی کمک کند از این رو در این فصل با توجه به مباحث علم روانشناسی و نظریات و تحقیقات متعدد صورت گرفته در باب همجنس گرایی، به بررسی و سبب شناسی گرایش فرد به همجنس گرایی خواهیم پرداخت و با توجه به نوع نگاه علم روانشناسی نسبت به همجنس گرایی، توضح خواهیم داد که این نوع رفتار و گرایش جنسی از کجا سرچشمه گرفته، و آیا این نوع گرایش با طبیعت انسانی همخوانی دارد یا نه؟ و چه سیری در باب این نوع رفتار جنسی در علم روانشناسی رخ داده است. 3.1. مفاهیم کلیدی در مطالعه رفتارها و گرایشات جنسی انسان در طول تاریخ، انسان به منظور بقاء نسل، ملزم و نیازمند به نزدیکی و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آن که اطلاعات در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را بر اساس علم و دانش تنظیم کند، تنها از تخیل، سنت ها و فرهنگ های عمومی جامعه بهره می گرفت. به خاطر همین گرایشات و تمایلات جنسی، جزء مسائل مجهول بشری در گذشته به حساب آمده و تعاریف مختلفی درباره تمایلات و گرایشات جنسی انسان مطرح می کردند. به طوری که در یونان باستان، علاقه به جنس مخالف و تمایل به همجنس را، در عرف اجتماع امری پذیرفته شده مطرح می کردند و برخی نیز بر این باور بودند که انسان دارای دو طبیعت و خلقت می باشد، بعضی مذکر ها دوگانه اند و برخی مونث ها نیز طبیعت دوگانه دارند. لذا از این رو تمایل و علاقه به جنس مخالف را، ناشی از شکاف نیمه مذکر و نیمه مونث می دانستند و تمایل مرد به همجنس را، متأثر از شکاف مذکر دوگانه فرض می کردند. و در نگرش برخی ادیان، مانند یهودیت و مسیحیت، تمایلات جنسی انسان در قالب تولید نسل، آن هم با دایره ای محدود تعریف می شد. که بعدها با ظهور اسلام که مبتنی بر وحی آسمانی بود، نوع نگاه و تعریف نسبت به تمایلات جنسی و گرایشات آن، از استحکام خاصی برخوردار شد و ارضای صحیح تمایلات جنسی نه تنها مجاز، بلکه امری واجب برای پیروان آن مطرح شد و زن و مرد هر دو به یک اندازه مجاز به بهره گیری جنسی از یکدیگر شدند. تا انسان را از مسیر تعارضات اساسی و عقده های پایدار که زمینه ساز بیماریهای روانی بودند مصون نگاه داشته، و سلامت فرد را تضمین نماید. لذا در بررسی موضوع مورد بحث ما، مفاهیمی وجود دارد که تبیین و تعریف صحیح آنها، نقش اساسی در بیان و تبیین هر چه بهتر موضوع بحث ما خواهد داشت، که به اختصار به توضیح چند مورد از این تعاریف خواهیم پرداخت. 3.1.1. رفتار جنسی در روانشناسی با اینکه برخی از مفاهیم جهانی هستند، اما به هیچ عنوان، تفسیر و تعریف واحدی از انها ارائه نمی شود. جالب است که برخی از این مفاهیم و تعابیر، مفاهیمی نسبی و منحصر به فرد بوده و ار این رو، تفاسیری خصوصی و تعابیری شخصی در باره انها به کار برده می شود، که از زمانی به زمانی دیگر و از گروهی به گروه دیگر دارای تعاریف و مفاهیم متفاوتی باشند که گاهی این تعاریف مشابه و گاهی متضاد هم می باشند. رفتار جنسی، بر اساس نگرش علوم مختلف، متفاوت می باشد. لذا در دهه های اخیر، متخصصان علوم روانپزشکی و روانشناسی، تلاش داشته اند که برخی از قید ها مانند تولید مثل را از تعاریف رفتار جنسی برداشته و به طور مستقل برای آن تعریفی بیان کنند. امروزه رفتار جنسی را وسیله ای برای تولید مثل در نظر نمی گیرند، بلکه آن را بیشتر رفتاری در جهت کسب اوج لذت جسمی و روانی و به عنوان یک بازی مفرح، مشروع و آرام بخش تعریف می کنند. برخی روانشناسان مانند کینزی، رفتار جنسی را به عنوان «رفتاری که به اوج لذت جنسی منجر شود.» تعریف می کنند. که این تعریف خالی از اشکال نیست، زیرا اگر زنی با همسر خویش آمیزش داشته باشد ولی به اوج لذت جنسی نرسد، آیا می توان گفت که رفتار جنسی انجام نگرفته است؟ ولی افرادی مانند هاید، تصویر کامل تری از رفتار جنسی را ارائه دادند و آن را چنین تعریف کردند که «رفتار جنسی، رفتاری است که برانگیختگی جنسی ایجاد نموده و احتمال رسیدن به اوج لذت را افزایش می دهد.» که با گذشت زمان و عادت ها و عرف اجتماعی، رفتار و تمایلات جنسی انسان نیز دچار تغییر و تحول می شود. و می توان گفت که رفتار و پاسخ جنسی انسان، یک تجربه روانی فیزیولوژیک واقعی است، که هم با محرک های روانشناختی مانند تخیلات جنسی و هم با محرک های جسمی به وقوع می پیوندد که بیشتر نشان دهنده انگیزش ها، سائق ها و شخصیت فرد می باشد. که این تعریف نسبت به تعریف کینزی، کامل تر و صحیح تر است. لازم به ذکر است که در چاپ چهارم کتابچه تشخیصی و آمار اختلالات روانی، یک چرخه چهار مرحله ای برای رفتار جنسی انسان مشخص نموده اند که عبارت اند از: 1- مرحله میل و طرح جنسی 2- مرحله برانگیختگی 3- مرحله ارگاسم یا اوج لذت جنسی 4- فرونشینی. 3.1.2. هویت جنسی هويت جنسي عبارت است از احساس فردي مرد يا زن بودن كه از 3-4 سالگی نمايان مي شود. برخی بر این باورند که هویت جنسی، اصطلاحی است که برای بیان احساس مردانگی یا زنانگی فرد به کار برده می شود. مفهوم هویت جنسی، بیان کننده آن است که فرد به طور معین و مشخص، خود را مرد یا زن بداند. هویت جنسی، بر اساس زیست شناسی افراد بنا می شود، از تجربیات اجتماعی متأثر است و برای این که ثبات و دوام پیدا کند، به گذشت زمان نیاز دارد. تقریباً هر کودکی تا سن 2-3 سالگی، اعتقاد محکمی در مورد مونث یا مذکر بودن خود پیدا می کند و می تواند با قاطعیت بگوید که من دختر هستم یا من پسر هستم. هر چند به نظر می رسد که این عناوین توسط والدین به آنها یا برادران و خواهران بزرگتر از خود بکار برده می شوند. ولی با این حال حس نرینگی و مادینگی او هنوز کامل نیست که طبق نظریه شناختی، کودک ابتدا خود را به عنوان پسر یا دختر می شناسد و بعد سعی می کند رفتارهای مناسب جنسی خود را یاد بگیرد و بر آنها مسلط شود. و علاوه بر آن کودکان خردسال فوق العاده خود مرکز هستند و فکر می کنند که هر چیزی از لحاظ فیزیکی، نگرشی و ادراکی مانند خودشان است و در بین سنین چهار و هفت سالگی «همخوانی جنسی» را می آموزند و لذا معتقد می شوند که هویت جنسی و جنسیت هر فرد اسناد بنیادینی است که در طی زمان یکسان باقی می ماند و تحت تاثیر عوامل خارجی مانند اندازه مو و یا سبک پوشش قرار نمی گیرد و همچنین به عقیده رابرت استولر، «هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با نرینگی یا مادینگی است.» که بین جنسیت اجتماعی و جنسیت بیولوژیک، تمایز وجود دارد که اغلب این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان، رفتار مردانه و زنان، رفتار زنانه از خود نشان می دهند؛ ولی ممکن است جنسیت و هویت با همدیگر در تعارض یا تضاد باشند. طبق نظر فروید، هویت جنسی دختران و پسران از طریق همانند سازی با والدین آن ها به وجود می آید. چون این همانند سازی راه حل قابل قبولی برای مشکلات ناشی از گرایش کودک به تصاحب والد ناهمجنس خودش را فراهم می سازد. فرزندان، ناخوداگاه با ویژگی های شخصیتی، جسمی، نگرش ها و ارزش های والدین خود، همانند سازی می کنند و این ارزش ها را خود، درون فکنی می نمایند. که می توان این هویت ها را به دو قسم: اتکایی و وابسته به معنای این که دختر یا پسر ویژگی های کسانی را که به آن وابستگی دارد را، در خویش ایجاد کند، زیرا می ترسد محبت آن ها را از دست بدهد. و قسم دیگر، دفاعی یا تدافعی است، به این معنی است که پسر به خاطر ترسی که در او پدید می آید، سعی می کند با پدر خود همانند سازی کند تا هویت پسر بودنش آسیب نبیند و با خود چنین استدلال می کند که «من نمی توانم به علت ترس از اختگی توسط پدرم، مستقیماً مادرم را به تملک خود درآورم، ام به نوع دیگری می توانم این کار را بکنم و راهش هم این است که از طریق همانند شدن با پدرم، بتوانم لذتی را که از تملک مادر حاصل می شود، به دست آورم.» که بعدها هویت خویش را از میل به مادر، به میل به پدرذ تغییر می دهد. ولی این میل در دختران معنا و مفهومی ندارد. زیرا معمولاً دختران حسادت و رشک آلت را به طریقی برطرف می نمایند که ممکن است انتقام از مرد باشد یا تحقق آرزویش که خود را به جای مرد بگذارد یا با مادرش همانند سازی نماید که در این حالت، دختر در فکر داشتن آلت مردانه نیست و ویژگی جنسیت خود را می پذیرد. یکی دیگر از تعاریفی که درباره هویت جنسی مطرح می شود، دیدگاه بِم درباره هویت جنسی است. بِم چهار نسخ عمده هویت جنسی را توصیف کرده است که دوتای آنها در وهله اول در بر گیرنده مفاهیم اجتماعی هستند. نظریه بِم ترکیبی از نظریه های یادگیری اجتماعی و رشدی – شناختی است. بر اساس نظریه طرحواره جنسیتی بِم، کودکان برای سازماندهی اطلاعات مربوط به خویشتن بر اساس تعاریف فرهنگی رفتار متناسب با جنسیت، نوعی «آمادگی تعمیم یافته» دارند. در هر حال بدون در نظر گرفتن بهترین تعریف، در تحقیقاتی که در ایالات متحده امریکا در مورد هویت جنسی کودکان صورت گرفته است، مشخص شده است که کلیشه های هویت جنسیتی را در هنگاه رسیدن به کلاس ششم آموخته اند. آنها در این سن رفتار را بر اساس متناسب بودن با جنسیت می شناسند و سعی می کنند که از رفتارهای غیر متناسب با نقش جنسیتی خودشان پرهیز کنند، لیکن بسیاری از روانشناسان معتقدند که هنجارهای نقش جنسیتی خطرناک و غیر سازشی هستند، چون این نقش ها رفتار زنان و مردان را محدود می سازند. 3.1.3. نقش جنسی نقش جنسی رفتاری است که با مفهوم هویت جنسی در ارتباط بوده و تا حدودی مشتق از آن محسوب می شود.از سوی رواشناسان تعاریف و معانی مختلفی درباره نقش جنسی و مفهوم آن بیان شده است به طوری که برخی از روانشناسان مانند جان مانی و آنک اهرهات مفهوم نقش جنسی را کاملاً جداگانه و مستقل از مفهوم هویت جنسی تعریف کرده و آن را چنین تعریف می کنند که: « هر آنچه فرد برای شناساندن خود به عنوان یک پسر یا مرد و یا دختر یا زن می گوید و انجام می دهد را نقش جنسی گویند که در هنگام تولد، ایجاد نمی شود، بلکه به تدریج از طریق تجاربی که شخص دربرخورد و تعامل اتفاقی و پیش بینی نشده بدست می آورد، از طریق دستورات و تلقینات آشکار و از طریق حساب دو دوتا چهارتا و گاهی پنج تا، شکل می گیرد. حاصل معمول این روندف هماهنگی هویت جنسی و نقش جنسی است. هرچند صفات زیستی حائز اهمیت است، ولی یادگیری، عامل عمده ای در دستیابی به نقشی متناسب با جنس است.» و برخی نیز تعریف نقش جنسی را نزدیک به مفعوم هویت جنسی تعریف کرده و بیش تر به آن رنگ و بوی فرهنگی- اجتماعی داده و مسئله فیزیولوژیکی را از دایره نقش جنسی جدا کرده و آن را چنین تعریف می کنند: «نقش های جنسی، انتظارات فرهنگی هستند که تعیین کننده چگونگی ارتباط مردان و زنان با یکدیگر است. همچنین فعالیت افراد را بر اساس ارزش ها و علاقه آن ها مشخص می کنند.» لازم به ذکر است که نقش جنسی افراد، ممکن است متضاد با هویت جنسی افراد به نظر آید. شخص ممکن است با همجنس، همانند سازی کند، ولی عین حال، لباس، آرایش مو یا سایر خصوصیات جنس مخالف را برگزیند یا ممکن است شخص با جنس مخالف، همانند سازی کرده ولی بسیاری از خصوصیات رفتاری همجنس را انتخاب نماید. 3.1.4. گرایش جنسی گرایش جنسی مفهومی است که دلالت دارد بر الگویی پایدار از جاذبه هیجانی، رمانتیک، و یا جنسی به مردها، زن ها و یا هر دوجنس. و همچنین گرایش جنسی به میزان کشش جنسی هر فرد به سمت زنان یا مردان اطلاق می شود و یکی از متغیرهای بنیادی برای فهم رفتار جنسی بشر به شمار می رود. مقصود از گرایش جنسی این است که شخص از لحاظ جنسی تا چه اندازه مجذوب افراد همجنس یا دگر جنس با خود می شود. و طبق تعریف ساده ی کینزی، گرایش جنسی، به گرفتن شریک جنسی در هر شخص از همجنس خود یا جنس مخالف است. علاوه بر آن می توان گفت که گرایش جنسی پدیده ای است چند عاملی است که پایه اولیه گرایش جنسی در ژنتیک، ساختار مغزی و چگونگی شرایط دوران رحمی است.. بنابراین در بررسی سبب شناسی آن نمی توان فقط به تاریخچه روانی فرد اکتفا کرد و در نظر گرفتن گرایش جنسی به عنوان تمایلی که با فرد به دنیا می اید و غالب اوقات بنا بر ریشه های زیستی آن قابل تغییر است نگاه درست تری خواهد بود. گرایش جنسی فرد به احساس فرد از هویت جنسی اش وابسته است. این هویت جنسی باعث شکل گیری احساس ها و رفتارهای جنسی فرد است. تحقیقات چند دهه اخیر نشان داده است که گرایش جنسی دامنه ای از طول یک پیوستار است. یک سوی این پیوستار کشش انحصاری به جنس مخالف و در سوی دیگر آن کشش به همجنس قرار دارد. با این وجود گرایش جنسی در سه گروه مطرح می شود: دگرجنس خواه، که دارای کشش هیجانی، عاطفی، و یا جنسی به اعضای جنس مخالف خود می باشد. همجنس خواه که دارای کشش هیجانی، عاطفی، و یا جنسی به اعضای جنس موافق خود می باشد و دوجنس خواه که دارای کشش هیجانی، عاطفی، و یا جنسی به هر دو جنس زن و مرد می باشد. این دامنه رفتار ها و کشش ها در فرهنگ های مختلف و ملل گوناگون در سراسر جهان، توصیف شده اند. که در برخی از فرهنگ ها برای توصیف افرادی که این کشش ها را ابراز می کنند از برچسب های هویتی استفاده می شود. در ایالات متحد امریکا رایج تربرچسب ها، لزبین ها، گی ها و دو جنس گرا می باشد. گرایش جنسی از سایر مؤلفه های جنسی و جنسیت متمایز است ولی برخی از این مفهوم بگونه ای برداشت می کنند که گویی تنها یک ویژگی فردی مثل جنسیت زیستی هویت جنسی یا سن است، در حالی که این دیدگاه نظری ناقص می باشد. چرا که گرایش جنسی، در ارتباط با دیگران، تعیین می شود و انسان ها گرایش های جنسی خود را از طریق رفتارهایی که با دیگران دارند بیان می کنند این رفتارها می توانند از عمل ساده ای مثل نگه داشتن دستهای یک نفر در دست و یا بوسیدن باشد. بنابراین گرایش جنسی عمیقاً با روابط فردی صمیمانه گره خورده است که این رابطه فردی صمیمانه، خود با احساس نیاز برای عشق، دلبستگی و صمیمیت در ارتباط است و می توان گفت که گرایش جنسی جنسی فقط شامل یک ویژگی درون فردی نیست، بلکه گرایش جنسی تعیین کننده اجزاء اساسی هویت فردی است که شامل رابطه رضایت بخش و ارضای ارتباط عاطفی می باشد. در بین دانشمندان بر سر دلایل قطعی ای که باعث گرایش های جنسی دگرخواه، همجنس خواه و دو جنس خواه می شوند، توافق نظر وجود ندارد. با وجود اینکه تحقیقات بسیاری، اثرات احتمالی عواملی چون ژنتیک، هورمونها، رشد، اجتماع و فرهنگ را بر گرایش جنسی آزموده اند ولی هیچ یافته قطعی ای بدست نیامده است تا به دانشمندان اجازه دهد که در مورد عامل و عوامل بخصوصی که گرایش جنسی را مشخص می کند، استنتاج نهایی داشته باشند. تعدادی از دانشمندان چنین گمان می کنند که سرشت و تربیت و پرورش هر دو نقش های پیچیده ای برای ایجاد گرایش جنسی ایفا می کنند و اغلب مردم راجع به انتخاب گرایش جنسی خود، محدود به عوامل یاد شده هستند. امروزه دو اصطلاح «ترجیح جنسی» و «گرایش جنسی» را از یکدیگر متمایز می دانند. زیرا ترکیب اول، این مفهوم را به ذهن متبادر می کند که گویی فرد در این زمینه مختار است و می تواند هر زمان که بخواهد ترجیح خود را عوض کند. در حالی که واژه گرایش، اشاره به امری درونی و ذاتی دارد. 3.1.5. اختلالات عملکرد جنسی اختلالات عملکرد جنسی یکی از شایع ترین مشکلاتی است که افراد جامعه با آن دست به گریبان هستند. حدود یک سوم از مردان روی زمین از اشکالات و اختلالات مربوط به انزال و یک سوم خانمها از اختلال در ارگاسم رنج می برند و چنانچه انبوه مبتلایان به سایر اختلالات را هم به این ارقام اضافه کنیم این ادعا که اختلالات جنسی شیوع بسیار بالایی دارند، امری واقعی به نظر می رسد. هر چند برآورد دقیق میزان بروز اختلالات جنسی دشوار است اما مطالعات انجام شده بیانگر آن است که 30 تا 50 درصد مردان و زنان با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. علیرغم این شیوع، تا حدود چند دهه گذشته، امکانی برای درمان وجود نداشت و تنها روانشناسان و روان پزشکان معتقد به مکتب روانکاوی این گونه بیماران را می پذیرفتند که نتایج درمانی ناچیز بود و علیرغم صرف وقت و هزینه زیاد، کمکی به بیماران نمی کرد. اختلال عملکرد جنسی بطور گسترده به عنوان عدم توانایی برای لذت کامل بردن از رابطه جنسی تعریف می شود. به طور خاص، اختلالات جنسی، اختلالاتی است که با یک چرخه پاسخ جنسی کامل در تداخل می باشد. این اختلالات زمانی برای یک فرد ایجاد مشکل می کند که مانع لذت بردن و یا مانع ایجاد رابطه جنسی دلچسب گردد. در حالی که در اختلالات عملکرد جنسی به ندرت سلامت جسمی فرد را تهدید می کند، ولی می تواند عوارض روانی سنگینی، مانند افسردگی، اضطراب، و ناتوان کننده احساس بی کفایتی را برای این اختلالات در نظر گرفت. بسیاری از عوامل جسمی و روانی، می تواند در عملکرد و پاسخ های جنسی انسان تاثیر بگذارد. که در این میان وضعیت جسمانی، بیماری و مواد مخدر از تاثیرات بیشتری برخوردار هستند؛ علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که مواد شیمیایی و دیگر آلاینده های زیست محیطی، در کاهش عملکرد جنسی انسان نقش قابل توجهی دارد. همچنین برخی از عوامل روانی مانند تجاوز به عنف و یا زنای با محارم، احساس گناه، خود تصویری ضعیف، افسردگی، خستگی مزمن، اعتقادات مذهبی خاص، و یا مشکلات زناشویی می تواند تاثیر قابل توجهی در ایجاد اختلالات عملکرد جنسی داشته باشد. که این اختلالات اغلب با اضطراب همراه است. طبق دهمین تجدیدنظر طبقه بندی آماری و بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته، اختلال عملکرد جنسی به معنای: «ناتوانی فرد برای شرکت در رابطه جنسی دلخواهش است». این اختلالات عملکرد به شکل های گوناگونی بروز می کند مانند فقدان میل جنسی یا ناتوانی فیزیولوژیک برای شروع، تداوم یا تکمیل تعامل جنسی. از آنجا که پاسخ جنسی روان تنی است، «ممکن است تعیین اهمیت نسبی عوامل روانشناختی و یا عضوی مشکل باشد.» همچنین در چهارمین کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلال عملکرد جنسی به عنوان اختلالی در چرخه پاسخ جنسی یا درد هنگام رابطه جنسی تعریف شده است. که ممکن است اختلالا عملکرد جنسی نشانه ای از مشکلات زیستی یا تعارضات درون روانی یا بین فردی یا ترکیبی از این عوامل باشد. در DSM-IV هفت طبقه عمده اختلال عملکرد جنسی ذکر شده است: اختلالات میل جنسی اختلالات انگیختگی جنسی اختلالات ارگاسم اختلالات دردجنسی اختلال عملکرد جنسی ناشی از یک اختلال طبی عمومی اختلال عملکرد جنسی ناشی از مواد اختلال عملکرد جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است. برخی از اختلالات عملکرد نظیر فقدان میل جنسی، هم در زنان دیده می شود و هم در مردان، ولی زنان بیشتر از «کیفیت ذهنی» رابطه جنسی شاکی هستند تا «فقدان یک پاسخ اختصاصی». لذا دهمین تجدیدنظر طبقه بندی آماری و بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته، توصیه می کند که برای «برای یافتن مناسب ترین تشخیص، بررسی ها فراتر از شکایت موجود باشد». که می توان از ملاک های تشخیصیICD-10 برای اختلال عملکرد جنسی که ناشی از اختلال یا بیماری عضوی نیست، می توان بطور اختصار به موارد زیر اشاره کرد: کمبود یا فقدان میل جنسی، که با کاهش جستجوی رابطه جنسی، کاهش اندیشه در مورد رابطه جنسی و احساسات میل با اشتهای مربوط به آن و کاهش خیال پردازی های جنسی بروز کند... انزجار جنسی. احتمال تعامل جنسی با یم شریک جنسی آن قدر سبب انزجار، ترس یا اضطراب می شود که از فعالیت جنسی پرهیز می شود و یا اگر انجام شود، همراه با احساسات منفی قوی و ناتوانی برای لذت بردن از آن است... نقصان لذت جنسی. با تحریک جنسی، پاسخ تناسلی (ارگاسم یا انزال) روی می دهد ولی همراه با احساسات لذت بخش یا تهییج خوشایند نیست. نقص پاسخ جنسی. برای مثال در مردان وقتی برای نزدیکی کوشش می شود، نعوظ لازم برای عمل آمیزش ایجاد نمی شود. و در زنان نقص در پاسخ تناسلی که به صورت نقایصی در لیزشدگی واژن به همراه تورم ناکافی لب های فرج است اختلال در عملکرد به صورت های مختلفی مانند عدم لیزشدنی در برخی مواقع رخ می دهد. انزال زود رس، که در این مواقع فرد آنقدر قدرت ندارد که انزال خود را به تعویق اندازد تا از عشق بازی لذت ببرد. موارد دیگری نیز است که برای اطلاع کامل از آنها می توان به طبقه بندی آماری و بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته (ICD-10)، رجوع کرد. در مورد اختلالات عملکرد جنسی باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر نوع استرس، اختلالات هیجانی یا ناآگاهی از فیزیولوژی و کارکرد جنسی می تواند روی کارکرد جنسی تاثیر منفی داشته باشد. اختلال عملکرد ممکن است از ابتدای زندگی بروز کند و یا اکتسابی باشد، یعنی پس از یک دوره کارکرد طبیعی ظاهر شود. اختلال عملکرد جنسی ممکن است فراگیر یا محدود به شریک جنسی خاص یا موقعیت خاصی باشد. برخی نیز بر این باورند که تعیین اخنلالات و نابهنجاری های جنسی امری دشوار و ظریفی می باشد به طوری که برای بیان برخی از اختلالات و نابهنجاری های عملکرد جنسی، باید تصویر و حدو مرز درست و بهنجاری از عملکرد جنسی داشته باشیم که در این میان به دست آوردن نمونه هایی که نماینده و بیانگر واقعی جمعیت عمومی باشند بسیار دشوار است و حتی مطالعاتی که در انها جمعیت عمومی مورد بررسی قرار گرفته است، با مشکلات زیادی مواجه بوده است. لذا در تعیین عملکردهای بهنجار جنسی افراد مشکلات زیادی وجود دارد برای مثال در اختلال عملکرد جنسی زود انزالی در بین مردان و یا دیر لیز شدن واژن یک زن، زمانی می توان آن را جزء اختلالات جنسی به حساب آورد که در لذت بخشی و کامیابی جنسی زوجین اختلالا ایجاد شود. به طوری که همزمان با زود انزالی مرد زن نیز به ارگاسم برسد و یا در دیر لیزشدگی واژن زن، طرفین در رابطه جنسی دچار اذیت و اختلال نمی شوند، نمی توان آن را به عنوان اختلال جنسی برای آن افراد در نظر گرفت. ولی برخی از اختلالات جنسی هستند که در هر شرایط به عنوان اختلال عملکرد جنسی به حساب می آیند، مانند عدم نعوظ آلت تناسلی مردان. 3.1.6. تفاوت انحراف و اختلال جنسی از دیدگاه فروید فرویدارضاء تمایلات جنسی، به نحوی که از اصل تولید مثل خارج باشد، را «انحراف جنسی» می نامد؛ در حالی که «اختلال جنسی» را زمانی مطرح می کند که در زندگی فردی و اجتماعی، نابسامانی ایجاد شده و جریان عادی و معمولی زندگی را برهم زده باشد. فروید تاکید می کند: «تا زمانی که انحراف به صورت حاد، خود زندگی را به خطر نینداخته باشد، باید از به کار بردن لفظ اختلال و فساد جنسی، خودداری کرد.» بر این اساس، فروید همجنس خواهی را یک اختلال جنسی محسوب نمی کند و در این مورد اظهار می کند که «همجنس خواهی، تنها میان افراد غیر عادی و بیماران عصبی وجود ندارد، بلکه افراد عادی نیز به آن مبادرت می ورزند و چه بسا برخی بیماران روانی وجود دارند که تمایلی به همجنس ندارد. در کشورهای اروپایی، این تمایل با وجود مخالف های فراوان، شیوع دارد و اختلال به حساب نمی آید.» فروید منشاء اکثر انحرافات جنسی را، توقف و تثبیت فعالیت جنسی در یکی از مراحل تحول شهوت جنسی انسان می داند. لذا فروید با توجه به تفاوتهای موجود میان انحراف جنسی و اختلال جنسی، انحرافات جنسی را چنین بر می شمارد: 1- بچه خواهی 2- حیوان خواهی 3- یادگار خواهی 4- عریان خواهی 5- خود آزاری 6- دیگر آزاری 3.1.7. همجنس گرایی همجنس گرایی بر الگویی پایدار از جاذبه هیجانی ، رمانتیک ، و یا جنسی به اعضای فرد همجنس دلالت دارد. همجنس‌گرايی يکی ازگرايش‌های جنسی است که مشخصه آن تمايل زیبايی شناختی، عشق رومانتيک، و تمايل جنسی منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد می‌باشد. انجمن روان‌شناختی آمریکا معتقد است که براساس اتفاق نظر علوم رفتارشناسی و جامعه‌شناسی و متخصصان سلامت و سلامت روانی همجنس‌گرایی فی‌نفسه نمونه‌ای معمولی و رد نکردنی از اختلاف در گرایش‌های جنسی انسان است. لازم به ذکر است که به رابطه همجنس گرانه میان دو جنس مذکر «گی» و به رابطه جنسی میان دو جنس مونث «لزبین» گفته می شود. 3.2. تاریخچه ای از همجنس گرایی در فرهنگ های مختلف اگر چه که رفتارهای همجنس گرایانه در تمام جوامع و فرهنگها در طول ادوار مختلف توصیف شده اند، ولی واکنش به چنین عمل و رفتاری که در بین فرهنگها متفاوت است. منع قانونی یا فرهنگی همجنس گرایی، باعث شده که این پدیده در برخی از فرهنگها به صورت غیر علنی صورت پذیرد و بالطبع میزان شیوع آن، به وضوح مشخص نباشد. در متون باستانی هندی و ایرانی، بسیاری از جاذبه و کشش به هم جنس یاد شده است. برای مثال در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد، برخی موبدان سومری به نام گالا که الهه «اینانا» را پرستش می کردند و سپس همتایان آنها در بابل و آشور لباس و رفتار های زنانه را بکار می گرفتند و به عنوان مفعول با مردان دیگر رابطه جنسی مقعدی داشتند، واژه گالا به صورت تصویر آلت مردانه به همراه مقعد نوشته می شد. در بابل و آشور رابطه جنسی مردان با گالاها موجب خوش اقبالی شناخته می​شد. همچنین در کتیبه های مصر باستان به مردانی که رفتار زنانه داشتند و با مردان رابطه جنسی داشتند «hmt» گفته می شد. لذا در یکی از افسانه های مصر که در چندین کتیبه به آن اشاره شده است «سِت» که یکی از خدایان مذکر بود با «هورس» که از دیگر خدایان مذکر مصر به حساب می آمد، رابطه جنسی برقرار کرده بود. همچنین در کتیبه های قدیمی مصر، تصویری از رابطه همجنس گرایانه در مقبره «نیانخخنوم» و «خنومهوتپ» در نزدیکی شهر «ممفیس» یافت شده است که در این تصاویر، دو مرد (صاحبان مقبره) دیده می شوند که همدیگر را در آغوش گرفته و یکدیگر را در حالتی که نوک بینی هایشان به هم رسیده است، می بوسند. که این نوع بوسه در تصویرگری مصری، نماد بوسه عاشقانه و رابطه جنسی می باشد. آثار بسیاری از روابط همجنس گرایانه و عشق بازی میان همجنسگرایان در آثار باقی مانده از یونان باستان دیده می شود. یکی از اشکال باقی مانده رایج، روابطه جنسی میان یک مرد بزرگسال با یک نوجوان می باشد، که از این رابطه با نام «پِدِرَستی» یاد می شود؛ در این رابطه مرد بالغ یک پسر را برای رابطه عاشقانه و جنسی انتخاب کرده و ضمن برقراری رابطه جنسی، روش های زندگی را به او آموزش می داد. در یونان باستان روابط بین مردان و پسران جوان معمول بوده‌است که به آن عشق افلاطونی گفته می‌شود اما این روابط به بوسیدن، نوازش کردن، دخول مقعدی، و قرار دادن آلت در میان دو ران محدود بود. علاوه بر این واژه لزبین که برای روابط همجنس گرایانه میان دو جمنس مونث به کار برده می شود، از این داستان منشاء می گیرد که زن شاعری به نام «سَفو» بود که حدود 600 سال قبل از میلاد در جزیره «لزبوس» زندگی می کرد و اشعاری در زمینه عشق به همجنس و جنس مخالف سروده است. بعد ها واژه «لزبین» برای اشاره به زنان همجنس گرا بکار گرفته شد. که این نوع روابط جنسی، در دیدگاههای دانشمندانی همچون افلاطون دیده می شود زیرا افلاطون در رساله ضیافت خود برترین عشق را میان همجنسان مرد و رابطه جنسی با زن را فقط برای تولید مثل دانسته است. همچنین قدیمی ترین شواهد مربوط به همجنس گرایی در فرهنگ چین، به قرن یازده الی شانزده در سلسله «شَنگ» بر می گردد. که اسناد تاریخی رسمی چین نشان می دهد، در سلسسله «چین» و «هان» -770 سال قبل از میلاد- همجنس گرایی در بین مردان نه جرم بوده و نه پدیده ای غیر اخلاقی به حساب می آمد. به طوری که از یازده امپراتور سلسله «هان» ده امپراتور معشوق همجنس یا روابط همجنس گرایانه داشتند که این نوع روابط جنسی برای طبقات بالای جامعه چین امری پذیرفته شده بود. همچنین شواهدی بر همجنس گرایی زنان در چین باستان نیز دیده شده است، که به زنان همجنس گرا «موجینگزی» گفته می شده. همانگونه در فصل قبل بیان شد، به مرور زمان با گسترش دین مسیحیت در اروپا و اسلام در خاورمیانه، نوع نگاه به همجنس گرایی، نگاهی گناه آلود و زشت به حساب می آمد. ولی در قرون بعدی، کشورهای زیادی از جرم انگاری همجنس گرایی دست برداشتند که فرانسه نخستین کشور غربی بود که پس از مسیحی شدن امپراتوری رم و جرم انگاری همجنس گرایی در سال 1791 میلادی، به جرم زدایی همجنس گرایی اقدام کرد. همچنین در قاره آمریکا در سال 1830 برزیل نیز، همجنس گرایی را امری طبیعی و بهنجار معرفی کرد. در سال 1867 پانصد تن از اعضای انجمن وکلای آلمان برای بررسی مسائل حرفه ای خود در مونیخ گرد هم آمده بودند که یکی از این وکلا به نام کارل هنریش اولریخ که گرایش همجنس خواهی هم داشت،. در آن روز مقابل همه 500 نفر شرکت کننده جلسه به دفاع علنی از حقوق همجنس گرایان پرداخت و به عنوان یکی از نخستین کسانی که در جهان مدرن از حقوق همجنس گرایان دفاع کرده بود، شناخته شد. همچنین در سال 1922 اتحاد جماهیر شوروی از همجنس گرایی جرم زدایی کرد. اما آلمان نازی در سال 1933 گروه های همجنس گرایان را ممنوع اعلام کرد و همجنس گرایان را به اردوگاه های کار اجباری فرستاد و تحقیقات علمی و کتاب های موجود در موسسه تحقیقات جنسی را که مرتبط با همجنس گرایی بود، سوزانده و موسسه را ویران کرد. ولی در کل، دانمارک اولین کشوری بود که در سال 1989 در جهان مدرن، ازدواج همجنس گرایان را به ثبت قانونی رساند. ولی در حال حاظر در 125 کشور، همجنس گرایی آزاد و قانونی می باشد. در طول تاریخ، مردم با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه خود، به قضاوت در مورد همجنس گرایی روی می آوردند. برخی با حاکم شدن فرهنگ دینی و توحیدی، نسبت به همجنس گرایی، دیدگاهی منفی بر می گزیدند و برخی نیز به مرور زمان با حاکم شدن افکار مدرن و آیین های غیر توحیدی، به ستایش و حمایت از همجنس گرایی روی می آوردند. به طور کلی گرایش جنسی از ابتدا با بشر بوده و خواهد بود و نمی توان وجود گرایش همجنس گرایی در تاریخ را انکار کرد. ولی با اینکه این گرایش در بین جوامع مختلف در طول تاریخ دیده شده است، اما اکثراً نگاهی منفی نسبت به این نوع گرایش وجود داشت، که به مرور زمان با ترویج فرهنگ مدرینیته، همجنس گرایی در نزد مردم به امری پسندیده و طبیعی تبدیل شد. با وقوع انقلاب جنسی در سال 1960 در اروپا، نوع نگاه به همجنس گرایی تغییر پیدا کرد، به طوری که از سال 1969 گروه های حقوق همجنس گرایی تشکیل شده و به تدریج به نهادینه سازی این نوع گرایش در جامعه پرداختند. تا اواسط قرن بیستم، همجنس گرایی از سوی انجمن روانشناسی امریکا به عنوان یکی از اختلالات روانی مطرح می شد و حتی برای درمان آن روشهای درمانی مختلفی را معرفی می کردند، ولی از سال 1973 به بعد، همجنس گرایی از لیست اختلالات روانی خارج شده و جزء گرایشات جنسی طبیعی انسان به حساب آمد و در سال 1980، آن را عملاً از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی خارج کرد. این تغییر طبق گفته رئیس سابق انجمن روانشناسی امریکا – نیکلاس کامینگز- به دلیل فشار لابی های همجنس گرایی رخ داده است و بیشتر جنبه سیاسی دارد تا علمی؛ زیرا در نشستی که جهت رای گیری این گرایش جنسی صورت گرفته بود، عدم اختلال روانی بودن همجنس گرایی فقط با 58 درصد رأی آورد و درحقیقت تغییر یک گرایش از انحراف به طبیعی بودن، با تفاوت 8 درصد رأی بیشتر رخ داده است. 3.3. ماهیت و سبب شناسی روابط با همجنس همانگونه که بیان شد، تمایلات همجنس گرایانه از زمان بسیار دور در فرهنگ های مختلفی وجود داشت. چنین گرایشی از همان ابتدا با مخالفت ها و موافقت های بسیاری از سوی ادیان، مکاتب و اشخاص رو به رو بود به طوری که برخی این گرایش جنسی را مخالف فطرت انسانی مطرح کرده و برخی دیگر نیز آن را یک گرایش طبیعی و حق انسانی برای انتخاب نحوه برقراری رابطه جنسی خود در نظر گرفتند. اصطلاح همجنس گرایی اغلب برای توصیف یک نوع رفتار آشکار شخصی، گرایش جنسی و حس هویت شخصی و اجتماعی به کار برده می شود. که بعد از خروج همجنس گرایی از لیست اختلالات روانی، نگرش ها و تعاریف مختلفی در مورد این نوع گرایش بیان شد، به طوری که برخی چنین اظهار نظر کردند که «تنها همجنس خواهانی که شخصاً از رفتار خودشان مورد آزار قرار گرفته اند و آن هایی که به تغییر جهت گیری جنسی خود آرزومندند، به درمان احتیاج دارند.» همچنین در دهمین تجدید نظر طبقه بندی آماری و بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته، آمده است که «گرایش جنسی به تنهایی یک اختلال محسوب نمی شود.» این تغییرات در نحوه نگرش به همجنس گرایی، که می توان گفت بعد از خروج آن از لیست اختلالات روانی به وجود آمده است، به یک سبک زندگی تبدیل شده است که هنوز هم جوامع علمی با گذشت نزدیک به نیم قرن، در صدد توجیه و مشروعیت بخشی به آن هستند. دیوید هافکینز می گوید: «به نظر نمی رسد مسئله اصلی، وجود همجنس گرایی باشد، بلکه مسئله اصلی، ابراز آن است.» همچنین افرادی همچون هاید بر این عقیده اند که: «اولاً شیوع همجنس گرایی در مردان بیشتر از زنان است. ثانیاً رفتار همجنس گرایی هرگز بر رفتار جنسی بزرگسالان حاکم نبوده است و ثانیاً جریان همجنس گرایی در فرهنگ های مختلف وجود داشته ولی بیشتر از 5 درصد مجموع جمعیت جهان را شامل نمی گردد.» برخی نیز مانند فروید بر این باور است که انسان موجودی دو جنسی است. لذا فروید چنین بیان می کند که «انسان از لحاظ جنسی، موجودی مرکب است که تمایل به جنس نر و ماده را همزمان در خود دارد. هر شخص، دستگاه جنسی مخالف را، به شکل رشد نیافته در خود دارا می باشد. چه بسا زنانی را با خوی و اخلاق مردانه می بینیم و یا مردانی را با صفات زنانه مشاهده می کنیم.» برای همین فروید در تئوری میل جنسی خود در مورد همجنس خواهی صحبت کرده و همجنس گرایی را به سه دسته کلی تقسیم بندی می کند: گروه اول، منحصراً به وسیله همجنس ارضاء می شوند و تسکین می یابند؛ حتی در مواقع ظغیان میل جنسی، هیچ گونه تمایلی به جنس مخالف ندارند، بلکه چه بسا نسبت به جنس مخالف، احساس خشم و تنفر می کنند. گروه دوم، در مواقع نیاز به نسبت مساوی از هر دو جنس استفاده می کنند. گروه سوم، در حالت عادی مفعول جنسی شان جنس مخالف است، اما در هنگام عدم دستیابی به جنس مخالف، از همجنس نیز به طور موقت استفاده می کنند. ولی این سه دسته افراد علاوه بر تقسیم بندی بر اساس میل جنسی، از لحاظ نوع نگاه به گرایش جنسی خودشان، به دو دسته تقسیم بندی می شوند. برخی که اقلیت این گروه را شامل می شود، بر این باورند که گرایش به همجنس گرایی یک گرایش و میل جنسی طبیعی بوده و هیچ مانعی برای گرایش همجنس خواهانه وجود ندارد. ولی گروه دیگر که اکثریت را شامل می شوند بر این باورند که این نوع گرایش یک انحراف جنسی بوده و باید از دیگران مخفی یا آن را کتمان کرد. که این نوع نگرش یک اختلال روانی محسوب شده و می توان آن را به روش روانکاوی درمان کرد. فروید اکثر این گرایشات جنسی به اصطلاح انحرافی را، توقف و تثبیت فعالیت جنسی در یکی از مراحل تحول شهوت جنسی انسان می داند. به طوری که همجنس گرایی را در دوران های مختلف تحول روانی، این گونه تبیین می کند: «همجنس گرایی اختلالی جنسی نیست بلکه گرایشی طبیعی و فطری برای انسان است. بزرگسالانی که به همجنس گرایش دارند، در دوران کودکی نسبت به زنان، به ویژه مادران، گرایش شدیدی را طی کرده و حالت تثبیت را گذرانده اند. پس از این دوران، مرحله خود ارضائی فرا رسیده و کودک خود را به عنوان مفعول جنسی پذیرفته است. در دوران بعدی، کودک به بیرون متوجه شده و بر اساس نارسیسیسم و خود شیفتگی به کاوش می پردازد تا از میان پسران جوان، یکی را به مانند خودشان انتخاب کنند و تا همان گونه که مورد توجه مادر بوده است، آن پسران را مورد توجه و محبت خود قرار دهند.» 3.3.1. میزان شیوع و بروز همجنس گرایی وقتی کینزی در سال 1948 در یکی از نخستین مطالعات عمده خود در مورد میزان بروز همجنس گرایی گزارش داد، میزان بروز همجنس گرایی در میان مردان را ده درصد و زنان پنج درصد بیان کرد. کینزی همچنین در مطالعاتش مشاهده کرد که 37 درصد کل مصاحبه شوندگان، در دوره ای از زندگی و به ویژه در خلال فعالیت های جنسی دوران نوجوانی خود، تجربه همجنس گرایی داشته اند. بدین خاطر کینزی پیشنهاد نمود که گرایش جنسی را نباید به صورت دو گروه همجنس گرا یا دگر جنس گرا طبقه بندی نمود، بلکه باید به عنوان یک پیوستار که در انتهای یک دامنه آن، دگرجنس خواهی و در انتهای دیگر، همجنس خواهی قرار می گیرد، به طوری که کینزی با توجه به این مطلب، گرایش جنسی انسان را در هفت طبقه دسته بندی می کند. طبقهگرایشات جنسیصفرمنحصراً دگر جنس خواهیکعمدتاً دگر جنس خواه ، فقط بر حسب اتفاق همجنس خواهدوعمدتاً دگر جنس خواه ، اما بیشتر از اتفاقی همجنس خواهسهبه طور یکسان دگر جنس خواه و همجنس خواهچهارعمدتاً همجنس خواه، اما بیشتر از اتفاقی دگرجنس خواهپنجعمدتاً همجنس خواه، فقط بر حسب اتفاق دگرجنس خواهششمنحصراً همجنس خواه (جدول1-3 مقیاس گرایش جنسی کینزی) در این طبقه بندی کسانی که فقط مجذوب افراد جنس مخالف می شوند و از لحاظ جنسی فقط با آن ها آمیزش دارند، در انتهای دگر جنس خواهی این پوستار قرار می گیرند (طبقه صفر) و کسانی هم که منحصراً مجذوب همجنس خود هستند و مایل به آمیزش با همجنسان خود هستند، در انتهای همجنس خواهی این پیوستارقرار می گیرند (طبقه شش). افرادی که در طبقه دو تا چهار جای دارند، اغلب به عنوان دوجنس خواه محسوب می شوند. مطالعات کینزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می کند و ندرتاً امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوت را فراهم می کند. با این حال بسیار نادر است که فرد گرایش جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن داوطلبانه باشد. سایر مطالعات 2 تا 5 درصد مردان و 1 تا 2 درصد زنان را همجنس گرا می دانند. این ارقام ترجیح جنسی افراد را از نظر روانشناختی گزارش می دهد نه رفتاری. بنابراین گرایش جنسی به ترجیح جنس مخالف یا موافق از نظر دلبستگی و جذابیت جنسی اشاره دارد. اگرچه ممکن است تجارب جنسی نیز وجود داشته باشند اما همیشه اینطور نیست. فشارهای بیرونی، قانونی و اجتماعی ، همبستگی بین گرایش و رفتار جنسی را در اقلیت های جنسی کاهش داده است. توزیع همجنس گرایی به صورت دو نمایی در مردان ظاهر می شود. در صورتی که در زنان بیشتر متغیر و بطور خاص در شکلی از درجات بالاتر دوجنس گرایی بروز می یابد. چنین یافته ای سازگار با این عقیده است که زنان انعطاف پذیری شهوانی بیشتری نسبت به مردان دارند. بدین معنا که غریزه جنسی در زنان بیشتر از مردان، تحت تاثیر شرایط و فرهنگ قرار می گیرد. انجمن روانشناسی امریکا در سال 1997 اظهار داشته است که در دوره های گوناگون و در جوامع مختلف، همجنس گرایان درصد مشابهی از جمعیت جوامع مختلف را تشکیل می دهند. بنابراین به نظر می رسد شیوع و گسترش همجنس گرایی در طول تاریخ تقریباً ثابت بوده و تنها بروز آن ممکن است با توجه به شرایط گوناگون و در جوامعی با فرهنگ ها و مذاهب مختلف، متفاوت باشد. همچنین در سال 1988تحقیق اداره کل آماری ایالات متحد امریکا، نشان داد که شیوع همجنس گرایی در مردان 2 تا 3 درصد است. در سال 1989، پژوهش دانشگاه شیکاگو نشان داد که کمتر از 1 درصداز هر دو جنس، همجنس گرا هستند. در سال 1993، موسسه «آلن گات مچر» به این نتیجه رسید که 1 درصد مردها در سال قبل- یعنی سال 1992- ، منحصراً فعالیت همجنس گرایی داشته اند و 2 درصد آن ها، تجربه همجنس گرایی را در طول عمر خود گزارش کرده اند. از آنجا که چنین پزوهش های رفتار جنسی، زیاد قابل اعتماد نیستند، هیچ اطلاعات دقیق آماری نمی توان درباره میزان شیوع و گرایش مردم به همجنس گرایی صادر کرد. این مسئله نیز قابل توجه است که زنان همجنس گرا در مقایسه با مردان همجنس گرا روابط بیشتری با جنس مخالف داشته اند. در یک تحقیق، 56 درصد زنان همجنس گرا، پیش از نخستین تجربه تناسلی با همجنس، سابقه نزدیکی با یک مرد را داشته اند. در حالی که 19 درصد مردهای همجنس گرا، نخستین تجربه جنسی شان با یک زن بوده است. تقریباً 40 درصد زنان همجنس گرا همزمان با رابطه جنسی با همجنس، نزدیکی جنسی با مردان را نیز دارند. 3.3.2. همجنس گرایی عارضه ای روانی یا گرایش جنسی بهنجار در مورد عارضه روانی بودن همجنس گرایی یا گرایش جنسی بهنجار بودن آن از ابتدا در میان روانشناسان اختلاف نظر وجود دارد، اما آنچه که می توان گفت این است که با توجه به تحقیقات صورت گرفته از سوی روانشناسان همچون آلفرد کینزی و زیگموند فروید – با انتشار کتاب سه رساله درباره میل جنسی- و سایر روانشناسان دیگر، غالب نظریات در مورد همجنس گرایی، بهنجار بودن این گرایش جنسی است. با اینکه مخالفان بسیاری نیز هست که قائل بر این هستند که خروج همجنس گرایی از لیست اختلالات روانی بیشتر جنبه سیاسی داشته است تا جنبه علمی. ولی همانگونه که گفته شد غالب نظریات بر بهنجار بودن این گرایش جنسی است. چنانچه انجمن روانشناسی امریکا در سال 2008 اعلام کرد که گرایشات جنسی همجنس گرایانه و دو جنس گرایانه، عارضه روانی نیستند. بنابر تحقیقات، هیچ پیوستگی ذاتی ای بین این گرایشات جنسی و آسیب شناسی روانی یافت نشده است. هر دو رفتار دگر جنس خواهانه و هم جنس خواهانه، جنبه های هنجار جنسیت انسان می باشند و هر دو در اعصار و دوره های متفاوت تاریخی و فرهنگی بشر، مستند شده اند. علیرغم اینکه کلیشه ها، سعی داشته اند تا افراد لزبین، گی و دوجنس گرا را افرادی دارای اختلال نشان دهند ولی تحقیقات و تجربیات کلینیکی چند دهه اخیر نشان داده که این گرایشات بیانگر تجارب انسانی بهنجار هستند. از این رو سازمانهای راهبردی، مدتها پیش، همجنس گرایی را از طبقه بندی در زمره اختلالات روانی حذف کرده اند. 3.3.3. برون آیی و اهمیت آن واژه «برون آیی» برای اشاره به چندین جنبه از تجارب افراد همجنس گرا و دو جنس گرا به کار می رود: خودآگاهی از کشش به همجنس گرایی، آشکارسازی آن و حضور پیدا کردن در اجتماعات همجنس گرایانه و دوجنس گرایانه، هویت جنسی این افراد را پر زنگ می کند. برخی از افراد بخاطر تعصب و تبعیض اجتماع راجع به افراد همجنس گرا و دوجنس گرا، برای «برون آیی» یا همان بیرون آمدن، مردد هستند. برخی ترجیح می دهند که این موضوع را محرمانه پیش خود نگه داشته و برخی ترجیح می دهند که در موقعیت های محدودی بیرون بیایند و برخی هم تصمیم می گیرند که در تمام اجتماعات هویت خود را بیان کنند و بیرون بیایند. «بیرون آمدن» غالباً یک مرحله روانی مهم برای افراد همجنس گرا و دوجنس گرا است. تحقیقات چنین بیان می کند که وقتی فرد راجع به گرایش جنسی خود احساس مثبت داشته باشد و ان را با زندگی خودش بیامیزد و یکپارچه کند، از بهزیستی و سلامت روانی بیشتری برخوردار خواهد بود. این خود افشاگری درباره گرایش جنسی، باعث افزایش دسترسی فرد به حمایت های اجتماعی می گردد که این نیز خود برای سلامت روان نقش تعیین کننده ای دارد. افراد همجنس گرا و دوجنس گرا، حق دارند که مانند افراد دگرجنس گرا، از سوی خانواده، دوستان و آشنایان مورد حمایت واقع شوند. افراد همجنس گرا که هویت و گرایش جنسی خود را پنهان می کنند نسبت به آنهایی که بیرون آمده اند، از ناراحتی های جسمی و روحی بیشتری رنج می برند. طبق نظر ریشل کلینگر و رابرت کاباج، برون آیی فرآیندی است که شخص با آن گرایش جنسی خود را به رغم رسوایی اجتماعی اخلاقی، اعلام می کند و با حل موفقیت آمیز موضوع، خود را می پذیرد. کلینگر و کاباج چنین اظهار می دارند که: « برون آیی موفقیت امیز، مستلزم ان است که شخص گرایش جنسی خود را بپذیرد و آن را در تمام حیطه ها مثلاً اجتماعی، حرفه ای و یا خانوادگی ادغام کند. نقطه عطف دیگری که افراد و زوج ها بالاخره باید با آن روبه رو شوند، میزان آشکار سازی احتمالاً برای برون آیی موفقیت آمیز ضرورت است. اشکال در انجام برون آیی و آشکار سازی، علت شایع مشکلات ارتباطی است. برای هر فرد، مشکلات حل فرایند برون آیی ممکن است در اثر هراس درونی شده از همجنس گرایی، سبب کاهش عزت نفس شود و اثرات مخربی بر توانایی فرد برای عملکرد در روابط دارد. ممکن است تعارضی در روابط بین شریک های جنسی، در اثر عدم توافق در میزان آشکار سازی پدید آید.» مهمترین مسئله در برون آیی، زمان بروز آن می باشد. اکثر زن ها و مردان همجنس گرا به خصوص مردها، اظهار می نمایند که پیش از بلوغ، از کشش احساساتی نسبت به همجنس آ گاه بودند. طبق داده های کینزی حدود نیمکی از پسرها، پیش از بلوغ، نوعی تجربه تناسلی با یک شریک جنسی مذکر داشته اند، ولی این تجربه، جنبه کنجکاوانه و تفتیشی دارد. به خصوص اگر با یک فرد همسن باشد نه یک فرد بالغ و نوعاً فاقد جزئ عاطفی قوی باشد. بسیاری از مردان همجنس گرا، شروع کشش شهوانی و احساساتی نسبت به همجنس را در اوان نوجوانی به یاد می آورند. احساسات رمانتیک زن ها نسبت به همجنس نیز، ممکن است در دوره قبل از نوجوانی آغاز شود. وای شناخت آشکار ترجیح شریک همجنس به طور مشخص در اواسط یا اواخر نوجوانی یا اوایل جوانی روی می دهد. نوجوانی دوره ای است که افراد از والدین و خانواده هایشان جدا می شوند و به رشد و افزایش خودمختاری می پردازند. نوجوانی دوران تجربه و آزمایش است، در این دوران ممکن است نوجوانان احساسات جنسی خود را مورد سوال قرار دهند. آگاه شدن از احساسات جنسی یک امر طبیعی در دوران نوجوانی است. گاهی افراد نوجوان احساساتی نسبت به هم جنس خود پیدا پیدا می کنند که باعث سردرگمی می شوند. گاهی نوجوانان علیرغم تمایل به جنس موافق، همجنس گرا نامیده نمی شوند. برخی از نوجوانان احساسات مداوم کشش به هم جنس را تجربه می کنند ولی درگیر هیچ فعالیت جنسی ای با همجنس خود نمی شوند و یا خود را برای مدتی درگیر رفتارهای دگرجنس خواهانه می کنند. برخی از نوجوانان در فرآیند کشف هویت جنسی خود، لزبین، گی یا دوجنس گرا می شوند. با تصدیق و قبول کردن این هویت، آشفتگی و گیجی پایان می یابد. اگر این نوجوانان از خانواده و دیگران حمایت دریافت کنند، غالباً قادر خواهند بود که زندگی سالم و رضایتمندی داشته باشند و روند معمول رشد نوجوانی را طی کنند. هر چقدر سن فرد برای گرایش غیر دگرجنس خواهانه خود کمتر باشد، به حمایت بیشتری توسط خانواده و دیگران نیاز دارد. افرادی که به عنوان همجنس گرا دو جنس گرا خودشان را معرفی می کنند، غالباً با مشکلات مسلمی روبرو می شوند، این مشکلات شامل گردن کلفتی کردن دیگر بچه ها در مدرسه برای آنها و داشتن تجارب منفی است. این تجارب منفی با پیامدهایی از قبیل تفکرات خود کشی گرایانه، رفتارهای پرخطر مثل رابطه جنسی محافظت نشده (بدون کاندوم) و استفاده از الکل و مخدر همراه است. از سوی دیگر، همجنس گرایان یا دوجنس گرایانی که نسبت به سلامت روان و جسم خود خطرپذیری کمتری دارند، از تعصب و سوگیری و تبعیض محیطی شان در رنجند. دریافت حمایت از افراد مهم زندگی نوجوانان می تواند ابزار بسیار مهمی در مقابل سوگیری و تبعیض، باشد. دریافت حمایت از خانواده، مدرسه و کل جامعه به کاهش خطر و تشویق رشد سالم کمک می کند. جوانان به مراقبت، حمایت، امید و تشویق برای شرکت در فعالیت ها با هم سن و سالان خود نیاز دارند. جوانان همجنس گرا و دوجنس گرایی که از عهده مسائل خود بر می آیندمانند تمام نوجوانان دیگر، به شایستگی اجتماعی، مهارت های حل مسئله، احساس خود مختاری و امید به آینده، دست پیدا خواهند کرد. درباره سن بیرون آمدن جوانان همجنس گرا و آشکار سازی گرایش جنسی آنها باید گفت که هیچ نتیجه محکم و نهایی در باره سن دقیق این برون آیی وجود ندارد و نمی توان به صورت دقیق گفت که سن برون آیی چه موقع است. مزایا و خطرات بیرون آمدن برای نوجوانان در شرایط مختلف، متفاوت است. جوانانی که در خانواده هایی زندگی می کنند، با خطرات کمتری برای بیرون آ»دن حتی در سنین جوانی روبرو می شوند و نسبت به جوانانی که حمایت کمتری دارند، زندگی بهتری دارند. 3.3.4. رابطه جنسی بین محارم همجنس وقوع رابطه جنسی با محارم در حقیقت بین کسانی است که رابطه خونی با هم دارند. تعریف گسترده تر آن، آمیزش جنسی بین دو نفر خویشاوند رسمی یا غیر رسمی است که پیوند خویشاوندی آن ها از لحاظ فرهنگی، مانعی برای روابط جنسی تلقی می شود. که این روابط جنسی گاهی بین دو جنس متفاوت با هم اتفاق می افتد و گاهی نیز روابط جنسی بین دو همجنس محارم اتفاق می افتد. جامعه شناسان روی نقش تحریم رابطه جنسی با محارم به عنوان عامل اجتماعی شدن تاکید کرده اند و احتمالاً عوامل زیستی نیز تقویت کننده این تابو است. رابطه جنسی پدر با پسر و مادر با دختر به ندرت گزارش می شود، ولی در صورت وجود چنین رابطه هایی، خانواده مبتلا به شدت آشفته است. برای بیان شدت بیشتر آشفتگی در زنای با محارم همجنس نسبت به غیر همجنس، باید به نظریه روانکاوی و تئوری رشد روانی – جنسی فروید رجوع کرد. فرويد سرچشمه ليبيدو و غريزه جنسي را در پوست مخصوصاً در غشاي مخاطي مي دانست. غشاي مخاطي در سطح بدن که در تماس با محيط خارجي است، وجود دارند. آنها بسيار حساس اند و تحريک آنها باعث ايجاد حالات خوشايندي مي شود. فرويد به آنها به نام مناطق شهوت زا اشاره مي کند. مناطق شهوت زا نقش بسيار مهمي در مفهوم سازي فرويد به سوي رشد و هدايت تکانه هاي جنسي بازي مي کنند. او رشد رواني- جنسي را بدين صورت توصيف مي کند که آنها چهار مرحله را طي مي کنند و هر کدام از طريق يک نقطه مشخص ناحيه شهوتزاي متفاوت، احساس لذت بخشي را به وجود مي آورند. که عبارت اند از: مرحله دهاني، که مربوط به سال اول زندگي کودک مي شود، زماني روي مي دهد که مادر به کودک شير مي دهد. مرکز اصلي ارتباط مادر وکودک دهان است که کودک از اين طريق احساس لذت مي کند. مرحله بعدي که مربوط به دو سال بعد است، مرحله مقعدي ناميده مي شود. در اين مرحله، مرکز اصلي توجه تغيير مي کند. چون مادر سعي مي کند که دفع مدفوع کودک را از طريق آموزش توالت رفتن تحت کنترل در آورد و کودک از قرار معلوم از عمل دفع مواد زايد بدن احساس لذت مي کند. از اوايل سال چهارم مجدداً مرکز اصلي توجه تغيير مي کند. در اين مرحله، منبع اصلي احساس لذت، لذت شهواني يا لذت جنسي است که از طريق برانگيختگي و تحريک آلت تناسلي حاصل مي شود و اين دوره به نام مرحله آلتي شناخته شده است. پس از اين مرحله، مرحله اي به نام دوره نهفتگي است که در آن به نظر مي رسد غريزه جنسي آرام شده و سپس دوباره در دوران بلوغ وقتي که فرد وارد مرحله تناسلي مي شود و بالغ مي گردد، لذت جنسي و انگيزه هاي جنسي مجدداً آشکار مي شوند. از دیدگاه فروید، هویت جنسی در سومین مرحله رشد روانی– جنسی، مرحله فالیک یا همان آلتی شکل می کیرد. طی این مرحله که حدوداً در سن پنچ سالگی رخ می دهد، کودکان لیبیدوی خود را به ناحیه تناسلی منتقل می کنند. دختر و پسر هر دو به استمناء (خود ارضائی) می پردازند و درباره پرداختن به فعالیت های جنسی، شروع به تخیل می کنند. شی مورد علاقه برای دختر و پسر هنوز مادر است. در این مرحله، پسران پی می برند که نتها آلت تناسلی مردانه دارند، بلکه این آلت منبع لذت زیاد است. علاوه بر آن تا حدی درک می کنند که به وسیله آن می توانند به فعالیتی لذت بخش بپردازند که گاه والدین شان نیز به آن مبادرت می نمایند. پسران، به این طریق از نظر جنسی به مادرشان علاقه مند می شوند. هر چند این امر برای پسران بسیار جالب است، ولی باعث اضطراب زیادی برای انان می شود. به طور آشکار، پسران از انتقام جویی پدر می ترسند. پسران با توجه به اطراف خویش، متوجه شده اند که همه، آلت تناسلی مردانه ندارند. مفهوم چنین امری برای آن ها این است که ممکن است آن ها نیز آلت خود را از دست بدهند. اشتغال ذهنی با چنین برداشت و تفکری، ترس بسیار شدیدی برای آن ها ایجاد می کند که اضطراب اختگی نامیده می شود. فروید بعد از مطرح کردن عقده اودیپ و ترس از اخته شدن پسران از سوی پدر به خاطر قدرت و نیرومندی پدرشان، مسئله دختران حسرت خوردن و تنفر از مادر و گرایش به سوی پدر به خاطر نداشتن آلت تناسلی مردانه را مطرح می کند. او هویت دختران را تحت تاثیر حسرت آلت مردانگی قرار می دهد و بیان می کند که دختران علاوه بر اینکه ترسی از اخته شدن ندارند، به طور کامل نیز با مادرشان همانند سازی نمی کنند بلکه، مادران را افرادی ضعیف و غیر مفید در نظر می گیرند. الگوی پدری، پدری خشن، الکلی و جامعه ستیز است و الگوی مادری، مادری وابسته و ناتوان است که قادر نیست از خود و فرزندانش محافظت کند. در چنین خانواده ای معمولاً نقش های معمولی خانوادگی و هویت های فردی وجود ندارد. در رابطه جنسی پدر با پسر، پسر معمولاً فرزند ارشد خانواده است و اگر خواهری هم داشته باشد، او نیز مورد سوء استفاده جنسی پدر واقع شده است. پدر نباید لزوماً سابقه رفتار همجنس گرایانه دیگری داشته باشد که پسرها ممکن است در چنین موقعیتی دست به خودکشی بزنند. که در حقیقت از دیدگاه فروید علت اصلی گرایش انسان به همجنس گرایی به خصوص با محارم، در مردان وقفه در رشد روانی- جنسی فرد و ترس از اختگی در مرحله پیش اودیپی می داند. و در زنان علت گرایش را فقدان انحلال حسرت آلت به همراه تعارض اودیپال حل نشده می داند. 3.4 .عوامل گرایش به همجنس گرایی در واقع این پرسش رایج که علت اصلی همجنس گرایی چیست؟ از نظر علم روانشناسی سوال چندان درستی نیست. زیرا بطور ضمنی این تصور را ایجاد می کند که دگرجنس خواهی نیازی به تبیین ندارد و علل آن روشن و بدیهی است. شاید برخی چنین استدلال کنند که چون فقط دگر جنس خواهی به تولید مثل می انجامد. بنابراین دگرجنس خواهی از تبعات طبیعی تکامل است و موارد انحراف از آن که می توان مسئله علمی تلقی شود. فروید نیز با چنین نظری موافق نبود و معتقد بود دگرجنس خواهی مسئله ای است که نیاز به شرح و توضیح دارد و نباید آن را واقعیتی بدیهی پنداشت که اساس آن نوعی جاذبه شیمیایی است. پژوهش ها درباره اقلیت های جنسی ابعاد گسترده ای دارد. از فلسفی گرفته تا ابعاد کیفری و مسایل اخلاقی و طبی. آنچه تا کنون در حوزه پژوهش های روانشناختی درباره گرایش جنسی انجام گرفته است، در چند مقوله کلی قابل بررسی است: اول پژوهش هایی که با تمرکز بر جنبه های ژنتیکی، بدنبال تبیین های تکاملی برای همجنس گرایی بوده اند، مانند ویلسون (1978)، بیکر و بلیس (1995)، مک نایت (1995)، میلر (2000). دوم مطالعاتی که در پی مقایسه ی اقلیت های جنسی با سایر افراد بر آمده و کوشیده اند تفاوت هایی را از نظر آناتومی مغزی، وقایع پیش تولدی، سن بلوغ، بین این افراد و سایر افراد دیگر بیابند. سوم مطالعاتی است که با تمرکز بر نقش خانواده و محیط کودکی فرد، سعی در ارائه تبیینی رشدی- عاطفی برای همجنس گرایی داشته اند. در نهایت، نیز می توان به مطالعاتی اشاره کرد که اتخاذ موضعی یکپارچه نگر، آمادگی ژنتیکی را در تعامل با محیط خانوادگی و تفاوت های شناختی و مزاجی فرد، در شکل گیری گرایش به همجنس دخیل دانسته اند. در مورد علل گرایش افراد به همجنس گرایی از سوی دانشمندان نظریات مختلفی بیان شده است که هر کدام از این نظریات به یک بُعد از چندین بعد احتمالی گرایش انسان به همجنس گرایی پرداخته اند. ولی در کل می توان عوامل گرایش به همجنس گرایی را در سه شاخه کلی زیستی، روانی و اجتماعی- تربیتی تقسیم بندی کرد که هر یک از اینها خود بر چندین قسم دیگر قابل تقسیم بندی است. بنابراین در این تحقیق صرف نظر از رد یا قبول این نظریات، به بیان مهمترین نظریات در باب علل گرایش به همجنس گرایی می پردازیم و به طور مختصر هر یک آنها را توضیح خواهیم داد. 3.4.1. زمینه روانشناختی نظريه روانكاوي و تاثیر زمینه های روانی در گرایش به همجنس گرایی، بيشتر از ديگر نظريات، همجنس گرايي و علل آن را تبيين مي كند. در اين نظريه، ريشه اوليه همجنس گرايي به سال هاي اوليه زندگي بر مي گردد، مثل فقدان نقش پدري موثر، تثبيت يا پس رفت در مرحله خود شيفتگي رشد، باخت در رقابت با برادران و خواهران. نظريه فرويد درباره همجنس گرایی در زنان شامل حل نشدن غبطه احليلي بوده و در مردان وقفه در رشد روانی- جنسی فرد و ترس از اختگی در مرحله پیش اودیپی دارد. فروید در گزارش موردی خود در سال 1920 درباره یک مورد همجنس گرایی در یک دختر 18 ساله، به نکات قابل تأملی اشاره کرده است. وی بر خلاف آنچه از مطالعات همه گیرشناسی درباره شیوع همجنس گرایی بر می آید، معتقد است شیوع همجنس گرایی در زنان کمتر از مردان نیست. اما معمولاً پنهان می شود. فروید در خلال گزارش موردی خود، دو نوع همجنس گرایی را از هم تفکیک می کند، همجنس گرایی مادرزادی و همجنس گرایی اکتسابی دیررس. به نظر وی نوع اول معمولاً پس از بلوغ جا می افتد و بصورت خصیصه ای بروز می کند. وی همچنین معتقد است که به هنگام بحث درباره ی همجنس گرایی باید سه خصوصیت زیر را از یکدیگر مستقل فرض کرد: خصوصیات جنسیِ جسمانی خصوصیات جنسیِ روانی نوع مفعول گزینی مقصود فروید آن است که خصوصیات جنسی-روانی و گزینش مفعول، لزوماً بر هم منطبق نیستند. اگر چه عوام خصوصیات جسمانی و گاه روانی را با نوع مفعول گزینی مرتبط می دانند، اما این تفکر قالبی غیرعلمی است و معمای همجنس گرایی بسیار پیچیده تر از آن است که در تفکر عوامانه ترسیم شده است. فروید در این گزارش روانکاوی را راه حل درمان همجنس گرایی می داند. گرچه خود اعتراف می کند که تعداد موارد موفق درمان روانکاوی، درباره انواع همجنس گرایی چندان چشمگیر نیست. با اینکه فروید راه درمان یا بهتر است بگوییم راه عدم برقراری رابطه جنسی با جنس موافق را، روانکاوی می داند اما معتقد نیست که همجنس گرایی یک اختلال روانی است بلکه آن را یک گرایش طبیعی جنسی می داند. وی در کتاب «سه رساله در زمینه نظریه تمایلات جنسی» بیان نمود که: «همجنس گرایی در افرادی مشاهده می شود که انحراف جدی دیگری از بهنجاری ندارند... کارآیی آن ها مختل نشده است و در واقع رشد هوشی و فرهنگی اخلاقی بالایی دارند.» فروید همچنین در «نامه ای به یک مادر آمریکایی» نوشت: «مطئماً همجنس گرایی مزیتی ندارد، اما چیزی نیست که مایه شرم باشد. نه فساد است و نه انحطاط و نمی توان آن را بیماری شمرد، ما آن را نوعی اعمال جنسی تلقی می کنیم که در اثر وقفه خاصی در رشد جنسی ایجاد می شود.» در حقیقت می توان گفت که فروید بر این عقیده است که علت اصلی گرایش به همجنس گرایی، ریشه در مسائل روانی دوران کودکی دارد به طوری که در زنان علت گرایش به آن حل نشدن غبطه احليلي بوده و در مردان وقفه در رشد روانی- جنسی فرد و ترس از اختگی در مرحله پیش اودیپی می باشد. برخی دیگر از روانکاوان، فرمول بندی روان پویایی جدیدی را پیشنهاد کرده اند که با نظریه روانکاوی کلاسیک در تضاد است. که می توان به تئوری استورمز اشاره کرد. استورمز در مقاله ای در سال ۱۹۸۰ تراز کینزی را با تغییراتی عرضه کرد. در این مقاله استورمز دو دسته از نظریات مربوط به گرایش جنسی را از هم تفکیک می کند: الف. گروهی از نظریات که برای تعیین گرایش جنسی «نقش جنسیتی» را مرکز توجه خود قرار می دهند. به این معنی که می گویند هر کس بر حسب نقش جنسیتی که برای خود در نظر گرفته است گرایش جنسی اش تشخیص داده می شود. برای مثال مردی که برای خود نقش مردانه در نظر می گیرد و به یک زن تمایل دارد یک مرد دگرجنس گراست و مردی که برای خود یک نقش زنانه در نظر گرفته و به یک مرد دیگر تمایل دارد یک همجنس گراست. این دیدگاه باقی مانده از دوره ای است که نظریه پردازی های گرایش جنسی میان همجنس گرایی و تراجنسیتی تمایز قایل نبودند و همجنس گرایان مرد را مردانی می دانستند که رفتاری زنانه اختیار می کنند و همجنس گرایان زن را زنانی که می خواهند نقش مردانه داشته باشند. این تلقی حتی تا فروید نیز ادامه داشته است. اما این تلقی با واقعیت های تجربی که از زندگی همجنس گرایان به ثبت رسیده سازگار نیست. ب. دسته دیگری از نظریات بر تمایل اروتیک یا میل جنسی فرد به یک جنس تأکید دارند و این را اساس تشخیص گرایش جنسی می شمارند. به این معنی که وقتی زنی تمایل اروتیکی به مردی دارد یک زن دگرجنس گراست و وقتی زنی تمایل اروتیکی به زنی دارد او یک همجنس گراست. بنابراین دیگر مهم نیست که نقش جنسی خود را چگونه تعریف می کند. در نظریه استورمز رشد همجنس گرایی چنین توصیف می شود که، تخیلات جنسی اولیه انسان به طور طبیعی نسبت به افرادی بیشتر گرایش دارند که، هیجان بیشتری از آن ها دریافت داشته اند. دوستی با همجنس تا 12 سالگی با ستیزه جویی همراه است، بعد از این نوعاً آمیختگی اجتماعی دختر و پسر بین 12 تا 13 سالگی پدید می آید و تقریباً سن بلوغ، آغاز این رفتارها به شمار می رود. قوی ترین روابط هیجان قبل از 13 سالگی با همجنس معمولاً برقرار می شود و بعد از این، دوستی ها با جنس مخالف آغاز می شود. علاوه بر این اتورمز بر این باور است که، نوجوانانی که تخیلات رشد جنسی آنها در زمان رشد اجتماعی، در خودتحریکی است، به خصوص آن هایی که بلوغ زودرس دارند، قوی ترین جاذبه های هیجانی همجنس را دارند. جهت گیری اولیه نوجوانان در جاذبه های هیجانی، دوستان و و همسالان آن ها هستند. طبق این نظریه، زمانی که منحصراً دوستان و گروههای همسن، همجنس هستند، تمایلات جنسی به سرعت آشکار شده و نوجوانان راهنمای خود را در مسائل جنسی از گروه همسن خود انتخاب خواهد نمود و ان را به عنوان شریک جنسی خواهد پذیرفت. همچنین برخی دیگر مانند ریچارد ایسی بر این باورند که: « مردان همجنس گرا خیالپردازی هایی مربوط به همجنس را گزارش داده اند که در سنین سه تا پنج سالگی رخ داده است. یعنی تقریباً همان سنی که افراد غیرهمجنس گرا، خیالپردازی هایی در مورد جنس مقابل دارند.» وی بر این باور است که در مردان همجنس گرا تخیلات شهوانی مربوط به همجنس، حول محور پدر یا جانشین او دور می زند. این پسر بچه ها ممکن است نسبت به سایرین مرموزتر باشند یا برای جلب توجه پدر، با مادر همانندسازی کرده و رفتارهای زنانه از خود بروز دهند. روان پویایی همجنس گرایی در زنان نیز ممکن است مشابه باشد. دختر، وابستگی عاطفی اولیه خود را نسبت به مادر، به عنوان ابژه محبوب از دست نمی دهد و به جستجوی آن در بزرگسالی ادامه می دهد. 3.4.2. ناهمنوای یا عدم تطابق جنسیتی در دوران کودکی یک همبسته ی مهم گرایش جنسی که از دوران اولیه تحول قابل پیگیری است، ارتباط بین ناهمنوایی جنسیتی در دوران کودکی و گرایش جنسی در بزرگسالی است. مردان همجنس گرا می گویند که در کودکی پسرانی دخترگونه بوده اند و زنان همجنس گرا خود را دخترانی پسرگونه توصیف می کنند. که برخی این عدم تطابق جنسیتی را رفتار های غیرعرفی نیز معرفی می کنند. ناهمنوایی جنسیتی در خلال بازی ها و فعالیت های خاص و ترجیح همبازی ها بروز می یابد. شواهدی درباره نقش سازنده اولیه آندروژن در بروز این رفتارها وجود دارد. یافته های علمی درباره این مسئله بسیار روشن و صادق است. فقط حدود 37 درصد مردان و زنان همجنس گرا از فعالیت های ویژه جنس خود در دوره کودکی لذت برده بودند. در حالی که این رقم در افراد دگرجنس گرا 85 تا 90 درصد بود. تنها 44 درصد مردان همجنس گرا، درمقایسه با 92 درصد مردان دگرجنس گرا، گزارش کردند که در کودکی حالت مردانه داشتند. این یافته ها حاصل مصاحبه با حدود هزار مرد و زن همجنس گرا و پانصد مرد و زن دگرجنس گرا که در ناحیه خلیج سانفرانسیسکو زندگی می کردند، می باشد. یافته های پروژه انجام شده در خلیج سانفرانسیسکو، نشان می دهد که بر خلاف نظریه روانکاوی فروید، همانند سازی با والد غیرهمجنس در جریان رشد تاثیر شایان توجهی در همجنس گرا یا دگر جنس گرا شدن افراد ندارد. درست است که طبق نظریه روانکاوی مردان همجنس گرا رابطه ضعیف تری با پدران خود دارند، ولی این رابطه ضعیف بین پدر و پسر نمی تواند عامل گرایش به همجنس گرایی باشد. بلکه خود ناشی از آن است که پدر، کودکی را که ناهمنوایی جنسیتی نشان می دهد، دوست ندارد. به ویژه پسرانی که رفتار زنانه داشته باشند. طبق پژوهش صورت گرفته این نکته نیز بدست می اید که نخستین تجربه جنسی شخص با همجنس بوده باشد یا نه، تاثیری در همجنس گرا شدن وی ندارد و از جهت تفاوتی بین دو گروه همجنس گرایان و دگرجنس گرایان دیده نشده است. به علاوه همجنس گرایان از تجارب دگرجنس خواهانه در دوران کودکی و نوجوانی خود نه بی بهره بودند و نه آن تجارب را نا مطبوع یافته بودند. در این پژوهش که توسط بل و همکارانش انجام گرفته بود، تفاوت عمده و اساسی بین دو گروه (همجنس گرا و دگرجنس گرا) در همنوایی جنسی دوره کودکی بود. 70 درصد از مردان دگرجنس خواه از بازی با توپ در کودکی لذت برده اند، درحالی که چنین وضعیتی تنها برای 11 درصد از مردان همجنس خواه وجود داشت. 46 درصد از مردان همجنس خواه و فقط 11 درصد از مردان دگرجنس خواه نسبت به فعالیت های سنتی زنانه نظیر خانه بازی در کودکی علاقه مند بودند. 37 درصد از مردان همجنس خواه در مقایسه با 10 درصد مردان دگرجنس خواه، نسبت به پوشیدن لباس غیرهمجنس تمایل عملی نشان داده بودند. حتی بین مردان همجنس خواه غیرزن نما، بی علاقگی به فعالیت های پسرانه، قوی ترین عامل پیش بینی کننده همجنس خواهی در بزرگسالی بود. زنان همجنس خواه نیز به دلیل تمایلات پسرگونه بیشتر، داشتن همبازی پسر زیادتر و دختر کمتر و آرزوی بیشتر برای پسر بودن، از زنان دگرجنس خواه متفاوتند. باید این واقعیت را در نظر داشت که نمی توان گفت که همه یا حتی اکثر بزرگسالانی که به عنوان همجنس خواه شناسایی شده اند، در رفتار نقش جنسیتی خود به عنوان کودک، غیرعرفی بوده اند یا توسط مادری مسلط و پدری سرد و خنثی پرورش یافته اند. در واقع، درصد چشمگیری از بزرگسالان همجنس خواه، هیچ یا تعداد معدودی رفتار جنسیت مخالف را درکودکی داشته اند و بسیاری نیز والدین خود روابط حسنه داشته اند. 3.4.3. عوامل پیش از تولد آکادمی خانواده پزشکان آمریکا در مقاله‌ای تحت عنوان همجنس گرایی نوجوانی در سال ۲۰۰۳ نوشت ابتدا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که گسترش همجنس گرایی به خاطر اختلالات رشدی است اما اخیراً برخی پژوهش‌ها توضیح می‌دهد که توسعه همجنسگرایی مربوط به ترشح غدد عصبی است. مطالعات آزمایشگاهی، بر روی نمونه های حیوانی نشان می دهد که استرس قبل از تولد، می تواند رشد جنسی را تغییر دهد. در یک مطالعه، موشهای نری که در دوران جنینی تحت استرس قرار گرفته بودند، به غم بهنجاری از نظر آناتومی، در بزرگسالی، غالباً به هنگام حضور یک موش نر دیگر، رفتارهای جفت گیری موش های ماده را نشان دادند. اغلب موشهای نری که در معرض استرس یا الکل پیش از تولد قرار داشتند، علاوه بر رفتارهای جنسی مادینه، رفتارهای جنسی نرینه نیز نشان می دادند. ولی موش هایی که تحت تاثیر هر دو عامل الکل و استرس قرار گرفته بودند، رفتارهای نرینه اندکی داشتند. استرس و الکل پیش از تولد، به چند طریق رشد مغز را تغییر می دهد: استرس، سطح هورمون فوق کلیوی کورتیزول را بالا می برد که آزاد شدن تستوسترون را کاهش می دهد. چنین استرس سطح هورمون فوق کلیوی کورتیزول را بالا می برد که آزاد شدن تستوسترون را کاهش می دهد. چنین اثراتی آناتومی جنین های نر را به آناتومی ماده ها شبیه می سازد. برخی نیز بر این باورند زنانی که دختر باردارند و دوره بارداری دی‌اتیل‌استیل بسترول مصرف کنند احتمال بیشتری وجود دارد که دخترانشان همجنس‌گرا شود. همچنین اگر زنانی که پسر باردارند در سه ماهه اول بارداری (و در بعضی از تحقیقات ماه پنجم بارداری) استرس را تحمل کنند احتمال همجنس‌گرا شدن فرزندانشان بیشتر می‌شود. بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگ‌تر با همجنس‌گرایی فرد می‌باشد. بلانکارد و کلاسن در سال ۱۹۹۷ اعلام کردند هر برادر بزرگ‌تر احتمال همجنس‌گرایی فرد را تا ۳۳ درصد بالا می‌برد. این یافته طبق گفته بلانکارد «یکی از معتبرترین یافته‌های اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده‌است.» بر طبق این یافته، گفته می‌شود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد می‌کند و این واکنش با جنین بعدی تشدید می‌شود. این جنین‌ها آنتی ژن H-Y که نفش آنها در تغییرات جنسی مهره‌ ها تقریباً ثابت شده را تولید می‌کنند. و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یادآوری (از نظر ایمنی شناختی) می‌نماید. سپس آنتی بادی‌های H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله می‌کنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین می‌آورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» یاد می‌شود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگ‌تر را با آنها که جدا از برادران خود رشد کرده بودند مقایسه می‌کرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا می‌آورد احتمال همجنس‌گرا بودن را در افراد افزایش می‌دهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد. درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده‌است. 3.4.4. زمینه فرهنگی- اجتماعی تحقیقات نشان می دهد که تعداد برادران بزرگتر در همجنس گرایان بیشتر از دگرجنس خواهان می باشد. اما این اثرات در زنان همجنس خواه دیده نمی شود. همچنین مردان همجنس گرا برادران همجنس گرای بیشتری نسبت به دگرجنس گراها دارند. در حالیکه زنان همجنس باز نیز، خواهران همجنس گرای بیشتری نسبت به دگرجنس گراها دارند- حدوداً ده درصد-. همچنین میزانی از همجنس گرایی در برادران لزبین ها و خواهران مردان همجنی گرا وجود دارد. به نظر می رسد تغییر دیدگاه جامعه و فرهنگ نسبت به همجنس گرایی که در طی نزدیک به نیم قرن رخ داده است و همچنین سیایت های دولتی یکی از عوامل تاثیرگذار در انتخاب همجنس گرایی به عموان سبک زندگی و گرایش جنسی بهنجار باشد. به عنوان نمونه نیوپورت (1999) گزارش می دهد که درصد آمریکایی هایی که همجنس گرایی را به عنوان نوعی سبک زندگی می دانند از 34 درصد در سال 1982 به 50 درصد در سال 1999 رسیده است. 3.4.5. زمینه ژنتیکی یکی از دلایل دانشمندان در توجیه و اثبات گرایش به همجنس گرایی، وجود زمینه ژنتیکی در گرایش انسان به همجنس گرایی است. عموم دانشمندان بر این باورند که این گرایش جنسی، زمینه ژنتیکی دارد ولی برخی شواهد علمی تایید کرده اند که عامل هاي ژنتیکی به نظر نمی رسند که نقش تعیین کننده اي در همجنسگرایی داشته باشند. لیکن تلاش هایی در این زمینه ادامه دارد تا ثابت کند که ژنتیک به جاي عامل هاي خانوادگی تعیین کننده همجنسگرایی می باشد. این تلاشهاي مستمر، مقاومت طرفداران افراطی همجنس گرایی را نشان می دهد که می خواهند یک ابزاري را پیدا کنند که بوسیله آن رفتار همجنسگرایانه خود را توجیه کنند. در حقیقت اثبات ژنتیکی بودن همجنس گرایی، برگ برنده است برای همجنس گرایان تا به دیگران ثابت کنند که همجنسگرایی آنها امری است مورثی و این سخن را ثابت کنند که «ما اینگونه متولد شده ایم». از طرف دیگر مخالفان همجنس گرایی، این گرایش جنسی را به عنوان یک رفتار اکتسابی می بینند. براساس پاره از پژوهش‌ها ثابت شده است که ترتیب چینش ژنوم مادر می‌تواند بر گرایش جنسی فرزند تاثیرگذار باشد. این موضوع که در یک نشریه های علمی به چاپ رسیده است به نظریه وجود ژنی مستقل برای همجنس‌گرایی یعنی «ژن همجنس گرایی» تاکید دارد. پژوهشگران در این تحقیق کروموزم غیرفعال X را در ۹۷ مادر دارای فرزند همجنس‌گرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنس‌گرا مورد آزمایش قرار دادند. با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن همجنس‌گرایی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایانه معلول عملکرد چندین ژن است. این آزمایش نشان داد که در بازوی بلند کروموزم X همجنس‌گرایان مرد ژن‌هایی وجود دارند که باعث همجنس‌گرایی می‌شوند. از آنجایی که کروموزم X از مادر به فرزند می‌رسد این پژوهش نشان داد که مادران می‌توانند ناقل همجنس‌گرایی بوده و آن را به فرزندان ذکور خود منتقل کنند. لووی و همر (۱۹۹۴) و لیم (۱۹۹۵) که جزء نخستین های بررسی درباره رابطه ژنتیک با همجنسگرایی بودند، از آن هنگام تاکنون آزمایش‌های بسیاری بر روی ژن‌های احتمالی مرتبط با گرایش به جنس موافق بر روی هر دو کروموزوم X و Y در موش‌ها و انسان‌ها انجام شده است. به طوری که در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کره‌ای موفق شدند که با حذف ژنی که به رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود، گرایش جنسی موش‌های ماده را تغییر دهند. موش‌های ماده مورد آزمایش از آن پس به موش‌های جنس موافق خود علاقه نشان می‌دادند و موش‌های نر را پس می‌زدند و از بوئیدن ادرار موش‌های نر- که یکی از رفتارهای تمایل جنسی موش ها است- خودداری می‌کردند؛ این در حالی بود که موش‌هایی که این ژن را حفظ کرده بودند به موش‌های نر واکنش نشان می‌دادند. مسئول این پروژه در این باره گفت: «نبود این ژن باعث می‌شود مغز موش‌ها همانند مغز موش‌های نر عمل کند.» همچنین یکی از آزمایشات و پژوهش هایی که در مورد همجنس گرایی در انسان صورت گرفته بود، آزمایش بر روی انواع دوقلوها بود. در مطالعاتی که بر روی دوقلوهای همسان مردان همجنس گرا صورت گرفته بود، مشخص شد که 52 درصد آنان در مقایسه با 22 درصد دوقلوهای ناهمسان، گرایش به همجنس دارند. در حالیکه مطالعه مشابهی رقم همگامی را در یک تخمکی ها65 درصد و در دو تخمکی ها 29 در صد در گرایش به همجنس گزارش داده است. و همچنین در پژوهش مشابهی که در مورد زنان همجنس گرا صورت گرفته بود، 48 درصد خواهران دوقلوی همسان در مقایسه با 16 درصد خواهران دوقلوی ناهمسان همجنس گرا بودند. با وجود این، تنها 6 درصد خواهر خوانده های این زنان، همجنس گرا بودند. این نکته دلیل دیگری در تایید اثر عامل ژنتیک در گرایش انسان به همجنس گرایی است. به طور کلی برآورد می شود 50 تا 60 درصد از واریانس گرایش جنسی را عوامل ژنتیگی تشکیل می دهد. حتی در مطالعات دیگر، جدا از بررسی دوقلوها، پژوهش نشان می دهد مردان همجنس گرا بیش از مردان دگرجنس گرا، برادران همجنس گرا دارند- حدوداً 15 درصد بیشتر- همچنین زنان همجنس گرا بیش از زنان دگرجنس گرا خواهران همجنس گرا دارند- حدوداً 10 درصد بیشتر- ضمن اینکه نرخ قابل توجهی از برادران لزبین ها و خواهران گی ها نیز همجنس گرا هستند. این نکته نیز قابل توجه است که مطالعات دوقلوها ممکن است دارای سوگیری باشد. به این طریق که بیشتر دوقلوهایی برای پژوهش داوطلب می شوند که هر دو همجنس گرا هستند. بعلاوه، عدم وجود همگامی تعدادی از دوقلوهای همسان در گرایش جنسی لزوماً به معنای رد مبنای ژنتیکی همجنس گرایی در آن ها نیست. 3.4.6. زمینه هورمونی یکی دیگر از نظریات در مورد زمینه گرایش انسان به همجنس گرایی، نظریه زمینه هورمونی می باشد. پژوهشگران نخست تصور می کردند که ممکن است سطح آندروژن و یا تستوسترون در مردان همجنس گرا کمتر از مردان دگرجنس گرا باشد. اما این فرضیه تایید نشد. وقتی به مردان همجنس گرا تستوسترون داده می شود، انگیزش جنسی آنها مانند همه مردان افزایش می یابد، ولی تغییری در گرایش جنسی آن ها رخ نمی دهد. به نظر می رسد که هورمونهای دوران جنینی در سازماندهی دستگاه عصبی مرکزی نقش دارد. ادعا شده است که حضور موثر آندروژن های دوران جنینی در جنین نر، در گرایش جنسی نسبت به زنان تاثیر دارد و کمبود آندروژن های این دوره ( یا عدم حساسیت بافتی نسبت به آن ها) ممکن است سبب گرایش جنسی به سمت مردان شود. دخترانی که در دوران جنینی در معرض مقادیر زیادی آندروژن بوده اند پیش از سن بلوغ معمولاً پرخاشگرند و پسرهایی که در رحم در معرض مقادیر فراوانی هورمونهای زنانه بوده اند نسبت به سایر پسرها قاطعیت، پرخاشگری و روحیه ورزشکاری کمتری دارند. بنابراین فرضیه معقول تر آن است که گفته شود جهت گیری جنسی به سطح تستوسترون در طول دوره حساس رشد مغز بستگی دارد. یک پژوهش انجام شده در سال 2005 در سوئد نشان داده است که مردان همجنس گرا و دگرجنس گرا، بوهای متفاوتی را از نظر جنسی بروز می کنند. این پژوهش نشان داد زمانی که زنان دگر جنس گرا و مردان همجنس گرا در معرض ترکیب تستوسترون مانند مشتق از بوی عرق مردان قرار می گیرند، ناحیه مشابهی در هیپوتالاموس هر دو گروه در واکنش به این بو ایجاد می شود. مردان دگرجنس گرا نیز وقتی در معرض ترکیبی استروژن مانند ادرار زنان قرار می گیرند، واکنش مشابهی نشان می دهند. این مطالعه نشان می دهد عوامل مختلفی در جذابیت جنسی نسبت به همجنس و جنس مخالف درگیر است. امروزه دانشمندان بر عامل هورمونی بیشتر از عامل ژنتیکی تاکید داشته و بر این باور هستند که رفتارهای انسانی به خصوص رفتارهای جنسی انسان تحت تاثیر مستقیم هورمونهای درون ریز واقع شده است که همجنس گرایی نیز از این امر مستثنی نمی باشد. 3.4.7. ساختار مغز بررسی ساختار مغز نشان داده است که برخی نقاط مغز در مردان همجنس گرا مشابه زنان دگرجنس گرا و در زنان همجنس گرا مشابه مردان دگرجنس گرا بوده است. معنی دارترین تحقیقات به هسته بینایی سوم هیپوتالاموس مربوط می شود که عموماً در مردان دگرجنس گرا دو برابر بزرگتر از زنان است. نتایج تحقیقات لوی نشان داده است که این ناحیه در مردان همجنس گرا به نحو معناداری از مردان و زنان دگرجنس گرا کوچک تر است. نتایج این تحقیق لوی، در پژوهش بعدی وی نیز تکرار شد. مطالعات دیگری نیز نشان می دهد بافت عصبی رابط قدامی هیپوتالاموس که در زنان دگرجنس گرا بطور متوسط از مردان همجنس گرا اندکی بزرگ تر از زنان است. اخیراً نتایج یک مطالعه نشان داد مغز جنین در طول دوره رشد داخل رحمی در جنین نر از طریق عمل مستقیم تستوسترون بر سلول های عصبی در حال توسعه و در جنین ماده از طریق عدم افزایش این هورمون، تکوین می یابد. به این ترتیب، هویت جنسی و تمایلات جنسی ما، هنگامی که هنوز در رحم مادر هستیم، در ساختار مغز ما برنامه ریزی شده و سازمان یافته است و هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه محیط اجتماعی بعد از تولد بتواند اثر تعیین کننده ای در هویت و گرایش جنسی بشر داشته باشد، وجود ندارد. در آزمایشات دیگری که می توان آن را تا حدودی مرتبط به یافته های فوق دانست، آزمایشی است که در ایران توسط برخی از محققان صورت گرفته است، که در آن از حجم مغز افرادی که دچار اختلالات جنسی هستند عکس برداری MRI صورت گرفته است. در این مطالعه مقطعی یافته های هویت جنسی مراجعه کننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهران با افراد سالم مقایسه شد. جامعه مورد مطالعه شامل دو گروه بود، گروه مورد را افراد دچار اختلال هویت جنسی تشکیل می دادند. گروه شاهد DSM-IV-TR بر اساس معیارهای شامل افراد سالم داوطلب غیرمبتلا به اختلال هویت جنسی بود که و سطح تحصیلی از نظر سن، دور سر، شاخص توده بدن با گروه مورده همسان شده بودند. در گروه مورد 11 زن و 17 مرد و در گر وه شاهد 9 زن و 11 مرد حضور داشتند. متوسط سن شرکت کنندگان در مطالعه7/26 سال بود. و در محدودۀ سنی44-19 سال بود. میانگین حجم یا مساحت قسمت های مختلف مغز دو گروه بیمار و سالم در جدول جدول 1 (جدول2-3) و میانگین حجم یا مساحت قسمت های مختلف مغز دو گروه بر حسب جنسیت در جدول2 (جدول 3-3) مشخص شده است. 1092205016500 (جدول شماره2-3) (جدول شماره 3-3) بنابراین ارزیابی های انجام شده در این مطالعه، بین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد سالم تفاوت مشاهده شد که این یافته ها با مشاهدات ژو و همکاران، گرین (2005 )، کرویجر و همکاران (2000)، مطالعات سواب و همکاران (2002) و سوآب (2004) همخوان و هماهنگ است. می توان چنین درنظر گرفت که در برهه هایی از مراحل رشد و تمایز سامانۀ عصبی مرکزی، ساختار آناتومیک مغز دچار تغییراتی می شود و از مسیر معمول و طبیعی و هماهنگ و هم راستا با جنسیت پیکری فرد پیروی نمی کند. در حقیقت افرادی مانند همجنس گراها میانگین حجم هستۀ قرمز دو طرف افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی کوچکتر از حجم هستۀ قرمز دوطرف گروه شاهد است . آنها چنین نتیجه گرفتند که حجم هستۀ قرمز افراد دچار اختلال هویت جنسی بدون توجه به تمایل جنسی آنها کوچکتر از افراد طبیعی است. 3.4.8. برانگیختگی تعمیم یافته (ناآشنا هوس انگیز می شود) در این نظریه، نخست گفته می شود که عوامل ژنتیکی و زیستی مستقیماً اثری بر گرایش جنسی افراد ندارد. بلکه بر خلق و خو و صفات شخصیتی اثر می گذارند. این قبیل ویژگی های خلقی کودک را آماده می سازد که از برخی فعالیت ها بیش از فعالیت های دیگر لذت ببرد و دیگری در برقراری روابط اجتماعی کند باشد و بیشتر عروسک بازی و ورق بازی و لی لی را ترجیح دهد. برخی از این بازی ها بیشتر پسرانه و برخی بیشتر دخترانه هستند. بنابراین به اقتضای جنسیت ممکن است کودک از لحاظ وراثتی گرایش به همنوایی با همجنسان خود داشته باشد. کودکان معمولاً مایل به داشتن دوستانی هستند که علایق مشابه آن ها داشته باشند و در حضور چنین دوستانی بیشتر احساس راحتی می کنند. لذا کودکی که از نظر جنسیتی همنوایی نشان می دهد همبازی هایی از بین همجنسان خود و کودکی که ناهمنوایی نشان می دهد، همبازی هایی از افراد جنس مخالف را برای بازی انتخاب می کند. در مرحله بعدی، این نظریه پیشنهاد می کند که ناهمانندی کودک ناهمنوا با همجنسان خود و ناراحتی حاصل از آن موجب یک برانگیختگی کلی (غیر جنسی) می شود. مثلاً پسری که رفتار دخترانه دارد در حضور سایر پسرها دچار احساس ترس یا نوعی خشم فروخورده می شود. یا می ترسد که مورد سرزنش و تمسخر واقع شود یا دختری که رفتار پسرانه دارد از گروه همجنسان خود رانده می شود و برانگیختگی مشابهی را تجربه می کند. در سال های بعد پس از این علت اصلی برانگیختگی کم رنگ تر شد یا از بین رفت، برانگیختگی کلی به برانگیختگی جنسی و شهوانی بدل می شود. برخی شواهد مربوط به آخرین گام این فرایند، حاصل بررسی های آزمایشگاهی است. بنابراین هرچند شباهت و آشنایی مبنای دوستی و همسازی است اما این عدم شباهت و ناآشنایی و نوعی احساس غرابت است که برانگیختگی جنسی و یا احساسات عاشقانه را تحریک می کند. در حقیقت این تحقیقات توسط بم در سال 1996 با عنوان «بیگانه هوس انگیز می شود» مطرح شد که در آن عوامل زیستی پیش بینی کننده- نه عامل اصلی در- ناهمنوایی جنسیت کودکی مطرح می شود. خلاصه این نظریه بدین صورت است که بیگانگی منجر می شود تا کودک بعداً در طی بلوغ و توسط مکانیسم برانگیختگی همسالان، همجنس را به عنوان هوس انگیز ببیند. سرانجام این همسالان همجنس در نوجوانی بوسیله مکانیسم تعمیم برانگیختگی جذابیت شهوانی می گیرند. و شاید بتوان گفت که این نظریه تنها نظریه کامل روانی اجتماعی است. اما می توان این نظريه را یکی از بهترین نظریات درباره گرایش به همجنس گرایی دانست زیرا هم براي همجنس گرايي و هم دگر جنس گرايي تبيين هاي مناسب تري نموده است. اين نظريه عوامل زيستي را به تنهايي ملاك قرار نمي دهد و بر تعامل فرد و محيط بويژه در سال هاي اوليه زندگي تاكيد مي كند. چون طبق اين نظريه، عوامل زيستي مستقيماً بر گرايش جنسي اثر نمی گذارند، بلكه تاثيرشان بيشتر بر خلق و خو و صفات شخصيتي است. در نتيجه كودك، برخي فعاليت ها را بيشتر انجام مي دهد و برخي را كمتر. اين فعاليت ها، به نوبه خود بر انتخاب همبازي (دختر يا پسر) نيز تاثير مي گذارند. در سال هاي بعد جنس مخالف براي فرد هوس انگيز تر مي گردد. برانگيختگي فيزيولوژيايي نسبت به جنس مخالف نيز به صورت انگيختگي جنسي تعبير مي گردد. (جدول4-3) اين نظريه همجنس گرايي در زنان را بيشتر از مردان توجيه مي نمايد. به نظر بِم، دختران به احتمال كمتري به دليل استفاده از اسباب بازي هاي پسرانه يا بازي با پسرهاي همسن و سال مورد تنبيه و سرزنش قرار مي گيرند در حاليكه اگر پسري دست به رفتار هاي دخترانه بزند علاوه بر تنبيه و سرزنش از سوي همسالان خود نيز مورد طرد قرار مي گيرد. به اين ترتيب دختري كه از كودكي با همسالان جنس مخالف خود همبازي بوده و حتي از سوي والدين خود تشويق نيز شده است به احتمال بيشتري از جنس خود فاصله مي گيرد و در نتيجه مطابق با نظريه بم در بزرگسالي و بلوغ بيشتر جذب همجنسان خود كه اكنون بيگانه محسوب مي شوند قرار مي گيرد. 3.4.9. ترجیح جنسی فرضيه ترجيح جنسي، بيان مي كند كه هر رفتار منحرف جنسي، محصول مستقيم ترجيح جنسي منحرف است. يعني مرداني كه به انجام رفتار هاي منحرف جنسي مي پردازند به دليل اينكه اين رفتار ها را به رفتار هاي جنسي قابل قبول ترجيح مي دهند، آنها را انجام مي دهند برخی از دانشمندان پيشنهاد مي كنند كه ترجيح جنسي منحرف از شرطي سازي سرچشمه گفته است. شرطي سازي كلاسيك ادعا مي كند كه اين نوع علاقه جنسي از طريق تجربه همزمان محرك منحرف و حالت فيزيولژيك برانگيخته جنسي به دست آمده است كه منجر به رابطه روان شناختی شده است. در حاليكه برانگيختگي تجربه شده با محرك غير منحرف به تدريج به خاطر فقدان تقويت خاموش مي گردد. نظريه شرطي سازي به خاطر عنصر ارزيابي و درمان ضمني اش كه روي سنجش و كاهش عملكرد منحرف تمركز نموده به سرعت گسترده شده و ديدگاه اثرگذاري در تشريح ترجيح جنسي منحرف گرديده است. 3.4.10. انتخاب طبیعی چندین نظریه تکاملی وجود دارد که همجنس گرایی را توجیه می کنند. یکی از این نظریات، نظریه انتخاب طبیعی یا همان تکامل داروینی می باشد در اين نظريه، اعتقاد بر اين است كه ممكن است در محيط هاي اجدادي همجنس خواهان به برادر و خواهرانشان كمك كرده باشند تا به گونه موفق تري توليد مثل كنند (توسط تهيه منابع و فرزندپروري). بنابراين ژن هاي همجنس گرايي به صورت غيرمستقيم از طريق اجداد، اصل و نسب همشيران باقي مي مانند. برخی نیز مانند هویت بر این عقیده اند که با اینکه همجنس گرايي منابع و سلامتي را حفظ مي كنند، اما به نظر نمي رسد كه در درجه اول اين ها را به جاي اينكه مستقيماً به سمت منابع همجنس دوستي ديگر هدايت كنند، بر روي خويشاوندان صرف نمايند. نظريات ديگر بر دستكاري والدين از جهت گيري جنسي فرزندان تمركز مي كنند، مثل اينكه داشتن كودكان همجنس گرا به توليد مثل والدين سود مي رساند. فرضيه اصلي اين است كه والدين منجر به تعديل منابع يا اجتماع پذيري فرزندان مثل وادار ساختن آنها به رقابت در نقش هاي توليد مثل و افزايش همكاري براي توليد مثل همشيران مي گردند. طبق اين دسته نظريات فرض شده كه رفتارهاي همجنس گرايي به دليل كمك به پيوستگي ميان انسان هاي نوجوان همجنس در يك محيط انتخاب شده و دسترسي به منابع و به طور غير مستقيم موفقيت توليد مثل را افزايش مي دهد. 3.4.11. تبدیل خواهی جنسی یکی دیگر از زمینه های گرایش انسان به همجنس گرایی، تبدیل خواهی جنسی می باشد. تبدیل خواهی جنسی یک اختلال در هویت جنسی است که افراد مبتلاء به این اختلال خود را متعلق به گروه جنس مخالف می دانند. از وضعیت جنسی- بدنی خود ناراحت هستند و می کوشند با استفاده از هورمونها و اعمال جراحی وضعیت خود را به وضعیت دلخواه نزدیک کنند. در گذشته این اختلال در گروه انحرافات جنسی طبقه بندی می شد؛ ولی با توجه به ویژگیهای متفاوت با انحراف، هویت مستقل خود را یافت و امروزه تبدیل خواهی جنسی موضوع اصلی مبحث اختلال در هویت جنسی است. انحراف جنسی نادری است که آمار دقیقی در مورد شیوع آن وجود ندارد ولی بر اساس بررسی های انجام شده در انگلستان و سوئد شیوع آن را یک در پنجاه هزار گزارش نموده اند. که شیوع آن در مردان سوئدی یک در 37 هزار و در زنهای سوئدی یک در 103 هزار می باشد. در مورد سبب شناسی تبدیل خواهی جنسی، اطلاع دقیقی وجود ندارد به طور کلی دو نظریه اصلی در مورد علل بروز تبدیل خواهی جنسی وجود دارد. گروه اول علت بروز این اختلال را زمینه زیست شناختی- عضوی دانسته و معتقدند که اشکال در آندروژنهای جنینی است. در حقیقت بررسی های جنین شناسی نشان می دهند که کلیه پستانداران چه مرد و چه زن در نخستین مرحله رشد جنینی ساختمان تشریحی زنانه دارند و در صورت ترشح آندروژن در جنین در فاصله هفته ششم تا پایان ماه سوم، تغییرات منجر به مرد شدن کامل می شود و در غیر این صورت همچنان زن باقی می ماند. در حقیقت طبق این نظریه اشکال در ترشح آندروژن در فاصله زمانی یاد شده موجب به وجود آمدن تبدیل خواهی جنسی است. و گروه دوم عامل روانشناختی- اجتماعی را زمینه بروز تبدیل خواهی جنسی می دانندو در این میان به عواملی همچون، وجود مادر تحقیر کننده و عصبی در اولین سال زندگی، دریافت پیامهای غیر مستقیم مبنی بر برتری جنس مخالف همچنین نبود پدری که فرصت همانندسازی با وی را فراهم کند و باعث تداوم رابطه نزدیک پسر و مادر شود اشاره می کنند. این افراد با اینکه می دانند متعلق به گروه مردان اند ولی خود را دارای تفاوتهای محسوس با آنان حس مس کنند. بیشتر آنان پیش از بلوغ از وضعیت جنسی خود متنفرند و آرزوی اصلی آنان پیوستن به گروه مخالف است و این اشتغال خاطر دایمی کلیه فعالیت های ایشان را تحت الشعاع قرار می دهد و محور اصلی جهان بینی آنان می شود. پس از بلوغ با یک تبدیل خواهی جنسی کلاسیک روبرو هستیم . نوع پوشش، طرز راه رفتن، تکیه کلام ها در موقع حرف زدن و سرگرمی ها کاملاً زنانه است. که این اختلال بیشتر در مردان مشاهده شده و در بالا گرایش زیادی برای انجام عمل جراحی جهت تغییر جنسیت از سوی این افراد دیده می شود. در بررسی ها و آزمایشاتی که برروی 57 نفر از تبدیل خواهان جنسی توسط پژوهشگران ایرانی صورت گرفته بود، که 35 درصد این افراد دچار افسردگی شدید شده و حدوداً 95 درصد از این افراد در پی دریافت مجوز برای عمل جراحی تغییر جنسیت بودند و بیشتر این افراد از طریق سایر بیماران یا روانپزشکان یا به خاطر اطلاعات شخصی خود دست به تغییر جنسیت زده بودند. ولی آنچه که برای ما در این تحقیقات مهم است، گرایش 84 درصدی تبدیل خواهان جنسی به همجنس گرایی بود.که دلیل واضح چنین گرایشی این است که بیمار مبتلا به این اختلال چون خود را متعلق به گروه جنس مخالف می داند، تمایل به همجنس، طبیعی ترین اشتغال خاطر وی خواهد بود. 47498027686000 (جدول 5-3) برخی افراد نیز علاوه بر رفتار مخالف جنس خود، از لحاظ فیزیولوژیکی نیز نشانه ها و اندام جنس مخالف خود را دارند. به طوری که اگر یک جنس مونث را در نظر بگیریم، فرد علاوه بر اینکه رفتار مردانه از خود نشان می دهد، دارای آلت مردانه و یا مانند مردان دارای دو بیضه- ولی عقیم - می باشد که تا حدودی رفتار آن را شبیه مردان می کند. که یکی از عوامل تغییر و دوگانگی در ساختار بدنی و فیزیولوژیکی فرد، بیماری ژنتیکی سندرم ترنر می باشد. به طوری که در این اختلال دختری که مبتلا به ان می باشد، تنها دارای یک کروموزوم XO و البته بدون کروموزوم Y است، چون کروموزوم X دوم که مسئول زنانگی کامل است در فرد وجود ندارد. که این افراد با توجه به گرایشی که از لحاظ روانشناختی و زیستی دارند به جنس مخالف خود گرایش پیدا کرده و رفتار همجنس گرایانه از خود بروز می دهند. منابع منابع فارسی کتاب قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی. نهج البلاغه، ترجمه محمدتقی جعفری، به اهتمام علی جعفری، انتشارات کرامت، تهران، چاپ ششم، 1387ش. ابن زهره حلی، حمزه بن علی زهره، غتیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق: ابراهیم بهادری، موسسه امام صادق7، قم، 1417ق. ابن فارس، احمد بن فارس‏، معجم مقائیس اللغه، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1410ق. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دارالصادر‏، بیروت، 1415ق. ابوالهلال، العسکری، الفروق اللغویة، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1413ق. اتکینسون، ر.ل و همکاران، زمینه روانشناسی ، مترجم: براهنی و دیگران، نشر رشد، تهران، 1382. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احياء التراث العربي‏، بیروت، 1413ق. اسپنس، سوزان . اچ، درمان اختلالات جنسی، توزنده جانی، حسن و دیگران، پیک فرهنگ، تهران، 1380ش. استرنبرگ، رابرت، روانشناسی شناختی، مترجم: دکتر کمال خرازی و دکتر الهه حجازی، پژوهشکده علوم شناختی، تهران،۱۳۸۷ش. اشراق خاوری، عبدالحميد، گنجينه حدود و احکام (استخراج از الواح و آثار مبارکه درباره احکام)، مؤسسه ملی مطبوعات امری، [بی تا] اشو، از سکس تا فراآگاهی، مترجم: محسن خاتمی، [بی جا]، [بی تا] اشو، الماس های اشو، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، آینده طلایی، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، راز بزرگ، مترجم: کهریز روان، باغ نو، تهران، 1382ش. اشو، شورشی، مترجم: عبدالعلی براتی، نسیم دانش، تهران، 1383ش. اشو، شهامت، مترجم: خدیجه تقی پور، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، عاشقانه ها، مترجم: قوام الدین خرمشاهی، انتشارات سایه گستر، قزوین، 1383ش. اشو، مراقبه شور مستی، مترجم: اصغری امید، ندای، سخن، تهران،1382ش. اشو، یک فنچای چای، مترجم: مسیحا برزگر، دارینوش، تهران، 1382ش. اشیدری، جهانگیر، راهنمای آشنایی با دین و آموزشهای زرتشت، فروهر، تهران، 1381ش. اف‍راس‍ی‍اب‍ی‌، ب‍ه‍رام‌، تاریخ جامع بهائیت، م‍ه‍رف‍ام‌‏، ت‍ه‍ران، ۱۳۸2ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ امینی، ابراهیم، آیین تربیت، انتشارات اسلامی، تهران، 1368ش اوحدی، بهنام، تمایلات و رفتارهای جنسی انسان، صادق هدایت، اصفهان، چاپ هشتم، 1385ش ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، سمت، تهران، 1386. آذرفرنبغ، روایت آذرفرنبغ فرخزاد، مترجم: رضائی باغ بیدی، حسن، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران،1384ش. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1380ش آنترمن، اَلن ، باورها و آیین های یهودی، مترجم: رضا فرزین، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1385ش بارتلمه، کریستین، زن در حقوق ساسانی، صاحب الزمانی، مترجم: ناصر عطائی، تهران، 1344ش ب‍خ‍اری‌، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اس‍م‍اع‍ی‍ل‌، صحیح البخاری، م‍ک‍ت‍ب‍ة ال‍رش‍د، الریاض، ۱۴۲۰ق‌ برگ، اتوکلاین، روانشناسی اجتماعی، مترجم: علی محمد کاردان، نشر اندیشه، تهران، 1370 ش بروجردى، آقا حسين‏، جامع أحاديث الشيعة، انتشارات فرهنگ سبز، تهران، 1386 ش ب‍رون‍و، ف‍ران‍ک‌، ف‍ره‍ن‍گ‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ روانشناسی، ف‍رزان‍ه‌ طاه‍ری‌، م‍ه‍ش‍ی‍د ی‍اس‍ائ‍ی‌، طرح‌ ن‍و‏، ت‍ه‍ران، ۱۳۷۳ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ب‍ره‍ان‍پ‍وری‌، ن‍ظام، ‌فتاوی هندیه المعرف به فتاوی عالمگیریه، [بی تا]، [بی جا] ب‍ن‌ ع‍اب‍دی‍ن‌، م‍ح‍م‍د ام‍ی‍ن‌ ب‍ن‌ ع‍م‍ر، رد ال‍م‍خ‍ت‍ار ع‍ل‍ی‌ ال‍در ال‍م‍خ‍ت‍ار ش‍رح‌ ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار، دارالفکر للطباعة و النشر، بیروت ، 1415ق بهاء الله، اقدس، مرکز جهانی بهائی،۱۹۹۲. بهاء الله، مجموعه نصوص جوانان، مرکز جهانی بهائی، [بی تا]. بهشتی، احمد، اسلام و تربیت کودکان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1372ش بیرجندی، مرضیه، روانشناسی مرضی، دهخدا، تهران، 1341ش بى ناس، جان ، تاريخ جامع اديان، حكمت، مترجم: على اصغر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1383ش توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، جامعه المصطفی، قم، چاپ اول، 1379ش. توینبی، آرنولد ، مسیحیت و ادیان جهان، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1382ش. جازب، طاهر، همجنسگرایی تجزیه و تحلیل زیست شناسی، وینیپگ، کانادا، 2012 جان، ناس، تاریخ جامع ادیان، حکمت علی اصغر، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1375ش جوادی آملی، عبدالله؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، انتشارات اسراء، قم، 1391ش. جوادى آملى، عبداللَّه، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر اسراء، قم، 1389ش جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح‏، دار العلم للملايين‏، بیروت، 1398ق حافظ، ثابت، تریت جنسی در اسلام، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1381ش حر عاملی، محمد بن الحسین، وسایل الشیعه الی التحصیل مسائل الشریعه، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق حسین طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، انتشارات روزنه، تهران، 1379ش. خوئی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، مطبعه الآداب، نجف اشرف، [بی تا] دانیلو، ژان، ریشه های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، مترجم: علی مهدی زاده، نشر ادیان، قم، 1383ش دریایی، تورج، شاهنشاهی ساسانی، مترجم: مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران، 1383ش دورانت، ویل، تاریخ تمدن، م‍ت‍رج‍م‌: اس‍م‍اع‍ی‍ل‌ دول‍ت‍ش‍اه‍ی‌، ش‍رک‍ت‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌‏، تهران، 1374.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ رابینسون، نانسی ام؛ رابینسون، هالبرت بی، کودک عقب مانده ذهنی، مترجم: فرهاد ماهر، انتشارات آستان قدس رضوی، تهران، 1368 راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن‏، مرتضوی، تهران، 1374ش راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات نگاه، تهران، ۱۳۶۸ش راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله‏، الخرائج و الجرائح‏، انتشارات امام المهدی(عج)، قم، 1409ق راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله‏، فقه القرآن فى شرح آيات الأحكام، كتابخانه آية الله مرعشى نجف، قم، 1405ق رائين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت، انتشارات رائين، تهران، [بي تا]. رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان، انتشارات سخن، تهران، 1381ش الزحیلی، وهبة، ال‍ت‍ف‍س‍ی‍ر ال‍م‍ن‍ی‍ر ف‍ی‌ ال‍ع‍ق‍ی‍ده‌ و ال‍ش‍ری‍ع‍ه‌ و ال‍م‍ن‍ه‍ج‌، اح‍س‍ان، ‌ت‍ه‍ران‌، ۱۳۸۱ش زردشت، گات ها، پورداوود، مترجم: ابراهیم جامی، تهران، 1384ش. زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمة الأدب‏، تهران: دانشگاه تهران، 1386ش سبزوارى نجفى، محمد بن حبيب، ارشاد الاذهان الى تفسير القرآن، جامعۀ مدرسين، قم، 1419ق سعدى‏، ابوجيب، القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، دارالفکر، بیروت، [بی تا] السغدي البخاري الحنفي، أبوالحسين شيخ الإسلام علي بن الحسين بن محمد، النتف في الفتاوى، تحقيق: الدكتور صلاح الدين الناهي، دار الفرقان، [بی جا]، 1404ق سلطان زاده، رضا، سيري در کتاب هاي بهائيان، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، قم، چاپ دوم،[بی تا] سلیمانی، حسین، چشم انداز حقوق یهودی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1384. سلیمانی، حسین، عدالت کیفری در آیین یهود، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1388ش. سیف، سوسن، روانشناسی رشد، سمت، تهران، 1377ش. شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، امیرکبیر، تهران، 1356ش. شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، تصحیح و تعلیق: سید محمد کلانتر، دارالعلم الاسلامی، بیروت، 1406ق شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، موسسه المعارف الاسلامیه، قم، 1413ق طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1417ق طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الاخلاق، تحقیق:ابراهیم میرباقری، شریف رضی، قم، 1370ش طوسی، محمد بن حسن بن علی، المبسوط، تصحيح و تعليق: محمدباقر بهبودى، انتشارات حيدرى، قم، [بی تا] طوسی، محمد بن حسن بن علی، کتاب الخلاف، تحقیق: سید علی خراسانی و سید جواد شهرستانی و شیخ مهدی نجف، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1420ق. علاءالدین ‌عبدالعزیز بن ‌احمد البخاری، كشف الأسرار شرح أصول البزدوي، تعلیق و تخریج: محمدالمعتصم‌ بالله البغدادی، دارالکتاب‌العربی، بیروت‬‏‬‏، ۱۴۱۱ ق‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، الاذهان الی احکام الایمان، تحقیق: شیخ فارس حسون، موسسه النشر الاسلامی،قم، 1410ق علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تلخيص المرام في معرفة الاحكام، م‍ک‍ت‍ب‌ الاع‍لام‌ الاس‍لام‍ی‌، قم، ۱۴۲۱ق فاضل مقداد، جمال الدين مقداد بن عبدالله، كنزالعرفان فى فقه القرآن، تحقیق: سيد محمد قاضی، مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامی، قم، 1419 ق فراهيدى، خليل بن احمد، کتاب العین، هجرت، قم، 1406ق فروید، زیگموند، روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم، مترجم: صاحب الزمانی، ناصرالدین، عطائی، تهران، 1340ش فروید، زیگموند، سه رساله درباره ی میل جنسی، رضی هاشم، تهران: انتشارات آسیا، 1343ش فروید، زیگموند، مهم ترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی، مترجم: سعید شجاعی کفتی، نشر ققنوس، تهران، 1385ش. فعّالی، محمدتقی، آفتاب و سایه ها نگرشی بر جریان‌های نوظهور‌، عابد، تهران، 1389ش. فعّالی، محمدتقی، نگرشی بر آراء و اندیشه های اشو، انتشارات عابد، تهران، 1388ش. ف‍ق‍ی‍ه‍ی‌، ع‍ل‍ی‌ ن‍ق‍ی‌، تربیت جنسی: مبانی، اصول و روش‌ها از منظر قرآن و حدیث، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر‏، قم، ۱۳۸۷ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ فونتا، دیوید، روانشناسی دین و معنویت، مترجم: ساوار، نشر ادیان، قم ،1385ش. فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى‏، قم: موسسه دار الهجرة، 1425ق قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، قم، 1367 ش کاپلان، سادوک، خلاصه روانپژشکی علوم رفتاری، مترجم: نصرت الله پورافکاری، شهرآب، تهران، 1379ش کاشف الغطاء، محمدحسین، الفردوس الأعلی، مکتبه فیروزآبادی، قم، 1410ق کالات. ج، روانشناسی فیزیولوژیک، سید محمدی، یحیی، چاپ دوم، نشر روان، تهران، 1387ش کرمی، صابر، سیر مجازات در ادیان و تمدنها، نشر بین الملل، تهران، 1388ش. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق. کهن راب. ا، سیری در تلمود، مترجم: باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1382ش. گلیدر، ام و همکاران، روانشناسی آکسفورد، مترجم: نصرت الله پورافکاری، انتشارات ذوقی، تبریز، 1369ش گنجی، حمزه، بهداشت روانی، نشر ارسباران، تهران، 1379ش گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، انتشارات ساوالان، تهران، 1387ش متقی هندی، علی بن حسام بن الدین، کنز العمال، تصحیح: محمود عمر، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1424 ق المجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1403ق محقق حلى، نجم الدین جعفر بن حسن، شرايع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق: سید صادق شیرازی، تهران: انتشارات استقلال ، 1409ق مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس، مصحح: شيرى على‏، دارالفکر، بیروت، 1401ق. م‍ص‍طف‍وی‌، ح‍س‍ن‌، محاکمه و بررسی باب و بهاء، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی‏‬، تهران، ۱۳۸۶ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، صدرا، تهران، 1381. مظفری، علیرضا، آفتابی در میان سایه ای، نشر قطره، تهران، 1388ش. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة فی احکام العترة الطاهرة، انتشارات مدرسه علمیه علی بن ابی طالب، قم، 1387ش مور، استفن، دیباچه ای بر جامعه شناسی، مترجم مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران. 1380ش. موسوی خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، دارالمنتظر، بیروت، 1403ق موسوی خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378ش م‍وس‍وی‌ ده‌س‍رخ‍ی‌‌ ن‍ج‍ف‍ی، ‌ع‍ل‍ی،‌ آث‍ار س‍وء رواب‍ط ن‍ام‍ش‍روع‌، تح‍اف‍ظ ن‍وی‍ن‌، تهران، ۱۳۸۱. میشل، توماس، کلام مسیحی، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377ش. مینوی خرد، مترجم: تفضیلی احمد، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1364ش نجار، عامر، البهائيه و جذور البابيه، نشر مؤسسة الجامعه للدراسات النشر و التوزيع، بيروت،1419 ق نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق: عباس قوچانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367ش نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، موسسه آل بیت، قم، 1411ق ولف، کری، مفهوم انجیل ها، مترجم: محمد قاضی، [بی تا]، تهران، 1348ش. ویراف، ارداویراف نامه، مترجم: آموزگار ژاله، انتشارات انجمن ایرانشناسی فرانسه، تهران، 1387ش ویلیام، اوئن کول، سیکها و معتقدات مذهبی و رویه آنان، مترجم: محمود فیروزنیا، توسعه، تهران، ۱۳۶۲ش. هارلد مزلو، آبراهام، انگیزش و شخصیت، مترجم: احمد رضوانی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1372ش. هافمن، کارل، روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد)، مترجم: هادی بحرایی، انتشارات ارسباران، تهران، 1379ش. هانت، دیوید؛ سالیوان، ادماند، رابطه بین روانشناسی و آموزش و پرورش، مترجم: اکبر میرحسنی، تهران، انتشارات بامداد، 1367ش. هرمان کوهن، حییم، حقوق کیفری یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1384ش. هرمان کوهن، حییم؛ لویتاتز، آیزاک، اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1390ش. هروى، محمد بن يوسف‏، بحر الجواهر معجم الطب الطبيعي‏، انتشارات جلال الدین، قم، 1387ش همفر، خاطرات همفر جاسوس انگليسي در ممالک اسلامي، انتشارات اميرکبير، تهران،1388ش. هوردرن، ویلیام، الهیات پروتستان، شرکت انشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش مقالات ادریسی، فرهاد، عرفان و رهبانیت در مسیحیت، مجله ادیان و عرفان، پاییز 1386، شماره13. اوحدی، بهنام و همکاران، ویژگی های تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم، تازه های علوم شناختی، 1386ش، سال 9، شماره3. خدابخش، روشنک و دیگران، مروری بر عوامل اثرگذار بر گرایش جنسی انسان، www.SID.ir، [بی تا]. دادپسند، محمد، سیر تکاملی کروموزومهای جنسی در پستانداران، ژنتیک در هزاره سوم. سال دهم، شماره3. دوست کام، محمد، آسیب شناسی لزینیسم، فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم، شماره هشتم، 1390. کوهن، نانسی ال، دگرگونی جامعه امریکا با انقلاب جنسی دهه 1960، مترجم: ابوالفضل ایمانی راغب، ماهنامه سیاحت غرب، مرکز پژوهش های صدا و سیما، 1389ش، شماره 105. محمدی، خسرو و همکاران، بررسی ویژگی های تبدیل خواهان جنسی، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه تبریز، 1389، شماره 7. مهرابی، فریدون، بررسی برخی از ویژگیهای تبدیل خواهی جنسی در بیماران ایرانی، مجله اندیشه و رفتار،1373، شماره3. نجاریان، بهمن و همگاران، دوگانگی جنسی آندروژنی، تازه های روان درمانی، سال سوم، شماره 9. ی‍زدی‌، م‍ح‍م‍د، ن‍ک‍ت‍ه‌ای‌ در م‍ج‍ازات‌ ل‍واط، ف‍ق‍ه‌ اه‍ل‌ ب‍ی‍ت‌، ب‍ه‍ار ۱۳۸۲، شماره‌ ۳۳. منابع لاتین کتاب American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised، DSM-IV. D.C: American Psychiatric. AssiciationBailey J. M؛ Zucker K. J. Childhood sex-typed behaviour and sexual orientation: a conceptual analysis and quantitative review، Developmental psychology، 1995. Bancroft، John، Annual Review of Sex Research : An Integrative and Interdisciplinary Review، Society for the Scientific Study of Sex ،1993. Bell، Alan. P ،Sexual Preference: Its Development in Men and Women، Indiana University Press، First Edition edition، 1981. Bem D. J، Exotic becomes erotic: A developmental theory of sexual orientation، Psychological Review، 1995. Birnbaum، Philip، Encyclopedia of Jewish Concepts، Hebrew Publishing Company، New York، 1990. Bradly, s.j، Psychosexual disorders in adolescince، American psychiatric press، Washington، 1995. Brown, a.s، Nertobiologic of prenatal nutritional deprivation asarisk factor for schizopherenia ،Houghton Mifflin company ،Boston، 1996. Brundage James، Law, sex ,and christion ،university of Chicago press، 1981. Bullough، Vern. L، Homosexuality: A History (Meridian)، Plume press، London، 1979. church vatican، Catechism of the Catholic Church، www.Vatican.va، 1951، Retrieved 2013. Crompton Louis، Homosexuality and Civilization، Belknap Press، USA ،2006. David F. Greenberg، The Construction of Homosexuality، University of Chicago، 1990. Diamond M، Homosexuality and Bisexuality in different populations، Archives of Sexual Behaviour، 1993. Duli, Chandra Jain ،Answers To Some Frequently Asked Questions، in Religious Ethics: A Sourcebook ،Hindi Granth Karyalay ،2004. Dynes، Wayne .R ،Encyclopedia of Homosexuality، Garland press، 1990. Fagot، B. I؛ leinbach، M. D ؛agan. R، gender labing and the adaption of sex-typed .behaviors، Development psychology، 1986. Feldman D.M، Marital Relations, Birth control and Abortion in Jewish Law، schocken، New York، 1974. Ferm، virgilius ،An Encyclopedia of Religion، new York ،1997. Freud. S، The Psychopatology of Everyday Life، Norton، New York، 1965. Gayatri، reddy، whit respect to sex، university of Chicago press، 2005. Greenberg. S، Wrestling with God and Man, Homosexuality in the Jewish Tradition، The university of Wisconsin press ،London. Harold، Ellents، Sex in the Bible ( psychology, religion and spirituality)، Greenwood publishing Group، 2006. Harvey، Peter، Buddhism (World Religions: Themes and Issues)، Continuum، 2001. Herman، Wouk، This is my God، New York، 1976. Hyde, J، Understanding Human Sexuality، Me Graw Hill، U.S.A ،1988. Jacob ،Neusner؛ Tamara، Sonn، Companing Religions Through Law: Judaism and Islam، Routledge press، New York، 1997. Jeremy, Taylor ،Unum necessarium، Nabu press، 2010. Kelly, K. and Byrne, D، Exploring Human Sexuality، Englewood cliffs، rentice – Hall، New Jersey، 1991. Kinsey، A، Sexual Behavior in the Human Male، Philadelphia press، 1948. Kinsey، A؛ Pomeroy، W؛ Martin، C؛ Gebhard، P، Sexual Behavior in the Human Female، Philadelphia press، 1953. Leupp, Gary، Melecolors، The constraction of Homosexuality in tokugawa، University of california press ،1995. Lindzy and Thompson، Psychology، 3rd Edition، Worth Publishers ،New York، 1988. Lord، Ronald، Catholic Sexual Ethics، A Summary، Explanation, and Defense، Huntington press، USA، 1988. Miller, Stephen D، Parting at dawn (An Antology of Japanese Gay Literature)، sunshine press ،1996. Monier، Williams، A Sanskrit English Dictionary Etymologically and Philologically Arranged، Nataraj Books Publishers، 2014. Murray، Stephen. O، Islamic Homosexualities: Culture، History، and Literature، NYU Press، 1997. Newport، Frank، Some change over time in Americans attitudes towards homosexuality، but negativity remains، www.gallup.com، 1999. Osho ،The book of Man، Penguins press ،London، 2005. Pattatucci ،A. M. & Hamer، D. H، Development and familiarity of sexual orientation in females ،Behavior Genetics، 1995. Pattonaik، Devdutt، Homosexuality in Ancient India، Gaybombay.org ، 2013. Peter، Jackson؛ Lady Boys، Tom Boys؛ Rent Boys، Male and Female Homosexualities in Contemporary Thailand، Haworth Press ،1999. Rahman، Q؛ Wilson، G.D، Born gay? The psychobiology of human sexual orientation. Review، Personality and Individual Differences ،2003. Robinson، Sybil، The ratio of 2nd to 4th digit length and male homosexuality، University of Liverpool ،Liverpool، 2000 Swidler ،Arlene ،Homosexuality and World Religions، Trinity Press International، 1st edition، 1993. Thomas، Aquinus، Summa Theologica، Hardpress، London، 2011. Totman، Richard، The Third Sex: Kathoey: Thailand's Ladyboys، Souvenir Press، 2005 Uta Ranke-Heinemann، Eunuchs for the Kingdom of Heaven (woman. sexuality. And the catholic church)، Doubleday، 1990. Wesley J، Wildman، Encyclopedia of Science and Religion، Macmillan Reference USA، 2003 West ،Donald. J؛ Green، Richard، Sociolegal Control of Homosexuality: A Multi-Nation Comparison، Springer press، 1997. Wilhelm، Amara Das ،Tritiya prakriti ( people of the third sex )، xlibris press، 2004. مقالات 10th revision of International statistical classification of Diseases and Related Heatth problems. American Heritage Stedman's Medical Dictionary. Houghton Mifflin press. American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised. American Psychological Association، Answers to your questions: For a better understanding of orientation and homosexuality، Washingto، www.apa.org. Bem، S.L، Gender schema theory: A cognitive account of sex – typing ،American Psychiatric Assiciation Psychological Bulletin، Vol 88، 1981، no4. Blanchard. R، Klassen .P، H-Y Antigen and Homosexuality in Men، Journal of Theoretical Biology، 1997 ،no 185. Carmen، Cruz، Myths & Assumptions about LGB People، TWU Counseling Center، 2012، no 13 Carter, D.B؛ Mcclosky, L.A، Peers and the maintenance of sex – typed behavior، Social Cognition، Vol 2، 1984 ،No 4. Garcia، Falgueras، Sexual Hormones and the Brain: An Essential Alliance for Sexual Identity and Sexual Orientation، Netherlands Institute for Neuroscience، Amsterdam، The Netherlands ،2010. Harren، Julie ،Homosexuality 101: What Every Therapist, Parent, and Homosexual Should Know، Narth journal، 2009. Hewitt, C. The socio-economic position of gay men-a review of the evidenc، American Journal of Economics & Sociology،no 54، 2005 Kennedy, Hubert، The third sex (theory of Karl Heinrich)، Journal of homosexuallity، no103. Kirkpatrick, R. C، The evolution of homosexual behavior، Current Anthropology، no41، 2000. person, E، Ovesay, L ،The Transsexual Syndrom in Males ،American Journal of Psychotherapy ،no28. Savic,Berglund H, Lindstrom P، Brain response to putative pheromones in homosexual men، Proc. Natl. Acad. Sci. U. S. A. 102. Storms, M. D. Theories of Sexual Orientations ، Journal of Personality and Psychology، 1980، no38. وب سایت رسمی http://www.aeenebahai.org http://www.apa.org http://www.britannica.com http://www.en.wikipedia.org http://www.English.pravda.rn http://www.gallup.com http://www.Gaybombay.org http://www.Kamasutra-sex.org http://www.medical-dictionary.thefreedictionary.com http://www.nakhasteh.com http://www.narth.org http://www.ncbi.nlm.nih.gov http://www.sarbat.net http://www.Vatican.va

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

آوا کتاب دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید