مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتارهای پرخطر (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
واحد تربت جام
پایان نامه تحصیلی جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته روان شناسی عمومی ( M.A)
عنوان:
بررسی نقش طرحوارههای ناسازگار اولیه درپیشبینی رفتارهای پرخطر دانشآموزان
استاد راهنما:
دکتر محمد حسین بیاضی
استاد مشاور:
دکتر رضا محسنی بیرجندی
نگارش:
حسین قاسمی
تابستان1392
فهرست
عنوان صفحه TOC \o "1-1" \u
PAGEREF _Toc13729092 \h ب
چکیده PAGEREF _Toc13729093 \h 1
1-6-تعریف نظری و عملیاتی متغیرها PAGEREF _Toc13729094 \h 2
فصل دوم پیشنیه تحقیق PAGEREF _Toc13729095 \h 3
2-1- بخش اول:مبانی نظری پژوهش PAGEREF _Toc13729096 \h 4
رفتارهای پرخطر PAGEREF _Toc13729097 \h 4
2-1-2-1- موادمخدر و روان گردان PAGEREF _Toc13729098 \h 6
2-1-2-1-1- تعریف اعتیاد و ملاکهای تشخیص آن PAGEREF _Toc13729099 \h 7
2-1-2-1-2- عوامل زمینه ساز مستعد کننده اعتیاد PAGEREF _Toc13729100 \h 9
1- عوامل مخاطره آمیز فردی PAGEREF _Toc13729101 \h 9
2- عوامل مخاطره آمیز بین فردی و محیطی PAGEREF _Toc13729102 \h 10
3- عوامل مخاطره آمیز اجتماعی PAGEREF _Toc13729103 \h 11
2-1-2-1-3- عوامل مؤثردرادامه مصرف : PAGEREF _Toc13729104 \h 11
2-1-2-1-4- عوامل مؤثردرتداوم مصرف: PAGEREF _Toc13729105 \h 12
2-1-2-1-5- دیدگاههای مطرح روانشناختی در زمینه سوءمصرف مواد PAGEREF _Toc13729106 \h 13
1- دیدگاه روان تحلیلی PAGEREF _Toc13729107 \h 13
2- دیدگاه زیستی PAGEREF _Toc13729108 \h 14
3- دیدگاه فرآیند متضاد PAGEREF _Toc13729109 \h 15
4- دیدگاه الگوهای تقویت مثبت PAGEREF _Toc13729110 \h 15
5- نظریه یادگیری اجتماعی بندورا PAGEREF _Toc13729111 \h 16
6- دیدگاه الگوهای شرطی سازی و یادگیری PAGEREF _Toc13729112 \h 16
2-1-2-1-6- نقش تکامل شخصیت در اعتیاد: PAGEREF _Toc13729113 \h 17
2-1-2-1-7- نقش دوره نوجوانی در اعتیاد: PAGEREF _Toc13729114 \h 18
2-1-2-1-8- نقش صفات شخصیتی در اعتیاد: PAGEREF _Toc13729115 \h 19
2-1-2-1-9- دیدگاه اسلام در مورد اعتیاد PAGEREF _Toc13729116 \h 20
2-1-2-2- دخانیات PAGEREF _Toc13729117 \h 21
2-1-2-2-1- علل گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف سیگار PAGEREF _Toc13729118 \h 21
2-1-2-3- مشروبات الکلی PAGEREF _Toc13729119 \h 22
2-1-2-3-1- اثرات مشروبات الکل بر بدن: PAGEREF _Toc13729120 \h 22
2-1-2-4- ایدز PAGEREF _Toc13729121 \h 23
2-1-2-4-1- آمار ایدز در ایران PAGEREF _Toc13729122 \h 27
2-1-2-5- خشونت PAGEREF _Toc13729123 \h 29
2-1-2-5-1 نظریه های خشونت: PAGEREF _Toc13729124 \h 31
1- نظریه رفتار غریزی PAGEREF _Toc13729125 \h 31
2- نظریه زیست محیطی PAGEREF _Toc13729126 \h 32
3- نظریه پالایش روانی PAGEREF _Toc13729127 \h 32
4- نظریه ناکامی- پرخاشگری PAGEREF _Toc13729128 \h 33
5- نظریه مبادله PAGEREF _Toc13729129 \h 33
6- نظریه نظارت اجتماعی PAGEREF _Toc13729130 \h 34
7- نظریه های کارکرد گرایی PAGEREF _Toc13729131 \h 34
8- نظریه منابع PAGEREF _Toc13729132 \h 34
9- نظریه سیستمی PAGEREF _Toc13729133 \h 35
10- نظریه یادگیری اجتماعی PAGEREF _Toc13729134 \h 35
2-2- بخش دوم:مطالعات انجام شده داخلی وخارجی PAGEREF _Toc13729135 \h 35
2-2-1- سوابق مربوط به طرحواره های ناسازگار اولیه: PAGEREF _Toc13729136 \h 35
2-2-2- سوابق مربوط به رفتارهای پرخطر PAGEREF _Toc13729137 \h 38
فهرست منابع: PAGEREF _Toc13729138 \h 43
چکیده
طرحواره های ناسازگار به عنوان زیرساخت های شناختی منجر به تشكیل باورهای غیرمنطقی می شوند هنگامی كه طرحوارههای ناسازگار اولیه فعال میشوند سطوحی از هیجان منتشر میشود و مستقیم یا غیرمستقیم منجر به اشكال مختلفی از آشفتگیهای روان شناختی نظیر افسردگی، اضطراب، عدم توانایی شغلی، سوء مصرف مواد، تعارضات بین فردی و مانند آن میشود با توجه به مطالب فوق پژوهش حاضر در نظر دارد به خاطر گستردگی و ارتباط نزدیكی كه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر وجود دارد به طور جامع این دو متغیر را در رابطه با هم مورد بررسی قرار دهد.
نمونه تحقیق 415 دانش آموز مقاطع سوم متوسطه و پیش دانشگاهی شهرستان فریمان (204پسر، 211دختر)را دربر می گیرد که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.برای سنجش خطر پذیری از مقیاس خطرپذیری محقق ساخته(رجایی،شفیعی،1391) و برای سنجش طرحواره ناسازگار اولیه از پرسشنامه کوتاه طرحواره یانگ استفاده شد.
نتایج نشان می دهد رابطه مثبت و معناداری بین مؤلفه های طرحواره ناسازگار اولیه با رفتارهای پرخطر وجود دارد.همچنین مؤلفه های آسیب پذیری از بیماری(26/0)،محرومیت هیجانی(33/0)،وابستگی عاطفی (36/0)،استحقاق/بزرگ منشی(39/0)،خویشتنداری(4/0) و معیار سرسختانه(41/0) بیشترین واریانس رفتارهای پرخطر را در دانش آموزان تبیین می سازد.
کلیدواژه: طرحواره ناسازگار اولیه،رفتارهای پرخطر،
1-6-تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
رفتارهای پرخطر:
تعریف نظری:
برخی از رفتارها که تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم عمیقی بر سلامت فرد و جامعه می گذارند و عواقب منفی در بردارند " رفتارهای پرخطر " می نامند . در صورت ثبات این رفتارها در شخصیت فرد، سبک زندگی او ناسالم نامیده می شوند. رفتارهای پرخطر سنین نوجوانی و جوانی عمدتا شامل استعمال دخانیات، اعتیاد و سوء مصرف مواد، رفتارهای مرتبط با صدمات و جراحات( مثل خشونت ) ، رفتارهای جنسی ناسالم ، الگوهای ناسالم تغذیه و الگوی تحرک کم بدنی می باشند.
تعریف عملیاتی :
منظور از رفتارهای پرخطر نمره ای است که دانش آموز از پرسشنامه خود ساخته تغییر نگرش در رفتارهای پر خطر بدست میآورد.(رجایی ، شفیعی،1391)
طرحواره ناسازگار اولیه
تعریف نظری:
طرحوارههای ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیبرسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته و در مسیر زندگی تکرار میشوند(یانگ،2004). پانزده طرحواره در قالب پنج مقوله گسترده نیازهای عاطفی مرکزی ارضاء نشده که "حوزه های طرحواره" نامیده می شوند سازمان می یابند.این طرحوارهها عبارتند از: محرومیت هیجانی، طرد/ بی ثباتی، بی اعتمادی / بدرفتاری، انزوای اجتماعی / بیگانگی، نقص/ شرم ، شکست ، وابستگی/بی کفایتی، آسیبپذیری نسبت به بیماری ، خود تحولنایافته / گرفتار ، اطاعت، فداکاری، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/ بیش انتقادی، استحقاق / بزرگ منشی و خودکنترلی ناکافی.
تعریف عملیاتی:
منظور از طرحوارههای ناسازگار اولیه در این پژوهش میزان نمره و نوع وارههایی است که دانشآموزان از تست (YSQ-SF) به دست میآورند.
فصل دوم پیشنیه تحقیق
2-1- بخش اول:مبانی نظری پژوهش
رفتارهای پرخطر
ایمنی و سلامت، هر دو از حقوق اساسی بشر هستندکه تحقق و ارتقای آن ها در کنار تضمین ارایه عادلانه کافی و به موقع خدمات بهداشتی و ایمنی، نیازمند تلاش جدی برای توانمند سازی مردم و افزایش ظرفیت جامعه برای برخورداری از یک شیوه زندگی سالم و ایمن است.زندگی ایمن و سالم، عاری از خطر بیماری و حادثه است اما واکنش افراد نسبت به موقعیت های خطرناک در سنین گوناگون به شکل محسوسی متفاوت بوده و تابــع زندگی و درک آن ها از خطر می باشد. تقریباً در تمامی فرهنگ ها افراد سالمند و میانسال نسبت به نوجوانان و جوانان محتاط تر هستند. انگار ماجراجویی با نوجوانی و جوانی گره خورده است و محافظه کاری آرام آرام با افزایش سن در وجود افراد ته نشین می شود.بدون شک انرژی متراکم در حال انفجار یک نوجوان در کنار شناخت ناتمامی که از دنیای اطراف خود دارد، بسیاری ازرفتارهای بی حساب وکتاب او را توجیه می کند اما ازقرارمعلوم سنگینی تجارب زندگی تنها دلیل آرامش وطمانینه میانسالان درفرایند تصمیم گیری ورفتار نیست دانشمندان امروزه عامل دیگری رانیز دراین تفاوت ها دخیل می دانند. عاملی که فارغ ازدریافت های تجربی افراد از محیط بیرون، بیشتربه دنیای درون آنها برمی گردد. خلاصه کلام آن که آنها معتقدند درک افراد ازخطردر سنین مختلف به کلی متفاوت است. ( رفیعی فر و همکاران، 1389).
نوجوانی یکی از دشوارترین ، تنش زا ترین و در عین حال هیجان انگیزترین دوره زندگی ، هم برای خود نوجوان و هم والدین و مربیان به شمار می آید.در خلال این دوره، لذت ناشی از استقلال و خودمختاری ، صمیمیت، خوش بینی و امید به آینده از زمره لذات جدیدی هستند که قبل از آن تجربه نشده اند.با این حال ، گلستان این دوره زندگی مصون از خطر آفات و سموم نیست.در این بخش مبانی نظری رفتارهای پرخطر و انواع رفتارهای پرخطر به طور مختصر توضیح داده می شوند.
بر پایه تعریف سازمان جهانی بهداشت ،(WHO) دوره نوجوانی از 10 سالگی که متوسط سن بلوغ جسمی و جنسی دختران و پسران است تا 20 سالگی که سن متوسط دستیابی به استقلال، خودکفایی و شکلگیری هویت فرد است درنظر گرفته میشود. از آنجا که برای نوجوان، یکالگوی دقیق، روشن و همه جانبه برای رفتار مناسب تعریف نشده است، او به سبک سنگین کردن رفتارها، آزمایش نقشها، ابراز تمایز از بزرگسالان و در برخی موارد نادیده گرفتن قواعد دست میزند (شفرز،2004) این امور معمولاً با رفتارهای پرخطر همراه است، بنابراین دوره نوجوانی در بیشتر موارد با خطرپذیری هم معنی گرفته می شود.
خطر پذیری به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی،روان شناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش دهد(کارگرگ و گرور،2003). خطر پذیری و انجام رفتار پرخطر دقیقاً معادل یکدیگر نیستند. خطر پذیری علاوه بر اینکه انجام رفتارهای پرخطر را در بر می گیرد، به آسیب پذیری و در معرض خطر بودن فرد از سوی محیط و نزدیکان و نیز گرایش ها، تمایلات و باورهای نادرست و تهدید کننده فرد در مورد رفتارهای پرخطر اشاره دارد(زاده محمدی و احمد آبادی، 1387).
تغییرات روانی اجتماعی ، شناختی و بیولوژیكی در دورة نوجوانی ، فرصت های تحولی بی شماری را برای نوجوان فراهم میكند تا در رفتارهایی درگیر شود كه به طور ضمنی، دراتخاذ سبك زندگی همراه با سلامت و یا به خطر انداختن سلامت اهمیت دارد(هریس و همكاران،2002)از طرفی، نوجوانان به كشف موقعیت های مخاطره ای تمایل دارند و این امر ظرفیت آنها را برای نداشتن زندگی طولانی و حتی مرگ بالا برده است (استویبر وگاد،1995؛كركمر و گرین،2000)مخاطره جویی را تمایل برای درگیر شدن دررفتارهایی می دانند كه تهدید آمیز است یا به سلامت ذهنی و فیزیكی شخص آسیب می رساند.
بسیاری از محققان و روان شناسان موافق هستند كه مخاطره جویی در نوجوانی نه تنها طبیعی است، بلكه قسمت ضروری برای یادگیری و رشد شخصی است. اگر ریسكی وجود نداشته باشد، رشدی وجود ندارد (كوربین، 2001). با در نظر گرفتن تفاوت ها در اعمال مخاطره آمیز بعضی ذاتاً كم تر از بعضی دیگر خطر دارد و در صورت تكرار یا گسترش آن، بسیاری از اعمال مخاطره آمیز مانند استفاده از الكل و داروهای غیر قانونی می تواند ایجاد خطر كند.
جسور (1987) با ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز، مقولات رفتارهای پرخطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام دانسته است.
چندین مطالعه، انواع رفتارهای مخاطره آمیز را كه نوجوانان در آن درگیر هستند، فهرست كرده اند كه عبارتند از استفاده از مواد مخدر و نوشیدن الكل، رفتارهای نامشروع جنسی،درگیری های فیزیكی و خشن، حمل اسلحه، بزه، شكست تحصیلی، مشكلات عاطفی ورفتارهای مربوط به رژیم غذایی شدید (براس و دارت ،2001؛آندروز،2000).
2-1-2-1- موادمخدر و روان گردان
سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد در حال حاضر به عنوان یکی از چالش های مهم اجتماعی، بهداشتی و سیاسی در سراسر جهان مطرح است. جوانان به دلیل بحران هویت، بحرانهای روانی ناشی از مشکلات اجتماعی، ماجراجویی، لذت جویی، و تنوعطلبی بیش از سایر گروههای اجتماعی در معرض استفاده از مواد مخدر قرار میگیرند(سوث، 1995). ارتباط سوء مصرف مواد همراه با سایر رفتارهای ناسالم و پیوند ناگسستنی آن با مشکلاتی مانند اختلالات روانی، فرار از منزل، پرخاشگری و خشونت در رفتارهای اجتماعی، افت تحصیلی، بی علاقه شدن به تحصیل، اقدام به خودکشی و فحشا، گویای اهمیت مسأله است(طارمیان،بوالهری، پیروی، قاضی طباطبایی،1386).طبق گزارش دفتر پیشگیری از مصرف مواد و جرم سازمان ملل متحد در سال 2005، کشور ایران داری بیشترین تعداد سوء مصرف کنندگان مواد افیونی به نسبت جمعیت در جهان است و بالاترین شیوع سوء مصرف با 2.8 درصد در بین افراد در ایران وجود دارد(ضیایی،1388).
2-1-2-1-1- تعریف اعتیاد و ملاکهای تشخیص آن
با نگاهی واقع بینانه به مسأله اعتیاد به مواد مخدر به راحتی در می یابیم که سوء مصرف مواد افیونی از قرن ها پیش وجود داشته است و اکنون نیز تقریباً کشوری وجود ندارد که از گسترش سوء مصرف این گونه مواد در امان مانده باشد. اگرچه ازدیرباز در تمام جوامع بشری سوء مصرف مواد افیونی به عنوان عادتی غیراجتماعی و نامقبول تلقی شده است، اما با وجود این عدم مقبولیت، طبقات مختلف اجتماع با این مساله به صورت جدی درگیر می باشند به طوری که هم اکنون مردان و زنان زیاد، خصوصاً از سنین نوجوانی تا میانسالی مواد مخدر مصرف می کنند و به آن وابسته شدهاند این معضل یکی از آسیب های مهم اجتماعی است به طوری که نه تنها سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد بلکه موجبات انحطاط روانی و اخلاقی افراد را نیز فراهم می آورد (چیریلو و همکاران، 2001 ؛ نقل از مولوی و رسول زاده، 1383)
اعتیاد، نیاز اجباری به استفاده از مواد مخدر، ایجاد عادت وخاسته های مقاومت ناپذیر در رفتاراست.دو ویژگی مهم اعتیاد تحمل ، نیاز رو به افزایش بیشتر از مصرف مواد برای به دست آوردن همان اثر و علائم ترك که علائم ناخوشایند است که معتاد برای جلوگیری کردن از آن مواد مخدررا استفاده می کند(موسسه ملی سوءاستفاده از داروی آمریکا، 2010)
در سال 1964 سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح "اعتیاد" دیگر یک اصطلاح علمی نیست و اصطلاح " وابستگی دارویی" را به جای آن توصیه نمود. مفهوم وابستگی به مواد در طول چند دهه معانی رسمی و معانی معمول بسیاری داشته است. اساساً برای تعریف جنبه های مختلف وابستگی از دو مفهوم وابستگی رفتاری و وابستگی جسمانی استفاده شده است. در مفهوم وابستگی رفتاری بر فعالیتهای موادجویی و شواهد مربوط به الگوهای مصرف بیمارگونه تاکید میشود. در حالیکه وابستگی جسمی به اثرات جسمانی (فیزیولوژیک) دوره های متعدد مصرف مواد اطلاق میشود. آن دسته از تعاریف وابستگی که بر وابستگی جسمی تاکید کردهاند، در ملاك های طبقه بندی از وجود تحمل و اثرات ترك استفاده کرده اند(سادوك و سادوك ، 2007).
در جدیدتربن تقسیم بندی اختلاف روانیDSM- IV از اختلالات مرتبط با مواد نام برده شده است. منظور از اختلالات مرتبط با مواد دامنه ای از مشکلات مرتبط با استفاده و سوء استفاده از داروهای مانندالکل ، کوکائین ، هروئین و دیگر موادی است که افراد برای تغییر در نحوه تفکر، احساس و رفتار خود، استفاده می کنند. این مشکلات هزینه های فوق العاده انسانی، مادی واقتصادی دارند ( دوراند و بارلو ،1997؛ به نقل از رجایی، 1379). در تعریف سوء استفاده از مواد دوراند و بارلو (1997) چنین عنوان ، کردند الگویی از استفاده از مواد روان گردان که منجربه آشفتگی یا ضایعۀ مهمی در نقشهای اجتماعی و شغلی و موقعیتهای حساس گردد( رجایی، 1379)
براساس تخمین سازمان های بین المللی درحدود 200میلیون نفرازمردم دنیا دچارسوء مصرف مواد هستند. شایع ترین ماده مورد سوء مصرف، گروه حشیش می باشدولی مهمترین انواعی که دردنیا مشکل سازشده اند، موادمخدروسپس کوکایین است. سوء مصرف حشیش ومواد محرک آمفتأمین ها دردنیا درحال افزایش است. مصرف هرویین دربسیاری مناطق درحال کاهش بوده ولی درکشورهای مسیر قاچاق مواد ازافغانستان به سمت اروپا، مصرف آن افزایش یافته است. با وجود کاهش تولید مواد مخدردراسیای جنـــوب شرقی، تولید آن درافغانستان افزایش یافتــه است درحال حاضر افغانسـتان عمده ترین کشورتولید کننده مواد مخدراست. این دومنطقه اصلی تولید مواد مخدربه مثلث طــلایی آسیـای جنوب شرقی وهلال طـــلایی محدوده افغانستان شهرت دارند. کشور ما ایران به لحاظ جغرافیایی در همسایگی افغانستان و پاکستان قرار داشته که قسمتی از مواد مخدر تولیدی آن در آزمایشگاه های غیر مجاز محدوده مرزی به هروئین تبدیل می شود.کشورهای پاکستان و آسیای میانه نیز نقش محدود تری در تولید تریاک دارند، تولید حشیش نیز در این مناطق رواج دارد. آمارهای بین المللی بیان می کند در ایران یک میلیون دویست تا یک میلیون هشتصد نفر که 7/1 تا8/2 درصد جمعیت بالای 15 سال کشور سوء مصرف کننده مواد مخدر می باشند.با اینکه این میزان، درصد کمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ولی جزء بالاترین آمارهای مصرف موادمخدر در دنیا می باشند. اطلاعات دیگر بیا ن کننده افزایش مصرف حشیش در ایران است. گزارشها از افزایش شیوع مصرف غیر مجاز اکستاسی، مواد آمفتامینی وداروهای انرژی زا در کشوررا دارد. در ایران شایع ترین مواد مورد سوء مصرف مخدرها(تریاک، شیره هروئین) و حشیش است. همچنین سن شروع در اکثر مطالعات در دوره نوجوانی و جوانی بوده است. اکثریت مصرف کنندگان مواد مخدر مردان هستندودرصد کمی زن هستند.(رفیعی فرو همکاران، 1389).
2-1-2-1-2- عوامل زمینه ساز مستعد کننده اعتیاد
اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است عوامل متعددی در اتیولوژی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند. عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.
1- عوامل مخاطره آمیز فردی
دوره نوجوانی: خاطره آمیز ترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج می رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال می برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد. مجموعه این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرك، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد می نماید.
ژنتیک: شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن می باشد که تعیین کننده تاثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالهای شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری.
صفات شخصیتی: عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمی آید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهای خلاف دیگران، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولاً از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر می تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلالهای روانی: در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی- جبری، اختلال پانیک، مانیا، اسکیزوفرنی.
نگرش مثبت به مواد: افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
موقعیتهای مخاطره آمیز فردی: بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیتها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، ترك تحصیل، بی سرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند.
تاثیر مواد بر فرد: این متغیر وقتی وارد عمل می شود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرف کننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نیز تاثیرهای متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند، مثلاً: هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می کند.
2- عوامل مخاطره آمیز بین فردی و محیطی
عوامل مربوط به خانواده: خانواده اولین مکان رشد شخصیت، باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوه بر اینکه، محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژی است، منبعی برای تنش، شکل و اختلال نیز می باشد. نا آگاهی والدین، ارتباط ضعیف والدین و کودك، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج یا آشفته و از هم گسیخته، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاریها مانند سوء مصرف مواد را افزایش می دهد. همچنین والدینی که مصرف کننده مواد هستند باعث می شوند فرزندان با الگوبدا رری از رفتار آنان مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقی و رفتار مشابهی پیشه کنند.
تاثیر دوستان: تقریباً در 60 درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد کننده قوی برای ابتلای نوجوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد، برای گرفتن تایید رفتار خود از دوستان، سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود به خصوص، در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار موثر هستند. بعضی از دوستیها، « همسالان » نمایند. گروه صرفاً حول محور مصرف مواد شکل می گیرد. نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایی که مواد مصرف می کنند، بسیار آسان است. هر چند پیوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد، احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر می شود.
عوامل مربوط به مدرسه: از آنجا که مدرسه بعد از خانواده، مهم ترین نهاد آموزشی و تربیتی است، می تواند از راههایی زیر زمینه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد: بی توجهی به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در مدرسه، استرسهای شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت معلمان و مسئولان از نیازهای عاطفی و روانی به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان.
عوامل مربوط به محل سکونت: عوامل متعددی در محیط مسکونی می تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهای مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل کاذب، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیه نشینی از جمله این عوامل هستند.
3- عوامل مخاطره آمیز اجتماعی
از جمله عوامل مخاطره آمیز اجتماعی می توان به،1) فقدان قوانین و مقررات جدی ضد مواد مخدر 2) بازار مواد 3) مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی4) کمبود فعالیتهای جایگزین 5) کمبود امکانات حمایتی، مشاوره ای و درمانی 6) توسعه صنعتی 7) محرومیت اجتماعی – اقتصادی نام برد. )ستاد مبارزه با موادمخدر، (1389
2-1-2-1-3- عوامل مؤثردرادامه مصرف :
وقتی فردی، مصرف مواد را امتحان کرد، اکنون گاهگاهی وبه طور نامنظم مصرف کننده مواد است. او به غلط معتقد است که اراده وی مانع از اعتیاد وی می شود او قبلا به علت عدم رشد شخصیت به این دام افتاده است و درنتیجه به انکار و دروغ گویی می پردازد. بعضی افراد و عوامل محیطی که فرد را احاطه کرده اند ممکن است با عدم واکنش یاحتی همراهی با او باعث شوند که رفتارهای مصرف مواد و اعتیاد وی بیشتر تقویت شود.(رفیعی فر و همکاران، 1389).
2-1-2-1-4- عوامل مؤثردرتداوم مصرف:
به تدریج، فردبه مصرف مواد وابسته می گردد.عواطف، علایق، تجارب ونگرش های فرد به علت مصرف مواد تغییر می کند. درارتباط خود با دیگران دچارمشکل می شود و نمی تواند علت این مشکلات ومشکلات دیگرایجاد شده، علت مصرف مواد راببیند.کماکان اعتیاد خود را انکار می کند و حتی به صورت هذیانی (باور غیر ممکن) معتقد است که توانایی کنترل مصرف خود رادارد.به دنبال آن دوستان خود را از دست می دهد و با خانواده اش دچار مشکلات زیادی می گردد، درکار و تحصیل ناموفق و احساس تنهایی و انزوا کرده و فشار عاطفی شدیدی را تحمل می کند در یک چرخه معیوب مجدداً برای حفظ دوستان جدید دوستان مصرف کننده مواد و فرار ازمشکلات ایجاد شده بیشتر در دام اعتیاد گرفتار شده و اصرار به باقی ماندن در این حالت را دارد.
فرد در دام اعتیاد گرفتارشده وازخانواده ودوستان قدیمی طرد شده است. درکاروتحصیل ناموفق بوده وهزینه های زیادی رابرای مصرف مواد صرف می کند. مصرف مواد باعث ایجاد بیماری دروی می گردد وشاید نیاز به بستری شدن در بیمارستان نیز پیدا کند. به علت مشکلات ناشی از مصرف مواد و هزینه های آن، دچار مشکلات قانونی می گردد و حتی زندان نیز دور از انتظار نیست، پیامد نهایی گرفتاری درچنین مسیری می تواند حتی به مرگ نیز بیانجامد (اسعدی و اسعدی، 1389).
براساس تحقیقات به عمل آمده درکشور، مهم ترین دلایل شروع مصرف مواد به شرح زیراست. (پیشگیری نوین، 1390).
کنجکاوی8/22 درصدکارسنگین7/4 درصدکسب لذت4/18 درصداختلافات خانوادگی3/4 درصدتفریح2/13 درصددردسترس بودن8/2 درصدرفع مشکلات روحی14 درصدرفع مشکلات جنسی4/3 درصدرفع درد3/1 درصدفشاردوستان1/5 درصدکاهش یک بیماری جسمی (به جزدرد)3/2 درصدهیچکدام5/2 درصدسایر5 درصد
2-1-2-1-5- دیدگاههای مطرح روانشناختی در زمینه سوءمصرف مواد
1- دیدگاه روان تحلیلی
دیدگاههای روان پویشی به چشم اندازهای روانشناختی وابستگی دارویی کمک کردهاند در اینجا عقیده بر این است که مصرف دارو وسیلهای است برای جبران عملکرد معیوب خود(تریس و خانتزیان 1986، به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385 ). قرن بیستم با تولد روان تحلیلگری و رشد سریع نظریه های روان تحلیلگرانه آغاز شد. نظام های روانشناختی براساس اطلاعات جمع آوری شده در جلسات تداعی آزاد و تفاسیر آنها شکل گرفت. اما خانتزیان در سال 1974 بیش از هر نظریه پرداز دیگری توصیف های رهنمودگری در مورد اعتیاد ارائه کرده است. وی بر عاطفه و دفاعهای کشاننده متمرکز می شود و در صدد است که شخص چگونه با عاطفه و کشاننده های خود رفتار می کند. او با توجه به تفسیر کات( 1971 ) عقیده دارد که مواد مخدر با جابه جایی دفاع ها در ساختار روانی به فرد معتاد کمک می کند تا با خشم- شرم- آسیب و تنهایی کنار بیاید. او این دفاعها را به منزله نقصهای من در مراقبت از خود و خود نظم دهی می داند. نیاز های شخص سرکوب و انکار می شود تا از خطر آسیب و خود شیفتگی اجتناب ورزد. و قتی خواسته ها رد یا مورد غفلت قرار می گیرد شخص معتاد احساس پوچی و خالی بودن می کند. در این حال نحوه درمان متضمن کنترل بر اعتیاد و رفتار تخریبی حاصله با استفاده از دارو و روان درمانی خواهد بود. طبق نظر خانتزیان روان درمانی بر خود کمبودی متمرکز است.زیرا این نقص معتاد را مستعد استفاده از مواد برای درمان خود می کند(خانتریان، 1974 ؛ به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385)
در دهه 1940 هاری تای باوت یکی از مولفان مشهور در زمینه روانشناسی الکلیسم دو مشخصه اصلی را در افراد معتاد بررسی کرده است. او در تالیفات خود هنوز به نقش دفاعهای ناهشیار در حمایت از هسته خود بر علیه حس خالی بودن، در افراد معتاد را مورد تاکید قرار می دهد. این دفاعها از ورود تکانه ها به هسته خود جلوگیری می کنند. از سوی دیگر تای باوت مبارزه طلبی را خصلت اصلی الکلیها می داند. این خصلت برعکس حس خالی بودن احساس قدرت - همه چیز را در اختیار داشتن و پر انرژی بودن ایجاد می کند. مبارزه طلبی همراه با پرخاشگری یا خصومت ورزی است. در حالی که حس خالی بودن دارای مشخصه انجماد و هراس زدگی است.
فروید که به صورت پراکنده در آثار خود راجع به معتادان اظهارنظر کرده، معتادان را دارای ویژگیهای رفتار بازگشتی به خاطر تثبیت در مرحلۀ دهانی می داند. به این ترتیب معتادان افرادی معرفی می شوند که به دلیل عدم ارضاء دهانی، در مرحلۀ دهانی تثبیت شده، در بزرگسالی به طور افراطی این ارضاء را در مصرف مواد مخدر جستجو می کنند (چیریلو و همکاران، 1378 ؛ به نقل از غفوری، 1385)
گروه دیگری از روان تحلیلگران از جمله اولوین اشتین و تایبوتمعتقد هستند که افراد معتاد به دلیل رشدنایافتگی شخصیتی، در هنگام بلوغ خود را چنان ناکام و ضعیف تجربه می کنند که دستیابی به استقلال فردی و هویتی منسجم را غیرممکن دانسته و به شکل افراطی از مکانیس مهای انکار و فرافکنی استفاده میکنند(چیریلو و همکاران، 1378 ؛ به نقل از غفوری، 1385)
اختلال در رشد اولیه، به ویژه در خصوص روابط با دیگران میتواند آسیب پذیری را افزایش دهد نیاز به داروها به صورت انعکاس کمبودهای شیء یا موضوع نیز در نظر گرفته شده است در این دیدگاه دارو به عنوان یک کمک کنندهی بیرونی یا موضوع موقت برای حفظ کردن احساس بهزیستی عمل میکند. اگر در مدت سالهای رشد، در برقراری روابط مثبت تجربهی کمی وجود داشته باشد برقرار کردن رابطه صمیمی در بزرگسالی میتواند به ویژه استرس زا باشد. مصرف داروها برای کنار آمدن با اضطراب مربوط به صمیمیت، به خصوص در مدت نوجوانی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است(هندین، 1974 ؛ به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385)
برخی از روان تحلیلگران علت گرایش به مواد را فرامن تنبیه گر میدانند. این گروه اعتقاد دارند که معتادان به دلیل اضطرابی که حاصل تعارض میان مسائل اخلاقی و تمایلات جنسی است (اضطراب اخلاقی) تلاش می کنند با مصرف مواد با این اضطراب مقابله کنند. ویژگی های افراد با فرامن تنبیه گر، شامل احساس تنهایی و خجالتی بودن، بی حوصلگی، تحریک پذیری، بسیار حساس و از نظری جنسی سرکو بگر می باشد. در این دسته از افراد، مواد قادر است برای مدتی بخشی از مشکلات آنها را رفع نماید(کاپلان و سادوک،2003)
2- دیدگاه زیستی
افراد ممکن است به خاطر عوامل زیستی که میتوانند ارثی باشند در خطر ایجاد وابستگی به مواد قرار داشته باشند. اغلب این شواهد از دیدگاه پژوهش درباره الکلیسم به دست آمدهاند. فرزندان الکلی چهار برابر بیشتر از افراد کل جمعیت به الکل وابسته میشوند (روزنهان و سلیگمن، 1385)
قرائن محکم به دست آمده از مطالعه فرزند خوانده ها و دوقلوهایی که جدا از هم بزرگ شده اند حاکی از آن است که در علت سوء مصرف الکل یک جزء ژنتیک وجود دارد، امادر سایر انواع سوء مصرف مواد یا وابستگی به مواد وجود یک الگوی ژنتیک چندان قطعیت ندارد با وجود این در بعضی از مطالعات یک پایه ژنتیک برای وابستگی و سوء مصرف مواد غیرالکلی یافت شده است (پور افکاری، 1383)
3- دیدگاه فرآیند متضاد
نظریه فرآیند متضاد هیجان اکتسابی قویاً بر دیدگاههای مربوط به رفتار اعتیاد آور تأثیر گذاشته است(سولومون و کوربیت، 1974 ؛ به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385 ) . دیدگاه فرآیند متضاد بر این نظریه استوار است که دستگاهها به وسیله مقابله کردن با آثار اولیه محرکها به آنها واکنش مکینند و با آنها سازگار میشوند. نظریه فرآیند متضاد افزایش انگیزش برای ادامه دادن مصرف دارو را بر اساس سه پدیده مهم توضیح میدهد، پدیده اول این است که اثر دارویی بعد از مصرف اولیه داروها موجب حالت لذتی(هیجانی) مشیود که به لذت عاطفی معروف است .
پدیده ی دوم این است که با مصرف مکرر، تحمل عاطفی ایجاد میشود بدین معنی که احساسهای لذت بخش به همان شدت مصرف اولیه دارو نیستند برای رسیدن به همان اثر ذهنی، مصرف کننده باید به تدریج مقادیر بیشتری دارو مصرف کند. پدیده ی سوم که به تحمل مربوط است ترك عاطفی است، بدین معنی که این حالت که در اثر حذف تقویت کننده دارو ناشی میشود از نظر لذت با لذت عاطفی مغایر است. نظریه فرآیند متضاد عمدتاً بر پایه مفهوم تقویت منفی قرار دارد افراد برای رهایی از حالتهای ناخوشایند داروها را مصرف نموده و به آنها معتاد میشوند(روزنهان و سلیگمن، 1385)
4- دیدگاه الگوهای تقویت مثبت
الگوهای تقویت مثبت بر آثار لذت بخش و وجدآور داروها تأکید میکنند و اعلام میدارند که این آثار بسیار تقویت کننده، علت اصلی مصرف داروست. پژوهشیهایی که این الگوهای تقویت مثبت را به کار میبرند نشان میدهند که حیوانات بسیاری از داروهایی که توسط انسانها سوءمصرف میشوند، خود به کار می-برند(تامپسون و شاستر ،1964؛ دنو،یاناگیتا و سیورز 1969 ؛ به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385 ). تصور براین است که چند دستگاه مغز نقش مهمی در تقویت دارویی ایفا میکنند: دستگاه دوپامین و شبه مورفین و هسته لمیده .
5- نظریه یادگیری اجتماعی بندورا
براساس این نظریه افراد نه تنها چگونگی مصرف مواد را از طریق فرایندهای درگیر در یادگیری مشاهدهای (توجه، یادسپاری، بازتولید حرکتی و انگیزش) فرا میگیرند، بلکه بر اساس آن ممکن است مصرف مواد را به عنوان یک شیوه ی مقابله با فشارهای دنیای اطراف و صرفاً از طریق مشاهدهی پیامدهایی که از مصرف مواد عاید دیگران میگردد فرا بگیرند. به همین دلیل داروها و مواد نه تنها به دلیل اثرات مطلوب مانند سرخوشی که مستقیماً تجربه میشوند مورد مصرف قرار میگیرند، بلکه میتوانند از طریق تقویت اجتماعی گروههای همسال که غالباً بر اساس استفاده از مواد، افراد را مورد توجه قرار میدهند، به صورت مثبت نیز تقویت کننده باشند (بندورا، 1986 ؛ به نقل از طارمیان، 1384 ).این نظریه معتقد است که افراد باورهای خود را در مورد رفتارهای بزهکارانه از الگوی نقش به ویژه از دوستان نزدیک و والدین خود کسب میکنند. بر اساس دیدگاه یادگیری اجتماعی شناختی بندورا ( 1986 ) نوجوانانی که تصور میکنند فواید مصرف مواد بیشتر از پیامدهای منفی آن است، در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند. در این دیدگاه فرض بر این است که مواجهه و ارتباط با دوستان و والدینی که مصرف کننده مواد هستند، دو باور ویژه را در فرد شکل میدهند که به سوء مصرف مواد میانجامد: اول آن که مشاهدهی الگوهایی که ماده مخدر مصرف میکنند، مستقیماً سبب شکل گیری انتظار پیامد در نوجوانان میشود که به معنی باور آنها در مورد آثار بلافاصله اجتماعی، شخصی و فیزیولوژیک سوء مصرف مواد است. دوم اینکه این دیدگاه با افزودن مفهوم خود کارآمدی فراتر از نظریه یادگیری اجتماعی معتقد است الگوهای نقش میتوانند خودکارآمدی مصرف و خودکارآمدی امتناع را به وجود آورند. مثلاً افراد با مشاهدهی همسالانی که حشیش میخرند و آن را می کشند اطلاعات و مهارت لازم را برای به دست آوردن و مصرف حشیش کسب میکنند و با مشاهدهی افرادی که از مصرف سر باز میزنند مهارتهای امتناع و خودکارآمدی خود را تقویت میکنند زیرا توانستهاند مهارتهای ضروری برای پرهیز از مصرف مواد را بیاموزند (پتریتیس و دیگران، 1995 ؛ به نقل از طارمیان، 1384)
6- دیدگاه الگوهای شرطی سازی و یادگیری
الگوهای شرطی سازی و یادگیری اعتیاد فرض میکنند که حالت دارویی محرکی غیر شرطی است که با چندین علامت در محیط مصرف کننده تداعی میشود. این علامتها محرکهای شرطی قدرتمندی می شوند و میتوانند به از سرگیری رفتار دارو خواهی کمک کنند. ویلکر(1973) اعلام داشت که محرکهای محیطی از طریق شرطی سازی کلاسیک توانایی فراخوانی نشانههای ترك دارو را کسب می کنند به علاوه این نشانههای دارو یا یادآوری دارو، موجب اشتیاق مصرف دارو شده و نقش مهمی در ایجاد برگشت ایفا میکنند (ویلکر، 1973 ؛ اوبرین، چایلدرس، مک للان و ارمن 1992،2 ؛پولس،هینسون، وسیگل، 1981،3 ؛ به نقل از روزنهان و سلیگمن، 1385)
2-1-2-1-6- نقش تکامل شخصیت در اعتیاد:
از نظر روان کاوان، شخصییت فرد در طول رشد خود از سه مرحله تکاملی عبور میکند: الف) نهاد: آن بخش از شخصیت است که با تولد فرد بوجود می آید و تابع اصل لذت است. نهاد همواره در تلاش است تا خواسته ها تمایلات خودش را ارضا نماید. از آنجایی که رفتارهای اعتیادی مرکز پاداش(لذت) را فعال می کنند،اعتیاد با این بخش از شخصیت رابطه ی نزدیکی دارد. معتادان در پی ارضای فوری خواسته های نهاد هستند لذا اعتنایی به مقتضیات موقعیت خودندارند. ب) خود:با تکامل شخصیت، بخش واقع گرای آن رشد می یابد. خود در ارضای خواسته های نهاد بطور واقع بینانه عمل می کند. بدین معنی که اگر امکان برآورده سازی این خواسته ها عملی نباشد، نهاد را کنترل می نماید تا ارضای آن خواسته را تا زمان تحقق شرایط آن، به تاخیر بیندازد. کارکرد دیگر خود اینست که به عنوان واسطه ای بین تمایلات سیری ناپذیر نهاد و سختگیری آرمانگرایانه بخش دیگر شخصیت (فراخود) عمل می کند و بدینوسیله باعث ایجاد تعادل در ساختار شخصیت می گردد. خود در واقع مدیر اجرایی شخصیت است زیرا تصمیمی می گیرد کدام یک از خواسته های نهاد بایستی ارضاء شود. در یکی از تبیین های روانکاوی، اعتیاد بازتاب اختلال خود تلقی می گرددکه در اثر ناتوانی فرد برای مدارا با واقعیت بوجود آمده است. وقتی این بخش از شخصیت مختل شود، فرد نمی تواند تکانه هایی که رفتارهای اعتیادی را برمی انگیزد، کنترل کند. ج) فراخود : علاوه بر آسیب دیدگی خود، عامل دیگری که در تکامل شخصیت می تواند باعث گرایش به اعتیاد گردد فراخود سختگیر است. فراخود بخش آرمانگرا و اخلاقی شخصیت را تشکیل می دهد. این بخش از شخصیت تقریبا معادل وجدان اخلاقی است که در اثر امر و نهی ها و بایدها و نبایدهایی که از سوی والدین برای کودك صادر می شود، تقویت می گردد. فراخود همواره مخالف ارضای خواسته های نهاد است و چنانچه رفتاری از سوی فرد صادر شود که مغایر با دستورات فراخود باشد احساس گناه و اضطراب بوجود می آورد. از آنجائیکه مصرف مواد در رفع اضطراب فرد موثر است، روانکاوان معتقدند کسانی که فراخود سختگیرتری دارند و خود تنبه گر هستند برای کاهش استرس های ناشی از آن، ناخود اگاه به مصرف الکل روی می آورند تا بدینوسیله از فشارهای فراخود رهایی یابند. یکی از جملات روانکاوی این است که سوپرایکو در الکل قابل حل است (ناجی و زارعی، 1388 ؛ ص 137)
2-1-2-1-7- نقش دوره نوجوانی در اعتیاد:
مخاطره آمیز ترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دوره ی نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج می رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال می برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد. مجموعه این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرك، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد می نماید. آسیب پذیری جوانان در دوران بلوغ افزایش می یابد. فرد با تضادها و کشمکشهای متعدد درونی مواجه می گردد. در این زمان او بخوبی احساس می کند که به مرحله ای جدید از زندگی می بایستی وارد شود و مسئولیتی در قبال خود و جامعه اش اتخاذ نماید. مرحله ای که او را با نگرانی، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو می سازد و او سعی می کند بگونه ای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانواده توقعات بیجا و بی مورد اطراف یان، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهای متضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینه های نامطلوب شخصیتی فرد به سهولت وی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر می سازد (همان منبع، همان صفحه)
طبق نظریه ی فروید در نوجوانی، بیداری مجدد و تعارض هایی روی می دهد که یکی از آن پیامد ها، شورش نوجوان در مقابل والدین و دیگر نماد های قدرت است. تییین فروید از این پدیده، این بود که شورش با نیازهای نوجوان برای رهایی از وابستگی عاطفی به والدین خود رابطه دارد . به نظر آنا فروید، نوجوان بین 13 تا 19 سالگی تجدید فعالیت خطر ناك احساس ادیپی را می آزماید. هنگامی که نوجوان برای نخستین بار جوشش احساسات ادیپی را می آزماید اولین تکانۀ او فرار کردن است. نوجوان در حضور والدین خود احساس اضطراب و تنش می کند و تنها وقتی از آنها جدا شود احساس امنیت دارد. گاهی نوجوان می کوشد با توهین و تحقیر نسبت به والدین از آنها بگریزد ( کرین،1383؛ ترجمۀ فدایی) که خود این امر می تواند زمینه ساز گرایش به مواد مخدر و در نهایت اعتیاد شود.
2-1-2-1-8- نقش صفات شخصیتی در اعتیاد:
شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایشها، یا ویژگیهایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد. و صفات یا آمادگیهای شخصی دایمی، از نظر ریموند کتل و هانس آیزنگ، متغیر های مهمی، برای شناخت رفتار هستند (فیست و فیست ،2002 ترجمۀ سید محمدی، 1386 ، صفحات 12 و 442)
صفات شخصیتی مختلفی با اعتیاد ارتباط دارد. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کنندة اختمال اعتیاد ارتباط دارد و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که از عهدة انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمی آید. این صفات عبارتند از: ماجراجویی، بی خیالی، خیالپردازی، خطرکنندگی، اضطرابی، کناره جویی، زودباوری، وابستگی، ناخودداری، منفی گرایی و کنجکاوی.
علاوه بر صفات شخصیتی، برخی اختلالا ت شخصیتی نیز، فرد را در برابر اعتیاد آسیب پذیر می سازد. سپس اعتیاد به نوبه خود اختلالهای موجود را تشدید می کند و دایره معیوب ادامه می یابد. اختلالات شخصیتی الگوهایی از رفتار غیر انطباقی هستند. وقتی ویژگی های شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند که کارکرد فرد را به میزان چشمگیری مختل می کنند در این صورت به اختلالات شخصیتی تبدیل می شوند. اختلالات شخصیتی در واقع شیوه های نادرست و نامناسبی برای حل مسئله و کنار آمدن با فشار روانی هستند اگرچه تاکنون هیچ تیپ شخصیتی خاص معتادان شناسایی نشده اما علت اعتیاد افراد، قصد رسیدن به هدف هایی است که به شخصیت فرد مربوط می شود. در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیص ها عبارتند از: افسردگی اساسی، افسرده خوئی، اختلال وسواس- اجباری، اختلال هراس، شیدایی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و فوبی. اعتیاد معمولاً با بسیاری از اختلالهای روانی نظیر اختلال سلوك در نوجوانان نیز همراه است. در کل، شخصیتهای، روان نژند و روان پریش را می توان در برابر اعتیاد آسیب پذیر دانست. شخصیتهای نوروتیک یا روان نژند کسانی هستند که دارای بیماریهای روانی خفیف همچون، ضعف روانی، اضطراب، وسواس، ترس یا بی تصمیمی می باشند. افراد روان پریش ، افرادی هستند که به علت عدم رشد کافی، در سازش اجتماعی دچار اشکال هستند. و دارای خلق و خوی متغیر و قضاوت ناپایدار می باشند. روان پریشها دارای رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال خلقی هستند و توانایی کافی برای پیروی از قوانین و مقررات را ندارند و روابط آنها با دیگران سطحی است. سابقۀ این افراد نشان می دهد که در دوران کودکی، ناآرام و مشکل ساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشته و در محیطهای دیگر نیز فاقد سازس اجتماعی بوده اند. روان پریشهایی مهاجم که دارای اختلال رفتاری شدید هستند و به انجام اعمال تهاجمی، جنایت و آدم کشی دست می زنند از جمله کسانی هستند که بیش از همه به طرف اعتیاد گرایش دارند. در عین حال روانپریشی های غیر فعال و نالایق نیز که معمولاً به دزدی، دروغگویی، تقلب و آزار دیگران می پردازند، مواد مخدر را وسیلۀ خوشی و آسایش خود بشمار می آورند. بنا براین با توجه به مطالب ذکر شده مبتلایان به اختلالهای شخصیت آسان تر به مواد مخدر گرایش می یابند و معتاد می شوند. البته بسیاری از این بیماران هم معتاد نمی شوند (ناجی و زارعی، 1388؛ ص 141)
مارتین و همکارانش ( 1973 ) نشان دادند که افراد دارای وابستگی به مواد، نشانه های آسیب شناختی، مانند حالات هیپو کندری را هم از خود نشان می دهند. باری، باری و بلان ( 1969 ) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که تقدم و تأخر در تولد بر الکلی شدن افراد نیز تأثیر دارد.(باری و همکاران،1969)
2-1-2-1-9- دیدگاه اسلام در مورد اعتیاد
در دین مبین اسلام اعتیاد و شُرب تمام نوشابه های الکلی به شدت نکوهش شده است. برای مثال در قرآن مجید چنین مقرر گردیده است که:
یااَیُّهاالذین آمنوانَّماالخَمروَالمیسروَالانصاب وَالازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبولعلَّکم تُفلِحون ….ای اهل ایمان شراب و بت پرستی و تیرهای گروبندی (که رسمی در دورة جاهلیت بود) همه اینها پلید و از اعمال شیطان است از آن البته دوری کنید تا رستگار شوید. شیطان قصد آن دارد که به وسیله شراب و قمار میان شما عداوت و کینه برانگیزد و یا شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد. پس شما آیا از آن دست برمی دارید تا به فتنه شیطان گرفتار نشوید.(قرآن مجید، سورة مائده آیات، 90،91،93،94 و سورة بقره آیۀ 217)
خداوند، در قرآن فرموده است:ولاتُلقُوا بأیدیکم اِلی التّهلُکته ...؛ با دست های خود خویشتن را به هلاکت نیفکنید (سوره بقره، آیه 191)
علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی، در کتاب معروف خود کنزل العمال می نویسد،رسول خدا(ص) فرمودند: ( هر مست کننده و هر تخدیرکننده حرام است و هر آنچه که بیشترش حرام است، کمش نیز حرام است و آنچه عقل را تخدیر نماید مطلقاً حرام است)
2-1-2-2- دخانیات
سیگار شایع ترین ماده مورد سوء استفاده در جهان است. جزء مواد غیر قانونی نمی باشد ولی قوانینی برای کاهش مضرا ت آن برای دیگران و پیشگیری وضع شده است. سیگار یکی از تهدیدهای جدی سلامت است که سالانه حدود 5 میلیون نفر را در جهان به کام مرگ می کشد و حاصلی جزء به هدر رفتن منابع اقتصادی و بیماریهای خطرناک در پی ندارد(رفیعی فر و همکاران، 1389).
2-1-2-2-1- علل گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف سیگار
مجموعهای از عوامل خطر ساز در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی ومحیطی قرار دارند که احتمال مصرف دخانیات در بین جوانان را افزایش می دهد..
دلایل فردی: اعتماد به نفس پایین، روحیه سرکشی، کاهش ارتباط با اطرافیان، اطلاعات ناکافی و نادرست آثار مصرف دخانیات، داشتن نـــگرش مثبت به دخانیات (به ویژه بین دختران)، داشتن نـگرش مثبت واحساس بی تفاوتی نسبت به دخانیات( به ویژه در پسران) احساس بزرگتر نشان دادن خود، نداشتن توانایی مقابله با فشار دوستان .
گروه همسالان: داشتن دوستان و همکلاسی های سیــــگاری، فرد را مستعد سیــگاری شدن می کند.
علل خانوادگی: سیگاری بودن والدین، کاهش ارتباط با والدین، فرق گذاشتن والدین بین فرزندان (به خصوص دختران) سخت گیری بیش از حد والدین (پسران).
مدرسه: غیبت غیر موجه، کاهش نمرات تحصیلی و برخورد نامناسب اولیای مدارس نوجوانان و جوانان را در معرض مصرف دخانیت قرار می دهد.
محیطی و اجتماعی:در دسترس بودن سیگار، تبلیغات شرکتهای دخانیات، قیمت پایین فروش دخانیات به جوانان و نوجوانان، تبلیغات و آگهی های بازرگانی و ...
بلوغ: بلوغ و نوجوانی، صفاتی در آنها ظاهر می نماید که بر تصمیم گیری های صحیح آنان در رابطه با مصرف دخانیات تأثیر منفی می گذارد از جمله : فرایند جدایی از والدین و کسب آزادی تأثیرپذیری از گروه همسال ، کسب مهارت های بزرگسالان و .....(رفیعی فر و همکاران،1389).
2-1-2-3- مشروبات الکلی
الکل خالص، مایع شفافی است که معمولاً 96تا97 درجه الکل خالص می باشد.به این معنا که در 100 حجم آن، 97حجم الکل و3حجم آب ودیگر ناخالص ها وجود دارد الکل اتانول از دیرزمانی شناخته شده ودر طبیعت، تقریباًّ در همه جا یافت می شود.اتانولشکلی ازمولکول ساده ی دو کربنی است که به خوبی ازطریق غشای مخاطی دستگاه گوارش، دهان مری ومعده جذب می شود.بیشترین میزان جذب الکل ازطریق بخش آغازین روده ی کوچــک، صورت می گیرد.برای تهیه الکل ازشیوه های تخمیرمواد نشاسته ای وقندی، یا از طریق سنتز و مصنوعی استفاده می کنند.
2-1-2-3-1- اثرات مشروبات الکل بر بدن:
الکل از نظر طبقه بندی فارماکولوژی، تضعیف کننده سیستم مرکزی اعصــــاب است که از ایـــن جهــــت میتوان آن را با آرام بخش ها وسستی زاها، طبقه بندی کرد. الکل درپزشکی مصرف دارد، ولی به علت سوءاستفاده در مصرف آن، مشکلاتی رادرجامعه بشری ایجاد کرده است.
آثارشناخته شده ی مصرف الکل عبارت از:
1) اختلال در خواب 2)گشاد شدن عروق 3) گاهی دردهای شدید، مانند اسپاسم های حاد عضلانی، مؤثر واقع می شود که باید پزشک آن راتجویزکند.4) فعالیت عمده ی الکل ازطریق مداخله درسیستم های غشای نورونی است وبه عنوان خواب آورویا بی حس کننده عمل می کند.5) الکل باعث نا هماهـنگی درحرکـــات عضلات (آتاکس)می شود. 6) درقضاوت، اختلال ایجاد می کند.7) به اعمال حرکتی و مهارتی آسیب وارد می کند. 8) حالات تهاجـمی وپرخاشـگری را تشدید می کند. 9) سوزش قلب پرحرفی، کندی واکنش وفعالیت فکری می شود.10) مصرف خیلی زیاد آن ممکن است موجب فلج شدن فعالیت های مغزی ودستگاه تنفسی ودرنتیجه مرگ گردد.11) مصـــرف زیاد الکل همراه با داروهای ضد افسردگی ازجمله باربیـتوریــک ها، اغلب موجب مـرگ می شود.12) سیروز کبدی، آسیب قرنیه واعصاب چشم، اختلالات کیسه صفرا، ناراحتی های گوارشی، زخم معده واثنی عشر، کاستریت وبرخی سرطان ها (گشاد شدن رگهای کریزی قلب، اضطراب، ولیریوم، ترمنس، دپرسیون)را شامل می شود. 13) ازهم پاشیدگی زندگی خانوادگی، شغلی- اجتماعی.
ازدیدگاه داروشناختی روانی، آثارالکل بر رفتار و عملکرد انسان پیچیده بوده و به مقدار زیاد به عوامل متعددی مانند مقدار مصرف و تجربه قبلی، بستگی دارد. الکل فرایند حافظه را مختل می کند، توجه به محرک ها، توانایی رمزگردانی اطلاعات جدید و حافظه درکوتاه مدت، کاهش مییابند. مقادیر زیاد مصرف الکل با آثارکندساز و اختلال شدید درعملکرد حسی وحرکتی ارتباط دارد(اسعدی، 1384).
الکل تاثیرات متعددی برذهن و بدن دارد، طوری که این تاثیرات بسته به مقدار و مدت مصرف تفاوت دارد. با اینکه الکل کندساز است اما مقدارکم آن تا اندازه ای تحریک کننده است، اما مقدار مصرف زیاد آن تاثیر آرام بخش و تسکینی دارد. الکل افراد را آرمیده می کند ودردهای خفیف راتسکین می دهد. الکل عملکرد شناختی رامختل کرده وگفتار را نامفهوم میکند و هماهنگی حرکتی را کاهش می دهد. در مجموع الکل در تقریبا نیمی ازتصادفات اتومبیل مرگبار در ایالات متحده درگیر بوده است. الکل بازداری را کاهش میدهد و توانایی ما را در ارزیابی کردن پیامدهای رفتارمان مختل میکند در نتیجه، وقتی کسی الکل مصرف میکند ممکن است چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که بعداً پشیمان شود یا دست به مخاطرات جدی بزند و به صورت تکانشی عمل کند. انتظارات مثبت از تاثیرات الکل، عامل تعیین کننده اصلی برای مصرف کردن الکل است، مخصوصاً در بین جوانان، افراد ممکن است الکل را به این دلیل مصرف کنند که انتظار دارند آنها را معاشرتیتر و محبوبترکند. الکل میتواند احساسهای سرخوشی و شنگولی نیز ایجاد کند که تردید کردن نسبت به خود را ازبین ببرد.(ریو،2005؛ ترجمه سید محمدی، 1386).
2-1-2-4- ایدز
یکی از تهدیدهای جدی سلامت نوجوانان و جوانان ، سندروم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز ) است. ایدز نه فقط یکی از ویرانگرترین و ترسناک ترین بیماری های عصر حاضر است، بلکه پدیده اجتماعی جدید و بی مانندی است که تقریباً همه ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد را تحت تاًثیر قرار داده است.
بیماری ایدز تنها محدود به گروه خاصی از افراد نیست، در واقع نشان داده شده است که اچ آی وی که باعث ایجاد ایدز می شود، قربانیان را بدون توجه به جنس، سن، نژاد، جهتگیری جنسی و یا موقعیت اجتماعی آلوده میکند. آسیب پذیری زیاد در مقابل عفونت اچ آی وی و فقدان هرگونه درمان برای این عفونت بدان معنی است که ایدز میتواند تبدیل به قاتل اصلی انسانها گردد(بردان- کالن، 2004)
ایدز یک اختلال مهلک عصبی- داخلی است که با عفونت ویروسهای خانواده رترو وریدا، مشهور به اچ آی وی مرتبط است. اچ آی وی رتروویروس وابسته به لوسمی T-cell انسانی و انواعی از رتروویروسهایی است که حیوانات، از جمله میمونها را تحت تأثیر قرار میدهد. (سادوك و سادوك، 2003 ).برخی از اطلاعات بسیار مهمی که بعد ازکشف اچ آی وی به دست آمد، مربوط به درك بهتر روشهایی است که ویروس میتواند منتقل شود. انتقال ایدز از یک شخص به دیگری خیلی آسان رخ نمیدهد. روش انتقال اچ آی وی و ویروس هپاتیتB یکسان است، اما برای سرایت اچ آی وی به تعداد بیشتری ویروس نیاز است. راههای انتقال اچ آی وی شامل انتقال جنسی، انتقال خونی، انتقال از مادر به کودك و سایر میباشد (بردان- کالن، 2004(
میزان تخریب سلول هایTبه مقدارویروس موجود دربدن بیماربستگی دارد وهرچه میزان ویروس موجود دربدن فرد بیشتر باشد، تعداد سلول های T کمترشده ودستگاه ایمنی فرد نیزضعیف ترشده وبدن مستعد ابتلا به انواع عفونت ها وسرطان هامی شود. حتی میکروب هایی که برای یک فرد عادی بادستگاه ایمنی سالم بی خطراست. می تواند فرد مبتلا به ایدزرابیمارسازد ویاباعث ترک اوشود. به این گونه عفونت ها، عفونت های فرصت طلب گفته می شود.تحقیقات بسیاربرروی مبتلایان به ایدزنشان داده است که معمولاً آلودگی به این ویروس مدت هاقبل از بروز علایم بیماری روی می دهد. این فاصله زمانی که دوره کمون یا نهفتگی بیماری گفته می شود، دربیماری ایدز بسیار متغیر است و به طور متوسط 10سال طول می کشد. این زمان به عوامل متعدد نظیرسطح سلامتی فرد ورفتارهای مربوط به سلامتی بستگی دارد. فردی که درمرحله نهفتگی بیماری است، می تواند عفونت رابه افراد دیگر منتقل کند. گذر از مرحله آلودگی به ویروس HIV(عفونت) و بروز بیماری ایدز، در 25 درصد موارد بعد از 5 سالگی و در 25 درصد موارد بعد از 10 سالگی، در 25 درصد موارد پس از 20 سال رخ می دهد. در 25 درصد مواد نیز این مدت نامعلوم است وحتی ممکن است فرد تا آخر عمر نیز دچار علایم بالینی بیماری ایدز نگردد. بنابراین عفونت HIV همان ایدز نیست وتنها درصدی ازآن هایی که عفونت HIV دارند، مبتلا به ایدز می باشند ولی شواهد نشان می دهد که تمام آن هایی که عفونت HIV دارند، سرانجام به ایدزمبتلا خواهند شد. (رفیعی فر وهمکاران، 1389).
هر چند ویژگی اساسی عفونت اچ آی وی به فروریزی تدریجی توان جسمی برای رسیدن به یک پاسخ ایمنی متناسب با میانجیگری سلولی توأم با عوارض پزشکی ملازم آن است، پدیدههای عصبی- روانی آن نیز میتواند بارز باشد. از نخستین گزارش ابتلا به ایدز در سال1981 متخصصین بهداشت روانی سهم مهمی در تلاش برای مقابله با ایدز و اختلالات همراه آن در سه زمینه داشته اند: نخست، کالبدشکافی های روی افراد مبتلا به ایدز نشان داده است که حداقل 50 درصد بیماران عوارض عصبی- روانی نظیر آنسفالوپاتی اچ آی وی دارند. ثانیاً، چون سندرمهای روانشناختی کلاسیک نظیر اختلالات اضطرابی و افسردگی و اختلالات سایکوتیک معمولاً با اختلالات وابسته به اچ آی وی همراه هستند، متخصصین بهداشت روانی باید این اختلالات را ارزیابی کرده و چه از نظر دارویی و چه روان درمانی معالجه نمایند. ثالثاً، همه افراد در زمینه بهداشت روانی از طریق کمک به جامعه در مدارا با این طاعون جدید از طریق آموزش دادن به مردم در مورد لزوم تغییر رفتارهای شخصی، نظیر اعمال جنسی و مصرف مواد درگیر هستند (کاپلان و سادوك ،2003)
تحقیقات بسیاری تأیید کردهاند که ویروس اچ آی وی میتواند در مایعات مختلف بدن مانند بزاق، اشک، خون، شیرمادر، منی، ادرار و ترشحات واژن یافت شود. در یک فرد آلوده به اچ آی وی مایعات بدن مانند خون، منی، ترشحات واژن و شیر دارای غلظت نسبتاً بالایی از ویروس هستند. تبادل و انتقال این مایعات همراه با خطر بالای ابتلا به اچ آی وی است. با این حال، مایعاتی مانند بزاق، اشک و ادرار دارای سطح پایینی از اچ آی وی هستند، و به عنوان راههای کم خطر انتقال ایدز مطرح هستند. اچ آی وی در بزاق شناسایی شده و باعث نگرانی درباره احتمال ابتلای به ایدز از راه بوسیدن یا استفاده مشترك از ظروف آشپزخانه شده است. اما، موادی در بزاق وجود دارند که اچ آی وی را غیر فعال میکنند. شاید بوسیدن شدید که در آن زبان افراد وارد دهان یکدیگر میشود اندکی خطرناك باشد. عفونت از راه بوسیدن هنگامی روی میدهد که یکی از شرکای جنسی در دهان خود زخم هایی داشته باشد که راه ورود ویروس را فراهم کنند. بوسیدن گونه هیچ خطری ندارد (بک- ساجو و بک،2003)
این بیماری علاوه بر علایم و نشانه های هشدار دهنده جسمی مانند کاهش سریع وزن، سرفه های خشک، تب عودکننده، ناراحتی گوارشی و دردهای عضلانی که به همراه دارد، عوارض و پیامدهای روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، گوشه گیری، احساس گناه، شرم، ناامیدی و خشم نیز به همراه دارد، که باعث ایجاد درد و رنج فراوانی در این بیماران میشود(مورفی و همکاران، 2006).علاوه بر این، تشخیص ایدز رنج جسمانی و هیجانی قابل ملاحظه ای، به ویژه در زمینه درمان که شامل عدم موفقیت در درمان آنتیرتروویرال است، به همراه دارد. همچنین ضربۀ هیجانی ایجاد شده از طریق بدنامی سازی ، خود به تنهایی رنج زیادی را باعث می شود (دافی،2005).
به رغم تلاشهای گسترده ای که برای درمان و پیشگیری این بیماری صورت گرفته، هنوز درمان قطعی ای کشف نشده است و همه فعالیت های درمانی که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند تنها برای افزایش طول عمر بیماران برگرداندن بیمار به زندگی عادی و روزمره است. در دو دهه پس از تشخیص اولیه ایدز، کاملاً مشخص شده است که اچ آی وی چگونه منتقل میشود و چه رفتارهایی در معرض خطر این بیماری هستند. علاوه بر این پزشکان از تغییرات خاص فیزیولوژیکی که در طول هر مرحله از این بیماری رخ میدهد، آگاه شده اند. در نتیجه در برنامه های درمان میتوانند ویروس اچ آی وی را در نقاط آسیب پذیر آن مورد حمله قرار دهند، و در نهایت باعث بهبود بیماران مبتلا شوند (بردان- کالن، 2004).
رویکرد اولیه برای بیماری اچ آی وی باید پیشگیری از آن باشد. پیشگیری اولیه به محافظت افراد از ابتلا به بیماری اطلاق می شود؛ پیشگیری ثانوی به تغییر دادن سیر بیماری مربوط می گردد. باید به همه افرادی که در معرض خطر آلودگی با اچ آی وی هستند، در مورد روشهای روابط جنسی بیخطر و نیاز به اجتناب از سهیم شدن در سوزنهای تزریق زیرجلدی آگاهی داده شود. روشهای پیشگیری به دلیل ارزشهای اجتماعی پیچیده در مورد اعمال جنسی، گرایش جنسی، جلوگیری از حاملگی و سوء مصرف دارو غامض است. بعضی از مسؤلین بهداشت عمومی پخش کاندوم در مدارس و توزیع سوزن تمیز بین معتادین را توصیه کردهاند، اما این مسائل بحث انگیز باقی مانده اند. کاندوم وسیله پیشگیری مؤثر و بیخطر (اما نه کاملاً) در مقابل عفونت اچ آی وی است. بعضی افراد محافظه کار و مذهبی عقیده دارند که پرهیز جنسی باید پیام آموزشی باشد. در زمینه درمان دارویی بیماری اید ز، داروهای ضدرتروویروس مورد استفاده قرار میگیرند، که در دو طبقه کلی قرار دارند: مهارکنندههای ترانسکریپتاز معکوس و مهارکنندههای پروتئاز. مهارکننده های ترانسکریپتاز معکوس خود به گروههای مهارکننده ترانسکریپتاز معکوس نوکلئوزید و غیرنوکلئوزید تقسیم میشوند. در مورد روان درمانی ایدز، روان درمانی فردی و گروهی ممکن است مؤثر واقع شود. روان درمانی فردی ممکن است کوتاه مدت یا درازمدت، حمایتی، شناختی، رفتاری یا روانپویشی باشد؛ ماهیت روش گروهدرمانی ممکن است از روان پویشی تا حمایتی کامل متفاوت باشد. زمینه های رواندرمانی عمده برای بیماران آلوده به اچ آی وی با خود ملامتگری، احترام به نفس و مسائل مربوط به مرگ ارتباط پیدا میکند، روانپزشک میتواند در مدارا با احساس گناه در مورد رفتارهایی که در بروز ایدز سهیم بودهاند به بیمار کمک کند. مشاوره مستقیم در مورد سوءمصرف مواد و اثرات نامطلوب آن بر بیمار آلوده به اچ آی وی ضروری است. درمانهای خاص برای اختلالات وابسته به مواد خاص برای کمک به رفاه کلی بیمار نیز باید انجام پذیرد (کاپلان و سادوك، 2003)
گزارشات حاکی از آن است که هر روز 16-20 هزار نفر در جهان به ویروس ایدز مبـتلا می شوندکه بیش از 50% آنها، 24-15 سال دارند.وهر روز 8000 نفر در جهان (یک نفر در هر ثانیه) جان خود را به خاطر ایدز از دست میدهند(برونرو سادرس ،2007؛به نقل از شفیعی،1391).
2-1-2-4-1- آمار ایدز در ایران
اولین مورد ایدز در ایران درسال 1366 دریک پسربچه ی 6 ساله مبتلا به هموفیلی شناخته وگزارش شده تا سال 1375 موارد به صورت پراکنده درمصرف کنندگان داروهای مشتق ازخون وارداتی وافرادی که درخارج ازکشوراقامت طولانی داشتند گزارش شد. درسال 1375اولین همه گیری ایدزدریکی اززندان هامشاهده شد وبه سرعت دربین جمعیت مصرف کنندگان مواد مخــــدرتزریقی درتمام سطح کشورگسترش یافت. بررسی های انجام شده درنقاط مختلف میزان آلودگی دراین گروه رابین 25-5 درصد نشان داده است. باتوجه به گسترش اعتیاد به ویژه اعتیاد تزریقی وارتباطاتی که بین این جمعیت وتوده ی مردم ازطـــریق جمعیت های رابط مثل تن فروشان وجود دارد می توان گفت که کشور دروضعیت بحران قرارگرفته وخطرگسترش آلودگی به توده ی مردم وجود دارد. تعداد موارد ثبت شدهی آلودگی درسال 1385 درکشورحدود13-12 هزارمورد بوده که 62درصد آن دربین معتادان تزریقی رخ داده است. تماس جنسی حدود 8درصد، انتقال ازمادربه فرزند 5 دهم درصد وتزریق فراورده های خون آلود 3درصد ثبت شده است درسایرموارد راه انتقال مشخص نیست که به دلیل عدم دسترسی به بیمار، ترس ازانگ اجتماعی، ناموفق بودن مشاوره و یا اشکال درثبت است. براساس اطلاعات موجود وبهره گیری ازنرم افزارارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی ایدزتخمین زده می شود، حدود 70-60 هزارمورد آلودگی درکشور رخ داده است(مرادی و همکاران، 1384).
براساس آمارجمع آوری شده ازدانشگاه های علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی، تا تاریخ 1/4/1390 مجموعا 23125 نفرافراد مبتلا به ایدزدرکشورشناسایی شده اند که 5/91 درصدآنان را مردان و5/8 درصد رازنان تشکیل می دهند. تاکنون 3054 نفرمبتلا به ایدز شناسایی شده و4311 نفرازافراد مبتلا فوت کرده اند. 5/46 درصد ازمبتلایان به ایدزدرزمان ابتلادرگروه سنی 34-25 سال قرارداشته اند که بالاترین نسبت دربین گروههای سنی رابه خود اختصاص می دهند. علل ابتلا به ایدزدربین کل مواردیکه ازسال 1365 تاکنون درکشوربه ثبت رسیده اند به ترتیب، تزریق با وسائل مشترک درمصرف کنندگان مواد(8/69 درصد) رابطه جنسی(10درصد) دریافت خون وفراورده های خونی (1/1) انتقال ازمادربه کودک(8/0)بوده است.
راه انتقال در3/18 درصد ازاین گروه نامشخص مانده است. درمقایسه این آماربامواردیکه ابتلا آنان درسال 1389 گزارش شده است.اعتیاد تزریقی 4/66درصد، برقراری روابط جنسی 1/21درصد، وانتقال ازمادرمبتلا به کودک 5/2 راتشکیل داده است. در10 درصد ازموارد شناسایی شده دراین سال راه انتقال نامشخص بوده وهیچ مورد جدید ابتلا ازراه خون وفراورده های خونی گزارش نشده است. (دانشگاه علوم پزشکی خراسان رضوی، 1391).
جدول 2-1: موارد مبتلا به ایدز در ایران تا تیرماه 91
موارد مبتلا به HIV و ایدز بر حسب جنس در ایران تا تاریخ 1/4/1391جنسمبتلا به HIV و ایدزمبتلا به ایدزفوتتعداددرصدتعداددرصدتعداددرصدمرد215791.527201/89413495.9زن19688.53369/101774.1جمع2312510030541004311100
جدول 2-2: آمار ایدز در استان خراسان رضوی تا تاریخ 01/04/1391
جنسجنسیت مبتلایانتعداددرصدمرد43790,1زن489,9جمع485100
جدول 2-3 :آمار ایدز در استان خراسان رضوی تا تاریخ 01/04/1391
كل افراد +HIV485مهاجرت به استان دیگر148فوت137تحت پیگیری3عدم همكاری30شناسائی نشده49زندانی35فعال(مراجعه مكرر به مركز مشاوره)83
جدول 2-4 :آمار ایدز در استان خراسان رضوی تا تاریخ 01/04/1391
جنسفوتتحت مراقبتمبتلا به ایدزتعداددرصدتعداددرصدتعداددرصدمرد13195,69378,86584,5زن64,42521,21215,5جمع13710011810077100
2-1-2-5- خشونت
در متون تخصصی خشونت، معادل واژه Violence به کار می رود که به معنای زور، عنف،شدت و سختی است. فرهنگ آکسفورد، این کلمه را به معنای تجاوز، زیان، آسیب، شدت، خشونت، تهدید،غضب، بی حرمتی و اعمال زور به کار برده است (عباس زاده، سعادتی و کسب وکار،1389). فرهنگ حقوقی،خشونت را«استفاده نابجا، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت» تعریف می کند. گلس (1997) خشونت را عملی می داند که با قصد ایجاد درد و جراحت جسمی یا روحی به فردی دیگر انجام شود (خسروی و خاقانی فرد،1383)
در واقع خشونت به هر نوع رفتار، حرکت و گفتاری اطلاق می گردد که مغایر و منافی ارزش های والای انسانی بوده و منجر به عقب ماندن، منزوی شدن و سرخوردگی شخص گردد. اساساً انگیزه خشونت از حس برتری طلبی و سلطه جوی انسان ها بر یکدیگر ناشی می شود که اکثراً دانشمندان و فلاسفه این حس تفوق طلبی و برتری جویی را یک امر طبیعی دانسته و محرك خوب جهت پیشرفت و پیشبرد امور کاری انسان ها می دانند. اما خشونت را نمی توان یک امر طبیعی و بالفطره فرض نمود، در واقع خشونت را کسانی اعمال می کنند که راه حلی جز متوسل شدن به آن در ذهن نداشته و این پدیده زشت و منفور را یگانه راهکار و حلال مشکلات خویش می پندارند. این در حالی است که فعالیت ها و برنامه های انسان در مجموع منطقی بوده و هرگونه تقابل منافع ایشان باید به صورت درست، در یک ضابطه و حداقل در میحط دور از خشونت حلو فصل گردد (نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال،1390)
محققان سالهاست به اهمیت پرخاشگری در پیش بینی مشکلات سازگاری روانی– اجتماعی پی بردهاند. روانشناسان معتقدند اختلال پرخاشگری ریشه بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری نوجوانان میباشد. این رفتار ها در صورت بروز می توانند سبب مشکلات بین فردی ، جرم ، بزه و تجاوز به حقوق دیگران شده شده و در صورت درون ریزی به ایجاد انواع مشکلات جسمی و روانی منجر شود.پرخاشگری رفتاری است به قصد آسیب رساندن (جسمانی یا زبانی)به فردی دیگر یا خود یا نابود کردن دارایی دیگران.مفهوم اصلی در این تعریف ، قصد است نتایج پزوهش ها نشان داده است که پرخاشگری ، از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی به شمار می آید.پاره ای دیگر از پژوهش ها نشان داده اند رفتار پرخاشگرانه با بیماریهای جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سر درد تنشی نیز در ارتباط است.(شاکری نیا،1389)
مفاهیم خشم،تندخویی و پرخاشگری،گاهی به جای یکدیگر به کار می روند.برای جداکردن این سه مفهوم ،میتوان خشم را به عنوان هیجان،کینه توزی را بعنوان نگرش و پرخاشگری را به عنوان رفتار در نظر گرفت.خشم به عنوان یک حالت هیجانی توصیف می شود که شالوده کینه توزی وپرخاشگری است.که فرد را به سوی رفتار پرخاشگرانه می کشاند در حالی که پرخاشگری به عنوان رفتاری قابل مشاهده که با هدف آسیب یا زیان رساندن انجام می شود در نظر گرفته شده است.(همان منبع،1389) عقیده بر این است که عبور از مرحله نوجوانی به جوانی زمان تغییر در روان و رفتار بوده،تصمیم گیری در مورد سبک زندگی سالم اساس شکل گیری شخصیت فرد است.در حقیقت وضعیت سلامت بالغین متاثر از رفتارهای بهداشتی دوران کودکی و نوجوانی است.رفتارهای پر مخاطره در نوجوانی همچون مصرف سیگار ، الکل و مواد مخدر ، خشونت و تغذیه ناسالم به صورت کوتاه یا دراز مدت تاثیر دائمی در بزرگسالی خواهد داشت که تغییر این رفتارها بسیار مشکل خواهد بود.(چلیاوتاکیس و همکاران ،2002)
بیشترین بروز و ظهور پرخاشگری در سنین نوجوانی است .بطور کلی می توان عوامل بسیار مختلف و متعددی را در بروز رفتار پرخاشگرانه مؤثر دانست.عوامل زیستی و وراثتی، یادگیری های محیطی و پردازش شناختی از یک سو و محرک های مربوط به خود فرد از سوی دیگر از جمله عوامل مهم بروز پرخاشگری هستند(شاکری نیا،1389).بسیاری از تنش ها و نا آرامی ها در مدرسه ناشی از رفتارهای میان فردی دانش آموزان است که به رغم زمینه های اجتماعی و فرهنگی متفاوت در کنار هم در مدرسه تحصیل می کنند و هرگز آموزشی برای ایجاد تفاهم و بهبود مهارتهای اجتماعی دریافت نمی دارند. بیشتر پژوهشگرانی که طرح های عمده در زمینه مقابله خشونت در مدارس ارائه داده اند تاکید دارند که برنامه های پیشگیری از خشونت باید بخشی از برنامه های اموزشی در مدارس باشد و کلیه شهروندان باید در زمینه پیشگیری از خشونت به همان اندازه که در مورد بیماریهای قلبی ،سرطان وسایر بیماریها راهنمایی میشوند آموزش ببینند (بنر،هاینگنی،کراندال،2004).
2-1-2-5-1 نظریه های خشونت:
در مورد منشاء رفتارهای خشونت آمیز انسان تاکنون تبیین جامع و یگانه ای ارائه نشده است. بحث در این مورد که ماهیت نوع بشر پرخاشجو و بی رحم، یا نجیب و پاك است، از دیرباز موضوع بحث بسیاری از فلاسفه بوده است. ژان ژاك روسو فیلسوف فرانسوی قرن هجدهم شرارت و خباثت بشر را امری غیر فطری و محصول جامعه تلقی می کرد. به تعبیر وی، انسان، شریف و پاك گام به دنیا مینهد و این جامعه است که شرارت و کینه توزی را به وی می آموزد و او را خشن و بی رحم بار میآورد. اما بر خلاف روسو، توماس هابز فیلسوف انگلیسی قرن شانزدهم و هفدهم موانع و اجبارهای اجتماعی را برای مهار و بازداشتن بشر از وحشیگری و بربریمری ضروری و اجتناب ناپذیر میدانست (عارفی، 1382 ). بنابراین لازم است گذری بر نظریات خشونت داشته باشیم:
1- نظریه رفتار غریزی
این تئوری با نام زیگموند فروید و کنراد لورنز پیوند خورده است. فروید انسان را موجودی اساساً مکانیکی در نظر می گیرد که قوانین طبیعی مشابه با سایر موجودات زنده بر رفتار او حاکم است. به نظر وی غرایز نشانگر حالتی ذاتی هستند که در پی تخلیه تنش ها می باشند. فروید با اذعان به وجود احتمالی غرایز بی شمار، دو دسته از غرایز را تحت عنوان غریزه بقا و غریزه مرگ به عنوان غرایز اصلی تشکیل دهنده طبیعت بشر در نظر می گیرد. غریزه بقا در بردارنده نیروهایی است که در جهت حفظ و بقای فرایندهای حیاتی عمل می کنند و ضامن تکثیر نوع بشر هستند. به نظر وی، انسان با یک غریزه مرگ نیز زاده می شود و این غریزه هنگامی که معطوف به درون گردد به صورت تنبیه خود ظاهر می شود و در موارد افراطی منجر به خودکشی می شود. این غریزه هنگامیکه متوجه برون گردد به صورت خصومت، خشونت، آزار و اذیت، تخریب و قتل تجلی می یابد. غریزه بقا با قرار گرفتن در برابر غریزه مرگ خصلت خود ویرانگری را متوجه بیرون و دیگران می کند. فروید رفتارهای انسان را برآیند دو غریزه می داند: غریزه زندگی که تلاش در درازتر کردن زندگی، و بارآوری و فرزندزایی دارد. غریزه مرگ که برای ویران سازی و پایان دادن به زندگی کوشش می کند. از دیدگاه فروید تمام رفتار انسان از بر هم کنش پیچیدهی غریزه زندگی و مرگ، و تنش همراه میان آن دو سرچشمه می گیرد. اگر غریزهی مرگ مهار نشود به خود ویرانگری می انجامد و چنین انگاشته می شود که با ساز و کارهای دیگر مانند جابه جایی، کارمایهی غریزه مرگ دوباره متوجه بیرون می شود، به گونه ای که پایداری برای پرخاشگری در برابر دیگران را پدید می آورد. بنابراین، از دیدگاه فروید، پرخاشگری در درجه نخست، ازتغییر جهت غریزه ی خود ویرانگر مرگ از خود به سوی دیگران سرچشمه می گیرد (سادوك و همکاران، 1991 ، ترجمه رضایی، 1387 ). کنراد لورنز مانند فروید بر این باور است که انسان دارای میل طبیعی به ارتکاب خشونت است. رفتار در وهله اول نتیجه یک انگیزه عمده به سوی عمل است نه عکس العمل در برابر شرایط طبیعی و تنها یک محرك طبیعی این عمل را آزاد می کند. لورنز استدلال می کند که انسان ها مانند سایر انواع حیوانی دارای غریزه های پرخاشجویانه هستند. نکته تأمل برانگیز در دیدگاه لورنز این است که انرژی پرخاشجویانه در افراد انسانی پیوسته در حال انباشت است و در نهایت باید تخلیه شود و هر چه این انرژی بیشتر متراکم شود با شدت بیشتری تخلیه می شود. از دیدگاه وی چنانچه انباشت خود به خودی غریزه پرخاشگری در دستگاه عصبی از راه پرخاشگری تخلیه نشود یا در در مسیرهای دیگری قرار نگیرد، فوران انفجارآمیز خشونت می تواند حتی بدون وجود محرکهای بیرونی قابل مشاهده نیز رخ دهد (محسنی تبریزی و رحمتی، 1381(
2- نظریه زیست محیطی
پیروان این نظریه معتقدند اگر خانواده نتواند با محیط بیرونی ارتباط برقرار کند، امکان بروز خشونت(به ویژه علیه کودکان)، به وجود می آید. بنابراین زمانی که رابطه متقابلی بین والدین- کودك، خانواده و محیط وجود نداشته باشد، خشونت امکان بروز پیدا می کند. در نظریه زیست محیطی آنچه در ایجاد خشونت مهم می باشد این است که تفسیرهای اجتماعی این عمل را مقبول نشان می دهند و شبکه اجتماعی که خانواده در آن به سرمی برد نیز تعیین کننده میزان بروز خشونت است (نریمانی و آقا محمدیان، 1384)
3- نظریه پالایش روانی
فروید و برخی از پیروان وی با طرح مفهوم پالایش روانی پرخاشگری مدعی شده اند که در بسیاری از موارد نیروی پرخاشگرانه در انسان به طریقی پالایش می شود. پالایش به مفهوم کاهش انگیزه پرخاشجویی است و از طریق ارتکاب کنش پرخاشجویانه یا مشاهده آن حاصل می شود. پیروان این دیدگاه بر این باورند که اگر انسان مجالی برای ابراز پرخاشگری نیابد، نیروی پرخاشجویانه انباشته شده و سرانجام به شکل خشونت مفرط یا بیماری روانی ظاهر می گردد. مانند اعمال پرخاشگری، مستقیم حمله به فرد یا موضوع ناکام کننده، آزار و اذیت، ناسزا گفتن، صدمه زدن، تخریب و دیگر رفتارهای معطوف به ویرانگری (محسنی تبریزی و رحمتی،1381)
4- نظریه ناکامی- پرخاشگری
در سال 1939 روان شناسانی از جمله دولارد دوب، میلر و سیزر تئوری ناکامی – پرخاشگری را در مورد خشونت و پرخاشگری مطرح کردند. این نظریه بر این مبنا است که ناکامی، به خصوص زمانی که رفتار در جهت رسیدن به هدف نباشد، باعث ایجاد انگیزه (تحریکی) می گردد که هدف آن صدمه زدن به افراد یا اشیای دیگر است. در این صورت شرایط محیطی خاص باعث ظهور پرخاشگری می شود(نریمانی و آقا محمدیان،1384). این دیدگاه که از نگره ی ناکامی پرخاشگری دالرد مایه می گیرد و بر این فرض استوار است که ناکام ماندن تلاش های فرد برای دست یابی به هدف، پرخاشگری پدید می آورد و این نیز به نوبه خود رفتاری را برای آسیب رساندن به فرد یا شیئی که مجوب ناکامی است بر می انگیزد که بروز پرخاشگری چنین مسائلی راکاهش می دهد (اکبر زاده و مافی، 1384).
5- نظریه مبادله
بر اساس این نظریه، در رابطه میان افراد، هر فردی می کوشد سود خود را به حد اکثر و هزینه هایش را به حداقل برساند. در نتیجه، تنها زمانی که برای افراد دخیل در یک رابطه، هزینه و سود در سطح متعادلی باشد، رابطه میان افراد پا بر جا می ماند.گلز خشونت و دیدگاه نظریه مبادله را بدین شکل توصیف می کند: از منظر نظریه مبادله، در یک رابطه خشونت آمیز میان زن و شوهر، نسبت سود و هزینه به شکل زیر است: شوهری، زن خود را کتک می زند و از دید او، این رفتار به حق است؛ زیرا از آنجا که زن رفتاری مطابق میل او ندارد، رابطه هزینه (سرمایه گذاری هایی که برای خانواده کرده است) و سود (رفتار مطابق میل همسر) نامناسب است و نارضایتی و تعارض بوجود آمده خاتمه بخشیدن به این وضعیت را ضروری می نماید. در نتیجه، شوهر سعی میکند از طریق در پیش گرفتن رفتار خشونت آمیز، مجدداً تعادلی در خانواده برقرار کند. حال اگر با استفاده از این راه کار، تعارض خانوادگی را از بین ببرد، با توجه به نظریهی مبادله، برای او حالت تعادل پیش می آید و مقابله ی سود و زیان برای مرد چنین است: در اثر رفتار خشونت آمیز، زن از رفتار ناشایست خود دست برمی دارد و مرد به هدف خود می رسد و از آنجا که توانسته است بر جریان زندگی نظارت داشته باشد، ارزش گذاری فردی و اعتماد به نفس نیز افزایش می یابد (معزی و همکاران، 1387)
6- نظریه نظارت اجتماعی
نظریه نظارت اجتماعی بر وجود جرم و رفتار خشونت آمیز در انسان، به دلیل انگیزه های درونی یا به عوامل محیطی تأکید می ورزد. آنچه در این نظریه مد نظر است، دو اصل است که افراد برای رسیدن به هدفی یا دست یابی به اقتدار، در برابر دیگران به استفاده از زور و قدرت تمایل دارند. اصل دوم این است که نظارت اجتماعی، به مثابه مانعی در سر راه اقتدار و خشونت قرار می گیرد؛ زیرا از آنجا که انسان، بدون وجود محدودیت های اجتماعی، به جرم و جنایت و رفتار نا بهنجار تمایل دارد، جامعه باید مکانیسم نظارت بر آن ها را به وجود آورد (ابراهیمی مقدمیان و شاکری صفت، 1387 )
گلز در مورد انطباق این نظریه در خانواده سوال می کند که چرا مردان همسران خود را کتک می زنند؟ پاسخ می دهد چون این عمل در خانواده مجاز است. چرا که در خانواده، با غیبت نهاد های نظارتی دولتی رو به رو می شویم. اما گذشته از آن، نگرش اصلی در خانواده بر اساس تقسیم قدرت بر اساس جنس است. به این ترتیب خانواده مکانی خصوصی است که در آن نابرابری میان زن و مرد مورد پذیرش است و به سبب خصوصی بودن خانواده خشونت خانوادگی به جامعه اعلام نمی شود و به این ترتیب امکان نظارت رسمی پیش نمی آید (ابراهیمی مقدمیان و شاکری صفت، 1387)
7- نظریه های کارکرد گرایی
کارکرد گرایان در تبیین خشونت خانوادگی معتقدند که خانواده تضادها، ویژگی ها و کارکردهای مناسب خانوادگی را از بین می برد و در نتیجه باید آنها را از سر راه برداشت. رفع تضاد های خانوادگی با استفاده از وسایل قدرت و در مواردی، از راه خشونت امکان پذیر می گردد. در این حالت، خشونت سبب طبیعی شدن جریان زندگی روزمره می شود و خانواده به کارکرد های اساسی خود می پردازد که در آن، مسئولیت زنان، انجام دادن وظایف خانوادگی و مسئولیت اصلی مردان، برقراری ارتباط با جهان خارج و نان آوری است (نریمانی و آقا محمدیان، 1384)
8- نظریه منابع
نظریه منابع که در سال 1971 توسط ویلیام کود مطرح شد، بر این امر تأکید می کند که غالباً مردان منابع اقتصادی را در دست دارند و همین امر موجب برتری آنها در روابط خانوادگی می گردد و حال آنکه زنان به لحاظ منابع اقتصادی عمدتاً به همسران خود وابسته اند و از طرفی چون مراقبت از فرزندان را بر عهده دارند، اگر مردان را ترك کنند با مشکلات اقتصادی روبرو خواهند شد. ازاین رو در روابط خشن، باقی می مانند. (صادقی فسایی، 1389)
9- نظریه سیستمی
در این دیدگاه، خانواده، نظامی (سیستمی) در نظر گرفته می شود که دارای مرزهای باز یا بسته یا قابل نفوذ با محیط اطراف خود است. این مبادله، به صورت بازخورد منفی یا مثبت صورت می گیرد و اهداف نهفته در نظام، بر بازخورد تاثیر دارند. مثلاً ممکن است خشونت در جهت دستیابی به هدف یا بقای نظام وسیله موثری باشد. خشونت، از طریق راه و روشی که نظام درونی و بیرونی خانواده به آن واکنش نشان می دهد، تحت تأثیر قرار می گیرد (نریمانی و آقا محمدیان، 1384)
10- نظریه یادگیری اجتماعی
این نظریه توسط بندورا در دهه 1990 مطرح گردید به اعتقاد وی فرزندان از طریق والدین خود خشن بودن را می آموزند. مشاهده و تجربه بد رفتاری از ناحیه والدین در دوران کودکی منجر به یادگیری رفتار سلطه آمیز توسط مرد و آموختن تحمل، توسط زن می شود. بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، ریشه های پرخاشگری حدود متغیری دارد. از تجربیات گذشته پرخاشگر گرفته تا یادگیری که بر طبق آن اشخاص وقتی در خانواده های خشن رشد می کنند، خشونت را یاد می گیرند(ابراهیمی مقدمیان و شاکری صفت، 1387). بنابراین نظریه، گام های یادگیری خشونت چنین است:1) فرد می آموزد کسانی که همدیگر را دوست دارند نیز می توانند با هم رفتار خشن داشته باشند،2) فرد می آموزد منبع اخلاقی برای خشونت با افراد خانواده وجودندارد، 3) اگر نتوان راهی دیگر برای حل مشکل یافت، خشونت ورزیدن مجاز است (خسروی و خاقانی فرد، 1383)
2-2- بخش دوم:مطالعات انجام شده داخلی وخارجی
2-2-1- سوابق مربوط به طرحواره های ناسازگار اولیه:
میلون و دیویس (1990) با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه اظهار میكنند، برخلاف طبقه بندی اختلالات شخصیت درDSM IV كه تنها محدود به سطوح رفتاری است، اختلال شخصیت را بایستی در دیدگاهی یكپارچه مورد بررسی قرارداد. در این دیدگاه اختلال شخصیت در سطوح رفتاری، پدیدارشناختی، متافیزیكی و زیست شناختی مورد مطالعه قرار می گیرد كه نقش سیستم های شناختی و طرحواره ها در سطح پدیدارشناختی نمایان می شود (جری و جكسون، 2004).
مک کالون و همکاران(2001) در مطالعهی خود به این نتیجه رسیدند که کسانی که از طرحوارههای ناسازگار به طور افراطی استفاده میکنند ، بیشتر تحت تاثیر حوادث منفی قرار دارند.
هاریس و کورتین (2001) در پژوهشی نشان دادند که طرحواره های ناسازگار نقص و شرم ، خود انضباطی ناکافی، آسیب پذیری ، بی کفایتی-خود کم بینی با نشانه شناسی افسرده ساز همبستگی دارد.
اشلی و کورتن (2002) در یک بررسی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانههای افسردگی را در یک نمونهی دانشجویان دورهی لیسانس مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که طرحواره های منفی ، نشانههای افسردگی ایجاد میکنند.
كوپر و همكاران (2004) نشان داده اند كه هم اجتناب طرحواره ای و هم پردازش طرحواره ای ممكن است به حفظ رفتارهای مرتبط با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی كمك كند (كوپر و همكاران 2004). نتایج پژوهش مولودی و همکاران (1389) نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه با ابعاد صمیمیت زناشویی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت، یعنی هر چه طرحوارهها ناسازگارتر میشوند صمیمیت زناشویی کاهش مییابد. باقریان و همکاران (1388) اذعان کردند که بین طرحوارههای شناختی منفی و حملهی قلبی ارتباط وجود دارد. مولودی و همکاران (1389) اذعان کردند که بین افراد چاق مبتلا به پرخوری با افراد چاق فاقد اختلال پرخوری در طرحوارههای رهاشدگی/بیثباتی، محرومیت هیجانی و خویشتنداری ارتباط معناداری وجود دارد.
در پژوهش دیگر که توسط موریس (2006) انجام شد، طرحواره های ناسازگار اولیه، در نمونهی 173 نفری مورد سنجش قرار گرفت که نتایج نشان داد، رفتارهای پرورشی زیانبخش با حضور طرحوارههای ناسازگار اولیه ارتباط دارد. همچنین صفات شخصیتی روان رنجورانه و مشکلات روانشناختی مانند اختلالات اضطرابی، افسردگی، رفتارهای پریشان، مشکلات خوردن و مصرف مواد به طور معنی داری با طرحواره ها در ارتباط است.
دان گایوك ( 2007 ) در پژوهشی به بررسی نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در رابطة بین كمال گرایی و درماندگی روان شناختی پرداخته است. یافته های این تحقیق نشان داد طرحوارههای شناختی ناسازگار نظیر ترس از طرد شدن و ناكامی در پیشرفت به عنوان متغیر واسطه ای بین كمال گرایی اجتماعی و اضطراب عمل می كنند. رایكه بو ئر و دی بو(2009) بیان داشته اند كه طرحوارههای یكسانی در سنین كودكی وجود دارد و افرادی كه از طرحوارههای سازگار استفاده مینمایند، توانایی بهتری برای مقابله با فشار روانی داشته و زمانی كه در زندگی با حادث های فشارزا مواجه می شوند ،كمتر احتمال دارد كه دچار مشكلات روانی شوند. چنین كسانی معمولاً رضایت از زندگی بیشتری را نیز گزارش می دهند.
لوبستل، آرنتز، لوبسا و كیما (2009) مطرح كردند كه بیمارانی كه از سطوح بیشتری از طرحواره درمانی استفاده میكنند سبكهای كمتری از نابهنجاری را گزارش میدهند. نمونه این تحقیق بر روی افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت مرزی بود، كه نتایج حاكی از آن است كه افرادی كه اختلال شخصیتی ضد اجتماعی داشتند جلسات بیشتری تحت درمان قرار گرفتند و در پایان سبكهای نابهنجار كمتری راگزارش می دادند. فریال، شاو و وبر (2009) مطرح کردند که طرحواره درمانی، درمانی موثر برای اختلال شخصیت مرزی است که باعث بهبود علائم روانپزشکی و اصلاح عملکرد جامع این بیماران میشود. لوبستل و همکاران(2007) در مطالعات اخیر رابطهی بین 14 سبک طرحواره و همهی اختلالات شخصیت را مورد ارزیابی قرار دادند، نتایج حاکی از آن بود که بین اختلالهای شخصیت و طرحوارهها همبستگی معناداری وجود دارد. نوردهی و نیستر (2005) اثر بخشی طرحواره درمانی برروی بیمارانی که دارای اختلال شخصیت مرزی هستند را مورد بررسی قرار دادند که نشان داد، رابطهی معناداری بین طرحواره درمانی و اختلال شخصیت مرزی وجود دارد.
پژوهشی نیز با عنوان «طرح وارههای ناسازگار اولیه و صمیمیت در روابط عاشقانه بزرگسالی» در این زمینه انجام گرفته است، یافتهها نشان داد که طرحواره ناسازگار «محرومیت هیجانی» پیشبینی کننده صمیمیت میباشد. یانگ و همكاران (2008) از شیوه طرحواره برای درمان یک مورد دارای اختلال شخصیت مرزی استفاده نمودند، نتایج از اثر بخشی این شیوه درمانی در درمان این اختلال حمایت کرد. در مطالعهای که توسط یانگ و همکارانش (2007) انجام شده یافتهها نشان میدهد که جز در طرحواره استحقاق، تفاوت معناداری در سطوح باورهای هستهای در زنان وجود دارد.
طرحواره های ناسازگار اولیهی متفاوت آسیبپذیری خاصی را برای انواع آشفتگی روانشناختی و آسیبشناختی شخصیت ایجاد میکنند. بر اساس نتایج پژوهش ذوالفقاری و همکاران(1387) مبتلایان به دسته B اختلالات شخصیتی نسبت به افراد سالم طرحوارههای ناسازگار بیشتری دارند.
سویگت و همکاران (2009) نشان دادند که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و افسردگی همبستگی مثبت وجود دارد.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که طرحواره های ناسازگار اولیه گوناگون، آسیب پذیری خاصی را برای انواع آشفتگیهای روان شناختی ایجاد میکند. مثلاً طرحوارهی کمالگرایی با نشانههای اضطراب و افسردگی ارتباط دارد. همچنین تحقیقات نشان داده است که حوزهی بریدگی و طرد، مهمترین پیشبینی کنندهی نشانههای افسردگی در بیماران افسرده است(دیده روشنی ، 1389)
به نظر میرسد که بیماران مبتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی ، طرحواره های ناسازگاری داشته باشند و این منجر به تشدید نشانههای این اختلالات میشوند (یانگ – ترجمهی صاحبی و حمید پور 1389)
کاظمی و همکاران(1390) در مطالعه ای به بررسی ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه اصفهان پرداخته اند. بر اساس یافتههای فوق به نظر میرسد که دانشآموزانی که از فعال شدن طرحواره های حوزهی بریدگی و طرد رنج می برند، یعنی عدم ارضاء مناسب نیاز فرد به امنیت ، محبت و همدلی و یا رشد یافتن در خانواده هایی که غیر قابل پیشبینی، مضایقهگر یا بدرفتار هستند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبرو خواهند بود.
2-2-2- سوابق مربوط به رفتارهای پرخطر
سوکیل و کاتز ( 1977) در یک مطالعه ارتباط ویژگیهای خانوادگی با انحرافات رفتاری شامل بزهکاری مصرف مواد مخدر و سیگار در نوجوانان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین دلبستگی والدین و هر کدام از رفتارهای پر خطر وجود دارد.
تاکنون محققان، بروز رفتارهای پرخاشگرانه را به علل مختلفی نسبت داده اند.برخی از آنها، بر نقش محوری طرحواره های شناختی، در حفظ و ثبات رفتار پرخاشگرانه در زمان و موقعیت های گوناگون تاکید داشته اند.(ارون و هیوسمان،1991؛ هیوسمان،1988).در این خصوص ، کریک و دودیج(1994) با ارائه مدل پردازش اطلاعات اجتماعی، نقش ساختارهای ذهنی، بویژه طرحواره های شناختی را در تنظیم رفتارهای پرخاشگرانه مهم تلقی کرده اند. هیوسمان(1988) نیز معتقد است که رفتار پرخاشگرانه به علت درونی شدن تعداد زیادی از طرحواره ای پرخاشگر، در ساختار ذهن فرد بروز می کند.
استن هوپ، (2000) اظهار می دارد که رفتارهای وابسته به بهداشت در کودکی و نوجوانی تثبیت می شوند و آموزشهای درست قبل ازشروع رفتارهای زیان آور و یا تثبیت آنها اهمیت دارد.
جاگر (2001). عنوان می کند که درگیر شدن نوجوانان در فعالیت هایی که سلامت ایشان را به خطر می اندازد ناشی از تعامل مستقیم یا غیرمستقیم میان عوامل خاص و میزان رویارویی نوجوان با این عوامل است. عزت نفس به عنوان یک عامل محافظت کننده مهم در برابر رفتارهای پر خطر شناخته شده است. نوجوانی که خودانگاره مثبت داشته و احساس غرور و ارزشمندی می کند بهتر می تواند با چالش های رشدی و اجتماعی دوران نوجوانی مقابله نموده و در هویت یابی و دستیابی به خود مدیریتی و استقلال موفق شود.
پژوهشی توسط کنت داویز، (2002) برای پیشگیری از سوء استفاده از مواد مخدر روی دانشآموزان مدارس دورهی متوسطه صورت گرفت دانشآموزان سفید پوست طبقهی متوسط و دانشآموزان اقلیتهای قومی مانند افریقایی، امریکایی، جمعیت ساکن در داخل شهر و حومه و افراد روستایی. نتایج نشان داد دانش آموزانی که مهارت های زندگی را آموزش دیده بودند عزت نفس را در خودشان توسعه دادهاند و بسیار بعید است که درگیر رفتارهای خطر آفرین شوند.
نتایـــج مطالعه ای که به منظور بررسی ارتباط رفتارهای پر خطر با برخی نشانگان روانی در 2224 دانش آموز دبیرستانی پایه نهم تا دوازدهم با میانگین سنی 2/16 سال در ایالت ماسوچوست امریکا انجام شد نشان داد که میزان افسردگی و استرس گزارش شده توسط آزمودنی ها و افزایش میزان رفتارهای پر خطر در آنها در طول یک ماه گذشته ارتباط معناداری وجود داشته است ویک معادله رگرسیون چند متغییری نشان داد که احساسات مربوط به افسردگی و تحت استرس قرار داشتن با افزایش سطح مصرف دخانیات، افزایش خشونت و درگیری های فیزیکی، رابطه جنسی ناایمن و رژیم غذایی ناسالم مرتبط می باشد.
گلدنبرگ (1999) نیز شیوع روزافزون رفتارهای پر خطر در نوجوانان را با افزایش افسردگی در آنها مرتبط ساخته و معتقد است امروزه به دلیل ازدیاد استرسها و فشارهای وارده به نوجوانان، بروز افسردگی در آیت دوران افزایش یافته است و دلیل عمده روی آوردن نوجوانان به رفتارهایی که سلامتی آنها را مورد تهدید قرار میدهد نیز تلاش برای رهایی از نشانههای افسردگی است.
پژوهشهای اندكی در مورد طرحوارههای ناسازگار و اختلالهای وابسته به مواد انجام شده است و این زمینه هنوز نیاز به پژوهشهای بیشتری دارد. در پژوهشی دكوولیر(2002، به نقل از ریزو، 2007)، طرحواره های 46 بیمار الکلی را با 55 فرد غیر الکلی مقایسه کرد. الکلی ها، در تمام طرحوارهها، نمرة بالاتری نسبت به گروه غیرالكلی داشتند. به ویژه این اختلاف در حوزة خودگردانی مختل و طرحوارههای بیاعتمادی- بدرفتاری، ایثار و رهاشدگی بیشتر نمایان بود.
بنسون نیز با انجام تحقیقی بر روی 9362 دانش آموزدبیرستانی نشان داد که وجود نقاط قوت و امتیازاتی که افراد درخـود احساس میکنند میتواند پیشبینی کننده بروز رفتارهای پرخطر در آنها باشد طبق نتیجه این پژوهش با افزایش ویژگی های مثبت درنوجوانان (از قبیل عزت نفس، حس یکپارچگی، تاب آوری، هدف مندی در زندگی، ارتباط با همسالان و...) از میزان بروز رفتارهای پر خطر در آنان مثل مصرف سیگار، الکل، رفتارهای ضد اجتماعی و...کاسته می گردد.(به نقل از عزیزی نژاد، 1389).
تحقیقات راس (2001) نشان داده که فاکتور های متعددی در ایجاد رفتارهای پر خطر در جوانان نقش دارد از جمله اعتماد به نفس،گروه همسالان نامناسب، عدم علاقه به تحصیل و وجود آموزش های تشویقگر به رفتارهای پر خطر، ارتباط ضعیف والد-فرزند، کنترل ضعیف خانواده و فقدان حمایت از خانواده، وضعیت اجتماعی پایین، فقدان آموزش مناسب و غیره وجود دارد.
نتایج پژوهش براچی وهمکاران(2004) نشان داد که نمرههای بیماران الکلی در طرحواره های آسیب پذیر نسبت به ضرر یا بیماری، اطاعت و محرومیت هیجانی بالاتر است.
پیر نلیا لارسمن و همکاران (2011) در مطالعهای به بررسی مطالعات انجام شده در زمینه رفتارهای پرخطر پرداختند. نتایج این مطالعات نشان داد که سن، قومیت، وضعیت اقتصادی، قرار گرفتن در معرض نزدیک به ادراک منفی، کنترل ادراک، دانش، وسواس و تصورات غلط به عنوان متغیرهای کمکی، از رفتارهای پرخطر است. شواهد نشان میدهد که ارتباط منفی و مثبت بین درک خطرناک و رفتار پرخطر در مطالعات بدست آمده است. همچنین نتایج نشان داد که درک خطرتوسط نوجوانان، دانش کنترل ادراک(واکنش و خودکارآمدی) به عنوان تشویقی برای مسئولیت پذیری در نوجوانان میباشد.
درپژوهشی که به بررسی رابطه برخی ویژگی های شخصیتی با آمادگی به اعتیاد پرداخته شد نتایج نشان داد که بین هیجان خواهی با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی داری وجود دارد، بین سرسختی با آمادگی به اعتیاد رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه براین نتایج نشان داد که بین ابراز وجود و آمادگی به اعتیاد رابطه معناداری وجود ندارد(زرگر، 1387). به عقیده برخی از پژوهشگران صفات و ویژگی هایی که منییجر در شخصیت الکلیک گزارش نمود شاید از اولین تلاشهای علمی در جهت توصیف شخصیت معتاد باشد. وی به دنبال پژوهشهای خویش به این نتیجه رسید که وابستگی توام با پرخاشگری به دیگران،عدم رشد عاطفی و دوسوگرایی نسبت به افرادی که در زندگی شخصی دارای نقش هستند، پایین بودن آستانه تحمل شکست، احساس گناه، آشفتگی نقش جنسی از جمله ویژگی هایی هستند که درمعتادان پژوهشهای جامعه آماری نامبرده دیده شده است (اخوت، 1355 ؛به نقل از پهلویان، 1382). گرچه پژوهشهای بعدی نشان داد که خصوصیات فوق از ویژگیهای اختصاصی افراد معتاد محسوب نمیگردند(پهلویان، 1382).
بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده توسط کاپلان و همکاران(1982) ارزش خود به طور غیرمستقیم بر مصرف مواد اثر می گذارد. یعنی ارزش خود ضعیف به طور غیرمستقیم سوء مصرف مواد را متاثر میسازد(فتحی آشتیانی، 1386) مطالعه دیگری بروی جانبازان شیمیایی نشان داده است که با وجود علائم غیر طبیعی اضطراب یا افسردگی این گروه در مقایسه با سایرین از عزت نفس نامطلوب تری برخوردارند. همچنین، عزت نفس با عوامل اجتماعی-روانی مختلفی شامل حوادث زندگی، حمایت اجتماعی و بزهکار مرتبط گزارش شده است. در این راستا در مبتلایان به بیماریهای شدید روانی نیز تأثیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی نامطلوب، عوامل محیطی نظیر استیگما، بستری شدن به دلیل ابتلا به بیماری روانی و عکس العمل های منفی خانوادگی به عنوان عوامل زیان آور بر عزت نفس به اثبات رسیده است که ارتباط معناداری بین اعتماد به نفس پایین و سوء مصرف مواد وجود دارد (فتحی آشتیانی، 1386)
در تحقیقی که در دبیرستان های شهر تهران در مقطع دبیرستان با عنوان(عادات پر خطر بهداشتی در دانش آموزان شهر تهران) درحجم نمونه 2400 نفر و به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای در سال 1388صورت گرفت میزان رفتارهای پر خطر بهداشتی عبارت از: صدمات عمدی 5/41 درصد، صدمات غیر عمد7/88 درصد، مصرف سیگار 7/8 درصد، مصرف الکل 4/7 درصددر یک ماه گذشته نسبت به زمان مطالعه، تجربه استفاده از مواد مخدر 7/2 درصد، روابط جنسی 2/20 درصد در طول زندگی، رژیم نامناسب غذایی 7/14 درصد و عدم فعالیت جسمانی 6/32 درصد در یک هفته گذشته به زمان مطالعه دیده شد. همچنین تفاوتهای جنسی در رفتارهای پرخطر مشاهده شد. میزان زیاد عدم فعالیت جسمانی و ورزش نوجوانان (67 درصد) به ویژه دختران(9/79 درصد)نشان از نسل آیندهای ازمادران سالمند ناتوان و مبتلا به پوکی استخوان بیماری قلبی و عروقی، دیابت و غیره دارد. برنامهریزی برای ورزش نوجوانان، تشویق دختران به فعالیت جسمانی، برنامه های فرهنگی ویژه، از جمله ایجاد فرهنگ ورزش در میان خانواده ها عوامل تأمینکننده نسل آینده سالم بود(گرمارودی و همکاران،1388)
زاده محمدی و احمدآبادی (1387)در مطالعه ای به بررسی رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان با انتخاب 1204 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران پرداخته است.بر اساس یافته های این پژوهش میانگین خطرپذیری نوجوانان تحت شیوه تربیتی اقتدارگرا پایین تر و میانگین شیوه تربیتی مسامحه کار بالاتر از سایرین بود.در مؤلفه های خشونت ،سیگار، موادمخدر، الکل و رابطه و رفتار جنسی میزان تعیین کنندگی متغیرهای صمیمیت مثل طرد، تأیید و ابراز محبت بر کنترل پیشی گرفته است.
نتایج مطالعه ای باعنوان بررسی نقش سلامت روان از حیث ظهور رفتارهای پر خطر در بین نوجوانان در بین 385 نوجوانان دانشآموز دختر و پسر( 197دختر،188 پسر) شهر ارومیه با هدف پیشبینی رفتارهای پرخطر نوجوانان بر اساس ابعاد مثبت و منفی سلامت روان 6 حوزه از رفتارهای پرخطر شایع در بین نوجوانان شامل خشونت، خودکشی، مصرف سیگار، الکل، مواد و رفتارجنسی ناایمن، با استفاده از روش نمونهگیری چند مرحلهای نشان داد که در بین نوجوانانی که رفتارهای پر خطر دارند و آنهایی که رفتارهای پرخطر ندارند، در اغلب شاخصهای منفی و مثبت سلامت روان تفاوت معناداری وجود دارد. تفاوت میان دختران و پسران در رفتارهای پرخطر مربوط به مصرف سیگار، الکل و مواد معنادار است اما این تفاوت در حوزههای خشونت، خودکشی و رفتارجنسی ناایمن معنادار نیست.نتایج بررسی نشان دادکه در ظهور رفتارهای پرخطر نوجوانان، هر دو بعد منفی و مثبت سلامت روان نقش داشته و به منظور طرح مداخلات پیشگیرانه دراین زمینه باید ارتقا شاخصهای مختلف سلامت روان در نوجوانان در اولویت برنامهها قرار گیرد. یافتههای مربوط به شیوع انواع رفتارهای پرخطر حاکی از آن است که مصرف الکل با شیوع 6/21 درصد شایع ترین رفتار پرخطر در میان نوجوانان بوده است و پس از آن مصرف سیگار 21 درصد، رفتار جنسی ناایمن5/19 درصد خشونت4/10 درصد مصرف مواد 1/10 درصد واقدام به خود کشی 2/6درصد رفتارهای پر خطر شایع در میان نوجوانان را تشکیل می دهد (عزیزی نژاد، 1389).
فهرست منابع:
ابراهیمی مقدمیان، محمود و شاکری صفت، زهرا.(1387). بررسی خشونت علیه زنان (مطالعه موردی زنان سرپرست خانوار شهرک مدنی همدان در سال 1387). مقاله همایش بررسی مسائل اجتماعی-فرهنگی استان همدان با تأکید بر نقش و جایگاه خانواده.222-248
اسعدی، سید حسن.(1384). پیشگیری از اعتیاد مواد مخدر ( آسیب ها وراهبردها) .چاپ پنجم، تهران: انجمن اولیاء ومربیان.
اسعدی، سید نگار و اسعدی، سید حسن. (1389). پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدرو روانگردان. مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی
اکبر زاده، نسرین و مافی، مهوش.(1384). بررسی ویژگی های روان شناختی خشونتورزان در خانواده. مجله مطالعات روان شناختی دانشگاه الزهرا. دوره 1، شماره 4 ، 5-20
برازنده، هدی لقا.(1384). بررسی معیارهای ارتباطی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با سازگاری زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد.
بک، آ . تی و پرتزر، جی.(1381). شناخت درمانی اختلالات شخصیت( ترجمه نسرین مصباح)، چاپ اول ،تهران: شیوه.
پیشگیری نوین. (1390). گاهنامه داخلی پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش پرورش زیر نظر شورای سیاستگذاری کمیته علمی راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد، تهران: شماره دهم.
حقیقت منش، الهه.(1386). مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای دلبستگی در مجرمان جنسی و افراد عادی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی ، دانشگاه فردوسی مشهد.
خسروی، زهره و خاقانی فرد، میترا.(1383). بررسی رابطه همسرآزاری با تمایل با افکار خودکشی و آسیب رسانی به همسر، فصلنامه مطالعات زنان. شماره6،99-113.
رجائی، علیرضا .(1379). اعتیاد، علل، درمان و پیشگیری. فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال دوم، پائیز و زمستان، شماره 7و8، ص90-99.
رفیعی فر، شهرام وهمکاران.(1389). راهنمای زندگی عاری از خطربرای نوجوانان، تهران: مهر راوش.
روزنهان، دیوید. ال و سلیگمن،ای.پی.(1379). آسیب شناسی روانی. ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: سالاوان، جلد اول.
ریو، ام. (1386). انگیزش و هیجان (ترجمه یحیی سید محمدی). تهران: ارسباران.(تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی 2005).
زادهمحمدی، علی و احمدآبادی، زهره.(1387).هم وقوعی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان دبیرستان های تهران ، فصلنامه خانواده پژوهی ، سال چهارم(13)،ص 87تا 100
سادوک، بی،جی.، سادوک، وای وکاپلان،اچ.(1387). خلاصه روانپزشکی علومرفتاری-روانشناسی بالینی( ترجمه فرزین رضایی). جلد اول، تهران: انتشارات ارجمند(تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی1991).
سازمان ملی جوانان. (1381). بررسی وضعیت بهداشت جوانان, واحد پژوهش و تحقیق.
سیموس، جی.(1384). درمان رفتاری- شناختی(ترجمه سید احمد جلالی، آریو رحمانی و مریم پور امینی). تهران:انتشارات پادرا.
شاکری نیا، ایرج.(1389).رابطه ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان و پرخاشگری با عادات رانندگی در رانندگان پر خطر، فصلنامه مطالعات مدیریت ترافیك،سال چهارم، شماره 15 زمستان.
شفیعی،علی.(1391). بررسی آموزش طرح مدرسه مروج سلامت بر تغییر نگرش نسبت به کاهش رفتارهای پر خطر و افزایش سلامت روانی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته روان شناسی،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تربت جام
شهامت، فاطمه.، ثابتی، علیرضا و رضوانی، سمانه.(1389). بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه، مطالعات تربیتی و روان شناسی، 11(2)،254-139
صادقی فسایی، سهیلا.(1389). خشونت خانگی و استراتژیهای زنان در مواجهه با آن. مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران. شماره1 ،1-36
ضیایی، سیده سلیل.(1388). اثر آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه وابستگان به مواد مخدر. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد
طارمیان ،فرهاد.، بوالهری،جعفر.، پیروی، حمید و قاضی طباطبایی، محمود.(1386). شیوع مصرف مواد در میان دانشجویان شهر تهران. مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی، ایران،13(14):335-342
طارمیان، فرهاد.، ماهجویی، ماهیارو فتحی، طاهر.(1387). راهنمای معلم برای آموزش مهارتهای زندگی. تهران: تربیت.
طارمیان،فرهاد.( 1384 ).بررسی برخی از نظریه ها در زمینه مصرف مواد .تهران: انتشارات تربیت
عارفی، مرضیه.(1382). بررسی توصیفی خشونت خانگی علیه زنان در شهر ارومیه. مجله مطالعات زنان. شماره2 ،102-121
عباسزاده، محمد.، سعادتی، موسی و کسبوکار، حسین.(1389). خشونت خانگی، تهدیدی علیه سلامت روانی (مطالعه جامعه شناختی زنان متأهل شهر تبریز). فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی،61-90
فتی، لادن.، موتابی، فرشته.، ضیایی، کاوه.، مولودی،رضا و دایسون، دی.(1388).ساختار عاملی نسخهی ایرانی پرسشنامهی طرحوارهی یانگ-فرم 232 سؤالی در یک نمونهی غیر بالینی.فصلنامه علمی پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، سال چهارم، زمستان ، شماره 16.
فیست، جی.، فیست، جی، جی. ( 1386 ). نظریه های شخصیت(ترجمۀ یحیی سید محمدی). تهران: انتشارات نشر دوران. چاپ دوم. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 2002)
کاپلان، اچ.، سادوک، بی.جی.، سادوک،وای .(1383). خلاصه روان پزشکی:علوم رفتاری – روانپزشکی بالینی(ترجمه نصرت الله پورافکاری). تهران: انتشارات شهرآب.
کرین، ویلیام سی. ( 1383 ). پیشگامان روانشناسی رشد(ترجمۀ فربد فدایی). تهران: انتشارات اطلاعات.
محسنی تبریزی، علیرضا و رحمتی، محمدمهدی.(1381). مسیری در مفاهیم و نظریههای خشونت، پرخاش و پرخاشگری به منظور ساخت و ارائه یک مدل علی- توصیفی خشونت در ورزش. فصلنامه علوم اجتماعی.شماره 19 ،125-154
محمدی، جمال.(1382). بررسی تأثیر شناخت درمانی متمرکز بر طرح واره بر ارتقا بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 81-82.پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی،دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی مشهد.
مرادی،قباد.، معتمدی هروی، میترا و محمدی، پروین.(1384). راهنمای آموزش AIDS ,HIV، بیماری های آمیزشی. ویژه پزشکان شاغل در سیستم بهداشتی درمانی کشور. چاپ اول. تهران: صدا.
معزی، معصومه.، اعظمی، مهران.، شاکری، مصطفی و پورحیدر، بهروز.(1387). همسرآزاری و ارتباط آن با سلامت روان زنان استان چهارمحال و بختیاری. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام. دوره 16، 20-26
مولوی، پرویز و رسول زاده، بهزاد.(1383). عوامل موثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر. فصلنامه اصول بهداشت روانی. (6)21. 55-49
ناجی، مجتبی و زارعی، مجید. ( 1388 ). روانشناسی اعتیاد، چاپ اول، تهران: انتشارات هنرهای زیبا.
نریمانی، محمد و آقامحمدیان، علیرضا.(1384). بررسی میزان خشونت مردان علیه زنان و متغیرهای مرتبط با آن در میان خانواده های ساکن در شهر اردبیل. فصلنامه اصول بهداشت روانی.شماره27 و 28. 107-113
نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال.(1390). خشونت فیزیکی علیه زنان. انتشارات مجیدی
یانگ، جی.(1384). شناخت درمانی اختلالات شخصیت، رویکرد طرح واره محور(ترجمه علی صاحبی و حسن حمیدپور). چاپ اول، تهران: انتشارات آگه
یانگ، جی.،کلوسکو، ژ. و ویشار، ام.(1386). طرح واره درمانی(ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز. انتشارات ارجمند(تاریخ انتشار زبان اصلی 2003)
Androws, D .(2000). Understanding Adolescent Problem behavior . www.hec. Onio . state.edu/ famlife/ bulletin/volune.
Baranoff,J ., Tian,P,C. (2007) .Young Schema Questionnaire: Review of psychometric and measurement issues. Australian Journal of Psychology, 59, 2, 78 – 86.
Bardhan-Quallen.(2004). Sudipta Diseases and Disorders AIDS. Thomson Gale. RC606 .65. B37.
Barry, H., Barry, H. III,. Blane, H. T.(1969). Birth order of delinquent boys and alchohol involvement . Quarterly Journal of Studies on Alchohol , 30: 408- 413.
Bartholomew, K., Horowitz, L. M. (1991). Attachment Styles Among Young Adults: A Test of a Four-Category Model. Journal of Personality and Social Psychology .Vol. 61, No. 2, PP. 226-244.
Beck-Sague, C. M,. Beck, C. (2003). HIV and AIDS: Deadly diseases and epidemics. Chelsea House Publishers. RC606.6.B43.
Bener ,A., Haigney, D., Crundal D. (2004). Driving Behavior stress error and violations on the road: A cross cultural comparison study. “3” International conference on traffic of Transport Psychology, 5-9 .September, Nottingham UK.
Bergman, M. M,. Scott, J. (2001), "Young Adolescents'' Well-being and Health-risk Behaviors: Gender and Socioeconomic Differences, Journal of Adolescence, 24, 183-197.
Bruce ,D., Dart ,M .(1991/2001). Myouth Risk-behavior Survey. Prepared by: Lincolnlancaster county health department.
Carr-Gregg, M. R. C., Grover, S. R. (2003). Risk taking behaviour of young women in Australia, screening for health-risk behaviours. The Medical Journal of Australia, 178(12), 601-604.
Chliaoutakis, J.E. Demakakos, P. Tzamalouka, G. Bakou, V. M. Koumaki M.,Darviri, C. (2002). Aggressive behavior while driving as predictor of self-reported car crashes. Journal of Safety Research. 33 [4]: 431–443.
Collard, P. (2004). Interview with Jeffrey Young: reinventing your life through schema therapy. Counselling Psychology Quarterly, Vol. 17, No. 1, pp. 1 11.
Corben, M. (2001). Risk - Taking in Adolescence. http:www.abc.net.au /northcoast /stories/ s419571. htm.
Duffy, L. (2005). Suffering, shame, and silence: The stigma of HIV/AIDS. Journal of the Association of Nurses in AIDS care . Pages 13- 20
Eron,L. D., Huesmann,L.R.(1991).The stability of aggressive behavior developmental psychology.handbook of developmental psychology . new York.plenum
Harris, K., Mullan, Duncan, G., Boisjoly, J. (2002). Evaluating the Role of “Noting to Lose” Attitudes on Risky Behavior in Adolescence. Social Forces, 00377732, Vol. 80 (3).
Huesmann, L.R.(1988).An information-processing model for the development of aggressin.aggression behavior, vol 14.p.13-24
Jacquin, K.M.(1997). The effects of maladaptive schemata on information processing, Unpublished doctoral dissertation, The University of Texas at Austin.
Jessor, R. (1987) Problem behavior theory: Psychological development and adolescent problem drinking. British Journal of Addiction,82, 331-42.
Kaplan H.I, Sadock B.J. (2003). Kaplan and Sadock Synapses of psychiatry: Behavioral sciences, clinical Psychiatry (9ed). Newyork, 448-452.
Krcmar, M. Greene, K. (2000). Connections between Violent Television Exposure and Adolescent Risk Taking. Media Psychology. Vol. 2 (3) p 195 - 217.
Lindberg, L.D., Boggest, S., Williams, S. (2000), Multiple Threat: The Co-occurrence of Teen Health Risk Behaviors,The Urban Institute.
Millon, T. (1981) Disorders of personality .New York: Wiley.
Murphy, D. A., Greenwell, L., Mouttapa, M., Brecht, M. Schuster, M.A (2006). Physical Health of Mothers with HIV/AIDS and the Mental Health of Their Children. J Dev Behav Pediatr ; 27(5): 386–395.
Naidoo, J., Wills, J. (2000), Health Promotion: Foundations for Practice, Second edition, London, Bailliere Tindall
Nordahl, H. M., Holthe, H., Haugum, J. A. (2005). Early Maladaptive Schemas in Patients with or without Personality Disorders: Does Schema Modification Predict Symptomatic Relief? Clinical Psychology and Psychotherapy. VoL. 12, PP. 142 149.
Ozer, E.M., Park, M..J., Paul,T., brindis, C.D., Irwin, C.E. (2003), America’s Adolescents: Are They Healthy?, San Francisco, CA, University of California, National Adolescent Health Information Center
Petrocelli, J. V., Glaser, B. A., Calhoun, G. B ., Campbell, L. F. (2001). Early Maladaptive Schema of Personality Disorder Subtypes. Journal of Personality Disorder. Vol. 15, No. 6, PP. 546-559.
Platts, H., Tyson, M., Mason, O.(2002). Adult Attachment Style and Core Beliefs: Are They Linked?, Clinical Psychology and Psychotherapy .VoL.9. pp. 332 348.
Riso, L. P., Froman, S ,E., Raouf, M.,Gable, P., Turini-Santorelli, N; Penna, S., Blandino, J. A., Jacobs, C. H ., Cherry, M., Maddux, R.E.(2006). The Long-Term Stability of Early Maladaptive Schemas. Cognitive Therapy and Research, Vol. 30, No. 4, PP. 515-529.
Slusky, R.I.(2004) Decreasing High-risk Behavior in Teens. A Theatre Program Empowers Students to Reach out to Their Peers, Health Care Exec, 19(1):48-9
Song, A.V., Glantz, S.A., Halpern-Felsher, B.L., (2009). Perceptions of second-hand smoke risks predict future adolescent smoking initiation. J. Adolesc. Health 45, 618–625.
South, N. (1995). Drugs: Control, crime, and criminological studies. In Mike Maguire et al. The Oxford handbook of criminology, Oxford: Oxford University Press.
Stoiber, K., Good, B. (1995). Risk and Resilience Factors Linked to Problem Behavior among Urban, Culturally Divers Adolescents. School Psychology Review, Volume 27 (3).
The National Institute on Drug Abuse (NIDA).( 2010). is part of the National Institutes of Health (NIH) , a component of the U.S. Department of Health and Human Services. Last updated on Thursday, June4
Young, J.E., Klosko, J.S ., Weishaar, M.E.(2003).Schema therapy: A practitioner s guide. Guilford publication.
Young, Jeffry. E., Klosko, Janet. S.(1994). Reinventing your life. New York:plume book