مبانی نظری و پیشینه تحقیق روابط جنسی زناشویی (docx) 79 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 79 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد قوچان
دانشکده علوم انساني ، گروه آموزشي مشاوره
پايان نامه براي دريافت درجه کارشناسي ارشد " M.A"
گرايش :مشاوره خانواده
عنوان
بررسی رابطه بین ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار
نگارش :
سیداحمد جلیلی راد
بهار 1393
هيات داوران :
استاد ممتحن ........................... امضاء
استاد راهنما : علی محمد ناعمی امضاء
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ارضا نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی و رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار، صورت گرفت. در این تحقیق، از روش نمونه گیری در دسترس، استفاده شد. با مراجعه به مدارس مقطع راهنمایی (متوسطه اول) و مراکز آموزش ضمن خدمت فرهنگیان سبزوار، در طول تابستان، از مجموع 342 معلم مقطع راهنمایی، تعداد 174نفر، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامههای رضایت زناشویی( ENRICH ، 47ماده ای)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (BSNQ) و مقیاس خودشناسی انسجامی ((ISKاستفاده شد. نتایج، نشان داد تمام متغیرهای پژوهش، شامل نیازهای بنیادینِ رواشناختی(خود مختاری یاآزادی،شایستگی،ارتباط) و خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معناداری، دارند. در پیشبینی رضایت زناشویی توسط متغیرهای پژوهش، فقط ارضا نیاز بنیادینِ خودمختاری، پیش بینی کننده رضایت زناشویی شد. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت: ارضا نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی درافزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارض زناشویی مؤثر است.
واژگان کلیدی : نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی ، رضایت زناشویی ،فرهنگیان
فهرست مطالب
فصل دوم: ادبیات تحقیق
بخش اول: مبانی نظری تحقیق
موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشوئی40
تعریف غریزه جنسی40
اهمیت روابط جنسی43
فرآیند روابط زناشوئی47
اهمیت آمادگی روانی برای آمیزش47
اهمیت عشقبازی47
مراحل واکنش جنسی طبیعی49
دفعات مقاربت و سازگاری جنسی51
ریتم میل جنسی در زنان51
ریتم میل جنسی در مردان52
میل جنسی طبیعی52
پختگی جنسی53
قدرت جنسی54
مشکلات روابط زناشویی55
الف – مشکلات جنسی زنان55
ب- مشکلات جنسی در مردان57
بهداشت و درمان روابط زناشویی59
الف – جهل جنسی 59
ب – اضطراب عملی 59
ج- مشکلات رابطه ای 59
د- مشکلات جسمانی 61
اختلافات مالی64
اوقات فراغت65
روابط والدین و کودک67
بستگان و دوستان68
نقش های مربوط به برابری زن و مرد70
رضایت زناشویی و جهت گيرى مذهبى71
ساختار قدرت و سازگاری زناشویی74
بخش دوم: مبانی تجربی
پیشینه و سوابق مربوط رضایت زناشویی.....................................................................92
الف- تحقیقات انجام شده در داخل کشور.................................................................92
ب- تحقیقات انجام شده در خارج ازکشور..................................................................94
نتیجه گیری............................................................................................................96
خودشناسیِ انسجامی است به آگاهی لحظهبهلحظه نسبت به حالات روانشناختی و توان تمایز نهادن و تحلیل محتوای تجارب کنونی و نیز پردازش فعال در مورد خود و معطوف به رویدادهای گذشته که نتیجه آن ایجاد دیدی وسیعتر در جهت هدایت رفتار و تشکیل طرحوارههای فردی پیچیدهتر و کاملتر است، اشاره دارد (قربانی، واتسون، بینگ، دیویسون و لبرتون،2003). پژوهشهای صورت گرفته نشان دادهاند که خودشناسیِ انسجامی با برونگرایی، پذیرش، وجدان گرایی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه بیشتر در مدل پنج عاملی شخصیت (طهماسب، قربانی و پورحسین، 2008)، پایداری در برابر نشانههای جسمی بیماری (قربانی، واتسون، کانیگام، 2010)، حرمت خود، همدلی و ابعاد مثبت خودشیفتگی (قربانی، واتسون، حمزوی، ویتینگتون، 2010)، در ارتباط بوده است.
اهمیت رضایت زناشویی در رشد و پیشرفت افراد (برنشتاین و برنشتاین، 1989) و بهبود عملکرد و سلامت خانواده (وارینگ، 1981) و از سوی دیگر اثرات مثبت ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری (آزادی)، شایستگی و ارتباط) و خودشناسی انسجامی در بهتر شدن عملکرد افراد در زمینه های مختلف و بهزیستی و سلامت روانی (دسی و رایان، 2000،قربانی و همکاران، 2008)، محقق را بر آن داشت تا مطالعه مورد نظر را به رضایت زناشویی و با موضوع رابطه بین ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی اختصاص دهد. بدلیل اهمیت و نقش اساسی معلمان، در رشد و تربیت دانش آموزان (بهعنوان ارکان آینده جامعه) و همچنین، الگوپذیری دانش آموزان از معلمان و از طرفی اهمیت رضایت زناشویی در سلامت روانی و بهبود عملکرد افراد این تحقیق در مورد جامعهی معلمان صورت گرفته است.
به طور خلاصه در تحقیق حاضرسعی برآن است که به این سوال پاسخ داده شود که آیا ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی درفرهنگیان رابطه دارد؟
بنابراین کمک به زوجها برای تغییر باورهای غیرمنطقی و کنترل اعمال و افکار خود میتواند به رضایت و سازگاری بیشتر و بینش وسیعتر و روشنتری نسبت به حل مشکلات زناشویی در آنان پدید آورد و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی به بهبود عملکرد ایشان و به زیستی بیشتر و سلامت روانی بالاتر منجر میشود. همچنین خودشناسی انسجامی باعث استفاده بهتر از تجارب در بهبود عملکرد شغلی، کاری و... میگردد.
حال با توجه به اهمیت نقش معلمان در شکلگیری شخصیت و آینده فرزندان بهعنوان قشر آیندهساز جامعه و از طرفی اثر مثبت متغیرهای نامبرده (رضایت زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی خودشناسی انسجامی) بر زندگی و عملکرد شغلی معلمان، بدین منظور تصمیم گرفته شد تحقیقی درزمینهی آگاهی از رابطه بین ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار صورت پذیرد.
تعريف نظري و عملیاتی واژهها
1-6-1- تعاریف نظری:
رضایت زناشویی: احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربهشده توسط زن یا شوهر، زمانی که همه جنبههای ازدواجشان را در نظر میگیرند، رضایت یک متغیر یک نگرشی است و بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب میشود هاکینز، 1989 به نقل از سلیمانیان، 1373(.
نیازهای بنیادین روانشناختی : نظریه خود-تعیینگری ، نیاز خودمختاری، ارتباط و شایستگی را بهعنوان نیازهای روانی ذاتی مطرح میکند. نیاز به خودمختاری بهصورت احساس اراده و اختیار داشتن در انجام کارها و نوعی تمایل ذاتی برای تجربه رفتاری که خود شخص آن را ترتیب داده است تعریف میشود. نیاز به شایستگی به احساس اثربخشی و مؤثر بودن در مسائل گوناگون اشاره دارد و درنهایت نیاز به ارتباط تمایل به داشتن روابط صمیمانه و متعهدانه با دیگران و دوست داشتن و حمایت کردن دیگران و همچنین دوست داشته شدن و حمایت شدن از سوی دیگران را متذکر میشود (دسی و رایان، 2000؛ رایان؛ 1993؛ بامیستر و لیری؛ 1995).
خودشناسی انسجامی: به تلاشهاي فعال افراد براي يكپارچه كردن تجربه خود درگذشته و حال در جهت ايجاد آينده مطلوب اشاره دارد (قرباني و همکاران، 2008).
1-6-2- تعاریف عملیاتی
رضایت زناشویی: نمرهای که افراد در پرسشنامه رضايت زناشويي (ENRICH)، 47 سؤالي فرم تجدیدنظر شده، کسب میکنند.
نیازهای بنیادینِ روانشناختی: نمراتی که افراد در مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی کسب میکنند:
-خودمختاری: نمره ای که فرد از سوالات( 1-4-8-11-14-17-20) از پرسشنامه مقیاس نیازهای بنیادینِ روان شناختی می گیرد.
-شایستگی: نمره ای که فرد از سوالات(3-5-10-13-15-19) از پرسشنامه مقیاس نیازهای بنیادینِ روان شناختی می گیرد.
- ارتباط: نمره ای که فرد از سوالات( 2-6-7-9-12-16-18-21) از پرسشنامه مقیاس نیازهای بنیادینِ روان شناختی می گیرد.
خودشناسی انسجامی: نمرهای که افراد در مقیاس خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، 2008) کسب میکنند.
18605513843000
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
2-5- موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشویی
2-5-1- تعریف غریزه جنسی
موجود انسانی دارای مجموعه ای از غرایز و نیازهای متفاوت هست که در حقیقت ستونهای شخصیتی او را می سازند ؛ بنابراین عدم ارضاء را نقص در ارضاء هرکدام از این غرایز و نیازها باعث ایجاد تزلزل در شخصیت فرد میشود (مهابادی راد، 1371، ص 12).
یکی از این نیازها نیاز جنسی هست که با تغییر و تحولات جسمانی در دوران بلوغ خود را ظاهر میسازد و باید مانند تمام غرایز دیگر به شکل مناسبی ارضاء شود. البته ما نباید این مسئله را از جنبۀ مادی و جسمانی آن نگریم، چرا که در این تحولات فکری و اخلاقی روانی هم دخیل هستند. بدین معنی که با ارضاء شدن علاوه بر نیاز جسمــانی فرد از لحـــاظ روانی و فکری و اخلاقی هم به آرامش میرسد.
بنابراین فرد پس از ازدواج میتواند این غریزه را با روش معقول و پسندیده ارضاء نموده و در سایه ارضاء آن که آرامش است یابد و با توجه به ارتباط آن با دیگر جنبههای وجودی انسان موجبات رشد و شکوفایی را فراهم آورد (همان منبع، 1371، ص32).
باید بخاطر داشت که وجود غرایز جنسی به تنهایی کافی نمیباشد از طرفی دوره تحریک جنسی در بلوغ این غرایز و تحرکها تحت تأثیر فشارها و محدودیتها واقع شده است؛ بنابراین بازگشت به اصلیت جنسی نیازمند تحرک محدود و کسب آگاهی بیشتر هست. (پورحکمت، 1371، ص 22) به علاوه ، اگر بدون مهارت و اصلاح، اقدام به این کار شود بهصورت تعیین مشکلات و ناراحتی هایی به وجود خواهد آمد. پس باید گفت که عمل جنسی باید از طریق آموزش، فراگیری شود نه از روی غریزه یا طبیعت انسان (همان منبع،1377، ص 27).
محققی به نام پارسلی در کتابی به نام «تولید مثل در انسان» یادآور شده است، در بسیاری از حیوانات عمل جنسی بهصورت غریزی صورت میگیرد. بعضی احتیاج به تعلیم و آموزش ندارد. حتی اگر حیوانی دور از اجتماع حیوانی و طبیعت باشد. بعد از بلوغ مانند سایر حیوانات انتخاب جفت کرده و با آن رقابت میکند؛ اما این مسئله در موجودات عالی فرق میکند. انسان و میمون برای برقراری رابطۀ جنسی لازم است که با تقلید یا آموزش این عمل را انجام دهند. از این مطلب این نکته استنباط میشود که برقراری رابطۀ جنسی لازم است که طرفین تحت آموزش قرار گیرند (همان منبع، 1377، ص 46).
فروید می گوید :غریزه جنسی تنها انگیزه تشکیل خانواده و یگانه ضرورت ایجاد رابطه میان زن و مرد است، به حقیقت مسئله رابطه جنسی هرگز نباید جدا از عشق و محبت زناشویی باشد، این را نیز قبول داریم.
«زندگی های فاقد احساس جنسی شروع» هیچگاه به نیک بختی نینجامیده است؛ و خوشبخت زنان و مردانی که میتوانند در تمام دوران زندگی خود احساس جنسی مشروع، نشان دهند و آنرا عاملی بس پر اهمیتی سالی بر سال های زندگی مشترکشان به شمار آورند (صدری، 1315، ص 30).
غریزه ذات جانداران است و باید ارضاء شود. منتها در انسان به شکل مطلوب پس غریزه نفسانی تنها بد نیست بلکه هیچ کس نمیتواند معترض آن باشد، هیچ کس نمیتواند به اصل آن با بی اعتنایی حتی با بی احترامی بنگرد، بنابراین موضوع غریزه برای هر یک از زن و شوهر هم حق است و هم وظیفه و در این رهگذر، زیور و آرایش (جلوه نما) زن و محبت و عشق ورزی (نیاز و طلب) شوهر از عملیات دل انگیز دنیای زناشویی است. مگر نه باید حق خود را بشناسیم و به اندازۀ آن بهره مند باشیم ؟مگر نه اینکه باید حق دیگری را شناخته وظیفه خود را هر چه کاملتر نیکوتر انجام بدهیم؟ (همان منبع، 1375، ص 41).
شنیدنی است که بدانیم : درتاریخ بشریت، کار غرایز جنسی اشکال مختلف به خود گرفته، مثلاً مذاهب بدون امور جنسی را به یک عمل آسمانی تلقی می کردند، بعدها امور جنسی را بهعنوان وسیله ای در اختیار شیطان دانستند و آنوقت با ریاضت و امساک را تبلیغ کردند (همان منبع 1375، ص 46).
قرآن کریم به ما یادآوری میکند و چنین تعلیم میدهد :
«خداوند از جنس خودتان برای شما همسرانی قرار داده، برای شما از همسرانتان، فرزندان و نوه ها و از طیبات به شما روزی داده، آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را انکار میکنند.»
امام صادق (ع) می فرماید : «از لذیذترین کارها همبستر شدن با زنان است. منتها ازنظر دور نمی داریم که این قلب انسان است نه بدن او که افکار تزلزل ناپذیر ایجاد میکند»
این زیبایی و لذت معنوی آنگاه دقیق تر از همه میشود که با این حکمت، شرع مقدس اسلام بیشتر توجه کنیم در زندگی همسران، روزهای معذوریت زنان، ممنوع است، چرا؟
زیرا اگر این دستور رعایت نشود لذت صرفاً محدودۀ غرایز خواهد بو دو بعداً به زجرها و زشتی های ندامت بار و غیر قابل جبران تبدیل خواهد شد (همان منبع، 1375، ص 51).
یکی از خواستههای تعیین کننده در رضایت زناشویی انگیزه جنسی است . هرچه رضایت جنسی افزایش یابد، خشنودی زناشویی بیشتر میشود.
به نظر میرسد که انگیزۀ جنس تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی و معنویات مربوط به نظامهای ارزش جوامع قرار میگیرد. جوامع غربی و نظامهای ارزش فردگرا به این انگیزه در امر مبادرت به ازدواج اولویت بیشتر می دهند، از سوی دیگر عامل جنسیت نیز در این امر دخالت دارد، یعنی رضایت جنس زن بستگی بیشتری به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و خصایص سنی شوهر دارد (کاظمی،1377، ص26).
ظاهراً هر چه رضایت جنسی مرد بیشتر باشد جامعه پذیری وی نیز افزایش می یابد، در هر حال زن و شوهر با ارضای انگیزه مزبور بر عزتنفس و احساس معمولی نیز نایل میشوند. وی بر حسب ظاهر نیز معمولی و خودشکوفایی برای رضایت زناشویی مرد مؤثر و مهمتر هستند.
شاید بر اساس معین دلایل اصولاً رضایت شوهران از پیوند زناشویی بیشتر است و سازش یافتگی آنها در زندگی مشترک برجستگی افزونتری به انسان میدهد؛ یعنی معمولی، خودشکوفایی و رضایت جنسی آنها بیشتر تأمین شده است (همان منبع،1377؛ ص 30).
با این توضیح، رابطه میان رضایت از لحاظ جنسی، معمولی و خودشکوفائی با سازگاری زناشویی بستگی به دو عامل جنسیت و فرهنگ دارد.
وجود رابطه میان رضایت جنسی با سازش یافتگی زناشویی نشان میدهد که انگیزه جنسی یکی از انگیزه های بنیادی و پایه ای زوجین برای ازدواج و ایجاد (پیوند زناشویی است. امّا این انگیزه تحت الشعاع شرایط فرهنگی، آداب و رسوم و خصوصیات اجتماعی جوامع گوناگون قرار دارد (همان منبع، 1377، ص 41).
در فرهنگ و آداب وسنن خاص کشورهای شرقی و جوامعی که به زندگی خانوادگی طایفه ای توجه دارند ارضای انگیزه ها و خواستههای غیر جنسی در ازدواج، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این جوامع ازدواج در شرایطی انجام میگیرد که خواستهها و تقاضاهای غیر جنسی ارضاء شوند؛ یعنی روابط زناشویی میتواند ادامه یابد، حتی اگر رضایت و خشنودی جنسی وجود نداشته باشد به نظر میرسد که عوامل اجتماعی ازدواج در شرق نیرومند که هستند و مردم بیشتری از استحکام پیوند زناشویی برخوردارند.
(برگرفته از کتاب پاسخ به مسائل جنسی و زناشویی مانا استوان، ابراهام استوان)
2-5-2- اهمیت روابط جنسی
یکی از مؤلّفه هاي مهم رابطهی زوجین، ممکن است رضایت از رابطهي جنسی باشد. لومن و دیگران (1994) مطالعه ي وسیعی را با عنوان «روابط جنسی در آمریکا» انجام دادند و دریافتند رضایت جنسی و بهزیستی بهطور جدانشدنی به هم مرتبط هستند. کریستوفر و اسپریچر (2000 (اظهار میکند گرچه دانش ما در مورد روابط جنسی زناشویی بیش از گذشته است ولی در این مورد که روابط جنسی چگونه بر زندگی زناشویی اثر میگذارد و در مورد ماهیت تأثیر و تأثّر آن با دیگر پدیده هاي زناشویی دیدگاه محدودي داریم. روابط جنسی بخشی ضروري از بیشتر روابط صمیمی زن و مرد است تا جایی که در غالب جوامع، ازدواج با روابط جنسی آغاز میشود (اسپریچر و دیگران، 2006) اپت و دیگران (1994) اشاره میکنند که رابطهي جنسی موضوعی است که در ادبیات پژوهشی مورد غفلت واقع شده است. در ایران، مؤلّفه هاي دیگر زناشویی به وفور موردبررسی قرارگرفته اند؛ اما روابط جنسی به ندرت موردتوجه پژوهشگران بوده است. از طرف دیگر میزان بالاي کژکاري جنسی در ازدواج، دلیل دیگر براي مطالعه ي روابط جنسی در زوجین است . پژوهش ها نشان میدهند که، سطوح بالاي رضایت جنسی با کیفیت و پایداري بیشتر روابط جنسی همبسته است (اسپریچر و کیت 2004).
پژوهشگران میزان بالاي کژکاري جنسی به میزان50درصد را ثبت نموده اند (مستر و جانسن، ) و متخصصان بالینی نسبت به اثر این کژکاري ها بر بهزیستی زناشویی زوجین هشدار داده اند (مک کارتی، 1997، 2003) به علاوه، لومن و همکاران) 1999(معتقدند باتوجه به ارتباط قوي کژکاري جنسی و کیفیت زندگی معیوب، این مسئله میتواند در تشخیص وضعیت سلامت روانشناختی نقش مهم ایفاکند. از این رو، پرداختن به کارکرد روابط جنسی و روابط زناشویی مهم و ضروري به نظرمیرسد.
پژوهش هاي محدودي رابطه ي رضایت جنسی و ارتباط زناشویی را بررسی کردهاند. باتوجه به اینکه ارتباط ورضایت جنسی هر دو روابط محرزي با رضایت زناشویی دارند، بررسی جنبه هاي ترکیبی این دو با رضایت زناشویی مفید خواهد بود. مارکمن و همکاران در مطالعه ي طولی برنامه پربارسازي رابطه ي پیش از ازدواج دریافتند هنگامی که زوجها مهارتهاي ارتباط مؤثّر باهمدیگر را کسب میکنند، زندگی جنسی آنان بهبود می یابد، به علاوه این دو ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. همسو با این پژوهشگران، چسنی و دیگران (1981) دریافتند ارتباط جنسی، رضایت جنسی و ارتباط زناشویی همگی بعد از برنامه ي درمان بدکاري جنسی بهبود می یابند.
به اعتقاد بسیاری، روابط جنسی زن و شوهر مهمترین علل تعیین کننده زندگی زناشویی است. با این حال، ارتباط در جویباری از شکست و در آتشفشانی از خشم از هم می پاشند .
در پیچ بخشی از روابط زناشویی معانی سمبلیک تا این اندازه فعال و نقش آفرین نیستند. مثلاً زن ممکن است پیش خود نتیجه نگیرد که نمیتواند شوهرش را ارضاء کند، ممکن است نگران آن باشد که چون نمیتواند درحد توقع شوهرش به روابط جنسی آن تن در دهد و چون کمتر از شوهر خود به تماس جنسی خود را ضعیف دانسته نگران آن باشد که از سوی همسرش مورد تحقیر قرار گیرد. دلواپسی هایی از این قبیل میتواند کار تماس جنسی را به اختلال بکشاند (قره چه داغی، 1369، ص 92).
بر خلاف تصورات مردم کودک از همان ابتدای زندگی با مسائل جنسی انسان آشنا میشود. کودکی که از پستان مادر شیر میخورد، ابتدا ناخودآگاه پستان مادر را یکی از عوامل لذت می شمارد و همچنانکه رشد میکند از طرق مختلف احساس والدین خود را دربارۀ مسائل جنسی درک میکند.
اگر رفتار آنها نسبت به هم گرم و مهربان باشد، بزرگ میشود . بسیار مشکل است بتواند روش دیگری اتخاذ کند (دکتر نجاتی، 1377، ص 62).
بیشترین گرفتاری های مربوط به روابط جنسی حول محور تعداد برقراری در روابط جنسی زمان ارضاء و کیفیت آن دور می زند و هرکدام از این موارد معانی سمبلیک بخصوص را تداعی میکنند و به سهم خود تحت تأثیر آن قرار میگیرند . زن و شوهر اغلب درباره تناوب برقراری تماس جنسی و زمان بندی ارضاء میتواند معانی سمبلیک قدرتمندی داشته باشند (قره چه داغی، 1369، ص 103).
ممکن است، عبارت در هر وقت بخواهم میتوانم روابط جنسی داشته باشم، برای شوهر به مفهوم برخوردار بودن از عشق و علاقه زن و برای زن به مفهوم زیر سلطه بودن و مورد بهره برداری واقع شدن از سوی شوهر باشد(همان منبع، 1369، ص 108).
در ابتدای ازدواج جهت بهبود، شناخت و اصلاح روابط جنسی خود باید در مورد توقعات، رفتار و ارزشها باهم به گفتگو بنشینند، گفتگو بهمنظور بهبود بسیار سازنده است و موجب تقویت جنبههای مختلف ازدواج میشود. اگر زوجین قادر نباشند در مورد مسائل جنسی و چگونگی آمیزش آزادانه به گفتگو بنشینند، مسلماً از نحوۀ بینش یکدیگر با خبر نمیشوند و نمیتوانند بهطور مطلوب رضایت خاطر را فراهم آورند (نجاتی، 1378، ص 32).
اصرار زن یا شوهر برای برقراری تماس جنسی، بیش از آن میزان که دیگری می خواهد ممکن است مشکلاتی نظیر آنچه در مورد صرف وقت زن و شوهر با یکدیگر از آن حرف زدیم بوجود آورد. زن یا شوهر ممکن است خود را محق بداند که هر آینه بخواهد بتواند تماس جنسی داشته باشد، در حالیکه هر دو ممکن است خواهان زمینه های عاشقانه باشد (قره چه داغی، 1369، ص 91).
غرور هم اغلب در روابط جنسی نقش بازی میکند. برداشت زن از زن بودن و نظر مرد از مردانگی اغلب با واکنش طرف مقابل ارتباط دارد. زنی از اینکه شوهرش به خواستههای جنسی مکرر او پاسخ مثبت نمی داد، احساس بدی پیدا کرده بود. این زن همیشه احساس غرور کرده بود که از جذابیت جنسی زیادی برخوردار است. در این شرایط بی تفاوتی شوهرش را به حساب توهین می گذاشت. از سوی دیگر، شوهری از آن طرف که زنش هنگام هم بستری احساس به خرج نمی داد، خشمگین بود و در نظر او این رفتار که زنش هنگام هم بستری احساس به خرج نمی داد، خشمگین بود و در نظر او این رفتار زنش نشانۀ آن بود که او مرد نیست. (همان منبع، 1369، ص 121).
احساس اهمیت، مورد پذیرش قرار گرفتن و لذت متقابل، تقویت کنندۀ غریزۀ جنسی و کاهش احساس عشق و صمیمیت و پذیرش، تضعیف کنندۀ آن است. کاهش میل جنسی و درنتیجه عملکرد جنس ممکن است به حساب تخفیف عشق و محبت گذاشته شود. درنتیجه دایرۀ بسته ای شکل میگیرد. کاهش احساس نیاز به یکدیگر، جذابیت و ارضای جنسی را کاهش میدهد و در اثر آن میزان احساس نیاز به یکدیگر کمتر میشود. (همان منبع، 1369، ص 132).
باید قبول کرد که ابتدا برای زوجین بسیار سخت است که با صراحت در مورد مسائل جنسی باهم صبحت کنند و شاید در مواردی موجب ناراحتی آنها شود، اما این کار نهتنها ضروری است بلکه امری مهم در سرنوشت آیندۀ آنها تأثیر عمیقی دارد. با مطرح شدن این مسائل، رفته رفته، آرامش لازم حاصل میشود، با پیشرفت کار روابط گرم و صادقانه بدون ترس، بین زوجین برقرار میشود (همان منبع، 1369، ص 136).
اصلاً اینگونه برداشتها جز با گفتگو، همیاری و محبت کردن زوجین باهم امکانپذیر نمیباشد. بدون تماس و یگانگی کامل، بسیار بعید است و با کدام حرکت باعث انگیزش و تحریک بیشتر خواهد شد و چه عاملی باعث میشود هیجان لازم به دست آید، بسیاری از مردها از قدرت جنسی زن می رنجند و فکر میکنند زنان نیز همچون مردها تحریک میشوند و یا عده ای تصور میکنند که زن تحریک پذیر نیست و یا از مسائل جنسی لذت نمی برند و یا آنها تنها وسیله ای برای لذت طرف مقابل خود هستند (همان منبع، 1369، ص 140).
زنها نیز تصوراتی غلط همچون مردها دارند و بسیاری از آنها نمی دانند مردها بـــه سادگی تحریک میشوند و با دیدن اندام لخت زن به شدت هیجان زده میشوند. پر واضح است که تا زمانی که این چنین برداشتهای غلط وجود داشته باشد تعادل جنسی برقرار نمیشود. گاهی تماس بدون کلمات بهترین روش است و زن و مرد میتوانند بسیاری از امیال را تشخیص دهند. زنی که شوهرش را عملاً هدایت میکند . دیگر احتیاجی به تشریح امیال خود ندارد. اغلب اختلافات زناشویی در مدت همخوابگی از بین میرود، زمانی که زن و شوهر در مورد مسائل جنسی باهم اختلاف دارند بهترین راه آن است که در مورد اختلافات باهم به گفتگو بپردازند. نخستین قدم درک افکار خود در مورد موضوع اختلاف برانگیز است و دومین قدم میتواند این باشد که بررسی کنید آیا احساس شما درست است یا خیر. با درک هم، زن و شوهر میتوانند تدابیری اتخاذ کنند که هر دو از روابط جنسی لذت ببرند (همان منبع، 1369، ص 143).
زن و شوهر باید تمامی خواستههای خود را به زبان بیاورند و تغییرات حاصله از روابط جنسی و میزان هیجان حاصله در اوج لذت را برای هم به روشی توضیح دهند.
باید هیچ گونه ترسی از انتقاد نداشت و به شریک خود اعتماد کنند. گذشت زمان در اغلب موارد موجب میشود که در روابط جنسی پیشرفت مثبت ایجاد شود و از لحاظ روحی و روانی زوجین به هم نزدیک تر شوند و زندگی جنسی لذت بخش تری برای هم فراهم آورند . رفتار محبت آمیز باهم امکان اظهار عشق در روابط صحیح را فراهم میکند. به این ترتیب بدون هیچ گونه ترس و واهمه با خونسردی و اعتماد در مورد این قبیل مسائل به گفتگو بپردازند(همان منبع، 1369، ص 154).
2-5-3- فرآیند روابط زناشویی
اهمیت آمادگی روانی برای آمیزش :
روابط جنسی بسیار پیچیده است . روابط جنسی به قدری همه جانبه است که نمیتواند فقط به خاطر ارضاء جسمیباشد . یکی از موارد مهمی که در روابط جنسی مطرح است آمادگی روانی هست. میزان آمادگی روانی بستگی به تجربیات، اطلاعات و مطالعات قبل از ازدواج دارد. ایجاد آمادگی روانی برای برقراری ارتباط جنسی به طول می انجامد. آمادگی روانی عقل از نزدیکی درگذشته به ندرت رعایت می شد. زن و شوهر در همان آغاز بدون در نظر گرفتن آمادگی روحی و روانی به آمیزش می پرداختند . این کــار اثر روانـی شدیدی بهجای می گذاشت . فقط به خاطر اینکه فرصت کافی جهت شناخت رو انی هر یک از طرفین در نظر گرفته نشده بود (نجاتی، 1377، ص 62).
اهمیت عشقبازی :
معمولاً پس از پایان آمیزش تمایل زن نسبت به مرد بیشتر است. مرد در اینگونه مواقع باید این خلاء را با عشقبازی برطرف کند. در اینگونه موارد زنها تصور میکنند مردشان او را فقط بهمنظور برطرف کردن امیال خود می خواهد و هیچگاه امیال و خواستههای زنش را در نظر نمیگیرند. مرد باید پس از آمیزش برای برطرف کردن این فکر به عشقبازی و دلجویی از زن ادامه دهد تا اینکه او نیز رضایت کامل را به دست آورد. در آغاز ازدواج عشقبازی بعد از نزدیکی از اهمیت زیادی برخوردار است. عشقبازی نمایانگر این مسئله هست که عشق تنها بهمنظور ارضاء جنسی نیست و بعد از ارضاء جنسی نیز عشق ورزی پایان نمی یابد. عشقبازی طرفین را قادر میسازد که ناامیدیها را از خود دور کرده و با درک یکدیگر، احساس خرسندی و رضایت را در هم ایجاد کنند. (همان منبع، 1377، ص 75).
در این تحقیق نکاتی را یادآور می شویم که هماهنگی و موفقیت رضایت بیشتری را امکان پذیر میکنند :
1-زوجین باید در رابطه با دستگاه تناسلی طرفین اطلاعات کافی داشته باشند، در این رابطه «بالزاک» بیان می دارد : زمانی مردی برای ازدواج آماده میشود که بهطورکلی از وضعیت جنسی زن مطلع باشد.
2-در حین عمل جنسی متوجه تغییرات تمام اعضاء در طرفین باشد زیرا در مواقع ارتباط جنسی تغییرات شایانی بروز میکند. بطوریکه تمام قسمتهای بدن به فعالیت می افتد، از طرفی آلت تناسلی مرد را تحریک به حالت نـــعوظ میآید به همین صورت در زن نیز تغییراتی بوجود میآید . دیـــواره های مهــبل پرخون شده غده کلیتوریس و لبهای کوچک سفت میشوند، علاوه بر این مسائل فعالیت عضلانی مانند تند شدن ضربان قلب و تنفس تا زمان انزال وجود دارد.
3-در اولین مقاربت در زنان پاره شدن پردۀ بکارت همراه با درد و خونریزی هست. اگر پرده بکارت سخت و محکم باشد در مقابل دخول آلت مرد مقاومت میکند و تا زمان اتساع کامل ایجاد ناراحتی خواهد کرد . در این زمان با رعایت وضعیت طرفین میتوانند ناراحتی و درد را کاهش داد.
4-باید دانست که روابط جنسی در روح و جسم زوجین تأثیر میگذارد به همین لحاظ مرد و زن باید به عکس العمل های جنس یکدیگر توجه و آشنایی داشته باشند و در این رابطه هماهنگی بوجود بیاورند. این هماهنگی بازی و تماس بدن طرفین و بیدار شدن احساسات و تحریک انجام میشود.
5-میل جنسی در مردان زودتر بیدار میشود و در مدت کوتاهی به انزال میرسد. در زنها مدت طولانی تری طول می کشد تا تحریک شده و به اوج شهوت برسد.
6-تحریک شدن طرفین به وضعیت روحی، نحوۀ عشق بازی، حساسیت فردی خلق و خو بستگی دارد.
7-ابتدا لازم است طرفین ازنظر روحی، پس ازنظر جنسی تحریک شوند، نوازش، لمس، بوسه از عوامل تحریک روانی و روحی هست.
8-گردن لبها، آویزهای گوش، پستانها، لبهای کوچک مبهل، ناحیه کلیتوریس، قسمتهایی هستند که دارای بیشترین تحریک هستند. برای تحریک و آمادگی برای مقاربت لازم است مرد، زن را در آغوش گرفته و با نوازش کردن، لمس کردن نقاط حساس بدن، بوسه، احساسات او را برانگیزد. حساس ترین قسمت تحریک کننده زن، تمام قسمت دستگاه تناسلی و نوک پستانها هست، این قسمتها پس از تحریک به حالت نعوظ در می آیند.
9-ترشح مایع در اطراف مهبل توسط غدد باروتولین نشآنه ی اوج جنسی در زنان است برای رسیدن به اوج شهوت لازم است مردان خود را با این لحظه در زن هماهنگ کنند تا هر دو به یک اندازه از این لذت جنسی استفاده کنند.
10-هنگام مقاربت، زن باید در وضعیتی قرار بگیرد که از لحاظ روحی و جسمی کاملتر و بهتر باشد و باعث ناراحتی در طرفین نشود.
11-هیچ عملی بدتر از آن نیست که بر خلاف میل باطن، طرفین در روابط جنسی از خود دلسردی نشان بدهند (استون واتسون).
مراحل واکنش جنسی طبیعی :
زن و مرد یک سلسله واکنش های فیزیولوژیک بهصورتی طبیعی خود را در چهار مرحله پیدایش انگیزش، پلاتو، ارگاسم و فرونشینی اتفاق می افتد.
1) مرحله پیدایش انگیزش :
مرحله انگیزش با تحریک روانی، تخیل و تجسم وجود موضوع مطبوع و دلخواه یا ترکیبی از هر دو بوجود میآید که علائم آن در مرد با نعوظ و در زن با لیز و مرطوب شدن مهبل که با فاصله ای در حدود 10 ثانیه پس از تحریک پدید میآید . کلیتوریس سفت و متورم میشود. نوک پستانها در هر دو جنس راست میشود لبهای کوچک و بزرگ آلت تناسلی زن ضخیم تر میشود . این مرحله از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد (همان منبع، 1377، ص 87).
2) مرحله پلاتو :
با ادامۀ یافتن تحریک، در مرحله ارگاسمی انضباط مشخص اتفاق می افتد، کلیتوریس بالاتر قرار میگیرد و به آسانی قابل لمس نیست حجم پستانها در زن افزایش می یابد و همینطور آلت مرد سفت و متورم میشود در مهبل تغییرات خاص ایجاد و لبهای کوچک پهن تر میشود. یکسری انقباضات غیر ارادی درگروهی از عضلات می افتد. این مرحله بین 30 ثانیه تا چند دقیقه نوسان است (همان منبع، 1377، ص 92).
3) مرحله ارگاسم :
این مرحله عبارت است از اوج لذت جنس و رها شدن تنشهای جنسی ارگاسم در مرد با احساس ذهنی غیر اجتناب بودن انزال شروع شده و با دفع پایان می یابد؛ اما ارگاسم در زن با انقباض غیر ارادی در محوطۀ ارگاسمی مبهل مشخص میشود. همین طور در رحم انقباضهای تنابنیک از پایین به سمت گردن میگیرد. ارگاسم، با چند اسپاسم پروستات مجراهای ترشح بیضه کیسه های منی و مجرای ادرار همراه است. در هر دو جنس انقباض اسفنکتر خارجی و داخلی مقعد پیدا میشود (همان منبع، 1377، ص 103).
انقباض های به فاصلۀ 18 ثانیه روی میدهد. تغییرات دیگری چون حرکات غیر ارادی و ارادی عضلانی، زیاد شدن فشارخون، تعداد ضربان قلب، روی میدهد. پس از ارگاسم مرد تا مدتی ارگاسم دیگری ندارد، (ناگذاری) اما یک زن میتواند ارگاسم های متعدد و پشت سر هم داشته باشد.
4) مرحله فرونشینی :
بازگشت بدن به حالت سکون اولیه، احساس آرامش، خوشی، دفع، کنشهای عضلانی از مشخصات این مرحله اســت با ظهور ارگاسم این مرحله سریع روی می هد (همان منبع 1377، ص 106).
ارگاسم زنانه :
ارگاسم زنانه عبارت است از اوج لذت جنسی در رها شدن تنشهای جنسی، به عبارت دیگر، ارگاسم یک تجربهی روانی – فیزیولوژیکی است که درزمینه ای با تأثیرات روانی بروز پیدا میکند. حادثه کوتاهی که در پاسخ به محرکهای جنسی رخ میدهد (همان منبع، 1377، ص 135).
از دیدگاه روان شناسی، ارگاسم درک ذهنی اوج عکس العمل فیزیکی نسبت به محرکهای جنسی است؛ و عقیده بر این است که دورۀ واکنش جنسی انسان از نیازها و با منشأ بیولوژیکی رفتار سرچشمه میگیرد.
شروع فیزیولوژیکی ارگاسم با انقباضهای اعضای هدف مشخص میشود. موقع ارگاسم ظاهر چین و شکنج در صورت زن، کنش خاصی را در سرتاسر بدن او نشان میدهد.
ارگاسم با یک احساس توقف شروع میشود، این احساس از یک حالت ملایم به حالت شوک میرسد. با پیشروی حالت ارگاسمی، احساس گرما، نخست در ناحیه لگن شکل میگیرد و نهایتاً در سرتاسر بدن پیشروی میکند(همان منبع، 1377، ص 138).
دفعات مقاربت و سازگاری جنسی :
اختلافات شدید در انگیزه جنسی مرد و زن ممکن است منشا عدم هماهنگی و اشکال جنسی شود و برای اینکه به نحو شایسته ای تطابق انجام گیرد حس تفاهم و همدردی لازم است.
از طرف دیگر نباید دفعات مقاربت فقط باب میل شوهر باشد، بلکه باید با آمادگی و عکس العمل زن نیز مطابقت داشته باشد. شوهر به هیچ وجه نباید هنگامی که زنش به دلایلی از مقاربت امتناع می ورزد، او را مجبور کند، بلکه بایدکوشش کرد تا موقعی را انتخاب کندکه زن لذت بیشتری را ببرد. همچنین شوهر نباید همیشه رول شروع کننده را بازی کند. اگر زن گاهگاهی در روابط جنسی قدم اول را بردارد خیلی لذت بخش تر خواهد بود (همان منبع، 1368، ص 36).
زن و مردی که از جهات دیگر کاملا ًتطابق داشته و اظهار محبت و همدردی بیشتری نسبت به یکدیگر دارند، در تطبیق زمان و دفعات مقاربت، جهت ایجاد هماهنگی و لقاح دو جانبه اشکالی نخواهد داشت. باید آنها کاملاً در بیان امیال و احساسات خود به یکدیگر علنی باشند (همان منبع، 1368، ص 54).
برای این مسئله (دفعات مقاربت) اختلاف نظریه های فراوانی وجود دارد، ولی تنها چیزی که بهعنوان اصل میتوان در نظر گرفت این است که تغذیه، استراحت، شرایط جسمانی، فشار روحی و ... در تعداد دفعات آمیزش جنسی تأثیر زیادی دارد. کسانی که دارای سوء تغذیه یا ناراحتی های روانی هستند در آنها روندکاهش نشان داده میشود. دفعات مقاربت در زوجین از یک بار در هفته تا 5 روز در هفته دیده میشود. اگر زوجین جوان از شرایط سالم برخوردارد باشند، ممکن است هر روز هفته آمیزش داشته باشند. ولی اگر سن زوجین بالا باشد یا عوامل دیگری مانع بروز احساسات جنسی شود این رقم از یک یا دو بار در هفته تجاوز نخواهد کرد (حکمت پور، 1377، ص 130).
برای اینکه زوجین بتواند تعداد دفعات مقاربت را تنظیم و هماهنگی لازم را در خود بوجود بیاورند، لازم است که با یکدیگر تفاهم داشته باشند. ممکن است زنها در ابتدای امر زناشویی کلیه قدرت جنسی خود را به نمایش نگذارند و این میل در آنها به مرور زمان ظهور کند، پس تا هماهنگ شدن زن در امر میل جنسی تعداد دفعات مقاربت را نمیتوان تحت کنترل گرفت.
باید بدانیم که میل جنسی زن در طول، یا در قبل از قاعدگی و بعد از آن تغییر میکند. با شناخت این روزها میتوان روابط زناشویی را با این مواقع تطبیق داد (همان منبع، 1377، ص 135).
2-5-4- ریتم میل جنسی در زنان :
شدت میل جنسی در زنان دارای ریتم هست. مطالعات الیس استویس، داوید و دیگران نشان میدهد که در طی یک ماه میل جنسی زن نوسان دارد، مطالعات آنها نشان داده که :
خیلی از زنها اظهار میکنند که تمایل جنسی آنها یک یا چند روز قبل از قاعدگی و یا بلافاصله بعد از شروع قاعدگی افزایش می یابد. اگرچه در حالت دوم ممکن است به این دلیل باشد که در زمان قاعدگی از این امر برخوردار میشود. استوپس می گوید که این میل در وسط هم شدید میشود.
بدون شک در این دایره اختلاف در میل افراد، زیاد هست؛ و هر فرد ریتم مخصوص خودش را دارد و میتواند بهتر تشخیص دهد (اخوان، 1368، ص 36).
2-5-6- ریتم میل جنسی در مردان :
در بعضی از انواع حیوانات، جنس نر هم مانند ماده ریتم مخصوص دارد در اینگونه موجودات جنس نر به هیچ وجه اسپرم تولید نمیکند مگر در مورد معینی در سال و همین موقع است که فعالیت جنسی آنها زیاد است. در موجودات عالی، جنس نر برخلاف جنس ماده در تمام ایام اسپرم ساخته و درنتیجه قادر است در هر موقع جنس ماده را آبستن کند؛ و میل و فعالیت جنسی، آنها هیچ گونه ارتباطی با تغییرات فصل و موقع ندارد. البته در مورد احتیاجات جنسی خود دچار جذر و مد میشود. ولی این مربوط به تغییرات محیط یا شرایط روحی است نه مربوط به عوامل فیزیولوژیکی مخصوص بنابراین، بهتر است که شوهر از دوران تشدید میل جنسی در زن اطلاع داشته باشدو تا حد امکان روابط زناشویی را با این مواقع تطبیق بدهد. ولی لازم نیست که روابط فقط محدود به این دوره شود (همان منبع، 1368، ص 51).
2-5-7- میل جنسی طبیعی :
زن و مرد یک سلسله واکنشهای فیزیولوژیکی به شکل طبیعی نسبت به تحرکات جنسی از خود بروز می دهند، این واکنش ها به شکل طبیعی خود را در چهار مرحلۀ (انگیزش، پلاتو، ارگاسم و تحلیل یا فرونشینی) نشان میدهد. برای مرد کلاً یک الگوی جنسی میتوان در نظر گرفت در صورتیکه برای زن میتوان الگوهای متفاوتی را فرض کرد. مرحلۀ اول یا مرحله انگیزش، دورۀ واکنش جنسی آدمی از هر یک منبع جسمی یا روانی احتمال دارد بوجود آید. عامل تحریکی تأثیر فوق العاده ای را در برقراری افزایش کافی و مناسب کنشهای جنسی و همین طور، ادامه سیکل و اکنش جنسی دارد (نجاتی، 1377؛ ص 40).
در صورت کافی نبودن تحریک، شدت و اکنش معمولاً افزایش می یابد و مرحله انگیزش سریعاً اتفاق می افتد محرک جنسی مؤثر زن یا مرد، با گذر از مرحلۀ انگیزش وارد مرحلۀ پلاتو میشود، مرحله ای که تنشهای جنسی شدت بیشتری یافته و به اوج میرسد که درنهایت شخص را به ارگاسم نزدیک میکند، طول مدت پلاتو بستگی نزدیکی به اثر محرک مورد استفاده و انگیزه فرد برای رسیدن به اوج تنش جنسی دارد.
مرحله ارگاسمی محدود در چندثانیه است این نقطه اوج، غیر ارادی و در هر سطحی که نشان دهندۀ حداکثر افزایش جنسی برای هر مورد مشخص است، بوجود میآید (همان منبع، 1377؛ ص 58).
کانون اصلی ارگاسمی در لگن است بهصورتی که در مرد، در آلت رجولیت، کیسه های بیضه و پروستات و در زن هم در کلیتوریس، مهبل و رحم است. کل بدن انسان در واکنش به تنشهایی جنسی درگیر است . با اوج گرفتن حالت ارگاسم، آخرین مرحلۀ دورۀ واکنش جنسی، «فرونشینی» ظاهر میشود. در مرد مرحلۀ فرونشینی شامل یک دورۀ ناگذاری نیز میشود که تحریک مجدد فقط پس از خاتمه یافتن این دوره ناگذاری نیز میشود که تحریک مجدد فقط پس از خاتمه یافتن این دوره ناگذاری امکان پذیر است . در حالیکه در زن این توانایی وجود دارد که از هر نقطه از فرونشینی در صورت تحریک کافی مجدد به تجربه ارگاسمی جدید برسد. همیشه باید تفاوتهای فردی قابل توجهی را در طول مدت و همینطور شدت واکنش به تحریک جنسی را در نظر گرفت.
2-5-8- پختگی جنسی :
رشد جسمی و پختگی جنسی بر فرآیندهای زیستی و هورمونی استوارند؛ و هدفشان سوق دادن فرد در جهت کسب توانایی تولید مثل است. در مورد دختران، اولین عادت ماهانه، نشانه آغاز باروری است. عادت ماهانه بین 12 تا 16 روز پس از آزاد شدن اسپرماتوزوئید ها به وسیلۀ بیضه ها و انزال که معمولاً بر اثر تحریک بوجود میآید، همراه است.
اولین عادت ماهانه و اولین انزالها، پایان بلوغ جنسی را نشان میدهد و ازنظر روانی اهمیت زیادی دارند. جلوه های انگیزش جنسی بیش از پیش قوی تر و فراوانتر میشود و رویاهای شهوانی را به همراه میآورند (گنجی،1377، ص30).
معمولاً بین 13 تا 15 سالگی است که پسران اوج لذت جنسی را درخواب تجربه میکنند.
رویاهای شبانه همراه با اوج لذت جنسی و انزال معمولاً در نوجوانان و مردان جوان 20 ساله دیده میشود. البته دختران و زنان نیز رویاهای شهوانی دارندکه به اوج لذت جنسی شبانه منجر میشود، اما آنها متوجه نمیشوند، مگر اینکه بهموقع از خواب بیدار شوند (همان منبع، 1376، ص 45).
2-5-9- قدرت جنسی :
ویژگیهای قدرت جنسی عبارت است از :
تولید اسپرم، نعوظ و انــــزال سلولهای اسپرم در لوله های داخلی بیضه ساخته میشود.
در هر ماه بین 30-10 میلیون اسپرم ساخته میشود که رشد کامل آن 72-60 روز به طول می کشد. در طول این مدت سلولهای اسپرم در اپیدیویم ذخیره میشوند و تا زمان ایجاد حالت انزال در همین محل باقی می مانند. تولید اسپرم فقط در درجۀ حرارتی برابر با 4-3 درجه فارنهایت کمتر از درجۀ حرارت بدن انجام میشود.
درجه حرارت زیاد بدن از ساخته شدن اسپرم جلوگیری کرده و اسپرمهای انباشته شده را از بین میبرد و این خود آغاز ناباروری دائمی یا موقت است. نعوظ در تمام سنین دیده میشود ولی میتوان گفت ایجاد نعوظ با بلوغ آغاز میشود و با زیاد شدن سن از میزان این قدرت کم میشود. (نجاتی، 1377، ص 70)
نعوظ بهتدریج بروز میکند و به سرعت یا به کندی فروکش میکند و نهایتاً انزال که با وقوع آن مایع منی از راه پیشابراه دفع میشود، مقدار حجم این مایع، با تکرار انزال کمترمیشود.
عناصر مختلف منی بهصورتی و با ترتیبی خاص ظاهر میشود و مایع منی شیری رنگ و شفاف است (همان منبع، 1377، ص 78)
چند نکته را باید در نظر گرفت . در مورد فعالیتهای جنسی مرد نقش فاعل را بازی میکند و زن از لحاظ بیولوژیکی نقش مفعول را بازی میکند؛ و این حالت مفعولیت در اجتماع امروزها روز به روز تشدید میشود. اگرچه در بعضی از اجتماعات زن و مرد بهطور مساوی، در مقاربت و عمل جنسی تشریک مساعی میکنند ولی اکثر جوامع انتظار دارندکه زن در روابط جنسی مفعول باشد. (حکمت پور، 1377، ص 121) ؛ و روی این اصل دفعات مقاربت به میل شوهر خواهد بود. در حقیقت انگیزه جنسی زنها، خاموش ونهانی است و در ابتدا به ندرت ممکن است به قدرت و احتیاجات جنسی خود واقف باشند. پس از برقراری ارتباط که امیال شهوانی اولیه رشد و تکامل حاصل مینماید؛ بنابراین تا این مدت نمیتوان روابط را راهنمایی برای دفعات مقاربت انگاشت (همان منبع، 1377، ص 125)
دفعات مقاربت تا اندازۀ زیادی مربوط به مرد است و آن به این دلیل است که، زن باوجود نداشتن میل، تسلیم روابط جنسی میشود ولی مرد تا از لحاظ جنسی تحریک نشده و نعوظ نکند نمیتواند مقاربت کند؛ بنابراین هنگامی که میل جنسی نداشت و یا موقتاً خفته است، داشتن روابط برای مرد غیر ممکن است . روی این اصل قدرت مرد در دفعات مقاربت کاملاً روشن میگردد (اخوان، 1368، ص 31).
2-6- مشکلات روابط زناشویی
الف – مشکلات جنسی زنان
بر اساس طبقه بندی هاتن (1985) مشکلات جنسی به شش مقوله تقسیم بندی میشوند :
1- کاهش میل جنسی:
کاهش میل جنسی شایع ترین شکل زنان است «بنگرف» (1989، هاتن، 1985)
اختلاف میل جنسی در مواردی بهصورت فقدان میل جنسی خود انگیخته ظاهر میشود، یعنی شخص، تمایل به آغازگری فعالیتهای جنسی ندارد هر چند با انجام تحریکات جنسی از سوی همسرش قادر خواهد بود.
انگیختگی جنسی و ارگاسم را تجربه میکند. در بعضی از موارد این اختلال به
آغازگری جنسی محدود نمیشود و شخص از دریافت تحریکات جنسی هم متنفر است. کاهش میل جنسی معمولاً در چهارچوب یک رابطه، هنگامی که زندگی زوجین را متأثر میسازد بهعنوان مشکل ظاهر میشود.
2- کاهش انگیختگی جنسی :
کاهش انگیختگی جنسی یا ناپاسخ دهی یا فقدان پاسخهای فیزیولوژیکی معمول چون لیزی مهبل و انبساط مجرای مهبل و یا فقدان احساسهای وابسته، به تحریک جنسی منتهی میشود. این مشکل معمولاً در پی تغییرات هورمونی پس از زایمان و پس از یائسگی بوجود میآید.
3- کاهش وری ارگاسمی:
ناکنش وری ارگاسمی یا بی ارگاسمی، مشخص کننده ناتوانی نرد در رسیدن به ارگاسم است. ناکنش وری ارگاسمی در شکل اولیه و مطابق آن اختلال نسبتاً شایع است. (بنگرف، 1989، مستر و جانبین 1970، ص 89)
ناکنش وروی ارگاسمی ثانوی معمولاً از دشواریهای رابطه زن با شوهرش ناشی میشود. اگر فعالیتهای جنسی برای مشخصی لذت بخش باشد فقدان تجربه ارگاسمی الزاماً یک اختلال محسوب نمیشود. (هاتن، 1985، ص 28)
4- انقباض مهبلی:
در این وضعیت بر اثر اسپاسم عضلانی معمولاً پیش از آمیزش یا موقع دخول اتفاق می افتد . (لاهونت، 1978) و از علل اصلی ازدواجهای بی زفاف محسوب میشود. (دودل، 1977) انقباض مهبلی معمولاً یک ناکنش وری نخستین است، هر چند که شکل ثانوی آن هم یک پدیده بالینی شناختهشده است. در این حالت در پی آسیبهای مهبلی، همانند اپیزیوتومی ترمیم نیافته اند یا زخمها ومهبل باهراس از دخول مهبلی در ارتباط قرار میگیرد (هاتن) ترس شدید از در میان نیز در مواردی مشاهده شده است.
انقباض مهبلی ممکن است جزئی از یک اختلال جنسی گسترده تر، مانند بازداری عمومی میل جنسی و تنفر نسبت به تماسهای جنسی باشد و نه به شکل مستقل.
5- دخول دردناک :
دخول دردناک در جریان آمیزش جنسی به دو شکل بالینی قابل تشخیص است، سطحی و عمیق. در شکل اول احساس درد در مدخل محصل متمرکز میشود و در شکل دوم دخول عمیق درد زاست. دخول دردناک سطحی، تحت تأثیر عوامل چون، انقباض مهبل خفیف، فقدان انگیختگی، عفونت مهبل یا کیت بارتولین بوجود میآید اما دخول دردناک عمقی معمولاً علت جسمانی دارد. عفونت مهبلی مانند برفک یا تبخال، بیماری تخمدان یا آند ومتریوژ و سایر اختلالات لگنی، البته گاه کاهش (انگیختگی همراه است. هراس ممکن است بسیار اختصاصی باشد مانند تنفر از دست زدن به احلیل یا منی شوهر یا تعمیم یافته، چون تنفر از پیش نوازی های جنسی . هراس جنسی الزاماً مانع لذت بردن از دیگر فعالیت های جنسی نمیشود؛ اما در مواردی، انگیختگی جنسی را کاملاً متوقف میسازد.
هراسهای جنسی بعضاً با یک تجربه آسیب زای پیش، مانند تجاوز جنسی یا زنا با محارم در ارتباط قرار میگیرد.
ب- مشکلات جنسی در مردان :
مشکلات جنسی در مردان در طبقه بندی هاتن (1985) عبارتاند از :
1- کاهش میل جنسی :
کاهش میل جنسی درمردان یکی از مشکلات جنسی شایع است.
(کاهلن 1977 و 1979) ؛ و در غالب موارد باعث اختلال جنسی دیگر ناکنش و ری نعوظ میشود. (هاتن 1985) وقتی کاهش میل جنسی یک مشکل اولیه باشد احتمال وجود یک عامل عضوی افزایش می یابد به کاهش میل جنسی ثانوی در مردان نیز همچون حاصل مشکلات رابطهای بین زن و شوهر است، اگرچه افسردگی و بیماریهای جسمانی هم از علل شناختهشده هستند.
2- ناکنش وری نعوظ:
ناکنش وری نعوظ (ناتوانی جنسی) : یعنی ناتوانی کامل یا دشواری نعوظ که در دو مرحله فرد را با مشکل مواجه میسازد : مرحلۀ تشکیل نعوظ و مرحلۀ تداوم نعوظ.
ناکنش وری نعوظ از شایع ترین اختلالات جنسی مردان است (اسپکتروکرمی 1995، هاتن، 1985) میانگین سن مردانی که دچار ناتوانی جنسی میشوند بیش از میانگین سنی مردان است که از دیگر اختلالات جنسی رنج می برند . کنش وری نعوظ در برابر عوامل روانشناختی مخصوصاً (اضطراب، اختلالات هیجانی) و اثرات جانبی داروها به شدت آسیب پذیر است.
ناکنش وری نعوظ اولیه مطلق نسبتاً نادر است و معمولاً اساس جسمانی دارد، حتی اگر تشکیل نعوظ ناقص امکان پذیر باشد (واگنروگرین،1981).
ناکنش وری نعوظ نخستین، اگر موقعیتی باشد، یعنی وضعیتی که تشکیل نعوظ در تنهایی امکان پذیر است اما در خصوص همسر مشکل، باید محض تلاش برای ادخال فرو نشیند، معمولاً اساس روانشناختی دارد.
3- زود انزالی:
تعریف دقیق این وضعیت بالینی به منزلۀ یک ناکنش وری جنسی، دشوار است. رسیدن به اوج لذت جنسی پیش از تکمیل فعالیت جنسی رضایتبخش برای زوجین و ارگاسم فوری از مشخصه های اصلی این اختلال است.
اما معیار سرعت و فوریت چیست ؟مفاهیم «زمان» و «کنترل» ارادی یعنی به تاخیر انداختن انزال تا رسیدن شر یک جنسی به مرحله ارگاسم، بحث انگیز و مبهم هستند. (کاپلن، 1979، ص 35)
میزان مداخله این شکل در فعالیت و لذت جنسی زوجین معیاری است مناسب.برای مثال، انزال پیوسته پیش از ادخال یا بلافاصله پس از ادخال قطعاً با اختلال زود انزال مطابقت میکند. در حالی که ارگاسم سریع، گهگاهی مشکل محسوب نمیشود، همانند ناکنش وری نعوظ، زود انزال میشوند، مطلق و یا موقعیتی و اولیه و یا ثانوی باشد.
4- دیر انزالی:
ناتوانی در انزال و تجربۀ ارگاسم و به رغم تحریکات جنسی فراوان، مشخص کننده این اختلال نسبتاً نادر است (داو، 1981، مستر زوحانین، 1970، ص 89).
تکامل بالینی دیر انزال تشخیص داده شده است : دیر انزال کامل، در این حالت فرد در همه موقعیتها و آمیزش، استمناء و خواب، با مشکل مواجه میشود. دیر انزالی ناقص، در این وضعیت انزال ضمن آمیزش جنسی مختل میشود. در حالیکه در موقعیتهای دیگر بهنجار است. سخت انزال یا انزال دشوار، در این حالت انزال مستلزم تحریکات جنسی گسترده وار بسیار طولانی است.
ناتوانی در انزال پس گستر (درون ریز) متمایز میشود چرا که در حالت دوم مشخص ارگاسم را تجربه میکند اما منی به درون مثانه می ریزد. این وضعیت معمولاً تحت تأثیر عوامل جسمانی مانند برداشتن پروستات، دیابت و یا داروهای چون آرامبخش های قوی بوجود میآید.
5- درد انزالی (انزال دردناک):
انزال دردناک معمولاً تحت تأثیر عفونت مجرای ادرار، کیسه های منی غده پروستات، یا مثانه بوجود میآید. احساس سوزش در احلیل پس از انزال، نشانه اختصاصی این اختلال است. در مواردی مردان کاملاً سالم گزارش می دهند پس از انزال تماس ناحیه حشفه بسیار دردناک است. این درد به دلیل حساسیت پذیری بیش از حد حشفه پس از انزال است (کاپن، 1979، ص 58).
انزال دردناک و درد پس از انزال رابا اسپاسم عضلات میانه و راهی به دلیل اضطراب مرد نسبت به انزال مرتبط می دانند.
6- ادخال دردناک:
ادخال دردناک یا درد حین آمیزش در مردها بسیار نادر، است (بنگریت، 1989، ص 31) و معمولاً علت جسمانی دارد، مانند عفونت موضعی یا پارگی حشفه.
7- هراس جنسی:
مردها به ندرت از تنفر نسبت به جنبههای خاص رفتار جنسی رنج می برند، هراس جنسی بیشتر بهصورت جزء مهم از ناکنش وری دیگر ظاهر میشود. برای مثال، در ناکنش وری نعوظ تنفر جنسی نسبت به تحریک جنسی شدید شریک جنسی یا به لیزی مهبلی دیده شده است.
2-7- بهداشت و درمان روابط زناشویی
غالب مشکلات جنسی چند عامل هستند (کرور جونز 1992، ص 34- هاتن، 1980، ص50).
تکامل مجموعه ای از عوامل، شامل خصیصه های فردی و کیفیت رابطۀ زوجین نقش تعیین کننده دارند. بهطورکلی عوامل تعیین کننده مشکلات جنسی به دو دسته روانشناختی و جسمانی تقسیم میشوند. در اینجا با تعدادی از تعیین کننده های روانشناختی مشکلات جنسی آشنا می شویم.
الف – جهل جنسی:
فقدان دانش جنسی یا اطلاعات نادرست دربارۀ مسائل جنسی با افزایش آسیب پذیری فرد، زمینۀ پیدایش ناکنش وری جنسی میشود (بنگرفت، 1989- ریلبرگل، 1987- مسترز وجانسن، 1970- هاتن، 1985) مردان جوان با تصوری نادرست از قدرت مهار انزال و این باور که هیجان بسیار طولانی تر از آن است که واقعاً هست، نسبت به سرعت رسیدن به اوج لذت جنسی بسیار نگران و مضطرب میشوند، وضعیتی که به ایجاد و استقرار مشکلات نعوظ و انزال کمک میکند. فقدان دانش جنسی و اندیشه های نادرست در زنان هم به ترس از آمیزش جنسی منجر میشود، مانند این تصور که آمیزش جنسی الزاماً دردناک است، وضعیتی که زمینه ساز دشواریهای واقعی میشود.
درگروههای فرهنگی خاص، وجود بعضی باورها میتواند به دشواریهایی در سازش جنسی منجر شود. برای مثال اگر زن جایگاه کلیتوریس را نداند و یا اساساً از علت آن بی اطلاع باشد، در مقابل ناکنش وری ارگاسمی آسیب پذیر خواهد بود. جهل جنسی مشابه از سوی مرد نیز، به ناکنش وری جنسی زن دامن می زند. دانش جنسی نسبت به جنس مخالف هم غالباً ضعیف و نادرست است.
ب – اضطراب عملی:
اضطراب عملی، نگرانی وسواس شخصی در مورد در کفایت اجرایی عملیات جنسی، یکی از نیرومندترین تعیین کننده های ناکنش وری های جنسی است. تأثیر اضطراب عملی، بیش از دیگر اختلالات جنسی در ناکنش وری نعوظ، انزال زودرس و اختلالات ارگاسمی قابل مشاهده است.
مردی که از ناکنش وری نعوظ رنج میبرد، درهر نوبت از عملیات جنسی بیش از هر چیز نگران است که آیا قادر به تشکیل نعوظ خواهد بود یا نه؟ و در صورت تشکیل نعوظ آیا میتواند آن را به پا نگهدارد تا آمیزش جنسی صورت پذیرد و همسرش را ارضاء نماید. اضطراب این افراد در آستانه ادخال، یعنی دقیقاً زمانی که بیشترین نیاز به نگهداری نعوظ احساس میشود، افزایش می یابد. جریان فزایندۀ اضطراب عملی، تجربه ناکنش وری نعوظ را ادامه میدهد و موضع شخص را در برابر مشکل تضعیف میکند.
پویای اضطراب عملی در مورد زنی که با مشکل تجربۀ ارگاسم مواجه است، فرآیندی مشابه دارد. افکاری چون، اگر زود ارگاسم نشوم، شوهرم خسته میشود، از من زده میشود، به غرورش برمیخورد و …. ذهنش را مشغول و آرامشش را مختل می کند و بدینسان به اضطرابش می افزاید. باوجود چنین افکاری و متقابلاً تقاضاهای فزایندۀ مرد از زن در رسیدن به ارگاسم بهمنظور ارضای نیاز بهموقعیتهای اجرایی خود، پدیدۀ بالینی تظاهر به ارگاسم از سوی زن توجیه میشود.
بنابراین اضطراب عملی با نگرانی و وسواس و نیاز نابهنجار شخص، نسبت به اجرای موفق عملیات جنسی یا ارضای شریک جنسی بدون در نظر گرفتن لذت و ارضای شخصی مطابقت میکند.
ج- مشکلات رابطهای :
کیفیت رابطهای : کیفیت رابطۀ زوجین خاستگاه بسیاری از ناکنش وری های جنسی است (گردوریدلی، 1990-وری، 1992) . مشکلات رابطهای، فراوانترین علل ناکنش وریهای جنسی برآورد شده است (هاتن، 1985، ص 45) . دشواریهای جنسی به سادگی در ضمن یک رابطۀ زناشویی هست و لرزان پدیدار میشود. این مشکلات با سلطه گری (جنگ قدرت)، حسادت، تنبیه، ترس، از بی وفایی و تعارض های مداوم درزمینهٔ های دیگر زندگی همبستگی دارد. (هارپین و گمبیل، 1997). متقابلاً مشکل جنسی و رابطهای به رویکرد درمانگری سیستمی نزدیک می شویم و بر اهمیت مفهوم علیت چرخه ای تاکید می کنیم. در تعادل دائم دو عنصر یک سیستم، اعمال یک عضو، علت اعمال عضو دیگر محسوب میشود و بالعکس. در سلسله پیوست تعامل زوجین، اسناد مشکل خاصی به یک عضو سیستم، بی معنا و اختصاصی سرزنش، به عضو دیگر، مثبت است. درمانگر در جستجوی الگوهای تعامل زوجین به درمان رابطه همسان و همزمان، با درمان کنش وری جنسی اقدام میکند. رابطۀ جنسی به منزلۀ مینیاتور1 رابطۀ عمومی است. وجود جو دائمی خشم و عصبانیت بین زوجین فرصتهای شیرین و رمانتیک2 را سلب کرده، مجالــی بـــرای تحریک هـــوس جنســــی وبــــرقراری رابطۀ جنســـی نــمیماند (بشارت،1377).
میزان اعتماد زوجین نسبت به هم نیز تاثیری بر روابط جنسی دارد. هر عاملی که احساس اعتمادبهنفس را تضعیف کند، انگیزش جنسی را به تحلیل میبرد. فزون حمایتگری و وابستگی بین زوجین هم از خصیصه های رابطهای مشکل زا است. در این وضعیت، رابطۀ زوجین بیشتر به رابطۀ «پدر، مادر – فرزندی» یا «پرستار – بیمار» شبیه است و هر نوع ارتباط جنسی به منزلۀ شکستن نوعی کاپو، به حساب میآید (بشارت، 1377، ص 28).
چنین الگوهایی معمولاً در بیماران روانی و همسرانشان مشاهده میشود. برای مثال، کاهش میل جنسی بیمار افسرده با اصرار همسرش، به اجتناب از سکس بهعنوان حمایت از بیمار، عیناً منعکس میشود. فراسوی این واقعیت بالینی و مشکل ارتباطی، در حقیقت هر دو ممکن است نیاز به یک زندگی جنسی بهنجارتر را احساس کنند، اما هیچ یک قادر نیستند در این مورد بحث کنند (همان منبع، 1377، ص 38).
یکی دیگر از مشکلات ارتباطی همین دشواری گفتگو دربارۀ سکس است. زوجین قادر نیستند دربارۀ موضوعات جنسی ارتباط برقرار کنند تا بر سر اهداف و انتظارات شان از یک رابطۀ جنسی به تفاهم برسند. پدیدۀ ازدواجهای بدون زفاف، نمونه ای از این نوع مشکلات است. یکی از مشخصه های تکاملی این زوجها که ردپای آن در مشکل ارتباطی نیز مشاهده میشود این است که هم زن و هم مرد در ابراز عواطفشان بازداری شده اند و از ایجاد، یا تجریه هر نوع ناراحتی یا اختلال در وضع کنونی، رابطه جداً پرهیز میکنند.
در چارچوب این مشکل خاص از تعامل، زوجین برای دخول تلاش نمیکنند و رابطه بدون زفاف ادامه می یابد (همان منبع، 1377، ص 59).
د- مشکلات جسمانی:
نقش عوامل جسمانی مانند بارگی طولانی، دیابت، پیری، آسیبهای عصب شناختی، داروها و ... در ایجاد مشکلات جنسی به تحقیق ثابت شده است (بنکرفت، 1989، ص 56).
(کولونی، مسترزوجانسن، 1979) یک علت جسمانی مستقیماً مسئول شکل جنسی است، اما غالباً تأثیر روانشناختی وضعیت موجود، مانند احساس بیماری یا ناتوان پنداری، متغیر واسطه ای تعیین کننده است. درعینحال تشخیص دقیق و رد علل جسمانی بیش از آنکه یک شکل جنسی رو انزاد تلقی میشود در بعضی موارد یک ضرورت است.
ازنظر تاریخی، چندین رویکرد روانشناختی بر منظور درمان مشکلات جنسی مطرح هستند که ما در اینجا فقط به تشریح یکی از آنها یعنی رویکرد رفتاری اکتفا می کنیم :
سکس درمانی : رفتاری به منزلۀ درمان منتخب مشکلات جنسی در کلینیکهای معتبر جهان طی دهۀ گذشته کارایی و موفقیت خود را تثبیت کرده است (گیلان، 1987، ص 19).
اندیشه های نخستین سکس درمان رفتاری را میتوان در تحقیقات اولیه، در آفریقای جنوبی ردیابی کرد. گر چه کارولپه بهعنوان مبدع رفتار درمانی جدید بیشتر درزمینهی هراسها و دیگر اختلالات نوروزی بوده است. رفتار درمانی، ناکنش وریهای جنسی نیز گزارش شده است. (ولپه، 1958) تأثیر قطع اضطراب بر مشکلات جنسی را تشخیص داده و کاهش اضطراب را بهعنوان عضو کلیدی در شیوه درمانی اش برای این دسته از مشکلات به کار برد.
اصل همکاری زوجین در دمان، ضرورت حذف فشار برای اجرای عملیات جنسی و استفاده از فعالیتهای تدریجی که درنهایت بر آمیزش جنسی ختم میشوند، ارکان اصلی رویکرد ولپه بودند.
این سه اصل به منزلۀ سه عنصر اصلی سکس درمانی جدید میباشند. ولپه مواردی از ناکنش وری نعوظ و زودانزالی را ذکر میکند که این تکنیک ها را با موفقیت برای درمان آنها به کار برده است.
اما در فرهنگ جدید سکس درمانی، عمیقاً اعتقاد بر این است که تکنیکهای سکس درمانی، رفتاری حاصل تلاشهای ویلیام مسترز و ویرجینیا جانسن، (1970) هستند.
عناصر اصلی رویکرد سکس درمانی رفتاری مشترک به این شرح خلاصه میشود:
1- درمان مشکل بهعنوان مشکل مشترک زوجین : این تکنیک نگرانی و احساس گناه همسران را کاهش میدهد و بر نیاز مشترک زوجین، به بازآموزی چگونگی روابط جنسی تاکید میکند.
2- کاهش اضطراب : تحریم تلاش برای آمیزش جنسی با مکانیسم حذف فشار اجرای عملیات جنسی، اضطراب را کاهش میدهد. آرامش آموزی (آرامش تنش زدایی) بهعنوان یک تکنیک کمکی به کار میرود.
3- تعیین تکالیف و ماموریتهای جنسی برای انجام در خانه، شامل ملامسه، نوازشگری و ….
دو مرحلۀ اصلی این تکالیف عبارتاند از :درحس گذاری غیرتناسلی و درحس گذاری تناسلی
تماس با اعضای تناسلی و پستانها در مرحله اول ممنوع است و در مرحلۀ دوم آموزش مجاز آموزش شیوۀ درست داد و ستد لذت بین زوجین بدون اضطراب یا فشار تقاضای عملیات جنسی، هدف این تکالیف است. جهت حرکت این تمرینها از تعاملهای کمتر به سوی تعاملهای بیشتر جنسی، تعیین میشود.
4- آموزش دانش جنسی به زوجین، شامل کالبد شناسی اندام جنسی، فیزیولوژی انجام جنسی، وضعیتهای جماعی و ...
5- کمک به زوجین بهمنظور توسعه مهارتهای ارتباط جنسی .
6- کاربرد تکنیکهای درمانی خاص بر ناکنش وری های جنسی معین.
بندهای یک تا پنج مجموعه تکنیک های عمومی درمان اند و معمولاً در همۀ موارد مشکلات جنسی توصیه میشوند. بند 6 گسترۀ وسیعی از مداخلات درمانی خاص را بر حسب ناکنش وری های جنسی معین پیشنهاد میکند. این مرحلۀ اختصاصی درمان، پس از انجام مرحلۀ عمومی در دستور کار قرار میگیرد. این مجموعه دو مرحله ای سکس درمانی، یک رویکرد رفتاری است.
زیرا هیچ تلاشی برای تغییر رفتارهای نشانه ای (نشانه های بیماری) بر اساس مفاهیم روان پویشی نمیشود و تکالیف رفتاری بخش اعظم مجموعه را تشکیل می دهند.
کاهش اضطراب یک جزء کلیدی این مجموعه است، ممنوعیت تلاش برای آمیزش جنسی تأمین کنند. هدف مذکور است. چنانچه بلافاصله اضطراب عملی در مورد ترس از درد در زن از بین میرود، سایر تکنیکهای کاهش اضطراب در صورت ضرورت به کار بسته میشوند (مک کاتی، 1977، 1992).
تمرینهای حس گذاری به زوجین کمک میکند تا باهمکاری و همراهی یکدیگر شیوههای تنش زدایی را بیاموزند و از تماس و تعامل جسمانی، بدون نگرانی از شکست عملیات جنسی لذت ببرد.
در این وضعیت بدون تنش و لذت بخش، اعتماد لازم برای حرکت به سمت تعاملهای صمیمانه تر جنسی در زوجین بوجود میآید.
ذکر این نکته شاید مفید باشد که پیشروی از حس گذاری تناسلی و از آنجا به فعالیتهای اختصاصی تر و آشکارتر جنسی، از بسیار ی جهات به برنامۀ حساسیت زدایی شبیه است.
تن کاوی و خودانگیختگی ممکن است در صورت نیاز به برنامه اضافه شوند، ارتباطهای کلامی و غیر کلامی در موضوعات لذت، احساسات و پاسخهای ترغیب و آموخته میشوند.
2-8- اختلافات مالی
به نظر نانسی گود منشا تمامی درگیری ها و اختلافها پول نیست اما این امر موضوع بیشتر مشاجره های زوجین را تشکیل میدهد به نظر میرسد که مسائل مالی با بسیاری از گفته های معمولی ما با دیگران در امیخته اند؛ مانند اینکه چه چیزی بخریم و چقدر بابت آن بپردازیم و چگونه پول به دست بیاوریم و آن را سرمایه گذاری کنیم، بی پولی و خاصه خیال پردازی هایی که درباره به دست آوردن ناگهان پول کلان در ذهن می پرورانیم از این همه صحبت در مورد پول منظور اصلی مان چیست؟ مهمتر آن که وقتی درباره پول مجادله می کنیم درواقع هدفمان از مجادله چیست؟
از همان روزی که به دنیا آمدیم مفهوم پول با مفاهیم نیازهای اساسی و قدرت در ذهن مان در هم تنیده اند. در کودکی نیاز ما را به غذا لباس و مسکن والدین مان برطرف کردند که سر کیسه را در دست داشتند اگر آنها شما را بدون شام به رختخواب می فرستادند نمیتوانستید خود را به مغازه یا رستورانی برسانید و گرسنگی تان را چاره کنید اینکه بهصورتی بزرگ شده باشید که امکانات بسیار محدوی در اختیار داشته باشید یا آن که در آغوش تجملات بزرگ شده باشید به وضعیت مالی خانواده و نگرش آنها در مورد صرف کردن پول برای شما بستگی داشته است. برای دریافت حمایت مالی و عاطفی به خانواده خود متکی بودید. شاید در این زمینه ها تنها به آنها میتوانستید رو کنید؛ بنابراین آنها بودند که پول داشتند و قدرت زیادی داشتند تا شما را به الحاظ مالی و محبت تأمین کنند در بسیاری از خانه ها پول جایگزین صمیمیت عاطفی شده است و صحبت درباره امور مالی جای گفت و گو درباره احساسات را گرفته است.
مثلا شاید پدرتان که عمیقا دوست داشتید به شما توجه کند و شما را تحسین کند تنها با دادن پول یا ندادن آن توجه خود را به شما ابراز می کرد و به دلیل شرطی شدن در کودکی امکان دارد چنین تصور کنید که به فردی نیاز دارید که پولش از شما بیشتر باشد تا بتواند از شما مراقبت کند. حتی ممکن است چنین احساس کنید که بدون چنین فردی نمیتوانید از خود مراقبت کنید و به این ترتیب قدرت و کنترل را حق کسی بدانید که پول را در اختیار دارد.
اما وقتی هم که پول به اندازه کافی موجود باشد زن و شوهر ها درباره آن مشاجره میکنند مثلا میتوانند دائماً از نحوه خرج کردن همدیگر یا پنهان کردن درآمد خود انتقاد کنند.
و اخرین مشکلی که درزمینهی مسائل مالی روی میدهد این است که ممکن است مرد شما چنان درگیر پول در آوردن باشد که از ارتباط مشترک تان غافل شود امکان دارد از آن رو باهمسرش نزاع کند که احساس میکند شوهرش او را به خاطر کار یا پول که رقبای نا پیدای اویند مورد غفلت و بی توجهی قرار داده حتی در مواردی امکان دارد زن خود را سرزنش کند و مقصر بشمارد زیرا تصور میکند که به قدر کافی جاذبه نداشته یا تلاش لازم را به خرج نداده مرد را در خانه نگهدارد در سایر موارد او از همسرش گله میکند یا از او می خواهد تا در ساعتی حاضر منزل باشد گاهی این شیوه در حل مشکل مؤثر واقع میشود.
اما معمولاً چنین نیست ؛ اما مطلع شدن از اینکه دل مشغولی های مرد درزمینهٔ های مسائل مالی احتمالا از چیزهای بسیاری ازجمله ترس از صمیمیت و نزدیک شدن به همسرش ناشی میشود، ممکن است مفید وقع شود. هم چنین امکان دارد در صورتی که زمان بیشتری را باهمسرش سپری کند از احساسات عاشقانه خشمگینانه ای که نسبت به او پید میکند نیز به هراس بیفتد. درعینحال ممکن است مرد که در محیط کار خود هویت روشنی دارد و به درستی موقعیت خود را می شناسد به خاطر از دست دادن هویت خود از درآمیختن باهمسرش به هراس بیافتد احتمالا او درعینحال که از فقر فاصله زیادی گرفته است، به دلیل سابقه خانوادگی خود همواره احساس میکند که خطر بی پولی او را تهدید میکند زن نیز در پس احساس خشم و رنجشی که از این طرد شدن پیدا میکند از چیزی می ترسد می ترسد که عشق و لذت از ارتباطشان رخت بر بسته باشد و اینکه همسرش به او توجهی نکند.
2-9- اوقات فراغت
اوقات فراغت مقوله ای است که شاید برخی به آن زیاد اهمیت ندهند اما اطلاعات بهدستآمده از بررسی مشکلات زناشویی یکی از عوامل جلوگیری از یکنواختی و افزایش روحیه شاد در بین افراد پرداختن به تفریحات سالم است.
يافتههاي به دستآمده از نیاز سنجی فرهنگی اجتماعی محله های اصفهان (طالبی و مرادی 1385) در رابطه با نحوه ی تفریح، به ترتیب تفريحات بهصورت خانوادگی، گروهی، فردی و در آخر باهم محله ای بوده است و درزمینه ی توجه به تفریح و سلامت ذكر اين نكته ضروري است كه برخی برنامه ها هزينهبر و برخي با صرف هزینه كم ميتواند مشغولیت فرد را در زمان فراغت از کار مهیا سازد كه در این زمینه میزان درآمد خانواده و مدت زمانی که افراد از کار فارغ هستند، اهمیت به سزایی در نحوه ی تفریح دارد.
با بررسی یافته های پژوهش به این نتیجه می رسیم که در محلههايی که امکانات شهری در دسترس شهروندان باشد در اوقات فراغت موجب جذب و هدايت آنها ميگردد. بهعنوان مثال قرار گرفتناماکن زیارتی باعث شده که شهروندان اوقات فراغت خود را با پرداختن به فعالیت های مذهبی اغنا بخشند لازم به ذكر است که جذابيت های محیطی، برنامههای تفریحی در پارک ها یکی از زمینه های جذب خانوادهها هستند. به عبارتي قرار دادن امکانات با طراحی مناسب و ایجاد جذابیت محیطی و فضا سازی در محله ها، علاوه بر امکان تفریح، در ارتقاء سطح سلامت نیز مؤثر ميباشد (مرادی، طالبی 1385).
بهطورکلی موسیقی، ورزش، مطالعه غیر درسی، فعالیت مذهبی، گردش در شهر، اماکن مذهبی، صله ارحام مسافرت، اماکن فرهنگی، تئاتر، کارهای هنری، تلویزیون، رادیو، سینما و … در پر کردن اوقات فراغت اهمیت به سزایی دارند.
تفریح و مسافرت: از برنامههایی است که در شادی و نشاط افراد تأثیر شگرفی دارد. از آن رو که تفریح و مسافرت بر جنبه مختلف جسمی و روانی انسانها تأثیر دارد، به چند نمونه از این تأثیرات اشاره میشود:
1- عاطفه مثبت: تفریح و مسافرت در ایجاد عاطفه مثبت و بانشاط، تأثیر زیادی دارد.
2- شادی: تفریح میتواند باعث شادی افراد باشد. فعالیت های تفریحی قوی ترین منبع برای رضایت زندگی هستند.
3- بهداشت روانی جسمی: تفریح علاوه بر شادی و عاطفه مثبت، در بهداشت روانی و آرامش فکری نیز تأثیر گذار بوده و نقش تعیین کننده ای در این حوزه دارد. البته تفریح نباید به جسم و روان آسیب بزند بنابراین استفاده نکردن از مواد اعتیاد آور، اجتناب از کارهای خطر آفرین و توجه به عواقب اجتماعی تفریح میتواند امنیت و بهداشت جسمی و روانی را تأمین نماید.
ورزش: همچنین ورزش نیز میتواند در پرد کردن اوقات فراغت خانواده نقش به سزایی داشته باشد و اهمیت ورزش در سلامت و پیش گیری از بیماری ها و انحرافات و پر کردن اوقات فراغت، بر کسی پوشیده نیست. تحقیقات ثابت کرده ورزش علاوه بر سلامتی، باعث میشود افراد خلقشان بهبود پیدا کند و از زندگی بیشتر لذت ببرنند (آرگاپل 1383؛ پناهی 1388).
دید و بازید و صله رحم : یکی از تأثیر گذار ترین و با اهمیت ترین عوامل مؤثر بر بهداشت روان، نشاط درونی و شادکامی انسانها، دید و بازید و انجام صله رحم است. از طریق معاشرت و رفت آمد فرد احساس امنیت و آرامش بیشتری را خواهد داشت؛ زیرا احساس تنهایی و رهایی ندارد و در جمع احساس پویایی و ارزش بیشتری را خواهد داشت .
هم چنین افراد در زمان حُزن و اندوه نیازمند دریافت حمایت از دیگران هستند. رفع مشکل، داشتن گوش شنوا و دریافت حمایت مالی، روانی و عاطفی ازجمله مزایای رفت و آمد است علاوه بر آن با پر کردن اوقات فراغت و تنهایی از طریق مهمانی رفتن و میزبانی عزیزان نشاط روانی و اوقات فراغت خوبی را خواهد داشت (مرادی،1392).
2-10- روابط والدین و کودک
از زمانی که تصمیم به بچه دار شدن می کنید، شما مسئولیت پرورش، تربیت و نگهداری از یکی دیگر را پذیرفته اید. تولد فرزند علاوه بر تحمیل هزینه های مالی، نیاز به صرف وقت و برنامهریزی دارد . کودک برای رسیدن به مرحله باروری نیازمند تعامل با محیط و رشد و شکوفایی استعداد های نهفته اش است. با برنامهریزی و مدیریت درست شما میتوانید درزمینهی فرزند پروری به بهترین نحو ممکن عمل کنید و فرزندی متناسب و مفید تحویل جامعه بدهید.
2-11- تولد فرزند
تغييراتي كه به وسيله انتقال به دوره پدر و مادري در زندگي زناشويي بهخصوص در زندگي زنان پديد ميآيد در خشنودي و لذت از زندگي زناشويي مؤثرند (ذوالفقار، 1380، ص 66). فلدمن 1971 در يك بررسي كه روي زوجين بدون فرزند و زوجيني كه داراي فرزند بودند انجام داد، آشكار كرد كه رضايت زناشويي در همسراني كه به دورة پدر و مادري انتقال يافتهاند، نسبت به دوره زندگي زناشويي قبلي كاهش يافته است ؛ و همسران صاحب فرزند كودكان خود را عواملي تهديد كننده در ارتباط زناشويي ميپنداشتند و از تغييراتي كه در روابط شوهرانشان با آنها پديد آمده بود سخن ميگفتند (ذوالفقار،1380، ص 66).
تعداد فرزندان
ويرجينيا ستير 1370 معتقد است، علاوه بر تولد فرزندان تعداد فرزندان نيز ميتوانددر روابط والدين با يكديگر تاثير بگذارد. هر چه تعداد فرزندان بيشتر باشد فشار بيشتري بر روابط زناشويي وارد ميشود. هر بار كه عضوي به خانواده اضافه ميشود، وقت محدود شده و منابع ديگر خانواده بايد به اجزاي كوچكتر تقسيم شود، خانة بزرگتر و پول بيشتري بايد فراهم كرد. نتيجه اين ميشود كه فشارها آنچنان شديد ميگردد كه منجر به ضعيف شدن روابط زناشويي ميگردد (ذوالفقار،1380، ص 66).
به اعتقاد بهشتی، (1377) یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده در رفتار کودک محیط خانواده هست و در رشد شخصیت کودک اثری تعیین کننده دارد . نفوذ والدین در کودک به غیر از جنبه ارثی و وراثتی در آشنایی کودک با زندگی و جامعه نیز نقش اساسی دارد.
موقعیت اجتماعی خانواده، تعداد افراد خانواده، وضعیت اقتصادی افکار وعقاید، آداب و رسوم، پای بندی به مذهب، میزان ادب و احترام و قانون مندی حاکم بر خانواده همه در سازندگی (انسان متعادل) و یا تخریب (اختلالات رفتاری و بیماریهای جسمی و روحی) تأثیر میگذارد.
یکی از عوامل اختلالات رفتاری در کودک مشکلات رفتاری والدین با یکدیگر هست. امنیت خانواده، قانون مندی، ادب، احترام متقابل، عشق و محبت، گذشت، تفریح، خوا ب و خوراک، اداب و رسوم، معاشرت، تغذیه و همه عواملی که حاکم بر زندگی خانوادگی است که اگر در جواب صواب و صحت و با علم باشد کودکی متعادل ازنظر جسمی و روحی خواهد ساخت ؛ اما اگر عکس آن باشد کودک دچار کشمکش روانی و فشار های عصبی روانی خواهد شد و نتیجه آن اختلافات رفتاری و بیماریهای روان تنی خواهد بود. اگر بخواهیم کودک قانون را رعایت کند باید خود به قانون عمل کنیم، اگر بخواهیم با محبت باشد باید ما به او محبت کنیم و بالاخره همه چیز را او در محیط خانه می آموزد.
2-12- بستگان و دوستان
یکی از اساسیترین مسائلی که زن و شوهران جوان با آن بسیار درگیر میباشند و گاها منجر به تعارضات و کشمکش زوجین با یکدیگر میشود، شیوه صحیح برقراری ارتباط با خانواده وبستگان همسر است. ضرورت وجود رابطه صمیمانه با خانواده همسر هم برای زن و هم برای مرد از اموری مهم و الزاما اجتناب ناپذیر است چرا که ازدواج، پیوند دو فرد با یکدیگر نیست بلکه پیوستگی دو خانواده بافرهنگ و آداب و رسوم، شیوههای تربیتی وسبک متفاوت زندگی است که سازگاری و همنوایی خاص خود را مطالبه میکند. (تبیان).
توجه به احساسات و علایق مربوط به روابط با خویشاوندان، اقوام همسر و دوستان بسیار مهم بوده و با توجه به تأثیر 28 درصدی آن بر رضایت زناشویی از اهمیت به سزایی برخوردار است (معنویی 1388).
علایق زوجین به نوع رفت و آمد و صله ارحام و مشترک بودن این علایق به یکدیگر میتواند در رضایت زناشویی تأثیر داشته باشد؛ بنابراین آشنایی با دیدگاه زوجین و رعایت حق تقدم و دید و بازدید با بستگان دو طرف میتواند از دلخوری و مشاجرات جلوگیری نماید ولی این رفت و آمد ها نباید زمینه ای برای مداخله بستگان و نزدیکان در زندگی زوجین جوان شود.
البته حفظ حریم خانواده و رعایت حدود آن منجر به مقبولیت و پذیرش هر چه بهتر در خانوادههای طرفین میشود. نباید بعد از ازدواج هیچ یک از زوجها خود را بیش از حد وابسته به خانواده پدری بداند. همچنین در حفظ اسرار همسر خود و مشکلات موجود راز نگه دار باشید و بدون اطلاع دیگری آنها در جمع خانوادهها و دوستان باز گو نکنید.
سلامتی در بر دارنده مولفه های عمر طولانی، شاد بودن، بهبود بیماری های حاد و بازگشت به سطح سلامت قبلی است. مذهب میتواند بهعنوان یک نظام اجتماعی و پیچیده تأثیر مثبتی بر رفتار و بازخوردهای مهم ازجمله در برنامهریزی خانواده، سیاست و چگونگی تفسیر زندگی روزانه داشته باشد (والریت ، 1995).
صله ارحام نیز یکی از مولفه هایی است که منجر به ارتقاء و بهبود بهداشت روان میشود. این واژه از رحم آمده است. مرحوم علامه مجلسی می فرمایند: «منظور هر خویشاوندی است که فرد او را از اقوام خود بداند».
درزمینهٔ ارتباط صله ارحام با نیازهای روانی و اجتماعی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
از لحاظ روانی: 1) نیاز به محبت. 2) نیاز به ابراز وجود. 3) نیاز به وابستگی و تعلق به گروه.
از لحاظ اجتماعی: 1) حمایت اجتماعی. 2) امنیت اجتماعی.3) امنیت اقتصادی.
نیاز به محبت از طریق محبت و برقراری ارتباط با نزدیکان تأمین خواهد شد. خداوند متعال می فرمایند:«من خدای بخشنده و مهربانم و رحم را که یک فضل و فضیلتی است، من خودم به اقتضای رحمت خویش آفریدم تا انسانها بدین وسیله به یکدیگر مهر و عطوفت ورزند».
صله رحم، نیاز به بیان و ابراز خودبرطرف میکند، بیان مشکلات و گرفتن کمک از اطرافیان، تقسیم شادی و غم بین دوستان و آشنایان ازجمله مزیت های های رفت آمد خواهد بود. احساس تعلق به گروه را افزایش میدهد. موقعیت اجتماعی و احساس امنیت در گروه ازجمله مزیت های دیگر صله رحم خواهد بود (جلال مرادی،1393).
يكي از مهمترين عواملي كه در بروز مشكلات زناشويي و طلاق اثر قاطعــي دارد مشــكلات
مربوط به خويشاوندان زن وشوهر يا خانواده اصــلي آنـهاست. مشكل در اعمال نفـوذ يا دخالت خانواده اصلي در رابطه زناشويي، فرزندان خود، در تصاحب و تربيت فرزندان و نوادگان خويش است . دخالت يا اعمال نفوذ خانواده اصلي كه غالباً بهصورت پنهان و در پوششهاي زيبا عرضه ميشود، ميتواند از زير بناهاي جدي تعارضات زناشويي از شروع تا پايان هر ازدواجي باشد (ذوالفقار،1380، ص 67).
به نظر مينوچين1370 وظيفهاي كه زن و شوهر با آن روبرو هستند، جداشدن از خانواده اصلي خود و تبادل نظر و توافق بر سر برقراري روابط متفاوتي با والدين، خواهر و برادران خود و فاميل همسر است. هر يك از خانوادههاي اصلي بايد با جدايي يا جدايي نسبي يكي از اعضاي خود، پذيرفتن يك عضو جديد و درون سازي زير مجموعه همسر در سيستم عملكرد خانواده، سازگاري پيدا كند . اگر ساختارهاي ديرپاي خانوادههاي اصلي تغيير نكند، ممكن است فرآيند شكلگيري واحد جديد راتهديد كند (ذوالفقار،1380، ص 68).
2-13- نقشهای مربوط به برابری زن و مرد
گرچه زن و مرد در هویت انسانی و قابلیت کمال معنوی و مانند آن مشترکند اما درعینحال تفاوت هایی بین آنها ازنظر جسمی و جنسی و روانی و مانند آن وجود دارد که این تفاوت منشأ امتیاز یکی بر دیگری نیست بلکه این تفاوت ها برای برقراری نظام احسن بر اساس تسخیر عادلانه متقابل است که زن و مرد هرکدام مسؤولیت خودشان به انجام برسانند و با انجام آن مسؤولیت ها نسل انسانی سازمان یافته تداوم می یابد و کانون خانواده، کانون آرامش و امن میگردد و معروف یعنی آن چه که نزد عقل و وحی و شرع پسندیده است محور معاشرت قرار میگیرد نه آن که این تفاوت ها موجب تسخیر یک جانبه و ظالمانه یا جاهلانه از سوی مرد باشد.
یکی از آثار اعتقاد به تفاوت ها و پذیرش آنها ایجاد آرامش روانی برای زنان و هم چنین بالا بردن عزتنفس و میزان اعتمادبهنفس آنهاست. درواقع اگر زنان تفاوت ها را بهعنوان نقص و کاستی بنگرند و در پی ایجاد نوعی برابری با مردان بوده و نقشهای متعارض با طبیعت زنان برای خویش برگزینند تا شاید نگاه تحقیرآمیز مردان را خنثی کنند با نوعی بحران روحی، روانی مواجه میشوند. (روان شناسی زن، دکتر نوابی نژاد، ص 123 و کتاب زنان، مردان، روابط، جان گری، ص 44).
ویل دورانت در تقسیم طبیعی وظائف و مسؤولیت های مردان و زنان می نویسد:کار خاص زنان خدمت به بقای نوع است و کار ویژه مرد خدمت به زن و کودک، ممکن است کارهای دیگری هم داشته باشند ولی همه از روی حکمت و تدبیر، تابع این دو کار اساسی گشته است. این مقاصد اساسی و نیمه آگاهانه ای است که طبیعت معنای انسان و سعادت را در آن نهفته است)لذات فلسفه، ص 136).
عدالت مهم ترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تاکنون بوده است. عدالت عرصه های گوناگونی دارد امّا در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد بهعنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد. زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند هست و هرکدام در نظام آفرینش مقامی خاص و ویژه دارند و هدف هر دو رسیدن به کمال است بدون اینکه بر یکدیگر برتری داشته باشند. زن و مرد در انسانیت و بهره مندی از فضائل معنوی مساوی هستند و هیچ تفاوتی باهم ندارند امّا در دو بعد جسم و روح ـ در عین داشتن برخی اشتراک ها ـ باهم متفاوتند؛ البته خلقت هر دو به احسن وجه است و جای هیچ گونه تردیدی نیست که خداوند عادل حتی در آفرینش این دو موجود به عدالت رفتار نموده و هیچ کدام را بر دیگری برتری نداده است. زن و مرد مکمّل یکدیگرند و هرکدام وظایف و حقوقی خاص دارند. این تفاوت در حقوق به دلیل تفاوت در خلقت، وظایف و نقشهای آنهاست بدون اینکه تبعیضی در کار باشد(عظیمی، زهرا،1385).
2-14- رضایت زناشویی و جهت گيرى مذهبى
واژه «جهت گيرى مذهبى»، درواقع به روى آورد كلى شخص كه از مذهب اتخاذ كرده است اطلاق مى شود، به گونه اى كه در ارتباط با موجودى متعالى (قدسى)، مجموعه اى از اعتقادات، اعمال و تشريفات خاص مى باشد. جهت گيرى مذهبى را تقريباً مى توان معادل «ديندارى» يا «دينورزى» دانست (آذربایجانی 1380)، كه در سطح رفتارهاى ظاهرى شخص نمايان مى شود و بيانگر گرايش احتمالى فرد به يك بينش مذهبى (اسلامى) مى باشد.
اما مقصود از دين و ديندارى چيست؟ براى به دست آوردن يك مفهوم مشترك از دين، به تعريف اين واژه از ديدگاه دين پژوهان معاصر و برخى ازنظريه پردازان مشهور روان شناسى مى پردازيم:
آيت الله جوادى آملى (1381) دين را چنين تعريف نموده اند: «مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين و مقرراتى است كه براى اداره فرد و جامعه انسانى و پرورش انسانها از طريق وحى و عقل در اختيار آنان قرار دارد.»
ويليام جيمز (1929) دين و مذهب را چنين تعريف كرده است: «تأثرات و احساسات و رويدادهايى كه براى هر انسانى در عالم تنهايى و دور از همه بستگى ها براى او روى مى دهد. بهطورى كه انسان، از اين مجمومه مى يابد كه بين او و آن چيزى كه آن را امرخدايى مى نامند رابطه اى برقرار است.»
تايلور (1871) دين را به اعتقاد به موجودهاى معنوى، تعريف كرده است. دوركيم (1984) در توصيف دين گفته است: دين نظام وحدت يافته اى از باورها و اعمال در برابر اشياء مقدس است (توسلی 1380).
از تعاريف مزبور چنين برمى آيد كه دين نوعى اعتقاد به وجودهاى معنوى يا مقدس است كه منشأ يك سرى رفتارها و نگرش هاى خاص در زندگى انسان مى شود. پس انسان ديندار يا متديّن نمى تواند باوجود يك چنين اعتقادى عارى از هرگونه رفتار حاكى از باورهاى درونى خود باشد. جهت گيرى كلى به مذهب اسلام، در هر دو زيرگروه زنان و مردان، از يك سو با ويژگى خُلقى فرامن قوى و مهار خود مرتبط بوده و از سوى ديگر، با ويژگى گروه جويى و اجتناب از تنهايى داراى رابطه است. در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى مزبور، جهت گيرى كلى به مذهب اسلام بهطور اختصاصى با آرميدگى، شكيبايى، تنش پايين و نيز تمايلات سنتى، وفادارى به باورهاى كنونى و گذشته مرتبط مى باشد، اما در گروه زنان، جهت گيرى كلى به مذهب اسلام، بهطور اختصاصى با جسارت اجتماعى، هيجان پذيرى و نيز همنوايى، ملاحظه و انعطاف پذيرى مرتبط است (کیومرثی، 1385).
اما جهت گيرى مذهبى در بُعد عقايد و مناسك، بهطور كلى علاوه بر ارتباط با فرامن قوى و گروه جويى، كه ذكر شد، با ويژگى سنتى به معنى كاهش رغبت نسبت به نوآورى و ترك باورهاى كنونى و گذشته، مرتبط است. اين در حالى است كه در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى ذكرشده، جهت گيرى مذهبى در عقايد و مناسك بهطور اختصاصى با آرامش، شكيبايى و تنش پايين مرتبط است؛ اما در گروه زنان بهطور اختصاصى، جهت گيرى مذهبى در عقايد و مناسك با گرمى در روابط اجتماعى، صميمى بودن با ديگران مرتبط مى باشد.
جهت گيرى مذهبى در بُعد اخلاق، بهطور كلى علاوه بر ارتباط با عوامل محورى فرامن قوى و گروه جويى، با عوامل آرميدگى، تنش پايين و در عين حال، جسارت اجتماعى و هيجان پذيرى مرتبط مى باشد. به نظر مى آيد مورد اخير لازمه عمل به دستورات اخلاقى در جامعه است.
در گروه مردان علاوه بر عوامل عمومى مذكور، جهت گيرى مذهبى در اخلاق، بهطور اختصاصى از سويى، با ويژگى خلقى فرامن قوى، مهار خود و وفادارى به سنت ارتباط داشته و از سوى ديگر، با نيرومندى «من» رابطه دارد، كه طبق تعريف فرويد فرد را در خدمت اهداف سازشى قرار مى دهد و از اين رو، داراى ويژگى سازش يافتگى مى باشد.
در گروه زنان علاوه بر عوامل عمومى ذكرشده، جهت گيرى مذهبى اخلاقى بهطور اختصاصى با ويژگى هاى خلقى زير رابطه دارد:
از سويى، با توانايى هوشى بالا و همنوايى، ملاحظه ديگران و از سوى ديگر، با ويژگى اى مرتبط است كه كتل آن را «خود احساسى» مى نامد. تفسير روان شناختى اين ويژگى به معنى ارزيابى رفتار و نهايتاً هدايت خود بر اساس مفهوم فرهنگى رفتار صحيح است. وجود اين رگه در فرد باعث مى شود كه شخص رفتارهاى خود را بهطور مداوم با آرمآنها مطابقت داده و براى وجهه اجتماعى خود اهميّت قايل شود و در يك جمله بهطور وسواس آميزى كمال طلب باشد.
به اعتقاد قلی زاده، (1385)یکی از اساسیترین عواملی که به هنگام انتخاب همسر بر تصمیم افراد در جامعه به ویژه در جوامع حافظ ارزش های مذهبی اثر میگذارد همگونی اعتقادات مذهبی است. مذهب، جلوه معنوی – الهی است که در اندیشه، باور، اعتقاد و شیوه زندگی افراد تأثیر همه جانبه دارد.
علی رغم دگرگونی های جدید که گاه مسیر حرکت آنها به سوی ماده گرایی افراطی جدایی پدیده های اجتماعی از حیات دینی و استقرار گونه ای از خرد گرایی و تضعیف حس مذهبی در جوانان است. در جامعه ما تأثیر اعتقاد مذهبی بر رفتار و کردار زندگی زناشویی جوانان شایان توجه است.
زناشویی میان زن و مردی که وابسته به مذاهب گوناگون هستند و یا در صورت تعلق به یک مذهب از درجه ایمان و اعتقادات مذهبی مختلف برخوردارند چندان استوار و محکم نیست، لوگان معتقد است که ناباوری دینی یکی از طرفین ازدواج دشواری های فراوانی برای آنها فراهم میکند و باعث بگو مگوهای دائمی می وشد. جالب این جاست که این ناهمگونی در اعتقادات مذهبی یا پیشرفت زندگی زناشویی افزایش یافته و تبدیل به عاملی مخرب در عشق و علاقه و سعادت زوجین میگردد.
هانت سازگاری زناشویی 64 زوج را موردبررسی قرار داد و نشان داد که مذهب بهطور مثبت با سازگاری زناشویی خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.
تأثیر شگرف مذهبی بر گزینش همسر مخصوصاً از آن جهت اهمیت پیدا میکند که اعتقاد مذهبی فقط منحصر به تنظیم روابط انسان با خدا نیست بلکه باورهای مذهبی منشاء بنیادین تلقیات جمعی، شخصیت اساسی و نوع جهان بینی افراد است که این عوامل به نوبه خود میتوانند بر تکوین تداوم روابط اجتماعی همه افراد خصوصاً زن و شوهر بسیار اثر گذار باشند . درنتیجه استدلال این است که آنهایی که باهم دعا میکنند باهم زندگی میکنند زیرا بنا بر گزارش های تحقیقاتی در صورت ناهمسوگرایی مذهبی حفظ اعتماد و اطمینان زن و شوهر نسبت به هم غیر محتمل به نظر میرسد
2-15-ساختار قدرت و سازگاری زناشویی:
مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از یک طرف و تعادل قدرت و ساختار نقش در رابطه از طرف دیگر موضوعات اصلی و محورهای زوجهای آشفته محسوب میشوند. (خسرو جاوید و رفیعی نیا، 1383)
در یک مطالعه از 116 درمانگر خواسته شد مشکل ترین حوزه های مشکلات زوجین را درجه بندی کنند. در این مطالعه به ترتیب ارتباطات، انتظارات غیرواقعی، ساختار قدرت، مشکلات فردی شدید، تعارض و فقدان عشق و نشان ندادن علاقه مهمترین جنبههای مشکلات زناشویی بودند (رایس، 1999؛ به نقل از سودانی،1385).
2-2- بخش دوم: مباني تجربی
پیشینه و سوابق مربوط رضایت زناشویی:
از آنجا که تاکنون در کشور تحقیقی در مورد رابطه ی بین ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی وخودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی صورت نگرفته است یافته های پژوهشی مرتبط با متغیرهای پژوهش ذکر می گردد.
الف- تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
1-مهری مهانیان خامنه و همکاران (1385)، در پژوهشی با عنوان" بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در دبیران زن" که بر روی 240 نفر از دبیران زن متاهل شهر تهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که همبستگی معنا داری بین" هوش هیجانی " و "رضایت زناشویی" وجود دارد. همچنین بین مولفه های هوش هیجانی به ترتیب، "خود آگاهی هیجانی"، "مهارتهای اجتماعی"، " خود مهار گری" و "همدلی" تاثیر معنا داری بر رضایت زناشویی دارند ونیز هوش هیجانی و رضایت زناشویی تاثیر معنی داری بر" موفقیت شغلی " دارند.
2-فاطمه دغاغله و همکاران (1390)، در پژوهشی با عنوان "رابطه ی بخشودگی، عشق، صمیمت با رضایت زناشویی" که بر روی 186 نفر از کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی شهر اهواز انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین بخشودگی و رضایت زناشویی، بین صمیمیت و رضایت زناشویی و همچنین بین عشق و رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد وثابت شد بخشودگی بهترین پیش بینی کننده ی میزان رضایت زناشویی زوجین می باشد.
3- موسوي (1374)در تحقيقي تحت عنوان «بررسي و مقايسه عوامل مؤثر بر رضامندي زناشويي در سه گروه پزشكان، كارمندان، كارگران شهر تهران» نشان داد كه عوامل اقتصادي، اعتقادات مذهبي، آداب و سنن اجتماعي، ارضاي عاطفي، ارضاي جنسي و تفاهم فكري زوجين بر رضامندي زناشويي نقش مؤثري دارند.
4- در تحقيقي كه توسط مرادي (1379) با عنوان «بررسي ميزان رضايت زناشويي زوجهايي كه با خانواده اصلي زندگي ميكنند و زوجهايي كه مستقل هستند» نشان داده شد كه زن و شوهرهايي كه با خانواده اصلي (اعم از خانواده خود يا همسرشان) زندگي ميكنند در روابط زناشويي خود از رضايت كمتري نسبت به گروه زن و شوهرهايي كه مستقلند برخوردار هستند.
5- مرادي (1379)در پژوهش خود به بررسي «آموزش مهارتهاي ارتباطي به بانوان و بررسي سودمندي آن برافزايش خشنودي زناشـويي آنــها» پرداخــت نتـايج بهدستآمده نشان داد، دوره آموزشي مهارتهاي ارتباطي اثري روي خشنودي زناشويي زنان ندارد عليمحمدي 1379 در پژوهشي به بررسي«رابطه بين نقش جنسيتي و سازگاري زناشويي دانشجويان متأهل تهراني» پرداخت، نتايج نشان داد كه بين نقش جنسيتي مردانگي در مردان و سازگاري زناشويي زوجين رابطه منفي وجود دارد و همچنين بين مدت ازدواج و سازگاري زناشويي زوجين، بين سازگاري زناشويي مردان و سازگاري زناشويي زنان، بين نگرش زنان به كار خانگي و سازگاري زناشويي زنان و مردان و بين توافق در كارهاي خانگي و سازگاري زناشويي زنان ارتباط معنادار وجود دارد. ولي رابطه معناداري بين نقش جنسيتي زنانگي در زنان و سازگاري زناشويي زوجين و بين توافق بر كارهاي خانگي و سازگاري زناشويي مردان ديده نشد.
6- تختي (1380) در پژوهشي تحت عنوان «بررسي و مقايسه باورهاي غيرمنطقي و رضايت زناشويي زوجين شاغل با سطح تحصيلي ديپلم و زير ديپلم، ليسانس و بالاتر انجام داد، آشكار كرد بين رضايت زناشويي زنان و مردان تفاوت معنيدار وجود نداشت و بين رضايتمندي زناشويي زوجين و سطح تحصيلات آنان رابطه معنيدار وجود ندارد، ولي ارتباط بين رضامندي زناشويي و باورهاي منطقي معنيدار ميباشد.
ب- تحقیقات انجام شده در خارج ازکشور:
1-تحقیقات انجام گرفته توسط دسی، رایان و بارد (2000) نشان داد که ارضا نیاز هم با عملکرد شغلی و هم سازگاری روانشناختی در محیط کار رابطه دارد. علاوه بر این، انگیزش خودمختارانه به عنوان یک میانجی بین ارضا نیاز و بهزیستی عمل میکند به دیگر سخن، ارضا نیاز موجب انگیزش خودمختارانه و انگیزش خودمختارانه باعث بهزیستی فرد میشود (میلیواسکایا و کاستنر، 2010).
2-شلدون، رایان و ریس (1996) اختلافات روزانه را در تجارب خودمختاری و شایستگی بررسی کردند. آنها دریافتند که در سطح تفاوتهای فردی، اندازههای خودمختاری و شایستگی دریافت شده به طور معناداری با شاخصهای بهزیستی، از قبیل خلق مثبت و سرزندگی، بیش از دو هفته ارتباط دارند. تحلیلها نشان دادند که نوسانات روزانه در ارضا نیازهای خودمختاری و شایستگی، نوسانات، در بهزیستی روزانه را پیشبینی میکندو آن روزهایی بود که خودمختاری و شایستگی تجربه شدند. مشارکتکنندگان گزارش دادند که یک «روز خوب» دارند.
3-. گیلت (2009) در پژوهش خود با عنوان تاثیر حمایت مربیان از خودمختاری در انگیزش و عملکرد ورزشکاران: آزمون مدل سلسله مراتبی انگیزش درونی و بیرونی به این نتیجه رسیدند که که حمایت از خود مختاری مربیان موجب تسهیل انگیزش خودمختارانه و عملکرد ورزشی در ورزشکاران میشود.
4-پژوهشهای نظریه خودتعیینگری نشان دادهاند که حمایت از خودمختاری توسط شریک ارتباطی، انگیزش خودمختار، کیفیت عملکرد و سلامت روانشناختی را فراهم میکند (بارد، دسی و رایان، 2004). حمایت از خودمختاری توسط شریک ارتباطی به صورت تقدیر از نگاه دیگران، تشویق کردن خودآغازگری، فراهم کردن انتخاب و پاسخده بودن به دیگری تعریف شده بود
5-خودشناسی انسجامی با برونگرایی، پذیرش، وجدانگرایی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه بیشتر در مدل پنج عاملی شخصیت (طهماسب، قربانی و پورحسین، 2008)، پایداری در برابر نشانههای جسمی بیماری (قربانی، واتسون، کانیگام، 2010)، حرمتخود، همدلی و ابعاد مثبت خودشیفتگی (قربانی، واتسون، حمزوی، ویتینگتون، 2010)، در ارتباط بوده است.
6-در گزارشی که توسط یک آژانس مشاوره خانواده در سال 1970 تهیه شده است 87 درصد زوج های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آنها مشکل ارتباطی است. (جکوبسون، والدرون و مور، 1980).
7-همچنین نتایج پژوهشی که توسط محققین دانشگاه اوهایو انجام شده نشان می دهد که 84 درصد از پرونده های طلاق مربوط به عدم تفاهم و تفهیم بوده است. به طوری که اغلب زوجین اظهار کرده اند که «همسرم به حرفهای من توجهی ندارد و یا من هر چه می گویم او فقط حرف خود را می زند و یا او همیشه از کاه کوه می سازد (فرهنگی، 1379).
8-لویس و اسپانیر (1979) گزارش کرده اند که احترام مثبت، ارتباطات اثربخش، نبودن تعارض نقش و رضایتمندی به کیفیت زناشویی بالاتر می انجامند
9-تحقيقي كه توسط رينولدز – والاس (1995) در اين زمينه بر روي 135 زوج مسن شركت كرده در اين آزمون صورت گرفت نشان داد كه عدالت، مساوات و قوه درك پاداش بطور معنيداري بر رضامندي زناشويي مؤثر ميباشد و قوه درك پاداش بيشترين تأثير را در اين سه متغير وابسته نشان داد. بطور كلي افراد مسن ازدواج كرده (متأهلان مسنتر) از زناشويي خود راضي بودند.
10-اون و اورتنر (1983)، با بررسی 331 زوج به این نتیجه دست یافتند که افراد ناراضی از زندگی زناشویی کسانی اند که شوهران سنتی و زنان غیر سنتی دارند. زنان شاغل به علت استقلال روانی و اقتصادی حق خود می دانند که در تصمیم گیری های خانواده شرکت جویند ولی سنتی بودن شوهران مانعی برای تحقق این خواسته محسوب شده است.
11- فرام (1955)، اعلام می دارد زنان که به علت گرفتاری شغلی نمی توانند زمان زیادی را با کودکان خود بگذرانند اما در اوقات کوتاهی که با فرزندان خویش سپری می کنند از نظر عاطفی و ابراز محبت رفتاری مناسب دارند. کودکان شان به اندازه کافی احساس امنیت و محبت می کنند و دچار کمبود نمیشوند.
12- لو- ويسل 1998 نشان داد، توانايي بالاي همسر در مقابله با حوادث استرسزاي زندگي بر كيفيف روابط زناشويي زنان مؤثر است. زنان نياز دارند كه همسرشان آنها را از خطرات خارجي محافظت كند، در حاليكه كيفيت روابط زناشويي بالا براي مردان وابسته به آن است كه بتواند از همسرشان در برابر خطرات خارجي حمايت كنند.
13-در يك پژوهش روبرتز 2000 نشان داد، پرهيز زنان از صميميت پيشبيني كننده آشفتگي روابط زناشويي در مردان و رفتارهاي خصمانه شوهران مهمترين عامل در كيفيت زندگي زناشويي زنان ميباشد . همچنين اگر چارچوب روابط زناشويي به گونهاي باشد كه پاسخگويي خصمانه شوهر بالا باشد، اجتناب شوهر از تعارض ميتواند تأثير محافظت كنندهاي براي زن داشته باشد .
14-همستروم به نقل از ميرخشتي 1375 در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيد كه بالاتر بودن ميزان رضايت زناشويي مردان نسبت به زنان ميتواند به اين علت باشد كه ازدواج براي مردان در اغلب موارد مواضع مسلطي را در خانه ايجاد ميكند . آنها به عنوان يك كفيل عمل ميكنند اين اين ساختار قدرت احتمالا مسئول برخي نارضايتيها در زنان است . نارضايتي كه در نتيجه حكمراني و خشونت مردان و مشكلات مالي كه مردان مسئول آن هستند، ايجاد ميشود.
15- فاين به نقل از همان منبع ميگويد : از آنجائيكه زنان تعهد و حساسيت بيشتري نسبت به رابطهشان در زندگي مشترك دارند، تلاش بيشتري براي حفظ و نگهداري رابطه ميكنند و اين ميتواند يكي از علل احتمالي بالا بودن ميزان رضايت زناشويي مردان باشد.
نتیجه گیری:
اهمیت ارضا نیازهای بنیادین رواشناختی و خود شناسی انسجامی بر رضایت مندی زناشویی و تاثیرات سازنده آن و از طرفی اثرات مخربِ نبود آن، برسلامت زوجین، خانواده و بهتبع آن اجتماع مورد توجه قرار گرفت. آمار طلاق که معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی است (هانورد،1384)نشانگر این است که رضایت زناشویی بهآسانی قابلدسترسی نیست (رزن گرادن وهمکاران،2004). نرخ روزافزون رشد طلاق در ایران مدتی است موجبات دلمشغولی جامعه شناسان و روانشناسان را فراهم کرده است. در ایران طبق آمار ازدواج و طلاق سازمان ثبتاحوال کشور، درسال 1392 آمار کل ازدواج774513 نفر و آمار طلاق155369 نفر بوده است که به ازای هر 5 ازدواج یک مورد طلاق ثبتشده است. درحالیکه درسال 1380 این آمار تقریباً کمتر از یک نفر در 10 ازدواج بوده است. (سایت اینترنتی سازمان ثبتاحوال کشور،1393).
بهاستثنای همه ازدواجهایی که به طلاق ختم میشوند، بسیاری از ازدواجهای ناموفق نیز وجود دارد که همسران به دلایل گوناگون طلاق نمیگیرند (گریف و ماهرب،2001) و جو متشنج خانوادهشان و عوارض بودن در چنین فضایی را تحمل میکنند. هزینه بالایی که خانوادهها در پی بروز ناسازگاریها میپردازند، محققین این حیطه را به رویکردهای پیشگیرانه علاقهمند ساخته است. بیشترین عوامل تشکیل دهنده طلاق و مشکلات عاطفی زوجین که شامل، عدم استقلال زندگی زوجین از والدین، عدم صمیمیت، بی توجهی به نیازهای زوج دیگر، نبود ارتباط مناسب، برخوردار نبودن طرفین از آزادی فعالیتها و برنامه های مور نظرشخصی و خانوادگی پدری و ... می باشد که این عوامل میتوانند با ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی آزادی، ارتباط و شایستگی کاهش و رفع گردند و از سویی، به دلیل آنکه خودشناسی انسجامی، پیشبینی کننده ارضا نیازهای بنیادین روانشناختیِ ارتباط، شایستگی، آزادی (قربانی، 2005؛ به نقل از محمدی، 1386) است از طریق فرآیندهای خود نظم دهی باعث ایجاد انگیزش ذاتی در افراد میشود که عملکرد بهتر و به زیستی روانشناختی را به دلیل ایجاد لذت و احساس چالش در افراد به دنبال دارد (دسی و رایان، 2000)، بنابراین خودشناسی انسجامی هریک از زوجین ضمن ایجاد لذت و شادمانی به دلیل ارضا نیازهای روانی، زمینه را برای عملکرد بهتر هرکدام از آنان در زندگی مشترکشان فراهم میکند. با توجه نمودن واهتمام کارشناسان و خانوادهها به موضوع ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی و کسب خودشماسی انسجامی، یقیناً تأثیرات عمیقی در روابط و رضایتمندی زوجین و کاهش طلاق در ایران مشاهده خواهد شد.
منابع فارسی:
اعتمادی، ع.(1384). بررسی و مقایسه اثربخشی رویکرد روانی-آموزشی مبتنی بر شناختی-رفتاری و ارتباط درمانی، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره، دانشگاه تربیتمعلم.
امیدنیا. (1376). بررسی اثر مشاوره گروهی مبتنی بر مدل عقلانی-عاطفی-رفتاری الیس در کاهش میزان فشارهای روانی شغلی کادر پرستاری یک بیمارستان عمومی، پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه تربیتمعلم تهران.
الیس، زندگی عاقلانه، ترجمه صالحی ج، فدردی و امین یزدی، 1375، تهران : انتشارات میثاق.
الیس، آ.وهارپر 1913م، ر، راهنمای ازدواج موفق، ترجمه شفیعی ا، چاپ سوم انتشارات رسا1390.
الیس، آ، زوج درمانی، سیجل و همکاران . ترجمه های جوادصالحی فدردی - امین یزدی امیر، انتشارات میثاق1375.
بارکر، فیلیپ؛ (1375). خانواده درمانی پایه . مترجمان محسن دهقانی و زهره دهقانی، چاپ اول. تهران : انتشارات رشد.
بک، ا. عشق هرگز کافی نیست، ترجمه، م. قراچه داغی. (1385) تهران انتشارات هم اگاه، چاپ ششم.
برنشاین، ف.، برنشاین، م.، 1989، ترجمه سهرابی، ح.(1382). شناخت و درمان اختلافهای زناشویی، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
برنشتاین، ف؛ و برنشتاین، م. زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری ارتباطی ترجمه پور عابدی، ح.و.منشئی، غ.(1380). چاپ اول، انتشارات رشد.
حمیدی، پ.(1390)، مقایسه اثربخشی مشاوره زوجین به شیوه عقلانی-عاطفی و واقعیت درمانی در کاهش تعارضات زناشویی، پایاننامه کارشناسی ارشد-قوچان.
دهقان، ف.(1380). مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره و زناشویی (غیر متقاضی طلاق)، پایاننامه کارشناسی ارشد گروه علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تربیتمعلم تهران.
ذوالفقار، محبوبه (1380)-پايان نامه كارشناسي ارشد در رشته مشاوره وراهنمايي، بررسي رابطه بين ساختار قدرت در خانواده با رضايت مندي زناشويي زنان كارمند وخانهدار –دانشگاه الزهراء، دانشكده تربيتي وروانشناسي –تهران
رفیعی بندری، ف.و نورانی پور، ر.(1384). تأثیر آموزش های شناختی-رفتاری بر رضایت زناشویی زوجهای مستقر در خوابگاه متاهلین دانشگاه تهران، تازه ها و پژوه های مشاوره.
رضایی. م، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه واقعیت درمانی بر افزایش سازگاری زناشویی زنان متال فرهنگی بجنورد، پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه آزاد قوچان.
سلیمانیان، ع.(1373). بررسی تأثیر افکار غیر منطقی بر رضایتمندی زناشویی دانشجویان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیتمعلم
سعیدیان، ف.(1382). بررسی رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با تعارضات زناشویی، پایاننامه کارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره، دانشگاه تربیتمعلم.
سودانی، م.(1385). مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه الیس و درمان راه حل محوری بصورت انفرادی و توام در کاهش تعارضات زناشویی، پایاننامه دکتری، راهنمایی و مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی.
شاملو، سعيد (1378)بهداشت رواني – انتشارات رشد-تهران
شاهمرادی، م . (1384). بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری به شویه گروهی بر کاهش سطح ناسازگاری زنان متال، پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی.
شرفی، ع.، (1382)، رابطه بین الگوهای ارتباطی زناشویی و سلامت معلمان، پایاننامه کارشناسی ارشد، مشاوره، تهران: دانشگاه تربیتمعلم .
شرفی، محمدرضا؛ (1374). خانواده متعادل (آناتومی خانواده). تهران : انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
شیلینگ، ل.نظریه های مشاوره، ترجمه ارین، خ.(1382). انتشارات: موسسه اطلاعات، چاپ چهارم.
طهماسب، علیرضا. قربانی، نیما. پورحسین، رضا. (1385). خودشناسی انفکاکی و انسجامی: رابطه وجوه خودشناسی با پنج عامل بزرگ شخصیت. مجله روانشناسی و علوم تربیتی، 36، 1 و 2، 57-76.
فرحبخش، ک.(1383). بررسی و مقایسه اثربخشی رویکرد منطقی-عاطفی و واقعیت درمانی و ترکیبی از این دو در کاهش تعارضات زناشویی، پایاننامه دکترای مشاوره، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.
فرحبخش، ک.،1383، بررسی میزان اثربخشی زوج درمانی به شیوه شناختی آلیس و واقعیت درمانی گلاسر و اختلاطی از آن دو در کاهش تعارضات زناشویی، تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد پنج، شماره هجده.
قاسمی پور، یدالله. (1385). رابطه بهوشمندی و نیازهای بنیادین روانشناختی در بیماران قلبی-عروقی. پایان-نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه تهران.
قربانی، نیما. واتسن، پی جی. (1384). فرآیندهای خودشناسی و نظامهای پردازش خبر عقلانی و تجربهای در ایران و آمریکا. فصلنامه روانشناسان ایرانی، 2، 5، 3-12.
کرو، م.وریدلی، ج، زوج درمانی کاربردی، ترجمه موسوی ا،1384، نشر مهر کاویان1388 چاپ دوم
کرو، م.، و ریدلی، زوج درمانی کاربردی، ترجمه ا، موسوی،1384، نشر مهرکاویان، چاپ اول
گلدنبرگ، ا و گلدنبرگ، ه.(1382). خانواده درمانی. ترجمه حمید رضا حسین شاهی براوتی تهران : انتشارات نشر روان.
گنجی، حمزه؛ (1375). روان شناسی تفاوت های فردی. چاپ ششم. تهران : انتشارات بعثت.
گود، نانسی؛ (1384). زندگی با همسر کج مدار : راهنمای سازگاری زناشویی برای زنان. مترجم فروزنده داور پناه. تهران : انتشارات جوانه رشد.
محمدی، راحله. (1386). بررسی نقش تعدیلکنندگی رویدادهایاسترسزای زندگی، حمایت اجتماعی، خودشناسی و اختلال شخصیت در رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه تهران.
میلر، ش.و دیگران، آموزش ارتباط تکنیکهای زناشویی، ترجمه، ف، بهاری. (حرف زدن و گوش دادن،)، (1385). تهران: انتشارات رشد، چاپ دوم.
نظری، علی محمد؛ (1386). مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی. تهران: انتشارات علم.
هاید، ژانت؛ (1380). روان شناسی زنان. مترجم بهزاد رحمتی. تهران : انتشارات نوربخش.
یزدان دوست، ر.(1376). بررسی اثربخشی زوج درمانی منطقی و هیجانی بر افسردگی و روابط بین فردی متعادل شما از تعارض زناشویی، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، انیستیتو روانپزشکی ایران.
منابع انگلیسی
Arch, J. J., & Craske, M. G. (2010). Laboratory stressors in clinically anxious and non –anxious individual: The moderating role of mindfullness. Behavior research and therapy, 48, 495-505.
Arshadi, N. (2010). Basic need satisfaction, work motivation, and job performance in an industrial company in Iran. Social and Behavioral Sciences, 5, 1267-1272.
Corey,g,)1996(,theore and practice of counseling and psychotherapy,new York,brooks/cole publishing company.
Carr.A(2000).Family Therapy:Concept,Process And Practice.New York:Wiley.
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (1985). The general causality orientations scale: Self-determination in personality. Journal of Research in Personality, 19, 109-134.
Deci, E. L., Eghrari, H., Patrick, B. C., & Leone, D. R. (1994). Facilitating internalization: The self-determination theory perspective. Journal of Personality, 62, 119-142.
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2000). The 'what' and 'why' of goal pursuits: Human needs and the self-determination of behavior. Psychological Inquiry, 11, 227-268.
Deci, E.L., & Ryan, R.M. (2008). Facilitating optimal motivation and psychological well-being across life’s domains. Canadian Psychology, 49, 14-23.
dryden,w. (1992).a dialogue with albert ellis:against dogma, Milton Keynes: open universtty press.
dryden,w. (1998).ellis.a:efficient and passionate life,journal of counseling and development.
denberg,d. (1999).couple therapy:an information guide. Toronto: centre for addiction and mental health.
ellis,A. (1962). Reason and emotion in psychotherapy, new York: lyle staturt.www.google. com.
ellis, a. (1972). rational-emotive therapy. In r. jurjevich (ed), direct psychotherapy: 28 american originals(vol 1). Coral gables, fl: university of Miami press.
eliss, a. (1976).the biological basis of human lrrationality. Journal of individual psychology,32,145-168,reptinted: new York: institute for rational-emotive therapy.
Eliss,A,)1984(,The Use of Hypnosis With Rational E motive Therapy.
Ellis,A,)1984(,Rational Emotive Therapy and Cognitive Behavior Therapy,New York: Springer
Eliss,A.)1989(,Using Rational-Emotive Therapy(ret)as crisis intervention:a single session with a suicidal client,individual psychologh,45(1&2),75-81.
ellis.a. (1989).rational –emotive couples therapy. New York: pargman press.
ellis, a. (1997). The evolution of albert ellis and rational emotive behavior therapy, in j.kzeig(ed)the evolution of psychotherapy:the thired conference.new York:brunner / mazel.
ellis,a&Dryden, w. (1997).tational emotive behavior therapy: it works for me,it con work for you, Amherst, ny: Prometheus book.
ellis,a & harper. (1997).postmodern ethics for active-directive counseling and psychotherapy. Journal of mental health counseling.18,21-225.
ellis,a & others. (1997). postmodern ethics for active-directive counseling and psychotherapy. Journal of mental health counseling.18,211-225.
ellis,a. (1999).similarities and differences between rational-emotive behaveor therapy and cognitive therapy, journal of cognitive therapy.13,225-240.
gattman,g.m & levensons,r.w. (2000).the trining of divorce.prediting when couple will divorce over a year period. Journal of marriage and the family.62,737-745.
gottman,j.m. (1999). Predicting the longitudinal course of marriage.journal of marital and family therapy.17,3-7.
Ghorbani, N., & Watson, P. J. (2004). Two facets of self-knowledge, the five-factor model, and promotions among Iranian managers. Social Behavior and Personality, 32, 769-776.
Ghorbani, N., & Watson, P. J. (2005). Hardiness scales in Iranian managers: Evidence of incremental validity in relationship with the Five Factor Model and with organizational and psychological adjustment. Psychological Reports 96, 775-781.
Ghorbani, N., Cunningham, C. J. L., & Watson, P. J. (2010). Comparative analysis of integrative self-knowledge, mindfulness, and private self-consciousness in predicting responses to stress in Iran. International Journal of Psychology, 45, 147-154.
Ghorbani, N., Watson, P. J., & Hargis, M. B. (2008). Integrative self-knowledge scale: correlations and incremental validity of a cross-cultural measure developed in Iran and the United States. Journal of Psychology, 142, 395-412.
Ghorbani, N., Watson, P. J., Hamzavy, F., & Weathington, B. L. (2010). Self-Knowledge and Narcissism in Iranians: Relationships with Empathy and Self-Esteem. Current Psychology, 29, 135-143.
Gilbert, P., & Procter, S. (2006).compassinate mind training for people with high shame and self-criticism: over view and pilot study of a group therapy approach.clinical psychology & psychotherapy, 13, 353-379.
Gillet, N., & Guardia, G. J., Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2000). Within-person variation in security of attachment: A self -theory perspective on attachment, Need Fulfillment and well- being. Journal of personality and social psychology, 79, 367-384.
Guardia, G. J. Deci, E. L., & Ryan, R.M. (2000). Withinperson variation in security of attachment: A self theory perspective on attachment, Need Fulfillment and wellbeing. Journal of personality and social psychology, 79, 367-384.
Johnson, M. Rowatt, W., & Petrini, L. (2011). A new trait on the market: Honesty–Humility as a unique predictor of job performance ratings. Personality and Individual Differences, 50, 857-862.
Kasser, V., & Ryan, R.M. (1999). The relation of psychological needs for autonomy and relatedness to vitality, well-being, and mortality in a nursing home. Journal of Applied Social Psychology, 29, 935-454.
Leary, M.R., Tate, E.B., Adams, C.E., Allen, A.B., & Hancock, J. (2007). Self-compassion and reactions to unpleasant self-relevant event: The implication of treating oneself Kindly. Journal of personality and social psychology, 92, 887-904.
Milyavskaya, M., & Koestner, R. (2011). Psychological needs, motivation, and well-being: A test of self-determination theory across multiple domains. Personality and Individual Differences, 50, 387-391.
Ryan, R. M. & Deci, E. L. (2000). Self-Determination Theory and the facilitation of intrinsic motivation, social development, and well-being.American Psychologist, 55, 68-78.
Sheldon, K. M., Ryan, R. M., & Reis, H. T. (1996). What makes for a good day? Competence and autonomy in the day and in the person. Personality and Social Psychology Bulletin, 22, 1270-1279.
-Sheldon, K. M., Ryan, R. M., & Reis, H. T. (1996). What makes for a good day? Competence and autonomy in the day and in the person. Personality and Social Psychology Bulletin, 22, 1270-1279.32-hanson,k & lund bland,r,w. (2000).couple therapy effectivenss of treatment and long term follow up. Journal of family therapy.28,136-152.
johnson, s.m. (2004). The practice of emotionally focused marital therpy: creating connrctions(2ed).new York: burner-burneer-rouledge.
markman,h.j, Floyd, f.j. Stanley,s.m & storassli, r.d. (1988).prevention of marital distress: a longitudinal investigation. Journal of consulting and clinical psychology.56,210-217.
shilling, e.baucom, d,burrnett,c.k.allen.e.s & regland, d. (2003).alterng the cours of marriage: the effect of prep communication skills acquisition on couples risk of becoming martially distressed. Journal of family psychology.17,1,41-53.