صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های هویت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های هویت (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

بسم الله الرحمن الرحیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار پایان نامه برای دریافت دانشنامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی((M.A)) عنوان: مقایسه سبکهای هویت وسیستمهای فعال سازی /بازداری رفتاری وسبکهای مقابله ای در معتادان وافراد بهنجار استاد راهنما دکتر ناصر صبحی استاد مشاور دکتر عباس روحانی نگارش سعید شفقتی زمستان 1393 تقدیر و تشکر : از راهنمايي هاي بي دريغ استاد بزرگوارم جناب دکتر صبحی از مشاوره هاي صبورانه جناب آقای دکتر محمدی در روند پژوهش.. تقدیم به پدرو مادرعزیزم : که حضورم از وجود اوست وبا تمامی وجود به او عشق می ورزم تقدیم به خانواده ام: که مشوق ویاری دهنده ام فهرست مطالب TOC \o "1-3" \h \z \u چکیده : PAGEREF _Toc10285828 \h 1 1-6 تعریف متغییر ها PAGEREF _Toc10285829 \h 1 1-6-1هویت: PAGEREF _Toc10285830 \h 2 1-6-2سبک های هویت: PAGEREF _Toc10285831 \h 2 1-6-3 سیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری: PAGEREF _Toc10285832 \h 5 1-6-4 سبک های مقابله ای: PAGEREF _Toc10285833 \h 6 1-6-5 راهبردهای مقابله با استرس PAGEREF _Toc10285834 \h 6 1-6-6سومصرف مواد PAGEREF _Toc10285835 \h 7 1-7 تعاریف عملیاتی: PAGEREF _Toc10285836 \h 7 1-7-1سبک های هویت: PAGEREF _Toc10285837 \h 7 1-7-2سیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری: PAGEREF _Toc10285838 \h 7 1-7-3سبک های مقابله ای PAGEREF _Toc10285839 \h 7 فصل دوم PAGEREF _Toc10285840 \h 8 ادبیات و پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc10285841 \h 8 2-10سبکهای هویت PAGEREF _Toc10285842 \h 8 2-10-1 نظریه های هویت PAGEREF _Toc10285843 \h 9 2-10-2 انواع سبک های هویت PAGEREF _Toc10285844 \h 11 2-10-3 تعهد : PAGEREF _Toc10285845 \h 14 2-10-4 شکل گیری هویت در نوجوانی PAGEREF _Toc10285846 \h 14 2-10-4-1 مدل های شکل گیری هویت PAGEREF _Toc10285847 \h 15 2-10-5 چهار وضعیت هویت من در دید گاه مارسیا PAGEREF _Toc10285848 \h 17 جدول 2-1 پایگاههای هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،2004) PAGEREF _Toc10285849 \h 18 2-10-6 تغییر هویت در نوجوانی PAGEREF _Toc10285850 \h 23 2-10-6-1 مکانیسم های تغییر هویت PAGEREF _Toc10285851 \h 24 2-10-7پیشینه پژوهش PAGEREF _Toc10285852 \h 25 2-10-7-1پیشینه داخلی پژوهش PAGEREF _Toc10285853 \h 25 2-10-7-2پیشینه خارجی پژوهش PAGEREF _Toc10285854 \h 30 2-10-8جمع بندی نتایج پیشینه های پژوهش PAGEREF _Toc10285855 \h 33 منابع: PAGEREF _Toc10285856 \h 34 منابع فارسی PAGEREF _Toc10285857 \h 34 منابع انگلیسی PAGEREF _Toc10285858 \h 39 چکیده : پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای هویت وسبکهای مقابله ای وسیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری در معتادان وافراد بهنجار انجام شد.روش مورد استفاده ،علی- مقایسه ای وابزار تحقیق، شامل پرسشنامه سبکهای هویت برزونسکی ،راهبردهای مقابله ای با استرس(CISS) اندلروپارکر،مقیاس BAS/BIS بود.نمونه آماری تحقیق ،شامل 75 نفراز معتادان بستر ی در مراکز اقامتی چهار گانه ترک اعتیاد شهر اردبیل(آزادی ،تولد دوباره سبلان ،همیاران سلامت پاک،آرمان سبز) و تعداد 75 نفرافرادبهنجار که به روش تصادفی،انتخاب شد که بوسیله ابزار های پژوهش سنجش شدندو برای حلیل اطلاعات از نرم افزار spss و برای تحلیل فرضیات از تحلیل واریانس چند متغیره مانوا استفاده شد نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار میباشد در نتیجه می توان چنین گفت که سبکهای ، هویت سردرگم و سبك مقابله اي هيجان مدار از جمله متغیرهای روانشناختی منفی هستند که می تواند تاثیر زیادی بر مصرف مواد داشته باشند، بنابراین نیازمند برنامه ریزی مناسب و جامع جهت تعدیل و اصلاح این متغیرها می باشد. کلید واژه:سبک های هویت ،سبکهای مقابله ای ،سیستم های فعال سازی/ باز داری رفتاری،سومصرف مواد 1-6 تعریف متغییر ها 1-6-1هویت: عبارت از افتراق وتمییزی است که فرد بین خود ودیگران می گذارد هویت یک سازه وساختار روانی واجتماعی است (اشرفی، 1376). اریکسون می گوید ؛هویتی را که نوجوان وجوان درصد است تا به طور روشن با آن مواجهه شود ،این است که او کیست ؟نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید چیست ؟آیا او کودک هست یا بزرگسال ؟آیا او باوجود نژاد ،مذهب یا زمینه هایی عملی که دارد اورا از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد ،احساس اعتماد به نفس دارد ؟(اشرفی ،1376). ورتینگتون اظهار می دارد که هویت در سه محور کار،روابط اجتماعی ،وایدلوژی شکل می گیرد که هویت دینی بخش عمداهای از هویت ایدئولوژیک را تشکیل می دهد (قربانی ،1377). 1-6-2سبک های هویت: سبک های هویت به آن دسته از فرایندهای اجتماعی- شناختی مبتنی است که طی آن افراد براساس شیوهی ترجیحی پردازش اطلاعات مربوط به خود، گفتگو دربارهی موضوعات مربوط به هویت و تصمیمات فردی، در وضعیت های متفاوت قرار می گیرند (برزونسکی،1990؛ به نقل از شکری، 1386). فرایندهای متفاوت فرض شده، حداقل در سه سطح (اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی) به کار میرود. برزونسکی(2003)مفهوم هویت را یک نظریه راجع به خویشتن می داند واظهار می کند افراد نظریه پردازانی هستند که در فرایند استدلال نظری مربوط به خود در گیرند .بر اساس این دیدگاه افراد به شیوههای متفاوتی به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند،یعنی افراد در چگونگی مواجهه و پردازش اطلاعات تصمیم ها وتعارضات مرتبط با هویت ،با هم تفاوت دارند. سبکهای هویتی از نظر برزونسکی ،موارد زیر را دربر می گیرند : 1-سبک اطلاعاتی : افراد دارای سبک اطلاعاتی بصورت فعال وآگاهانه به جستجوی اطلاعات وارزیابی آنها می پردازند وسپس اطلاعات مناسب را استفاده می کنند.افراد این سبک در برخورد با موضوعات مربوط هویت،سنجیده عمل کرده وتلاش ذهنی زیادی نیز نشان می دهند ؛هدفمندبه جستجو وارزیابی مبادرت ورزیده و نسبت به اطلاعات مربوط به خوداعتماد واطمینان لازم را نشان می دهند ؛نسبت به دیدگاههای خود موضعی شکاکانه اتخاذ کرده ومشتاقانه قضاوت خود را به تاخیر انداخته ودرمواجهه با باز خورد ناهمساز ،ابعاد خود ساخته وجود خود را مورد ارزیابی مجدد قرار می دهند ( برزونسکی ،1990)استفاده از سبک هویت اطلاعاتی با نیاز به شناخت ،پیچیدگی شناختی ،تعمق درباره خود ،مقابله مساله مدار ،بهزیستی ذهنی ،سازگاری ،وظیفه شناسی وتوافق رابطه مثبت نشان می دهد (برزونسکی وکاک ،2000؛برزونسکی وسالیوان ،19992؛دولینگر ،1995؛نورمی وهکاران ،1997). 2-سبک هنجاری : در سبک هنجاری ،فرد در مواجهه با مسایل به شیوه ای واکنشی وهماهنگ با انتظار های گروههای مرجع ودیگران عمل می کند وبصورت خودکار وبدون خود ارزیابی ،ارزش هاو باورها را درونی می کند .این سبک با ویژگی هایی مانند وظیفه شناسی مفرط ،کمک خواهی، ناشکیبای و میل شدید به ساختارمندی قضایا،خود پنداره پایدارو عدم تمایل به بررسی اطلا عات ناهمگام با ارزشها وباورها رابطه دارد . مطالعات نشان می دهند که افراد هنجاری ،وظیفه شناس وسازگار هستند ،احساس جهت گیری آشکار ازخود نشان می دهند واحساس مثبتی از بهزیستی دارند .اما این افراد در مواجهه با ابهام تحمل کمی از خود نشان داده،نیاز بالایی نسبت به ساختار دارندودر برابر اطلاعاتی که نظام ارزشها وباورهای فردی آنها را به چالش می کشد ،بسته عمل می کنند(برزونسکی وکاک،2000؛برزونسکی،سالیوان،1992،دولینگر ،1995،نورمی وهمکاران ،1997). 3-سبک سردرگم/ اجتنابی : افراد دارای سبک سردرگم اجتنابی ، اهمال کارند وتا حد ممکن سعی دارند موقیعت های تعارض بر انگیز و مستلزم تصمیم گیری را به تاخیر بیندازند ، در مواقعی که امکان چنین تاخیری وجود نداشته باشد ،در تصمیم گیری بیشتر به مقتضیات و پیامدهای محیطی تکیه می کنند ؛ در مواقع تصمیم گیری ،حس ترس واضطراب نیز دارند و در این موقعیت ها اغلب از راهبرد های نا مناسب مانند اجتناب ،بهانه آوردن ودلیل تراشی استفاده می کنند .رفتار انها موقعیتی بوده ، الگویی مشخص ندارد . این سبک هویت با هیجان مداری ، راهبرد های نامطلوب تصمیم گیری ، خود آگاهی محدود ، دیگر پیروی و به کار گیری راهبردهای اسنادی و شناختی ناکار آمد رابطه دارد. آنها همواره تلاش میکنند که از مواجهه با مسائل فردی ،تعارضات وتصمیمات اجتناب کنند .به نظر می رسد که سبک هویت سردرگم با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار ،انتظارات کنترل بیرونی ،راهبردهای تصمیم گیری غیر انطباقی ،تغییر پذیری مقطعی ،روان رنجورخویی،وواکنش های افسرده گون رابطه مثبت وبا آگاهی از خود ، مقاومت شناختی ،وظیفه شناسی وشاخص های بهزیستی رابطه منفی نشان می دهد (برزونسکی،1990؛برزونسکی ونیمیر،1994؛برزونسکی و فراری،1996،دولینگر،1995؛نورمی ،برزونسکی،تامی وکینی،1997). 4-تعهد:در ابعاد هویت مارسیا تعهد یک چارچوب ارجاعی ازارزشها وباورهاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (بریکمن،2003) تعهد درجاتی از سرمایه گذاری است که یک فرد در خصوص شغل یا اعتقادات خود آن را انجام (مارسیا ،1996).طبق نظر بریکمن تعهد به رفتارهای فرد،در شرایطی که او وسوسه می شود تا طور دیگری رفتار کند ،ثبات می بخشد .تعهد یک چارچوب ارجاعی جهتدار وهدفمند ایجاد می کند که رفتاروبازخوردهای فرد در درون این چارچوب بازبینی،ارزیابی وتنظیم می شود.جیمز مارسیا هویت را با بکار گیری دو مفهوم شرح داد :کاوش وتعهد. کاوش مربوط به بحران می شود آن تمایزهای شناختی ورفتاری را نشان می دهد .تعهد،به عبارتی دیگر ،یک فرایند تصمیم گیری است (مارسیا، 1966). 1-6-3 سیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری: 1-نخستین سیستم،به لحاظ ساختاری چندین مسیر دوپامینرژیک ومدارهای کورتیکواستریاتو وپالیدوتالامیک در مغز است (فولز ،1980)درقشر پره فورنتال ،آمیگدال وهسته های قاعده ای قرار دارد نورو آناتومی این سیستم کورتکس پیشانی ،بادامه،عقده های پایه می باشد وتوسط محرک های خوشایند مرتبط با پاداش یا حذف تنبیه فعال می شود .حساسیت این سیستم نمایانگر زود انگیختگی وتکانشگری فرد است .وبه نظر می رسد که برای تجاربی نظیر امید،وجد وشادی پاسخگو باشد . فرض بر این است که سیستم فعال ساز رفتاری دلیل بنیادی صفت زودانگیختگی است وبا انگیزش ،برونگردی و جستجوی احساس مرتبط است . 2-دومین سیستم بازداری رفتاری است که این سیستم حاصل فعالیت مسیرهای آوران، نوروآدرنرژیک و سروتونینرژیک است. نوروآناتومی سیستم تنبیه رفتاری در نظام جداری ساقه مغز قرار دارد. دو مولفه این سیستم، اجتناب منفعل (اجتناب از تنبیه از طریق عدم فعالیت) و خاموشی(متوقف شدن رفتارهایی که پاداشی در پی ندارد) می باشد(ویلسون، گری و بالت، 1990).این سیستم با احساس اضطراب ، نگرانی ونشخوار فکری مطابقت دارند ، همپوشی دارند . 3-سومین سیستم که با عنوان سیستم جنگ وگریز شناخته می شود .از لحاظ ساختاری بیشتر از طریق بادامه وساخت های هیپو تالاموسی تعدیل می گردد.حساسیت وفعلیت زیاد این سیستم با روان گسسته گراییارتباط دارد . دو مولفه رفتاری این سیستم عبارتنداز:جنگ (پرخاشگری تدافعی ) وگریز(فرارسریع از منبع تهدید).فعالیت زیاد سیستم را با روان گسسته گرایی پیوند دارد .گری ابعاد نظریه خود را باچرخش 30درجه ای از ابعاد نظریه آیزنک می دانست .وی سیستم فعال ساز رفتاری را نمایانگر زود انگیختگی فرد وسیستم بازداری رفتاری را با تجربه حالت اضطراب مرتبط می انگاشت ودر این بین حساسیت وفعالیت زیاد سیستم جنگ/گریز را با روان گسسته گرایی پیوند می زد . 1-6-4 سبک های مقابله ای: سبک های مقابله ای مجموعه ای از فعالیت ها و فرایندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت یا کاهش استرس است. لازاروس و فولکمن (1984) دو شیوه مقابله عمومی، مقابله متمرکز بر مشکل و مقابله متمرکز بر هیجان را برای مهار استرس مشخص نموده اند. مقابله متمرکز بر مشکل، مهارتی است که بر پرداختن به خود مسئله یا موقعیت تمرکز می کند مثل ارزیابی مجدد مثبت و مقابله هیجان مدار معطوف به ناراحتی هیجانی بوده و به عواطفی که با آن موقعیت مرتبط است می پردازد نه کنترل خود موقعیت مثل اجتناب از مشکل (پنلی، 2002). 1-6-5 راهبردهای مقابله با استرس این اصطلاح برای روشهای مبارزه با منبع اضطربا مورد استفاده قرار می گیرد (پور افکاری،1373)وبه روش مواجهه با دشواریها وکوشش برای غلبه برآنها اشاره دارد .کنار آمدن با استرس فرآیند توسعه روشهای کاهش استرس است وتکالیف مشکل را علیرغم وجود استرس به پایان رسانیدن . اندلر وپارکر(1990) سه نوع سبک مقابله ای را مطرح کردند که عبارتنداز :سبک مساله مدارکه فرد بر مساله متمرکز می گردد وسعی در حل آن دارد ،سبک هیجانی مدار ککه درآن بر کنترل هیجانات وواکنش های عاطفی تاکید می شود وسبک مقابله ای اجتنابی که در این سبک فرد سعی در تغییرات شناختی ودور شدن از موقعیت فشارآور دارد. 1-6-6سومصرف مواد استفاده معمولا سرخود از هر دارو یا ماده بصورتی که مغایر با الگوهای مورد تایید جامعه یا علم طب باشد به عبارت دیگر الگوی غیر انطباقی مصرف مواد که موجب ناراحتی یا تخریب قابل ملاحضه بالینی می شود(کاپلان وسادوک ،2010؛ترجمه رضاعی وارجمندوهمکاران ،1390). مهمترین مشخصه سومصرف مواد ،الگوی از مصرف ناسازگارانه مواد است که با پیامد های قابل توجه نامطلوب وعود کننده مرتبط با مصرف مکرر مواد مشخص می شود .برا ی آنکه یک ملاک سوءمصرف مطابقت نماید،مشکلات مرتبط با مواد می بایست طی یک دوره 12ماهه به شکل مکرر رخ داده یا تداوم داشته باشد (برگرفته از 2007،DSM-IV-TR). 1-7 تعاریف عملیاتی: 1-7-1سبک های هویت: در این تحقیق منظور از سبک های هویت ،نوع سبک هویتی است که براساس آزمون هویت بدست می آید. 1-7-2سیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری: در این تحقیق منظور از سیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری ، نوع سیستمی است که براساس مقیاس BAS/BISبدست می آید. 1-7-3سبک های مقابله ای در این تحقیق منظور از سبک های مقابله ای نوع سبک مقابله ای است که براساس پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس (اندلر وپارکر ) بدست می آید . فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق 2-10سبکهای هویت یکی از بحران های رشدی،بحران نوجوانی است که مطابق نظریه اپی ژنتیک اریکسون ،تکلیف عمده ی دوران نوجوانی غلبه بر سردرگمی نقش وایجاد هویت است .در محیطی که غنی وحمایت کننده است ،نوجوان این مرحله را به سلامت طی می کند،اما در خانواده های مشکل دار(اهم ازنظر اجتماعی وهم جسمانی وروانی )نوجوان بجای تثبیت هویت خودبه مصرف مواد کشانده می شود که بدین وسیله هویت کاذب به دست آورد .(بزمی ،1391) اريكسون هويت را تعادلي بين تعهد و سردرگمي نقش(نقشي كه فرد در جامعه به عهده ميگيرد) ميداند. الگوي پايگاه هويت مارسيا بيشتر بر پايه نظريه اريكسون و در رابطه با شكل گيري هويت در نوجوانان است. مارسيا (1996)، مفهوم هويت من اريكسون را به عنوان پايگاه هويت، عملياتي كرده است. پايگاه هويت نتيجه دوران بحران هويت است كه در اواخر نوجواني، فرد به يك پايگاه هويت مستقل ميرسد. خود وصفيهاي سازمان يافته و احساس اعتمادبنفس متمايز شده افراد، شالوده شناختي را براي تشكيل هويت فراهم ميآورند (لورابرگ، 2007؛ ترجمه سيد محمدي، 1389). همچنین برزونسکی و کوک (2005) سه نوع سبک هویت را معرفی میکنند که عبارتند از: سبک هویت اطلاعاتی که با نیاز به شناخت، هشیاري و تمرکز براي حل مسئله و پیچیدگی شناختی مشخص است. هویتی شناختی و خودکاوشگر است ؛ سبک هویت هنجاری که نوعی هویت زودرس و مواجهه خودکار است که در آن ارزش هاي دیگرانِ مهم، درونی میشود. و در نهایت سبک هویت سردرگم/ اجتنابی که در این سبک هویت، میزان تعهد به خود و دیگران پایین است، اکثراً تعلل در کارها مشاهده میشود؛ تصمیمات وابسته به موقعیت، ناقص و تحت تأثیر هیجانات قر ار دارد. از حل مسئله اجتناب میشود؛ خویشتنداري پایین و کانون کنترل بیرونی است. مطالعه هویت در ارتباط با سوء مصرف مواد، می تواند به ادبیات مربوط به حوزه اعتیاد کمک کند و باعث شناخت بهتر افراد وابسته به مواد گردد .بسیاری از روان شناسان معتقدند که مهمترین موضوعی که ذهن نوجوان و جوانی را به خود مشغول می کند مسئله هویت یابی و پاسخ به سوالات "من کیستم، جایگاه من کجاست، در زندگی چه اهدافی دارم، و برای رسیدن به اهدافم کدام راه را، باید انتخاب کنم" است. عوامل مختلفی در رشد وشکل گیری هویت نوجوان موثر است که عبارتند از رشد شناختی، فرضیه های فرهنگی، هوش، تجارب اجتماعی خارج از منزل و جنسیت. 2-10-1 نظریه های هویت برزونسکی (1989-1990) به نقل از فرتاش (1384)الگوی را مطرح کرده است که به تفاوت در فرایندهای شناختی-اجتماعیجوانان درساخت،نگهداریوانطباقهویت خودشان تاکیددارد.(برزونسکی 1992،1990،،1989،برزونسکی ،نامی ونورمی ،1999؛به نقل از فرتاش،1384).الگوی برزونسکی برآن دسته از فرایندهای اجتماعی –شناختی مبتنی است که طی آن افرادبراساس شیوه ی ترجیحی پردازش اطلاعات مربوط به خود ، گفتگو دربارهی موضوعات مربوط به هویت وتصمیمات فردی ، در وضعیت های متفاوتقرار می گیرند (برزونسکی ،1990؛به نقل از شکری ،1386). فرایندهای متفاوت فرض شده ،حداقل درسه سطح (اطلاعاتی،هنجاری وسردرگم/اجتنابی)بکار می رود.اکثر اجزا اساسی آنها شامل پاسخهای شناختی–رفتاری خاصی است که افراد در زندگی روزمره ی خود بکار می برد (برزونسکی وفراری ،1996،برزونسکی ،1990،2000،1989؛به نقل از برزونسکی ،2004). مدل پردازش شناختی اجتماعی هویت (برزونسکی،1989)به مطالعه راهبردها وفرایندهایی می پردازد که افراد برای ساخت واصلاح هویت خود به آن می پردازد یا از آن اجتناب می کنند. براساس این دیدگاه ،هویت یک ساختار شناختی وچارچوب ارجاعی شخصی است که برای تفسیر تجارب واطلاعات مربوط به خود وپاسخ به پرسش های درباره مفهوم معناداری ومقصود زندگی به کار گرفته می شود مدل شناختی اجتماعی هویت برمفروضه سازندگی مبتنی است .یعنی افراد نقش فعالی را در ساختن تفکر خود نسبت به اینکه چه کسی هستند ونسبت به واقعیتی که در آن زندگی می کنند ،ایفا می کنند (برزونسکی ،1993).هنگامی که تلاش های سازگارنه موفقیت آمیز نباشد بازخورد منفی، نیاز به باز بینی واصلاح جنبه های از ساختار هویت را ایجاد می کند . براین اساس ؛رشد هویت مبادله دیالکتیکی مداومی است بین فرایندهای جذب که به وسیله ساختار هویت اداره می شود وفرایند های انطباق که توسط بافت های فیزیکی و اجتماعی که نوجوانان در آنزندگی ورشد می کند ،هدایت می شود (برزونسکی ،1990و1993) . اریکسون (1995،به نقل از آدامز ،1998)تعاریف متعددی را برای هویت اریه داده است که متاثر ارتفکر روان تحلیل گری وی با تاکید بررشد من بوده وبراین عقیده استوار است که "من"یک شخصیت پیوسته را سازماندهی کرده ونوعی یکسانی وپیوستگی ، که توسط دیگران درک می شود ، به آن می بخشد اومعتقداست واژه ی هویت هم بریکسان خود وهم برنزدیکی دائمی برخی از ویژگی های اساسی با دیگان دلالت دارد. اریکسون (1968،به نقل از آدامز ،1998)نظریه ی رشدی "من" را برای تشریح تعامل بین عوامل روانشناختی ، تاریخی ورشدی در شکل گیری شخصیت مطرح می کند.اریکسون مرحله نوجوانی را بعنوان فرصتی برای دوباره هویت از طریق ترکیب که یکی سازی شده وتعالی بخش تمام همانندسازی های گذشته می باشد ؛می داند. این یکی سازی جهت ایجاد یک کل جدید بوده که براساس آن چیز های است که قبلا وجود داشته است (کروگر ،1996؛به نقل از فرتاش ،1384). طبق نظر اریکسون(1968؛به نقل از برزونسکی ونیمییر،1988)وظیفه اصلی نوجوانی ایجاد حس روشن وپایداری از هویت می باشد .هویتی که نه تنها با گذشته (کودکی )همانند است بلکه در آینده (بزرگسالی) نیز پایدار وبی همانند است (مارسیا،1980) جمیز مارسیا (1987)به نقل از نصرتی (1383)مفهوم اریکسون در مورد هویت را از طریق گسترش پایگاههای هویت به عنوان وسیله ای برای مطالعه تجربی هویت توسعه داد.او هویت را با بکار گیری دو مفهوم شرح داد: تعهد،کاوش .کاوش مربوط به بحران می شود .آن تمایز های شناختی ورفتاری را نشان می دهد. تعهد ، به عبارتی دیگر ، یک فرایندتصمیم گیری است(مارسیا ،1989،به نقل از چلن وکوشدیل،2004) 2-10-2 انواع سبک های هویت براساس نظریه برزونسکی سه سبک پردازش اطلاعات مشخص شده است: 1-سبک هویت اطلاعاتی :هویت اطلاعاتی افراد با این سبک، به صورت فعال وآگاهانه به جستجوی اطلاعات وارزیابی آنها می پردازند وسپس اطلاعات مناسب را مورد استفاده قرار می دهند (برزونسکی ،1989،1990،1992؛برزونسکی وسالیوان ،1992).ک ظاهرا سازگارانه ترین سبک وسازکارکنار آمدن با موقعیت های روزانه است.نوجوانانی که از این سبک استفاده می کنند، بطور فعال به جستجو وارزیابی اطلاعات مربوط به خود می پردازند آنها تمایل دارند به بررسی های راه حل های چند گانه وجستجوی درباره نقشهای گونا گون بپردازند ، هم چنین ، نگرش آنان به ساختار خود همرا ه با تردید است این سبک شامل مواد ذیل می شود: جستجوی اطلاعات ومقابله متمرکز برمساله (برزونسکی ،1992)جستجوی فعال وتعهد انعطاف پذیر(برزونسکی ونورمی ،1994)نیاز به شناخت ،وسطح بالای عزت نفس ،نورمی،برزونسکی،تومی ،کینی ،1997).خود باز خورد دهندخ،وظیفه شناس ،پذیرای تجارب، مسئله مدار ووقت شناس ووقت شناس وبه تصمیم گیری حساس هستند برزونسکی ،1990؛برزونسکی وفراری ،1996برزونسکی 2005).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای شناخت، پیچیدگی شناختی واضطراب تسهیل کننده ،همبسته است . 2-سبک هنجاری : نوجوانان با سبک هویت هنجاری ،نسبت به موضوعات هویتی وتصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات ودستور های افراد مهم و گروهای مرجع می پردازند،آنها به طور خود کار، ارزش هاوعقاید را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند ودرونی ،تحمل کمی برای مواجه با موقعیت های جدید ومبهم دارندونیازبالایی برای بسته نگه داشتن ساختار خود نشان می دهند(برزونسکی ،1990،1997،1998؛برزونسکی وکینی،1995،برزونسکی وسالیوان 1992).از طریق به تعویق انداختن واجتناب فعلانه از تصمیم گیری ،شکل دادن تعهد ومذاکره هویت مشخص می شود .آنها وظیفه شناس وهدفمند، اما بسیار ساختار مند هستند ودر برابر اطلاعاتی که ممکن است با ارزشها وعقاید شخص شان در تعارض باشند ، بسته هستند(برزونسکی وکینی،1995،برزونسکی و کوک ،2000، برزونسکی وسالیوان ،1999، دالینگر،1995؛به نقل از برزونسکی،2006). این سبک برپایه تقلید وپیروی از افراد مهم در زندگی فرد نباشد ومعرف تقلید وهمنوای است که عبارت از رویکردی با ذهنیت بسته ، تعهد متعصبا نه وشدید (برزونسکی 1994،نورمی )، خود پنداره باثبات (نورمی ،1997)وسرکوب جستجوگری(شوارتز،1996) است این سبک به دلیل ذهنیت بسته وشدت آن با وضعیت زودرس متناظر است ، اگر چه با هویت موفق نیز رابطه دارد(برزونسکی،1989). افراد هنجاری وقتی با تصمیمات مهم روبه رو می شوند ، به جستجوی مشورت با منابع قدرت وافرادمهم ودیگران می پردازند که اغلب اوقات این اشخاص دارای قدرت ، همان کسانی هستند که فرد هنجاری خود پنداره اش را برمبنای استاندارد های آنها استوار کرده است ، بدین تربیت ، شخصی که از سبک هنجاری استفاده می کند از مواجهه با اطلاعاتی که با خود پنداره اوتعارض دارد، خود داری می کند در برابر تغییر از خود مقاومت نشان دهد.(سلیمانیان،1392). یت مشخص می شود .آنها کننده ،همبسته است .اری ،1996برزونسکی 2005).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای 3-سبک هویت سردرگم/اجتنابی: تعلل ودرنگ می کنند وتاحد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت وتصمیم گیری دارند (برزونسکی ،1989،1999،19992؛برزونسکی ونیمیر ،1994)در موقعیت های تصمیم گیری ،آنها ضمن اطمینان کمی که به توانایی شناختی خود دارند،معمولا پیش از تصمیم گیری ،احساس ترس واضطراب نیز دارند ودر تصمیم گیری معمولا از راهبردهای تصمیم گیری نامناسب مانند اجتناب کردن ،بهانه آوردن ودلیل تراشی استفاده می کنند (برزونسکی وفراری ،1996). افراد سردرگم- اجتنابی همواره تلاش می کنند که از مواجهه با مسایل فردی ، تعارضات وتصمیمات اجتناب کنند، انتظارات کنترل بیرونی ،راهبردهای تصمیم گیری غیر انطباقی ،تغییر پذیری مقطعی ،روان رنجوری خویی و واکنش های افسرده گون رابطه ی مثبت وبا وظیفه شناسی رابطه ی منفی نشان میدهد(برزونسکی ،1990؛به نقل از برزونسکی وفراری ،1996).این سبک با سطوح پایین تعهد (نیومر،1994)همچنین عزت نفس پایین وخودپنداره بی ثبات در ارتباط است (نورمی،1997).این افراد بطور کلی ،به آینده یا پیامد های دراز مدت انتخاب های خود زیاد توجه نمی کنند ،این افرا دبا شیوه های مقابله ای هیجان مدار ، خود آگاهی محدود جهت دهی توسط دیگری ، راهبردهای ضعیف اسنادی وشناختی ، واکنش های اضطراب ناتوان کننده وکنترل بیرونی ، واکنش نشان می دهند . این افراد فاقد اهداف تحصیلی وشغلی ثابت وروشن هستند واز سطح پایین مهارتهای تحصیلی ، خویشتنداری وخود مختاری تحصیلی برخوردارند .در وضعیت خطر پذیری بالایی از مشکلات تحصیلی وسازگاری قرار دارند و معمولا انتظار شکست وناکامی دارند . ( احمدی ،1388)افراد سردرگم 2-10-3 تعهد : یک چارچوب ارجاعی از ارزشها وباور هاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد(برزونسکی،2003).تعهد ،درجاتی از سرمایه گذاری شخصی است که فرد نسبت به شغل یا اعتقادات خود ابراز می کند (مارسیا ،1966).تعهد برمبنای فرایند تصمیم گیری ،شامل اتحاذ نظر،انتخاب ورد کردنقرار است.تعهد عبارتست از تثبیت واتخاذ تصمیمهای نسبتا بادوام وسرمایه گذاری شخصی روی این تصمیم ها .به بیان دیگر تعهدعبارتنداز ایجاد انتخاب به نسبت محکم در یک حوزه هویتی ودرگیر شدن در فعالیت های مهمی که در جهت انجام آن صورت می گیرد (کروستی،2009).افرادی که برسبک هویت اطلاعاتی وسبک هویت هنجار تکیه می کنند،تعهدات هویت قوی تر وروشن تری نسبت به افراد مغشوش /اجتنابی کسب کرده اند . کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش/اجتنابی، آنان را در موقعیت آسیب پذیری قرار می دهد. 2-10-4 شکل گیری هویت در نوجوانی اولین روانشناسی که ایجاد هویت را به عنوان مهمترین پیشرفت شخصیت در دوره نوجوانی مطرح کرده و آن را گامی حیاتی در جهت وصول به بزرگسالی شادمانه و مولد معرفی نموده است ،اریک اریکسون بود. ایجاد هویت به معنای آن است که نوجوان بداند کیست، چه چیزهایی برای او ارزش به حساب می آیند و چه راههایی را برگزیده است که در زندگی خود دنبال نماید . این جستجو برای کشف و ساختن خود، نیروی محرکه بسیاری از دلمشغولی ها و رفتارهای نوجوانان در جهت گیری جنسی، انتخاب شغل، ارتباطات اجتماعی، آرمان های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و فرهنگی اوست (لطف آبادی، 1380). هرچند اریکسون اصطلاح «بحران هویت» را برای توصیف فرایند فعال توصیف خویشتن پیش کشید اما براین باور بود که بحران هویت بخش جدایی ناپذیر از رشد روانی –اجتماعی است. اریکسون تحول «من» را براساس اصل «پدید آیی» جنبی استوار می داند . براساس این اصل، آنچه که در مرحل قبل روی داده است استوار است . و چنانچه تعارض های دوره قبل به خوبی حل نشده باشد، با آغاز مرحله جدید آن تعارض ها دوباره فعال می شوند (اتکینسونو همکاران ؛ 2000؛ ترجمه نقی براهنی و همکاران،1386). به نظر وی افرادی که با احساس ضعف «امنیت » به نوجوانی می رسند در یافتن آرمان هایی که به آن تکیه کنند مشکل خواهند داشت . کسانی که با مقدار اندکی از «خودمختاری » و «ابتکار عمل » به دوره نوجوانی میرسند قادر نیستند به انتخاب و کشف فعالانه راه مناسب از میان راههای گوناگون بپردازند. همچنین آنان فاقد احساس و قدرت «پرکاری و سازندگی » هستند ونمی توانند شغلی را انتخاب کنند که مناسب علایق و مهارت هایشان باشد(لطف آبادی،1380). لذا خطر اصلی این مرحله را میتوان تداوم حالت سردرگمی ومهلت خواهی نوجوان، عدم تصمیم گیری نوجوان در زمینه های مهم زندگی ودست نیافتن نوجوان به ظرفیت ها و توانمندی های روان شناختی خود دانست . در مطلوب ترین شرایط بحران هویت باید در اوایل یا اواسط دهه سوم عمر حل شود تا فرد بتواند به مسائل دیگر زندگی بپردازد (اتکینسون، اسمیت و بم، نولن، 2000؛ به نقل از مکوند حسینی،1386).طبق نظر کاپلان، تاقبل از 18سالگی تعداد زیادی از نوجوانان هویت نسبتا نا مشخص دارند ودر وضعیت تعلیق به سر می برند ،اما18-20سالگی نقش بسیار مهمی در تشکیل هویت دارند (کاپلان ،1384). 2-10-4-1 مدل های شکل گیری هویت از زمان اریکسون ومطرح کردن مسئله هویت، مدل های مختلفی در مورد هویت مطرح شده است . تاکید اساسی خود اریکسون برای شکل گیری هویت بر این نکته بود که هویت در دو حالت (احراز هویت در برابر پراکندگی نقش) می تواند شکل بگیرد (منصور و دادستان،1376؛ به نقل از نجفی؛ 1385). دیدگاه دو قطبی راسماسین و تزاریل که به آن الگوی خطی گفته می شود نیز مطابق با مدل اریکسون شامل یک قطب هویت «من» تحکیم یافته و قطب دیگر، پراکندگی هویت است(مکوند حسینی،1386). بلاس در دیدگاه خود ترجیح داد که از اصطلاح منش به جای هویت استفاده کند و اعتقاد داشت منش تحت تاثیر چهار عامل است: فرایند تفرد ثانوی، غلبه بر ضربه هایس کودکی، پیوستگی من و هویت جنسی ودر سه مرحله اوایل نوجوانی، اواخر نوجوانی، و پس از نوجوانی شکل می گیرد (بلاس،1968، به نقل از مکوند حسینی،1386). در مدل فرآیند گروته وانت (1992) اهمیت وارزش یکسانی برای الزامات مشابه هویت یا حیطه های تعیین شده هویت (مانند جنسیت، قومیت، تیپ بدنی، و...) در نظر می گیرد (به نقل از دانکل،2000). مارسیا (1980) در دیدگاه ومدل خود از هویت، هویت فرد را در دو سطح عقیدتی وبین فردی و در هر سطح در چهار منزلت یا پایگاه «هویت آشفته »، «هویت زود شکل گرفته »، « هویت به تعویق افتاده » و هویت تحقق یافته ترسیم کرد (اتکینسون وهمکاران،2000، ترجمه نقی براهنی و همکاران،1384) . برزونسکی (1998) هویت، همان تئوری یا نظریه شخصی خود فرد می باشد . براساس مدل فرایندی یا شناختی – اجتماعی بزونسکی، هویت چگونگی تلقی افراد از خود ونیز چگونگی تفسیر و تعبیر افراد از جهان اطرافشان می باشد. این تفاوت های ساختاری در طبقه بندی مجدد برزونسکی (1998) درباره پایگاه های هویت ظاهرا براساس جهت گیری وتشخیص فرایند های آگاه سازی یا اطلاع رسانی می باشد.پایگاه های هویت تعلیق یافته و تحقق یافته در مدل مارسیا به عنوان سبک های هویت اطلاع مدارانه (براساس آگاهی واطلاعات) تعریف می شوند. یعنی عموما در صدد یافتن و ارزیابی اطلاعاتی هستند که خودشان جستجو می کنند. پایگاه هویت زود شکل گرفته، هنجار مدارانه بوده و درصدد یافتن و انطباق با انتظارات مرتبط با یک موقعیت میباشد. پایگاه هویت پراکنده اجتناب مدارانه بوده واز این رو درصدد اجتناب از تصمیمات ومشکلات آینده بر می آید. لووینگر در مدل خود برای تحول من از تولد تا بزرگسالی هشت مرحله معرفی می کند که سومین مرحله تحول من «همشکلی طلبی با گروه همگنان » با آغاز نوجوانی شروع می شود . مرحله چهارم که یک مرحله انتقالی است تحت عنوان خود آگاهی نام دارد. در این مرحله نوجوان نسبت به خود به صورت موجودی که از همسان سازی با هنجارهای گروه همگنان جدا شده آگاهی می یابد، وبین خود واقعی و خود آرمانی تمایز قائل می شود . مرحله پنجم تحول من تحت عنوان مرحله «وجدان اخلاقی » نامیده شده است که در آن نوجوان در قبال رفتارها و سرنوشت خویش، خود را مسئول می داند (مکوند حسینی،1386). در آخرین تلاش هایک مدل چهار بعدی برای تشکیل هویت ارائه شده است که شامل ابعاد : همانند سازی با تعهد، ایجاد تعهد، عمق اکتشاف ووسعت اکتشاف می باشد . در مدل لویکس و همکاران کنکاش عرضی یا وسعت اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد هویت های مختلف به منظور تشکیل تعهدها است . ایجاد تعهد یعنی تصمیم گیری برای انتخاب یک تعهد، کنکاش طولی یا عمیق اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد انتخاب های جاری و تعیین هویت (همانند سازی با تعهد) یعنی میزان همانند سازی با آن تعهد ها .پارادایم پایگاه هویت مارسیا (1966) تا به امروز مهمترین پارادایم برای تحقیق در مورد هویت پایان نوجوانی و آغاز بزرگسالی است (لویکس،2006) . و بنابراین به دلیل انتخاب این پارادایم برای تحقیق کنونی، مدل مارسیا در قسمت بعد به تفضیل مورد بررسی قرار خواهند گرفت . 2-10-5 چهار وضعیت هویت من در دید گاه مارسیا از اواسط دهه 1960 به بعد مطالعات بی شماری در مورد چگونگی شکل گیری هویت در دوره نوجوانی صورت گرفته که عموما سازه های نظری اریکسون را تایید کرده است (لطف آبادی، 1380). از این مطالعات که توسط جیمز مارسیا (1980، 1966) انجام گرفته مارسیا با استفاده از مصاحبه های باز پاسخ که ساختار نیمه مشخصی هستند به این نتیجه رسید که در پیوستار هویت یابی اریکسون چهار وضعیت هویت وجود دارد که عبارتند از : هویت تحقق یافته، تعلیق، وقفه هویتی و هویت پراکنده (اتکینسون وهمکاران،2000، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران،1384).مارسیا معتقد بود که دو متغیر در جریان دست یابی به هویت نقش بزرگی دارند. یکی متغیر بحران و دیگری متغیر تعهد، که این هردو در انتخاب شغلی، مذهب ودیدگاه سیاسی افراد بیشترین نمود را دارند. بحرانی که نوجوان با آن روببرو است مربوط به دوره ای است که مشغله اصلی فکر او انتخاب از میان راههای مختلف است وتعهد نوجوانی در ارتباط با مقدار انرژی و سرمایه روانی وفکری ایت که برای دست یابی به هویت صرف می کند.به نظر مارسیا، هویت رشد یافته موقعی حاصل می شود که فرد یک بحران را تجربه کرده باشد و به تعهد در یک شغل و ایدئولوژی رسیده باشد (لطف آبادی،1380).مارسیا با ترکیب یا فقدان دوعامل کاوش و تعهد معیارها به به صورتی که در جدول زیر آمده است 4پایگاه هویت موفق،دنباله رو ، بحران زاده وسردرگم را مشخص نمود ( مارسیا ،1966؛به نقل از رومانو ،2004). جدول 2-1 پایگاههای هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،2004) فقدان کاوش وجود کاوش شاخصهویت دنباله رو هویت موفقوجود تعهدهویت سردرگم هویت بحران زده فقدان تعهد خصوصیات و ویژگی های افراد در هر کدام از مدل پایگاه های هویت : روحیات و رفتار نوجوانان در هر یک از مدل وضعیت های چهارگانه مطابق نظر مارسیا و محققانی که کار او را دنبال می کنند به شرح زیر است: (لطف آبادی، 1380). 1-هویت تحقق یافته افرادی که در این وضعیت قرار دارند، بحران هویت یعنی مرحله فعال وپرسشگری درباره خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشته اند. این افراد، شخصا به مواضع فکری خاصی دست یافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیده اند. این قبیل افراد باور های مذهبی وسیاسی خانواده را بررسی کرده اند و آنچه با هویتشان همخوان نبوده کنار گذاشته اند(اتکینسون و همکاران،2000؛ ترجمه براهنی و همکاران، 1384) . این افراد دارای یک احساس سلامت روانی، در طول زمان هستند. دستیابی به هویت عموماً پس از یک دوره تعلیق هویت برای نوجوانان و جوانان حاصل می شود و رسیدن به هویت خود بسیار هیجان بخش و محرک است (لطف آبادی، 1380)، زیرا این گونه افراد، هویت من نیرومندی را پرورش داده اند . آنها با ثبات و علاقه مند به هدف های واقع گرایانه می باشند و در کنار آمدن با درخواست های محیطی متغیر، توانا هستند . عملکرد آنها در تکالیف دشوار بهتر از نوجوانانی هستند که دچار سردرگمی هویت هستند. این نوجوانان با ثبات ف در رشته های مشکل تر مدارس عالی تحصیل می کنند و متمایل به مهندسی و علوم طبیعی هستند (شولتز و شولتز،2002،ترجمه یحیی سید محمدی، 1386). ازنظر دید گاههای سیاسی این افراد ممکن است لیبرال (آزادیخواه) یا محافظه کار باشند، زیرا خودشان موقعیت سیاسی خود را انتخاب کرده اند (کرامر و همکاران، 2004). این افراد سطوح بالاتری از اعتماد به نفس، خود مختاری و استدلال برحسب ارزش های اخلاقی و پیچیدگی های شناختی را دارا می باشند. همچنین سطوح بالاتری از خود بیانگری، در گیری بیشتردر روابط بین فردی و رشد و تکامل بیشتری را نسبت به گرو ههای هویت زود شکل گرفته و پراکنده از خود نشان می دهند. خود مختاری عاطفی و خود رهبری بدون نیاز به تصدیق و تایید دیگران، قدرت تحمل و پذیرش دیگران و روابط باز و بی ریا با دیگران، ازدیگر مشخصات این گروه است (میوس، 1999). نوجوانان و جوانان که به رشد هویت می رسند خود پیشرفته تری دارند اما باید در نظر داشته باشیم، این بدان معنا نیست که آنها الزاماً، هیچ مشکل یا اضطرابی ندارند . شناخت هدف های زندگی فقط مقدمه وصول به آنهاست ولی پیمودن مسیر و رسیدن به این هدف ها نیز نگرانی های خاص خود را دارد (لطف آبادی، 1380). 2-تعلیق هویت (معوق) این نوجوانان در حال تجربه بحران هویت هستند. آنها فعالانه میکوشند پاسخ هایی به پرسش های خود بیایند . آنها هنوز گرفتار تعارض بین علایق خود و برنامه هایی هستند که والدینشان برای آنها در نظر گرفته اند. این افراد ممکن است برای مدتی برخی باورهای غیر مذهبی و سیاسی را با شور وشوق فروان مطرح کنند ولی پس از تامل بیشتر آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط، آدم هایی حساس و اخلاقی و روشنفکر و در بدترین شرایط، افرادی اضطراب زده، مردد و جزم اندیش به نظر می رسند (اتکینسون و همکاران2000، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران 1384). برخی از این افراد به بحران های مختلف دچار می شوند و این موضوع می تواند آنها را به سردرگمی و بی ثباتی و نارضایتی و گاهی به سرکشی و ناسازگاری بکشاند. گروهی از این نوجوانان ممکن است از مبارزه با مشکلات و شکل دادن به هویت خود خسته شوند و آنقدر در این کار مسامحه کنند تا اوضاع زندگی، آنان را مجبور به پذیرش باورها و واکنش های رفتاری معین کند(برزونسکی، 1989؛ به نقل از لطف آبادی، 1380). گاهی این افراد تمایل دارند تجربه های واپس روی را نشان دهند یعنی به خیال پردازی، به اعتقاد داشتن به پدیده های فوق طبیعی، و یا لذت بردن از رفتار کردن به شیوه های بچه گانه متمایل می شوند. با وجود مشکلاتی که برخی از نوجوانان و جوانان در دوره تعلیق هویت پیدا می کنند، این دوره می تواند برای بسیاری از آنان جنبه های مثبت و سازنده نیز داشته باشد. بررسی های طولانی مدت برای یافتن راه های زندگی موفق در این افراد می تواند باعث دستیابی به اطلاعات بیشتر، رشد و پیچیده تر شدن نظام شناختی، انعطاف پذیری آگاهانه و در نتیجه موجب استحکام بیشتر طرز فکر نیز بشود (لطف آبادی، 1380). از این رو از حالت تعلیق در هویت یابی اغلب به عنوان با ملا حضه ترین حالت از چهار حالت یاد شده نام برده می شود، زیرا بیانگر فرآیند عمیقی است که در آن فرد راهها و انتخاب های متفاوت را دسته بندی کرده و با دقت درباره انتخاب های خود می اندیشد و فکر می کند (اسکورتز، 2000). تعلیق هویت در میان جوانان دانشگاهی رواج بیشتری دارد. جوانان دانشجو، که در محیط باز و مملو از اندیشه ها و باورهای متفاوت دانشگاهی هستند، بیشتر از جوانانی که به دانشگاه وارد نمی شوند در مرحله تعلیق هویت قرار می گیرند و به بازنگری و تغییر نگرش های خود می پردازند. برعکس، پسران جوانی که از همان آغاز جوانی وارد بازار کار می شوند و همچنین دختران جوانی که زود ازدواج می کنند. زودتر نیز به هویت تثبیت شده ای می رسند (لطف آبادی،1380). محیط دانشگاه نیز ممکن است برای دانشجویان آزادی عمل بیشتری را ایجاد کند تا به کشف و جستجوی گزینه ها و راههای مختلف بپردازند (تعلیق هویت نهادینه شده)، در حالی که محیط کارگری و کارمندی ممکن است جوانان را ترغیب کند تا دیدگاهی را انتخاب کرده و از آن حمایت وپشتیبانی نمایند. این ترغیب و تشویق ممکن است به این موضوع منجرشود که جوانان شاغل، مجموعه ای از اهداف و ارزش ها (تحقق ودست یابی به هویت) را به جای تلف کردن وقت در کاوش و جستجوی هویت (تعلیق در هویت) سریعتر اتخاذ نمایند (بیرد، 2005) و یا اینکه جوانان شاغل ممکن است مسیر خود را در جهت دستیابی و تحقق هویت را انتخاب کرده باشند که همانگونه که میوس و دئوس (1995) نیز اشاره کردند این مسیر به جای گذشتن از مرحله تعلیق در هویت که در ابتدا توسط مارسیا فرضیه سازی شده بود، از مرحله وقفه در هویت یابی عبور می کند. 3-ضبط هویتی (هویت زود شکل گرفته) افراد این گروه نیز نسبت به شغل وجهان بینی خود احساس تعهد میکنند، ولی در آنها علائمی از تجربه ی بحران هویت دیده نمی شود. آنها هویتی از پیش تعیین شده را که افراد صاحب نفوذ (معمولاً والدین و گاهی معلم، یا یک فرد قدرتمند مذهبی،و یا یک دوست پرنفوذ) برایشان تعیین کرده اند، پذیرفته اند (لطف آبادی، 1380). هنگامی که از آنها در مورد موضع سیاسی شان سوال می شود غالباً می گویند هیچ وقت درباره این موضوعات زیاد فکر نکرده اند بعضی از آنها افراد پایبند به باورهایشان به نظر می رسند و روحیه ی همکاری دارند. برخی دیگر نیز انعطاف ناپذیر (خشک)، جزمی و دنباله رو هستند، به نظر می رسد اگر رویداد مهمی ارزش های آزمون نشده آنها را به چالش بطلبد، احساس سردرگمی خواهند کرد.(اتکینسون و همکاران،2000؛ ترجمه براهنی و همکاران 1384). این دسته از نوجوانان و جوانان نمی توانند بین اهداف خود و والدینشان تفاوتی قائل شوند. رابطه عاطفی و تبعیت آنان از خانواده به قدری است که به اسارت نزدیک تر است تا به روابط دوستانه خانوادگی، استقلال این جوانان از خانواده به قدری دشوار است که سلامت روانی آنها در مخاطره قرار می گیرد. نوجوانان با هویت زود شکل گرفته، در بیان فردی، کارآمدی فردی و پیچیدگی شناختی سطح پایینی دارند(آقا سلطانی، 1378).وضعیت ضبط هویت غالباً حالتی از وابستگی نوروتیک را نشان می دهد. افرادی که چنین هویتی دارند در سلطه گرایی و نابردباری نمره بالا می گیرند و درجه بالایی از دنباله روی و سنت پرستی را از خود نشان می دهند(مارسیا، 1996). جوانانی که دچار وضعیت ضبط هویت یابی شده اند، اغلب در مقابل تغییر و تحول مقاومت کرده و ممکن است بر میزان وابستگی و اتکای خود به موقعیت و وضع کنونی و نیز ان دسته از افرادی که به ایجاد وضعیت کنونی کمک می کنند، بیفزایند. مثلاً، جوانی که دچار حالت هویت ضبط شده است و وارد دانشگاه می شود ممکن است، مدت زمانی را که با خانواده خود صرف می کند افزایش دهد، تا در مقابل تاثیرات خارجی که ممکن است دز محیط تحصیلی جدید خود با آنها مواجه شود، مقاومت و ایستادگی نماید. این وضعیت منجر به ایجاد یک «پتوی محافظ» برای فرد میگردد (اسکوارتز، 2000) و بالاخره نوجوانان دارای هویت زود شکل گرفته، امنیت و حمایت را در خارج از خود، و از اشخاص مهم اطرافشان می گیرند. اگر با فشاری روبرو شوند کم طاقت هستند و با اجتناب از تغییر و دوری کردن از درگیری های طبیعی زندگی برای خودشان ایجاد امنیت می کنند (لطف آبادی، 1380). 4-پراکندگی هویت (هویت آشفته) پرکندگی در هویت زمانی به وقوع می پیوندد که جوان نتواند مجموعه ای از آرمان های منحصر به فرد را که به عنوان پایه واساس زندگی او در دوران بزرگسالی می باشد، درخود ایجاد کند (بیرد، 2005). پراکندگی هویت اصطلاحی است که مارسیا برای مفهوم «سردرگمی در هویت یابی» اریکسون به کار برده است. براساس چارچوب نظری اریکسون این نوجوانان ممکن است در حل یک یا چند بحران رشدی در مراحل قبلی زندگی شکست خورده باشند. برای نمونه در مرحله قبل از نوجوانی، کودکان باید با احساس کفایت دست پیدا کنند، یعنی احساس اینکه در بعضی موارد خوب هستند(اتکینسون و همکاران،2000 ؛ ترجمه براهنی و همکاران، 1384).. کودکانی که به دلایل مختلف، مثلاً به دلیل نارسایی یادگیری یا غفلت شدید والدین، دراین راه شکست می خورند، فاقد تجهیزات کافی برای، مواجهه با مسئله هویت هستند و اغلب ف به جایگاه سردرگم سقوط می کنند (میکوچی،1384). افرادی که پراکندگی یا اغتشاش هوست دارند جهت گیری روشنی در زندگی ندارند.آنان به ارزش ها و باور های معینی رسیده اند و نه به کوششی برای دستیابی به آنها عمل می آورند. با آنکه این گروه هیچ آزمایش و کوشش قابل ملاحضه ای در این مورد نکرده اند فکر می کنند چنین کوششی بسیار دشوار و مستاٌصل کننده است (لطف آبادی،1380). از مشخصات افراد این گروه، پایین بودن حرمت خود فقدان توانایی انعطاف موفقیت هستند (آقا سلطانی،1378). این نوجوانان روابط کمی با والدین خود دارند و آنها را بی تفاوت و پذیری در مقابل استرس، بیان حالت شخصی، وپایین بودن سطح شناختی می باشد (میوس،1999). افراد متعلق به حالات هویت آشفته، نمرات پائینی در همه وظایف رشدی و تکاملی خود کسب می کنند، همچنین این افراد فاقد حس تعهد و فاقد اهداف و ارزش های درونی برای تلاش در کسب طرد کننده می دانند. حتی یک هویت منفی(به گونه ای که جامعه آن را تعریف می کند) به بی هویتی ترجیح دارد، اگر چه به اندازه هویت مثبت رضایت بخش نیست(شولتزو شولتز،2002، ترجمه یحیی سید محمدی، 1386). 2-10-6 تغییر هویت در نوجوانی همانطور که قبلاً اشاره شد، شکل گیری هویت در نوجوانی با عواطف، خوانگاره و عزت نفس فرد رابطه ای جدایی ناپذیر دارد. هویت نوجوان با رشد فکر و احساس وی درباره خود همراه است (لطف آبادی،1380). ریشه های روانی-اجتماعی هویت در حرمت خود یا خود ارزشیابی انعکاس می یابد. طبق سنت پایدارمانده از زمان ویلیام جیمز، مفهوم خود و حرمت خود، به عنوان یک موضوع واحد در نظر گرفته می شود و میان آنها تفکیکی را قایل نبوده اند. ولی در حقیقت مفهوم خود و حرمت پدیده های یکسانی را تشکیل نمی دهند. ادراک از خود یا مفهوم خود، برداشت ونظریه ای است که هر فرد درباره خویشتن دارد. در حالی که حرمت خود، بهائ وارزشی ایت که شخص برای خود قائل است، وبنابراین جنبه کمی دارد، واز نظر انگیزشی نقش مهمی در رفتار فرد ایفاء می کند. (محسنی،1383). عده ای از محققان معتقدند(مفهوم) خود نه یک فرآیند است و نه یک فرآیند ایستا وراکد. به نظر ما در وجودمان یک هسته ثابت و پایدار وجود دارد. که هویت حقیقی و تغییر ناپذیر است. البته تمام انسان ها با مجموعه ای از توانایی های زیست شناختی و محدودیت های مشخص به دنیا می آیند که دامنه هویتی را که می توانند اتخاذ کنند محدود می کند. اما با وجود محدودیت های ژنتیک و زیست شناختی، انسان ها آزادی زیادی در تعیین هویت خویش دارند. همین قضیه که در طول زندگی خویش بارها تغییر می کنند، گواهی است بر این ادعا که می توانند در خود نوسازی کنند و موجودات کمال یافته تری شوند (وود،1379). 2-10-6-1 مکانیسم های تغییر هویت همه با این نظر موافقند که رشد هویت هم تحت تاثیر عوامل روانشناختی درونی و هم وقایع خارجی زندگی می باشد. از این رو تغییر، ممکن است به واسطه ویژگی های شخصیتی فرد شروع شود که این ویژگی های شامل شخصیت، توانایی های شناختی و ادراک، هویت کنونی و نیز تجارب زندگی میباشد(کرامر و همکاران، 2004). لاویی (1994) تعداد زیادی از مکانیسم های احتمالی را برشمرد که در طول انتقال یا ایجاد انتقالات بین پایگاه های هویت می توان از آن استفاده کرد. این مکانیسم ها عبارتند از تعادل جویی (در نظریه پیاژه)، آمدگی تغییر، فردیت وتعارض. مکانسم های بالقوه دیگری که در انتقالات پایگاه های هویت وجود دارد ممکن است ایجاد یا درونی کردن خودهای ممکن باشد. فرد ممکن است اینگونه استدلال کند که ایجاد خودهای ممکن مکانیسمی است که با فرایند تلاش ودستیابی به هویت مرتبط است. با این حال، فرد ممکن است خودهای ممکن را براساس توانایی های یا محدودیت های درونی و ذاتی یا براساس امکانات محیط، محدود کند. خودهای ممکن به عنوان شمایلی از اید ها ونظرات اشخاص درباره آنچه که دوست دارند بشوند، آنچه می ترسند بشوند وآنچه واقعاً می شوند بیان می گردد (دانکل،2000). مطالعات میوس(1996) نشان می دهد که پایگاه های هویت از نظر سلامت روانی با یکدیگر تفاوت هایی دارند، یعنی افراد دارای هویت تعلیق و متعاقب آن هویت سردرگم دارای پایین ترین سطح سلامت روانی هستند و پایگاه های دارای تعهد بالا (هویت زودرس وموفق) بالاترین سطح سلامت روانی هستند. 2-10-7پیشینه پژوهش 2-10-7-1پیشینه داخلی پژوهش شعاع کاظمی (1387) در بررسی مقایسه ای راهبردهای مقابل های و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان، نشان داد که تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابل های و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد وجود دارد. همچنین گزارش کرد که نتایج حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است. بخشی پور رودسری و همکاران (1387) در مقایسه راهبردهای مقابله ای و ویژگی های شخصیت معتادان خود معرف و گروه بهنجار، نشان دادند که افراد معتاد در مقایسه با گروه افراد عادی در ابعاد شخصیتی روانرنجوری نمره بالاتر و در ابعاد شخصیتی دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و با وجدان بودن نمرات پایین تری کسب نمودند. در پژوهشی که توسط رستمي (1388) با هدف مقایسه سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت، صورت گرفت نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت تفاوت معناداری وجود دارد و معتادان خود معرف در مقایسه با غیر خود معرف از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و همچنین سبک های اسنادی بیرونی بیشتری برخوردار بودند. احمدی و همکاران (1389) در نتایج مطالعه خود گزارش کردند افراد سو ءمصرف كننده مواد، نمرات بالاتري در سبك هويت يابي هنجاري و سردرگم / اجتنابي داشتند، در حالي كه افراد بدون سوء مصرف مواد بيشتر داراي سبك هويت يابي اطلاعاتي بودند عبداله زاده جدی و همکاران (1389) در بررسی نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری در پیش بینی سوء مصرف مواد، نشان دادندکه بین سیستم های مغزی/ رفتاری با سوء مصرف مواد رابطه وجود دارد و همه مولفههای سیستمهای مغزی/ رفتاری به جز مولفه بازداری رفتاری(BAS)، می توانند سوء مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتایج تحقیقات اوراکی (1389) نشان داد که بین سبک مقابلۀ و خشم با میل مصرف مواد همبستگی معنیداری وجود دارد. افراد دارای سبک مقابله هیجانی و عصبانیت زیاد، میل بیشتری به مصرف مواد مخدر داشتند. همچنین نشان داد که این افراد در مقایسه با افراد عادی در صورت ترک مواد مخدر، بیشتر در معرض مصرف دوباره مواد هستند. محمدی و همکاران (1390) تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط ميان سبک‌های هويتی‌ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می‌دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرايش به خود‌کشی انجام دادند، علاوه بر اين سعی کردند نقش برخی ديگر از متغير های تاثيرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نيز مورد بررسی قرار گيرد. شرکت‌کنندگان 330 نفر از دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتی بودند که به پرسشنامه‌ سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبک‌های هويتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضريب همبستگی پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته‌های این پژوهش نشان ‌داد که ميان دختران و پسران در افکار مربوط به خود‌کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی‌که نقش جنس و سبک‏های هويتی همراه با تعهد وارد رگرسيون می‌شوند تنها تعهد پيش‌بينی کننده‌ منفی افکار مربوط به خودکشی است. کیامرثی و ابوالقاسمی (1390) در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله مساله مدار و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی می تواند سوء مصرف را پیش بینی کند. عبدی و همکاران(1390) در مطالعه خود به بررسی سطح حساسیت سامانه گرایش وبازداري رفتاري، به عنوان یک عامل سبب ساز احتمالی در گرایش به سوءمصرف مواد پرداختند. بدین صورت که تفاوت میان سطح حساسیت سیستم فعالیت رفتاری (BAS) و سیستم بازداري رفتاري (BIS) درسه گروه افراد سوءمصرف کننده مواد و دو گروه گواه سیگاري و بهنجار بررسی شد. یافته ها نشان داد که نمره هاي خرده مقیاس BAS دو گروه سومصرف کننده مواد و سیگاري بالاتر از نمره هاي افراد سالم بود، ولی دو گروه سوءمصرف کننده مواد و سیگاري تفاوتی از این نظر نداشتند. درخرده مقیاس BIS نمره هاي گروه سیگاري بالاتر از دو گروه دیگر بود. همچنین نتیجه گیری این پژوهش نشان داد افراد سوءمصرف کننده مواد و سیگاري نسبت به افراد سالم،BAS حساس تري دارند و این امر آنها را نسبت به رفتارهاي گرایشی مستعد می کند. این یافته ها هم سو با نظریه حساسیت به تقویت گری ، مبنی بر رابطهBAS ،رفتارهاي گرایشی و سوءمصرف مواداست. محمدی و همکاران (1391) در پژوهشی با هدف مقايسة ويژگي هاي سرشتي منشي شخصيت در ميان افراد معتاد، افسرده و مضطرب با افراد عادي، نشان داد در بعد پشتكار، گروه اضطرابي و گروه عادي نسبت به افراد معتاد تفاوت معناداري دارند. بعد نوجويي، گروه معتاد از سه گروه ديگر و در بعد اجتناب آسيب، گروه اضطرابي نسبت به ديگر گروهها تفاوت معناداري داشتند. در بعد وابستگي به پاداش، افراد عادي بالاترين نمره را كسب كردند و تفاوت بين افراد عادي و گروه معتاد معنادار بود. اما نتايج نشان داد كه در بعد خودراهبري، بين گروههاي چهارگانة پژوهش تفاوت معناداري وجود ندارد. ملازاده و همکاران (1391) در پژوهشی تحت عنوان مقايسه سبک هاي مقابله و سرسختي روان شناختي با فشار رواني در افراد معتاد و عادي، نشان دادند بين سبک مقابله متمرکز بر هيجان و سرسختي روان شناختي در افراد معتاد و عادي تفاوت معني داري وجود دارد، ولي از نظر به کارگيري سبک متمرکز بر مساله تفاوت معني داري بين دو گروه بدست نيامد. تحليل رگرسيون نيز نشان داد که سرسختي روان شناختي مي تواند پيش بيني کننده معناداري براي سبک متمرکز بر هيجان باشد. شاهنده وهمکاران (1391)در تحقیقی با عنوان تعیین و مقایسه سیستم های مغزی فعال سازی /بازداری رفتاری ومنبع کنترل درونی وبیرونی دانشجویان دختر وپسر ،نشان دادند .میزان فعایت سیستم فعال سازی رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل درونی بیشترواین میزان درپسران بالاتر از دختران بود ومیزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل بیرونی بیشتر واین برتری با گروه دختران بود .درسیستم جنگ-گریز،درک از مرکز کنترل بیرونی میانگین بالاتری را نشان دادومیانگین دختران در گریز ومیانگین پسران درجنگ بیشتر بود .ودر مجموع ،براساس دیدگاه گری ،سیستم فعال سازی رفتاری با عواطف مثبت وسیستم بازداری رفتاری با عواطف منفی در رابطه است وبراثر محرک های درونی وبیرونی فعال می شوند.تفاوت های این دو سیستم می تواند علت واکنش های مغزی برای انواع گوناگون آسیب شناسی روانی وروش های پیشگیری آن را تبیین کند. اصغري و همکاران (1392) در بررسی رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه معناداري وجود دارد. به طوري که توانستند به عنوان پیش بینی کننده هاي معنادار وارد معادله رگرسیون شوند. همچنین، رابطه معناداري بین نوع نگرش مذهبی و منبع کنترل به دست آمد. در مجموع، نتایج حکایت از آن داشت که افراد داراي نگرش مذهبی درونی بیشتر منبع کنترل درونی و گرایش کمتر به سوءمصرف مواد دارند و کسانی که گرایش مذهبی بیرونی دارند، منبع کنترل بیرونی و گرایش بیشتر به سوءمصرف مواد دارند. سلیمانیان و همکاران(1392) در تحقیقی با عنوان پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبک هاي هویت در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بیان کردند که در مفهوم رشد شغلی رهنمودهاي مهمی براي انتخاب شغل و اشتغال، که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد هویت است، وجود دارد. هدف این پژوهش پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبکهاي هویت (مدل برزونسکی) در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بود. یافته ها نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی و رشد شغلی ارتباط آماري مثبت و معنادار و بین سبک هویت سردرگم و رشد شغلی ارتباط منفی و معنادار وجود دارد. معصومی (1392) در پژوهشی تحت عنوان نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد، نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد رابطه وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش مدل فرضی وسوسه مواد از برازش برخوردار است و واریانس معناداری را از وسوسه مصرف مواد تبیین می کند. براساس این مدل متغیرهای مذکور میانجی گری وسوسه مصرف مواد را می کنند. آذری(1392) در مطالعه ای تحت عنوان مقایسه طرحواره هاي ناسازگار اوليه، پايگاه هويت ومكانيسم هاي دفاعي افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار، نشان داد بین طرحواره هاي ناسازگار اوليه، پايگاه هويت ومكانيسم هاي دفاعي افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. براین اساس که افراد مبتلا به سوء مصرف مواد از ناسازگار اوليه بیشتر، پايگاه هويت نامنظم تر ومكانيسم هاي دفاعي بیشنری استفاده می کنند. فتحی و همکاران (1393) در نتایج بررسی خود گزارش نمودند که سبك هويت اطلاعاتي در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از دانشجویان معتاد بود و سبک هویتی هنجاري و سردرگم/ اجتنابي در دانشجویان معتاد بالاتر بود. گمچی وهمکاران (1393)در تحقیقی با عنوان مقایسه سیستم های مغزی-رفتاری (BAS/BIS)در افرادوابسته به مواد وبهنجار ،نشان دادندتفاوت معنی داری درسیستم های مغزی –رفتاری افراد معتادوغیر معتاد وجود دارد بطوری که سطح سیستم فعال سازی رفتاری (BAS)در افراد معتاد بالاتر از افرادغیر معتاد وسطح سیستم بازداری رفتاری (BIS)در افراد غیر معتاد بالاتر از افراد معتاد است . همچنین یافته ها بیانگر آن بود که سیستم فعال ساز رفتاری در مردان فعال تر از زنان وسیستم بازداری رفتاری در زنان فعال تر از مردان بوده است .ولی درسیستم فعالساز رفتاری در مردان وزنان معتاد تفاوت معنی داری مشاهده نشده است . وجودی و همکاران (1393) در پژوهشی تحت عنوان پیش بینس آمادگی به اعتیاد براساس سبک های هویت، سبک های فرزندپروری و راهبردهای مقابله ای، نشان دادند که آمادگی به اعتیاد با سبک های هویت سردرگم – اجتنابی، سبک فرزندپروی سهل گیرانه و راهبردهای هیجان مدار رابطه مثیت معناداری دارد. همچنین براساس نتایج بین سبک هویت اطلاعاتی و تعهد و سبک مسوله مدار رابطه منفی دارد 2-10-7-2پیشینه خارجی پژوهش در]پژوهشی که اسلوباداسكاياز و همکاران (2001) که در روسیه صورت گرفته است؛ براساس نتایج عامل فعال سازي رفتاري، همبستگي مثبت با اختلال سلوك و بيش فعالي و با رفتار اجتماعي معين و مشكل هاي ارتباطي با همسالان در دختران رابطه ي منفي دارد. در عين حال، عامل بازداري رفتاري با مشكل هاي هيجاني و اضطرابي در پسران، رابطه مثبت دارد ولي با اختلال سلوك و بيش فعالي ورفتارهاي اجتماعي معين، رابطه ي منفي دارد. مطالعه کور (2002) نشان داد که دو سيستم فعال ساز رفتاري و بازدارندة رفتاري دو تأثير مجزا تسهيل كننده و بازدارنده بر رفتار افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی دارد. جانسون و همکاران (2003) در تحقیق خود نشان دادند که نمره‌های BAS بالا پیش‌بینی‌کننده سوءمصرف مواد و وابستگی به آن می‌باشد. پژوهش ادلند و همکاران (2004) نشان داد که فعالسازی رفتاری یک عامل خطر برای گرایش به مصرف مواد و الکل است. همچنین عنوان کردند سیستم‌های مغزیرفتاری می‌تواند پیش‌بینیکنندهی خوبی برای گرایش افراد به مصرف مواد و الکل باشد. سیمونز و کاروی (2005) به بررسی راهبردهای مقابله‌ای و استفاده از موادمخدر بر روی نمونه ای 4500 نفری از جوانان پرداختند. این پژوهشگران به دنبال شناسایی و پیش بینی گرایش به مصرف مواد، تفکر نسبت به مصرف مواد و راهبردهای مقابل های تحت عنوان متغیرهای پیش‌بینی کننده پرداختند و با بهره گیری از مدل آماری رگرسیون چند متغیره، به این نتیجه رسیدند که نوع راهبردهای مقابله‌ای مورد استفاده، پیش بینی کنندۀ مصرف مواد در آینده می باشد. هنسون و همکاران (2006) در نتایج بررسی خود گزارش نمود افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی در هنگام مواجهه با فشار روانی بیشتر از مقابله متمرکز بر هیجان و کمتر از روش مقابله متمرکز بر مسئله استفاده می کنند نیزورسکی و گارب (2007) در مطالعه ای به بررسی نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری و منبع کنترل در بازگشت اعتیاد پرداختند. نتایج این مطاعه نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری و منبع کنترل و بازگشت اعتیاد رابطه وجود دارد(نقل از معصومی، 1392). هانت و همکاران (2008) در نتایج مطالعه خود گزارش نمودند در مردان معتاد هر دو مؤلفة سيستم فعالساز رفتاري و در زنان معتاد مؤلفة روي آوري سيستم فعال ساز رفتاري، در مقايسه با همتايان غيرمعتاد، فعاليت بيشتري دارد در مطالعه ای که توسط رواسون و ریچاردسون (2009) با هدف بررسی رابطه سبک های مقابله ای و گرایش به مصرف مواد دوباره در معتادان ترک کرده صورت گرفت، نتایج به دست آمده نشان داد که رابطه معنادار بین سبک های مقابله ای و گرایش به مصرف مواد دوباره در معتادان وجود دارد. براساس نتایج این بررسی معتادان ترک کرده ای که بیشتر از سبک های مقابله ای هیجان مدار استفاده می کردند، در معرض بازگشت بیشتری به مصرف مواد قرار داشتند. ارام و همکاران (2010) در فراتحلیلی که روي مصرف کنندگان متامفتامین در مقایسه با افراد غیر مصرف کننده انجام گرفت، نشان داد که مصرف کنندگان متامفتامین نقایصی را در حوزه هاي عملکرد اجرایی، حافظه و نحوه پاسخگویی (راهبرد مقابله) نشان می دهند اويي (2011) در پژوهش خود به اين نتيجه رسید، که بین سبک های اسنادی و حالات هیجانی با مصرف الكل رابطه معناداری وجود دارد. به طوری كه آگاهي از حالات هيجاني به طور وسيعي با الكليسم از طريق تسهيل مقابله اجتنابي مرتبط است. ارام و همکاران (2012) در فراتحلیلی که روي مصرف کنندگان متامفتامین در مقایسه با افراد غیر مصرف کننده انجام گرفت، نشان داد که مصرف کنندگان متامفتامین نقایصی را در حوزه هاي عملکرد اجرایی، حافظه و نحوه پاسخگویی (راهبرد مقابله) نشان می دهند. عابی و همکاران(2012) در بررسی تحت عنوان رابطه سیستم های مغزی / رفتاری با سلامت روان، نشان دادند که بین سیستم های مغزی / رفتاری با سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد. به نحوی که سیستم های مغزی / رفتاری (BAS, BIS, FFS) می توانند سلامت روان را پیشبینس کنند. بوش و کارد(2012) به بررسی فراتحلیلی از پرسشنامه سبک هویت برزونسکی پرداختند. این محققین بیان نمودند که شکل گیری هویت از چالش های ضروری مرتبط با نوجوانی است. سبک های اطلاعاتی، هنجاری و منتشر اجتنابی: یک مدل شناختی اجتماعی است که در آن نوجوانان درگیر کارهای مربوط به شکل گیری هویت متمایز توسعه یافته است. نتایج نشان می دهد که ارتباط مثبت بین جنسیت و سبک های هویت منتشر اجتنابی وجود دارد و مردان بالاتر از زنان قرار دارند. همچنین سن و کشور مبدا نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. کارپلمن و همکاران (2012) در تحقیقی با عنوان سبک های هویت و صمیمیت در دوران بلوغ: رابطه بین سبک های هویت، دلبستگی عاشقانه و تعهد هویت بزرگسالان و نظریه رشد روانی را مورد مطالعه قرار دادند. بررسی این محققان نشان می دهد که دوران نوجوانی زمانی برای صمیمیت عاشقانه و شکل گیری هویت است. مطالعه این پژوهشگران با نمونههای متنوع از 2178 نوجوانان انجام گردید. نتایج نشان داد که جنسیت، نژاد و وضعیت ارتباطات بدون تاثیر بر ارتباط مستقیم سبک های هویت و دلبستگی عاشقانه با تعهد هویت رابطه دارد. همچنین تفاوت کمی در قدرت ارتباط بین سبک های هویت و دلبستگی عاشقانه برای جنسیت یا نژاد پدید آمده است. لنارت و ویکتور (2013) در بررسی شیوه های مقابله و عود مصرف مواد در افراد مصرف کننده شیشه (جزء آمفتامین‌ها)، نشان دادند که بین شیوه های مقابله و عود مصرف مواد رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که افراد ترک کننده مواد که دارای شیوه مقابله مناسب بودند، در مقایسه با افراد دارای شیوه مقابله ی نامناسب (اجتنابی) عود کمتری داشتند. همچنین این افراد در مقابله با مشکلات شیوه مقابله خود را کمتر تغییر داده بودند. فیلد و تیفانی (2014) در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که بین سبک اسنادی و عقاید وسوسه مصرف مواد رابطه معناداری وجود دارد و افرادی که عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد بیشتری داشتند، از سبک های اسناد مثبت کمتر استفاده می کردند. همچنین نشان داد که افراد دارای وسوسه های بیشتر از اسناد منفی بیشتری برخوردار بودند. 2-10-8جمع بندی نتایج پیشینه های پژوهش نتایج بررسی ها در مجموع نشان دهنده رابطه بین نوع سبک های هویت و سبک های مقابله ای با مصرف مواد می باشند. همچنین براساس نتایج مطالعات بین افراد معتاد و افراد عادی در خصوص به کارگیری سبک های هویت و سبک های مقابله ای سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری تفاوت وجود دارد. بر این اساس که افراد معتاد از سبک های اسناد مثبت کمتر، راهبردهای هیجانی بیشتری استفاده می کردند. همچنین بین شیوه های مقابله و عود مصرف مواد نیز رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که افراد ترک کننده مواد که دارای شیوه مقابله مناسب بودند، در مقایسه با افراد دارای شیوه مقابله ی نامناسب (اجتنابی) عود کمتری داشتند. همچنین این افراد در مقابله با مشکلات شیوه مقابله خود را کمتر تغییر داده بودند. بعلاوه یافته ها نشان دادند که نمره هاي خرده مقیاس BAS در گروه سومصرف کننده مواد بالاتر از نمره هاي افراد سالم بود. همچنین نتایج بررسی ها حاکی از این است که فعالسازی رفتاری یک عامل خطر برای گرایش به مصرف مواد و الکل است و می‌تواند پیش‌بینیکنندهی خوبی برای گرایش افراد به مصرف مواد و الکل باشد. منابع: منابع فارسی آذری، آرمان. (1392). مقایسه طرحواره هاي ناسازگار اوليه، پايگاه هويت ومكانيسم هاي دفاعي افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار. پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل. آقا سلطاني ، سوسن؛ (1387)، بررسي رابطه بين هويت و خلاقيت در ميان دانشجويان ، سال اول دانشگاه تبريز. پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان. ابراهیمی، علی اکبر. (1381). انگیزش، آمادگی، مناسبت و درمان، چاپ اول، اصفهان، انتشارات سازمان بهزیستی. اتکینسون ، ریتال ؛ ریچارد سی ؛ اسمیت ، ادوارد ای ؛ بم ؛ داریل ج ؛ هوکسما سوزان نولن. (2000). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد نقی براهنی، بهروز بیرشک، مهرداد بیک، دکتر رضا زمانی، مهرنازشهرآرای، یوسف کریمی، نیسان گاهان ، مهدی محی الدین. تهران: انتشارات رشد، (1384). اصغري، فرهاد؛ کردمیرزا، عزت و احمدي، لیلا. (1392). رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد در دانشجویان، فصلنامه اعتیاد پژوهی سوءمصرف مواد، سال 7، شماره 25، ص 113- 103. امینی، کوروش. (1379). علل بازگشت مجدد معتادان به موادافیونی در مراجعین به مراکز دولتی شهر همدان. دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دانشکده مامایی و پرستاری اورکی، محمد. (1389). بررسی رابطه خشم، خود کارآمدی، مهارتهای مقابلهای و میل به مصرف مواد در گروهی از درمانجویان وابسته به مواد مخدر افیونی، فصلنامه اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد. شماره 18. ص 54 -39. احمدی، فرید؛ تقی پور، ابراهیم؛ خدابخشی، آناهیتا. (1389). مقايسه سبك هاي هويت يابي نوجوانان با يا بدون سوء مصرف مواد. فصلنامه اعتياد پژوهي سوءمصرف مواد، سال چهارم، شماره سيزدهم، ص 39- 41. بخشی پور رودسری، عباس؛ محمودعلیلو، مجید و ایرانی، سجاد. (1387). مقایسه ویژگی های شخصیت و راهبردهای مقابله ای معتادان خود معرف و گروه بهنجار. مجله روانپزشکی بالینی ایران، سال 14، شماره 3، ص 278- 289. برك، لورا. (2008). روانشناسي رشد از كودكي تا نوجواني. ترجمه يحيي سيد محمدي(1389). جلد دوم، تهران: انتشارات ارجمند. بزمی ،نعیمه،1391،روان شناسی وابستگی به مواد (سبب شناسی ،تشخیص ودرمان اعتیاد )،تهران ،انتشارات ارجمند خدادادي، محمد. (1383). هنجاريابي پرسشنامه شيوه هاي مقابله با استرس لازاروس و فولكمن و مقايسه بين اين شيوه ها در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد واحد رودهن. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي. دافعی، مریم. (1386). بررسی رابطه‌ی روش مقابله‌ای با ویژگی فردی و سلامت روانی زوج‌های نابارور یزد. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده‌ی علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس. دباغي، پرويز.(1385)، اثربخشي شناخت درماني براساس تفكر نظاره اي و فعال سازي طرحوار هاي معنوي در پيش گيري از عود مصرف مواد افيوني . پايانامه دكتراي تخصصي روانشناسي باليني . انيستيتو روانپزشكي تهران ، دانشگاه علوم تهران، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشت درماني ايران. رستمي، هاجر. (1388). مقایسه سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت. پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی. روز نهان، دیوین، سلیگمن، مارتین ای. پی.(1382). روان شناسی نابهنجاری آسیب شناسی روانی. ترجمه یحیی سید محمدی. تهران: انتشارات ساوالان. زارع زاده، علیرضا. (1380). بررسی اپیدمولوژیک سوء مصرف مواد اعتیادآور در بین دانش آموزان سال آخر دبیرستان پیش دانشگاهی در شهر کرمان. رساله دکتری، دانشگاه علوم پزشکی کرمان سادوك بنجامين؛ سادوك، ويرجينا.(2010). دستنامه جيبي روانپزشكي باليني كاپلان و سادوك. ترجمه محسن ارجمند، فرزين رضاعي، ناديا فغاني جديدي. (1390). تهران: انتشارات ارجمند، نسل فردا. سادوک، بنیامین جیمز؛ سادوک، ویرجینا آلکوت. (2007). خلاصه روانپزشکی. ترجمه فرزین رضائی. (1389)، تهران: انتشارات ارجمند. سادوک، بنیامین؛ سادوک، ویرجینیا. (2006). خلاصه روانپزشکی، ترجمه: نصرت الله پورافکاری (1386). چاپ چهارم، انتشارات شهر آب. سلیگمن، ا. (2000) آسیب شناسی روانی. ترجمه سید محمدی، یحیی. (1387)، تهران: انتشارات ارسباران. شعاع‌کاظمی، مهرانگیز. (1387). بررسی مقایسه‌ای رابطۀ بین راهبردهای مقابل های و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان، فصلنامه اعتیاد پژوهی، سال 2، شماره 5، ص 89- 79. شهابی، کامبیز. (1385). بررسی ارتباط افسردگی با نوع و شدت علائم بازگیری مواد افیونی در بیماران بستری در بخش دوگانه بیمارستان شهید بهشتی کرمان. رساله دکتری، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمان، دانشکده مهندس افضلی پور شولتز، دوان ؛ شولتز سیدنی الن ؛(1384). نظریه های شخصیت . ترجمه یحیی سید محمدی ، نشر ویرایش ،1387 . فیض آبادی، زهره.، فرزاد، ودود. (1391). بررسی رابطه همدلی با سبک های هویت و تعهد در دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی. مجله مطالعات روانشناختی. شماره 13، ص 68- 75. فتحی آشتیانی ،علی ،حسنی،ملیحه،رسول زاده طباطبایی،سید کاظم(1391) ،مقایسه طرحوارهای ناسازگار اولیه وشیوهای فرزندپروری ادراک شده در زوجین با سبک های مقابله مساله مداروهیجان مدار،مجله علوم رفتاری . صادقی، نادر. (1380). بررسی و مقایسه تحریفهای شناختی و تفکرات ناکارآمد در مردان معتاد به مواد مخدر و افراد نابهنجار. رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی. صفاری، علیرضا. (1383). بررسی نظرات معتادان به مواد مخدر پیرامون علل روی آوری جوانان به مواد مخدر و راهکارهای مناسب برای پیشگیری. رساله دکتری، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی بهداشتی درمانی کرمان، دانشکده مهندس افضلی پور. عارف نسب، زهرا. (1384). تأثیر درمان نگهدارنده با متادون در کاهش مصرف (هرویین، تریاک).رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز. عبداله زاده جدی، آیدا؛ هاشمی، تورج؛ مرادی، علیرضا؛ فرزاد، ولی الله. (1389). نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری در پیش بینی سوء مصرف مواد. مجله روانشناسی بالینی، سال دوم، شماره 2 (6)، ص: 37-45. عبدالهی مجاریشن، رضا. (۱۳۸۵). رابطه سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری با سوگیری حافظه ناآشکار در افراد افسرده، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز. فتحی، محمد؛ سهرابی، فرامرز؛ سعدیان، مرتضی. (1392). مقایسه ویژگ های شخصیت و سبک های هویت در دانشجویان معتاد و غیر معتاد به اینترنت. مجله تحقیقات علوم رفتاری فرجاد،محمدحسین ،1383،اسیب شناسی وکجرویی های اجتماعی ،تهران ،قوه قضائیه،مرکز مطبوعات وانتشارات -احمدوند،محمد علی ،1383،اعتیاد(سبب شناسی ودرمان )تهران،دانشگاه پیام نور کریمی، یاور. (1389). بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای، مدیریت هیجان با افسردگی و اضطراب در زنان دارای شوهر معتاد. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم. کیامرثی، آذر و ابوالقاسمی، عباس. (1390). ارتباط راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف مواد در دانشجویان، فصلنامه اعتیاد پژوهی، سال 4، شماره 20، ص24- 7. لطف آبادی ،حسین ؛(1380). عواطف و هویت نوجوانان ، تهران : انتشارات نسل سوم . محسنی ، نیک چهره .(1383). نظریه در روانشناسی رشد، شناخت ، شناخت اجتماعی ، شناخت و عواطف. تهران : پردیس57. مدانلو، فاطمه. (1388). بررسي رابطه تاب آوري، روشهاي مقابله با استرس و وحمايت اجتماعي با آسيب هاي رواني در زنان داغديده. پایاننامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه محقق اردبیلي. مصلايي، مهستا. (1386). رابطه بين ويژگيهاي شخصيتي و شيوههاي مقابله با استرس با رضايت شغلي در زنان شاغل، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه پيام نور. محمدی، سمیه، ایزدپناه، شهرزاد، فاضلی، علیرضا، پناهی، لیلی و قدیری، فاطمه(1390)، تأثیر سبک های هویتی بر افکار خودکشی دانشجویان، مجله علوم رفتاری محمدزاده ،علی،قربانعلی پور،مسعود ،جعفری،عیسی.(1390). بررسی رابطه سبکهای هویت وشخصیت مرزی :مطالعه روی نمونه های غیر بالینی .پان نامه کارشناسی ارشد معصومی، سید سعیده. (1392). نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، دانشکده روانشنانسی و علوم تربیتی. مکوند حسینی، شاهرخ. (1386). بررسی هویت یابی وسلامت روانی نوجوانان شاهد . مجله روانشناسی 42.سال یازدهم ، شماره 2 . 167-184 . نجفی محمود ؛ احدی ، حسن ؛ دلاور ، علی(1385). بررسی کارآیی خانواده و دینداری با بحران هویت . مجله دانشور رفتار (دو ماهنامه علمی – پژوهشی دانشگاه شاهد) . نريماني، محمد؛ صادقيه، سعيد. (1383). عود اعتياد و شيوه هاي پيشگيري از آن. ناشر اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان اردبيل. نصری، محمد. (1379). بررسی شیوع اعتیاد به مواد مخدر و عوامل مؤثر در ایجاد آن در مراجعه کنندگان به کلینیک تندرستی. رساله دکتری، دانگشاه علوم پزشکی کرمان. وود، جولیاتی .(1379). ارتباطات میان فردی (روانشناسی تعامل اجتماعی). ترجمه مهرداد فیروز بخت . تهران: انتشارات مهتاب. یوسفی، محسن. (1382). بررسی مقدماتی رضایتمندی زناشویی و زندگی خانوادگی در افراد معتاد. رساله دکتری، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان. منابع انگلیسی Aram, P.W; Bailey, G.J.R; Lavin, A & See, R. (2012). Methamphetamine Self- Administration Produces Attention Set-Shifting Deficits and Alters Prefrontal Cortical Neurophysiology in Rats. Journal of Biological Psychiatry. 69, 253–259. Aubi, S. Yousefi, SH. Alimoradi.L. (2012). Relationship Between Brain/ Behavioural Systems and Mental Health Among Students. Procedia - Social and Behavioral Sciences, Volume 30, 2011, Pages 1683-1687. Adams,G.R. (1999), The objective measure of ego identity status: A manual on theory and test construction, Canada: university of Guelph. Beauchaine, T. (2001). Vagal tone, development, and Gray motivational theory: toward an integrated model of autonomic nervous system functioning in psychopathology. Dev Psychopahol: 13:183-214Goleman, D. 1998. Working With Emotional Intelligence. Newyork, Bantam Books. Berzonsky, M. D. (1998). A self-regulatory model of identity development. Paper presented at the biennial meetings of the International Society for the Study of Behavioral Development, Berne, Switzerland Berzonsky, M. D., & Kuk, L. S. (2005). Identity styles, psychological maturation, and cademic performance. Journal of Personality and Individual Differences, N 39, p. 237- 247. Billing, S.A.G; Cronkite, R.C & moos, R. H. (1983). Social environmental factorsin aripolar depression comparisons of depressed patients and hone depressed controls. Journal of abnormal psychology, 92,119-133. Byrd, B, A.(2005). Identity devlopment in first-generation college student: the influnce of percevid family functioninng and cognative flexiblity . marshal. Edu: 2065/pqdweb. Dunkel , C. S. (2000). Possible selves as a mechanism for identity exploration. Journal of adolescence , 23 . 519-529. Elizabeth, B. Steve, S. Caitlin, S. Louise, A. (2013). Motivational Interviewing for adolescent substance use: A review of the literature Addictive Behaviors, Volume 37, Issue 12, December 2013, Pages 1325-1334. Fowles, D. C. (2001). Biological variables in psychopathology: a psychobiological perspective. In H. Adams & B. Sutker, Comprehensive Handbook of psychopathology. New York: Kluwer Academic/Plenum;13, p 85-141 Johnson, SL. Turner, RJ. Iwata, N. (2003). BAS/BIS levels and psychiatric disorder/An epidemiological study. J Psychopathic Behav, 25, 25 -36. Fowles, D. C. (2001). Biological variables in psychopathology: a psychobiological perspective. In H. Adams & B. Sutker, Comprehensive Handbook of psychopathology. New York: Kluwer Academic/Plenum;13, p 85-141. Gray, JA.(1994). Brain systems that mediate both emotion and cognition. Journal of Cognition and Emotion: 4(7): 269-288. Gray, J.A. (1990). Brain systems that mediate both emotion and cognition. Journal of Cognition and Emotion: 4(7): 269-288. Gray, J.A. (1994). Brain systems that mediate both emotion and cognition. Journal of Cognition and Emotion: 4(7): 269-288. Heponiemi, T., Keltiangas-Jarvinen, L., Puttonen, S. and Ravaja, N. (2002). BIS/BAS sensitivity and self- rated affects during experimentally induced stress. Pers Individ Dif 2003; 34: 943-57. Heponinemi, T. (2004). Psychology and emotional stress reaction: the Effect of Temperament and Exhaustion, thesis university of Helsinki no 26. Jackson, C.J. (2002). Mapping gray model of personality on to the eysenck personality profiler (EPP). Personality and individual Difference: 32: 495-507. Johnson, SL. Turner, RJ. Iwata, N. (2003). BAS/BIS levels and psychiatric disorder/An epidemiological study. J Psychopathic Behav, 25, 25 -36. Kenyazev, C.G., Siobodskaya, H.R. and Wilson, G.O. (2002). Psycho physiological correlates of behavioral inhibition and activation. Personality and Indiviual Differences: 33:600-647. Keramre, S. Maher, F. Borjali, A. (2004). Survey of personality status of addicted persons to opiate by two personality systems of ayzeng and Kloninjer. Addict Res; 2(7): 45-54. Lavoie ,J ,C.(1994). Identity in adolescents: issues of theory , structure and transition. Journal of adolescent, 17,17-28. Lazarus, R.S. (1991). Emotion and adaptation New York: oxford university press. Lazaruse, R.S. (1991). Progress on cognitive-motivational relational theory of emotion. Journal of American psychologist, 46, 819-834. Lennart, S & Viktor, S. (2013). Coping strategies and relapse to drug use. Drug and Alcohol Dependence. 15 (3): 283-301. Lotfi R. (2006). Comparison of early maladaptive schema between B type personality disorders and normal group] .Persian. J Army Univ Med Sci I.R. Iran; 5(2):1261-66. Marcia J, E. (1996). Developmental and validation of ego identity status, journal of personality and social psychology, 5(2):1261-66. Marcia J, E.(1996),Developmental and validation of ego identity status, journal of personality and social psychology. Matthews, G. and Gilliland, K. (1999). The personality theories of H.J.Eysenck and J.A.Gary: a comoarative reviw. Personality and individual Difference: 26: 583-626. McCrae, R. R & Costa, P. T. (1987). Validation of the five- factor model of personality across instruments and observation. Journal of Personality and Social Psychology, 51, 680-693. Meeus, W. dekvoice. M. (1995). Identity development. Parental and peer support in adolescence. Adolescence, 30. 931-944. Moos, RH & Schaefer, JA. (1993). Coping Resources and Processes: Current Concept and Measure’s .Journal of Health Psychology, 2: 297-314. Niven, C & Gijsbers, K. (2003). Coping with labor pain. Journal of Pain Symptom Manage; 11(2):116-25. Schwaertz, S. J. & Dunham, R. M. (2000). Identity status formulae: generation continues measure of the statues from measures of exploration and commitment. adolescence, 35, 147-165. Simons, S & Carvey, B. (2005). Attitudes toward marijuana use and drug. Free experience. Journal of Elsevier. 16 (2). p. 203-214. Slobodskaya, H. R. Safronova, M. V., Knyazev, G. G., & Wilson, D.(2001). Development of a short Form of the Gray-Wilson personality questionnaire. Research Institute of Physiology, Russia and Institute of Psychiatry University of London. Terry-McElrath, Y.M; Emery, S; Szczypka, G & Johnston, L, D. (2012). Potential Exposure to Anti-drug Advertising and Drug-related Attitudes, Beliefs, and Behaviors among United States Youth. Journal of Addictive Behaviors, 36, 116

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

آوا کتاب دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید