مبانی نظری بررسی رابطه ارزیابی عملکرد بر مبنای رویکرد اقتصادی و چرخه تبدیل وجه نقد (docx) 93 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 93 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
99060377190
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات گیلان
پایان نامه برای اخذ درجه کارشناسی ارشد (M.A)
رشته مدیریت بازرگانی(گرایش مدیریت مالی)
موضوع:
تبیین ارتباط بین ارزیابی عملکرد برمبنای رویکرد اقتصادی و چرخه تبدیل وجه نقد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
استاد راهنما:
پیمان علیدوست ذوقی
نگارش:
محبوبه اصلانی
تقدیر و تشکر:
از اساتيد فرهيخته و بزرگوار جناب آقاي پیمان علیدوست ذوقی به عنوان استاد راهنما، به خاطر تمامي زحمات وارائه راهنمائيهاي ارزندهشان كه همواره توام با صبر وحوصله، متانت و خوشروئي بوده و از تمام تلاش خود در جهت انتقال دانش علمي خود هم در طول تحصيل و هم در نگارش پايان نامه دريغ نورزيدند، صميمانه ترين تشكر را مي نمايم . همچنین از مساعی جناب آقای دکتر محمد طالقانی و جناب آقای دکتر ابراهیم چیرانی که داوری پایاننامه را قبول فرموده اند و در تكميل و رفع نواقصات سهم بسزائي را داشتند ، قدردانی می نمایم .اميدوارم امكان جبران ذره اي از زحمات اساتيد محترم نصيب اينجانب گردد .
از زحمات مسئولين و پرسنل محترم واحد پژوهشي دانشگاه كه با تمام تلاش نسبت به ارزيابي و كنترل فرايند تهيه و تنظيم اصولي پايان نامه اقدام و بنده را در اين راه ياري نمودند، صميمانه تشكر و قدراني مي گردد
تقدیم به:
استوارترین تکیه گاهم، دستان پرمهر پدرم
به سبزترین نگاه زندگیم، چشمان سبز مادرم
و تقدیم به:
برادرم(بهرام) که همواره در طول زندگی و تحصیل تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.
به خواهرم(ملائیکه) که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
TOC \o "1-2" \h \z \uچکیده PAGEREF _Toc395368250 \h 1
فصل اول: کلیات تحقیق.
1-1- مقدمه........................................................................................................................................3
1-2- بیان مساله PAGEREF _Toc395368251 \h 4
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق PAGEREF _Toc395368252 \h 7
1-4- اهداف تحقیق PAGEREF _Toc395368253 \h 9
1-4-1- اهداف علمی PAGEREF _Toc395368254 \h 9
1-4-2- اهداف کلی و فرعی PAGEREF _Toc395368255 \h 9
1-4-3- اهداف کاربردی PAGEREF _Toc395368256 \h 9
1-5- سوالات تحقیق PAGEREF _Toc395368257 \h 10
1-6- فرضیههای تحقیق PAGEREF _Toc395368258 \h 11
1-7- تعریف عملیاتی متغییرهای تحقیق PAGEREF _Toc395368259 \h 11
1-7-1- متغیر وابسته PAGEREF _Toc395368260 \h 11
1-7-2- متغیر های مستقل12
1-8- روش تحقیق PAGEREF _Toc395368262 \h 13
1-9- قلمرو تحقیق14
1-9-1- قلمرو زمانی و مکانی تحقیق14
1-9-2- جامعه و نمونه آماری14
1-9-3- روش گرد آ و ری اطلاعات15
1-9-4- ابزار گرد آ و ری اطلاعات PAGEREF _Toc395368266 \h 15
1-10- ساختارکلی تحقیق PAGEREF _Toc395368270 \h 15
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق.
2-1- مقدمه PAGEREF _Toc395368271 \h 17
2-2-بخش اول: مدیریت سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368272 \h 18
2-2-1- ماهیت واهمیت سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368273 \h 19
2-2-1-1- مدیریت حسابهای دریافتنی PAGEREF _Toc395368274 \h 20
2-2-1-2- مدیریت موجودی کالا PAGEREF _Toc395368275 \h 22
2-2-1-2-1- مدیریت موجودی کالاوسیستم به هنگام (JIT) PAGEREF _Toc395368276 \h 23
2-2-1-3- مدیریت حسابهای پرداختنی PAGEREF _Toc395368278 \h 23
2-2-1-4- مدیریت چرخه تبدیل وجه نقد (متغیروابسته تحقیق) PAGEREF _Toc395368279 \h 24
2-2-2- عوامل موثردرتعیین میزان سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368280 \h 24
2-2-3- سیستم جامع مدیریت سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368281 \h 26
2-2-3-1- شرایط درون شرکتی مدیریت سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368282 \h 26
2-2-3-2- شرایط والزامات محیطی سرمایه درگردش PAGEREF _Toc395368283 \h 27
2-3- بخش دوم- چرخه تبدیل وجه نقد PAGEREF _Toc395368284 \h 29
2-3-1- استراتژیهای گوناگون سرمایه درگردش ومیزان نقدینگی PAGEREF _Toc395368285 \h 30
2-3-2- مدیریت موجودی نقد30
2-3-3- دلایل نگهداری وجه نقدتوسط شرکتها PAGEREF _Toc395368287 \h 31
2-4- بخش سوم- عملکردمالی PAGEREF _Toc395368288 \h 33
2-4-1- سنجش عملکردو معیارهای مربوط PAGEREF _Toc395368289 \h 33
2-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش PAGEREF _Toc395368290 \h 34
HYPERLINK \l "_Toc395368291" 2-4-3- شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت ها ..............................................................35
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی PAGEREF _Toc395368291 \h 36
HYPERLINK \l "_Toc395368292" 2-4-4-1- ارزش افزوده اقتصادی ................................................................................36
2-4-4-2- ارزش افزوده بازار .....................................................................................37
2-4-4-3- ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده .................................................................38
2-4-5- ظهورارزش افزوده اقتصادی وتعاریف آن PAGEREF _Toc395368292 \h 38
2-4-5-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA) PAGEREF _Toc395368293 \h 41
HYPERLINK \l "_Toc395368294" 2-4-5-2- مزایای ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ..........................................................43
2-4-5-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA ) PAGEREF _Toc395368294 \h 44
2-4-5-4- ضرورت استفاده ازارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران PAGEREF _Toc395368295 \h 45
2-4-5-5- فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی PAGEREF _Toc395368296 \h 46
2-4-5-5-1- هزینه سرمایه ونحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc395368297 \h 46
2-4-5-5-2-میانگین موزون هزینه سرمایه ()WACC PAGEREF _Toc395368298 \h 49
2-4-5-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) ونحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc395368299 \h 50
2-4-5-5-4- سودخالص عملیاتی بعد از کسرمالیات (NOPAT) ونحوه محاسبه PAGEREF _Toc395368300 \h 51
2-4-5-5-5- تعریف نرخ بازده سرمایه (r ) و نحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc395368301 \h 51
4-2-4-6- تعدیلات ارزش افزوده اقتصادی PAGEREF _Toc395368302 \h 54
2-5- بخش چهارم: تاثیرمدیریت سرمایه درگردش برسودآوری PAGEREF _Toc395368303 \h 56
2-5-1- رابطه بین روشهای مدیریت سرمایه درگردش وارزش شرکت PAGEREF _Toc395368304 \h 57
2-5-1-1- شیوه های تاثیرگذاری مدیریت سرمایه درگردش برریسک وبازده شرکت PAGEREF _Toc395368305 \h 57
2-5-2- ارتباط مدیریت سرمایه درگردش با عملکرد مالی PAGEREF _Toc395368306 \h 59
2-6- پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc395368307 \h 60
2-6-1- بررسی نتایج پژوهش های صورت گرفته درخارج از کشور PAGEREF _Toc395368308 \h 60
2-6-2- بررسی نتایج پژوهش های صورت گرفته درداخل کشور PAGEREF _Toc395368309 \h 63
فصل سوم: روش اجرای تحقیق.
3-1- مقدمه PAGEREF _Toc395368310 \h 68
3-2- روش تحقیق PAGEREF _Toc395368311 \h 69
3-2-1- قلمروتحقیق PAGEREF _Toc395368312 \h 69
3-2-1-1- قلمرو زمانی تحقیق PAGEREF _Toc395368313 \h 69
3-2-1-2- قلمرومکانی تحقیق PAGEREF _Toc395368314 \h 69
3-3- فرضیههای تحقیق70
3-3-1- تبدیل فرضیههای پژوهشی به آماری PAGEREF _Toc395368316 \h 70
3-4- جامعهی آماری، روش نمونه گیری وگردآوری داده ها PAGEREF _Toc395368317 \h 71
3-4-1- جامعه آماری: PAGEREF _Toc395368318 \h 71
3-4-2- روشگردآوری داده ها PAGEREF _Toc395368319 \h 73
3-5- روش های تجزیه وتحلیل داده ها PAGEREF _Toc395368320 \h 73
3-5-1- روشهای آماری: PAGEREF _Toc395368321 \h 73
3-5-2- متغیرهای تحقیق PAGEREF _Toc395368322 \h 73
3-5-2-1- ارزش افزوده اقتصادی(EVA) PAGEREF _Toc395368323 \h 74
3-5-2-2- ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA) PAGEREF _Toc395368324 \h 74
3-5-3- آزمون پیش فرض استفاده ازمدل رگرسیون PAGEREF _Toc395368331 \h 74
3-6- خلاصه فصل PAGEREF _Toc395368332 \h 75
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل و بیان نتایج حاصل از تحقیق.
4-1- مقدمه PAGEREF _Toc395368333 \h 77
4 – 2- توصیف نمونه آماری PAGEREF _Toc395368334 \h 78
4-3- آزمون نرمال بودن داده ها PAGEREF _Toc395368335 \h 78
4-4- نتایج حاصل ازآزمون فرضیهها PAGEREF _Toc395368336 \h 79
4-4-1- نتایج حاصل ازآزمون فرضیهاصلی اول PAGEREF _Toc395368337 \h 79
4-5- خلاصه فصل PAGEREF _Toc395368338 \h 81
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات.
5-1- مقدمه PAGEREF _Toc395368339 \h 84
HYPERLINK \l "_Toc395368340" 5-2- یافته های تحقیق .................................................................................................84
5-2-1- توصیف متغییر های تحقیق ................................................................................84
5-3- خلاصه تحقیق ومقایسه آن باسایرتحقیقات مشابه PAGEREF _Toc395368340 \h 85
5-3-1- خلاصه ادبیات نظری تحقیق PAGEREF _Toc395368341 \h 85
HYPERLINK \l "_Toc395368342" 5-3-2- مقایسه نتایج تحقیق با تحقیقات قبلی ...................................................................87
5-3-3- خلاصه ادبیات نظری تحقیق PAGEREF _Toc395368342 \h 87
5 -3-3-1- نتایج حاصل ازآزمون فرضیه اصلی اول (ارزش افزوده اقتصادی) 87
5-3-3-2- نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی اول (ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده) 88
5-4- نتایج تحقیق PAGEREF _Toc395368345 \h 89
5-5- محدودیتهای تحقیق90
5-6- پیشنهادات PAGEREF _Toc395368347 \h 89
5-6-1- پیشنهادات مبتنی برتحقیق PAGEREF _Toc395368348 \h 89
HYPERLINK \l "_Toc395368349" 5-6-2-پیشنهادات برای تحقیقات آتی ............................................................................91
فهرست منابع و مآخذ ...............................................................................................92
چکیده انگلیسی ....................................................................................................96
فهرست جداول و اشکال
عنوان صفحه
TOC \h \z \t "شکل;1"شکل(2-1) شرایط مدیریت سرمایه در گردش PAGEREF _Toc366570564 \h 28
شکل (2-2) چرخه عملیاتی29
جدول (2-1) محاسبه اجزای نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد مالی52
جدول (2-2)جدول تعدیلات مورد نیاز محاسبه نرخ سرمایه بر اساس رویکرد تامین مالی.......................54
TOC \h \z \t "جدول;1"جدول(3-1) انتخاب نمونه بر اساس محدودیت های تحقیق72
جدول(4-1) آمار توصیفی داده های تحقیق78
جدول(4-2) آزمون نرمال بودن داده ها79
جدول(4-3) رابطه ی بین ارزش افزوده اقتصادی و چرخه تبدیل وجوه نقد80
جدول(4-3) رابطه ی بین ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و چرخه تبدیل وجوه نقد 81
جدول(4-5) جمع بندی فرضیه های فرعی81
جدول(5-1) جمع بندی فرضیات89
چکیده
تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دورهی عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط بوده به طوری که از این طریق نتایج مورد انتظار تحقق مییابد و امکان تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم میشود. مدیریت سرمایه درگردش درارتباط با تصمیمات تامینمالی و کنترل داراییهای جاری واحدهای تجاری از یک طرف و مخاطرات ناشی از تامین مالی کوتاهمدت و بلندمدت از طرف دیگر اهمیت موضوع را آشکار میسازد. در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت ذکر شده و محدودیتهای اعمال شده بر شرکتهای پذیرفته شده در بازه زمانی 1386 الی 1390، تعداد 72 شرکت جهت بررسی فرضیات انتخاب گردید. نتایج تحقیق حاضرکه یکی از شاخصهای سرمایه در گردش را (چرخه وجه نقد) با معیارهای عملکردی اقتصادی (ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده) موردبررسی قرارداده، حاکی ازاین است که بین چرخه تبدیل وجه نقدواجزاءآن شامل دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودیها و دوره واریز بستانکاران با شاخصهای ارزش افزوده اقتصادی رابطه معکوس معناداری وجودداردومدیران شرکت ها میتوانند با کاهش دوره وصول مطالبات ودوره گردش موجودیها، درحد مطلوب سودآوری شرکت شان را افزایش دهند. همچنین، نتایج تحقیق دررابطه با دوره واریز بستانکاران مطابق با این دیدگاه است که دوره واریز بستانکاران، در شرکتهائی که سودآوری بالائی را دارند نسبت به شرکتهائی که سودآوری کمتری دارند کوتاه ترمی باشد.
کلمات کلیدی: سرمایه در گردش- چرخه تبدیل وجوه نقد- معیارهای ارزیابی مالی شرکت- ارزش افزوده اقتصادی– ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
نقش اساسی مدیریت سازمانهای نوین، ارزشآفرینی برای همه افراد و نهادهایی است که به نوعی علایقخویش را در سازمان جستجو میکنند. درمیان ذینفعان هرسازمان و بنگاه که به طور عمده از سهامداران، مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان کالا، جامعه ومراجع دولتی تشکیل میگردند، سهامداران به خاطر نقش محوری در کارآفرینی و شکلدهی بنگاه و پذیرشریسک، ازجایگاه ویژهای برخوردارند. ارزش برای سهامداران ازطریق خلق ارزش برای سایرذینفعان سازمان ایجاد میشود و هنر مدیریت تلفیق و تعادل در ارزشآفرینی برای مجموعه ذینفعان است. نهایت امر سهامداران به ارزشهای مورد انتظار خویش دست مییابند و نیز ادامه سرمایه گذاری در شرکت را مطلوب میدانند. امروزه سهامداران انتظار دارند که بتوانند از طریق شاخصهای قابل اتکا، اطلاعات مربوط به سودآوریواقعی بنگاه، وضعیت نقدینگی فعلی و آتی بنگاه، پتانسیل درآمدزایی، رشد پایدار شرکت و تحلیل ریسک آن را بدست آورند. از اینرو معیارهای جدیدی برای سنجش ارزش بنگاه مطرح شده که به سرعت جایگزین معیارها و شاخصهای سنتی اندازه گیری ارزش بنگاه شده است (نیکومرام و عسگری، 1381، 54).
ارزیابی عملکرد (ابزار اجرای استراتژی شرکت و نظارت بر حسن انجام کار) فعالیتی است که مدیران به جهت رسیدن به اهداف و استراتژیهای خود انجام میدهند. انتخاب یک معیار ارزیابی عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با استفاده از این معیار، سبب با اهمیتتر شدن نحوه انتخاب یک معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد میشود. توسعه و بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد به عنوان یک بخش مهم از زنجیره ارزش، یکی از وظایف اصلی حسابداری مدیریت است. معیارهای ارزیابی عملکرد معتبر و قابل اتکاء به شرکت اجازه میدهد که استراتژی و اهداف خود را به طور اثر بخش به مرحله عمل برسانند. مدیران و پژوهشگران با استفاده از راههای مختلف مثل استفاده از مدل ارزیابی عملکرد، تلاش میکنند تا مدیریت و کنترل بر زنجیره ارزش را بهبود بخشند (لهمن و همکاران،2004).
در این راستا در بسیاری از این شرکتها به روال معمول و سنتی، از متغیرهای مهم حسابداری مانند فروش، سود و نسبت سود به فروش، برای ارزیابی عملکرد استفاده کردهاند. این روشها هر چند درعمل همچنان مورد استفاده قرار میگیرند، اما این روشها جهت ارزیابی عملکرد مدیران چندان مناسب نیستند، زیرا سودآوری رابطه نزدیکی با مقدار سرمایهگذاری دارد و هیچ کدام از این روشهای سنتی به مبلغ سرمایهگذاری توجه ندارند. به طور خلاصه، معیارهای ارزیابی عمکرد نوین رابطه نزدیکی با ارزش سهامداران دارند. این معیارها روند آتی را منعکس مینمایند زیرا سرمایهگذاران و بازار انتظار دارند که تورم درتمامی زمانها بر ریسک و ارزش پول تأثیرگذار باشد. معیارهای نوین، اثرات حسابداری تعهدی را از بین میبرند و به عنوان یک الگو، توانائی شرکت در ایجاد ارزش برای سهامداران از یک دوره به دورهای دیگر را برای سرمایهگذاران فراهم میآورد. سرمایه درگردش از اقلام مهم داراییهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی وکیفی قلمرو مدیریت مالی را به دنبال داشته و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیدهترنموده است. بنابراین بررسی ارتباط این شاخص با سایر شاخصهای عملکردی در واحدهای اقتصادی یکی از موارد مدنظر استفاده کنندگان از صورتهای مالی خواهد بود (هاوازکوا،2010، 44).
فصل دوم
مبانی نظری و
پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه
دنیای اقتصادی به سرعت در حال تغییر و تحول میباشد. تغییرات سریع فنآوری همگام با افزایش رقابت جهانی مسئولیت مدیران را در فعالیتهایشان سنگینتر میکند. یکی از فعالیتهای اساسی مدیریت تصمیمگیری میباشد. مسئله تصمیمگیری در تمامی زمینه های امور مالی به چشم میخورد و این قاعده از مدیریت سرمایه در گردش مستثنی نیست. سرمایه در گردش از اقلام مهم داراییهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمات مالی نقش قابلتوجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی وکیفی قلمرو مدیریت مالی را به دنبال داشته و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیدهتر نموده است. تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دورهی عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط میشود، به طوری که از این طریق نتایج مورد انتظار تحقق و امکان تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم میشود. مدیریت سرمایه در گردش در ارتباط با تصمیمات تامین مالی و کنترل داراییهای جاری واحدهای تجاری از یک طرف و تامین مالی بلند مدت منابع مالی و مخاطرات ناشی از تامین مالی کوتاهمدت و بلندمدت از طرف دیگر اهمیت موضوع را آشکار میسازد. ماهیت رشد داراییهای کوتاه مدت از منابع مالی کوتاه مدت باید مورد توجه مدیران مالی قرار گیرد، تا شرایط لازم برای تحقق اهداف کوتاه مدت و تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم شود. مدیریت سرمایه در گردش با تامین مالی و مدیریت داراییهای جاری موسسات در ارتباط است (نیکو مرام، 1381، 5).
ارزیابی عملکرد فرآیند رسمی فراهم آوردن اطلاعات در مورد نتایج کار است این امر سبب شناسایی نقاط قوت سازمان و بزرگ جلوه دادن آن به منظور خلق ارزشهای بیشتر در واقع عملکرد مطلوبترمیشود، چرا که با تجزیه و تحلیل فعالیتهای گذشته بنگاه ، نگاهی به آینده داشته تا بیشینه نمودن ارزشها کمک نماید.
اهمیت ارزیابی عملکرد از زوایای مختلف قابل بررسی است. داشتن توان و امکان ارزیابی عملکرد یک ضرورت انکار ناپذیر است و تمام بنگاههای انتفاعی ناگزیر از سنجش عملیات خود در دورههای مختلف هستند، مضافا زمانی که مدیران چاچوب های تصمیم گیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه بر انگیزانه بهترین عملکرد را خواهند داشت.
بررسی مبانی نظری تحقیق در چهار بخش به شرح زیر مورد مطالعه قرار گرفته است.
2-2-بخش اول : مدیریت سرمایه در گردش
در حالتی که عملکرد سطوح مختلف واحدهای تجاری به طور سنتی به فاکتورهای مدیریتی عمومی (کلی) مثل تولید، بازاریابی وعملیات نسبت داده شده، مدیریت سرمایه در گردش به عنوان یک پیامد تأثیری بر رشد و تداوم فعالیت شرکتها داشته است. مدیریت سرمایه درگردش عبارتست از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه درگردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد. در واقع مدیریت سرمایه در گردشتصمیمات مربوط به تامین مالی بلندمدت لازم، برای پشتیبانی مالی از داراییهای جاری واحد انتفاعی را در بر میگیرد. داراییهای جاری شامل صندوق، بانک، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتی، موجودی کالا و سایر داراییهای جاری میباشد(کارگر و بلا میتال، 1994).
مدیریت سرمایه در گردش برای سلامت مالی واحدهای تجاری در اندازههای مختلف از اهمیت زیادی برخوردار است. مبالغ سرمایهگذاری شده در سرمایه در گردش نسبت به کل داراییها بسیار بالا است. بنابراین یک امر بسیار حیاتی است که این مبالغ به طور موثر و کارا مورد توجه قرار گیرند. شواهدی وجود دارد که واحدهای تجاری در مدیریت سرمایه درگردش خود به نحو کارا عمل نمیکنند.
یک شرکت میتواند خیلی سود آور باشد ولی این بدان معنی نیست که وجه نقد عملیاتی از همان چرخه عملیاتی بدست آید. واحد تجاری نیاز دارد که برای حمایت الزامات سرمایه در گردش دست به استقراض بزند. بنابراین دو هدف سودآوری و نقدینگی باید با هم هماهنگ باشد و یک هدف نباید فدای هدف دیگر گردد. سرمایهگذاریهای انجام گرفته در داراییهای جاری به منظور اطمینان از تحویل کالاها و ارائه خدمات به مشتریان اجتناب ناپذیر است و مدیریت صحیح اینگونه سرمایه گذاریها، باید تأثیر کارا بر سود آوری و نقدینگی داشته باشد اگر منابع در مراحل مختلف زنجیره تامین بلوکه شده باشد، باعث طولانی شدن چرخه تبدیل وجه نقد میگردد. اگرچه این امر باعث افزایش سودآوریمیگردد (به علت افزایش فروش)، ممکن است تأثیر معکوس بر روی نرخ سودآوری داشته باشد، اگر هزینههای تحملشده در سرمایه در گردش بیشتر از منافع حاصل از نگه داری بیشتر موجودی کالا و یا دادن اعتبار بیشتر به مشتریان باشد(کیسی ون، 2006).
2-2-1- ماهیت و اهمیت سرمایه در گردش
سرمایه درگردش نیازهای مالی کوتاهمدت موسسه تجاری را برآورده میکند. سرمایه در گردش یک سرمایه معاملاتی است که بیشتر از یک سال در شرکت باقی نمیماند .وجهی که در این اقلام سرمایه گذاری میشود در طول عملیات تجاری تغییرمیکند. همان طوری که گردش خون در بدن انسان جهت حفظ زندگی یک نیاز خیلی مهم است گردش وجه نقد برای تداوم عملیات تجاری بسیار ضروری است (کیسی ون ، 2006).
سرمایه درگردش در یک شرکت، مجموعه مبالغی است که در داراییهای جاری سرمایهگذاری میشود اگر بدهیهای جاری کسر گردد سرمایه در گردش خالص بدست میاید. بسیاری از داراییهای جاری از محل بدهیهای جاری تامین مالی میشوند در عین حال برخی از شرکتها بخشی از داراییهای جاری خود را از محل بدهیهای بلند مدت یا از محل حقوق صاحبان سهام تامین میکنند (ریموند. پی، به نقل از جهانخوانی 1389).
هر واحد انتفاعی که نسبت جاری بیش از یک دارد سرمایه در گردش مثبت دارد. برای سطح معینی از بدهیهای جاری، هر چه سرمایه در گردش واحد انتفاعی بیشتر باشد نسبت جاری آن بالاتر خواهد بود. قرارداد وامهای بلند مدت غالبا شامل مواردی ناظر بر نگهداری مبلغ معینی از سرمایه در گردش میباشد. مقصود از در نظر گرفتن این موارد، تامین حاشیه ایمن مناسب برای وام دهندگان است. اگر سرمایه در گردش ضعیف شود شرکت به سختی میتواند شکوفا مانده و به فعالیت خود ادامه دهد. نبود سرمایه در گردش کافی به عنوان یک علت اصلی ورشکستگی واحدهای تجاری کوچک در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و پیشرفته قلمداد میشود. موفقیت یک واحد تجاری بستگی به تواناییاش در جهت دریافت وجه نقد بیشتر از پرداخت آن میباشد (شباهنگ، 1381،).
اهمیت روز افزون مدیریت سرمایه درگردش باعث شده است که این موضوع به صورت یک رشته تخصصی مدیریت مالی در آید. در شرکتهای بسیار بزرگ تعدادی مدیر اجرایی متخصص حضور دارند که تمام وقت و انرژی خود را منحصراً صرف ادارهی سرمایهی در گردش شرکت میکنند. دلایل اهمیت این موضوع به شرح زیر است (ریموند. پی، به نقل از جهانخوانی، 1389).
1- سطح واقعی و مطلوب داراییهای جاری (با توجه به تغییراتی که در فروش واقعی و پیش بینی شده رخ میدهد) دستخوش تغییرات دائمیاست. این وضع باعث میشود که دربارهی سطح مطلوب یا مورد انتظار از داراییهای جاری به صورت مستمر تصمیماتی گرفته شود.
2- شاید با توجه به تغییراتی که در میزان داراییهای جاری رخ داده است، مدیران مجبور شوند در تصمیماتی که قبلاً برای تامین مالی گرفتهاند تجدید نظر کنند.
3- میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش تخصیص داده میشود باید نسبت به کل داراییها و بدهیها مشخص شود.
4- اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشد احتمال کاهش فروش و سود بوده و چه بسا شرکت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود نا توان بماند (ریموند پی نو، به نقل از جهانخوانی، 1380).
2-2-1-1- مدیریت حسابهای دریافتنی
شروع مدیریت حساب دریافتنی پایان مدیریت موجودی کالاست و زمانی که ماموریت مدیریت دریافتنی پایان یافت، مدیریت وجه نقد شروع میشود. انتقال کالا به مشتریان به منزله اعلام شروع حسابهای دریافتنی و دریافت وجه نقد از مشتریان به منزله اعلام پایان مدیریت حسابهای دریافتنی است.
مدیریت حسابهای دریافتنی عبارتست از برنامهریزی و هدایت و نظارت به کلیه اموری که بر سطح و میزان و کیفیت حسابهای دریافتنی شرکت با هدف حد اکثر شدن بازده و حداقل کردن ریسک شرکت اثر میگذارد. حسابهای دریافتی عمدتا از فروش نسیه کالا یا خدمات به وجود میآیند. به این حساب نیز مانند سایرحساب های داراییهای جاری، اگر بازدهای تعلق گیرد، بسیار ناچیز است لذا این حساب مشمول هزینه فرصت از دست رفته است و باید به آن توجه خاص مبذول شود. تصمیم گیری اصلی در ارتباط با این حساب، تعیین مبلغ و شرایط اعطای اعتبار به مشتریان میباشد (شباهنگ، 1381).
شرکتها در فرایند نسیه فروشی به دو طریق کیفیت و مقدار حسابهای دریافتنی را تحت تاثیر قرار میدهند (عنایتی، 1383، 42).
الف) تصمیماتی که شرکت در مورد شرایط فروش اتخاذ میکند. یعنی این که شرکت مقدار و مدت نسیه و میزان برای پرداخت نقد را مشخص کند.
ب) تصمیماتی که شرکت در مورد نسیه به اشخاص (حقیقی و حقوقی) اتخاذ میکند.
شرکتها با اتخاذ تصمیمات دسته الف به نوعی سطح حساب دریافتنی را برنامهریزی میکنند ولی آنچه در عمل اتفاق میافتد(در زمینه میزان حسابهای دریافتنی) و همچنین کیفیت حسابهای دریافتنی به صحت و دقت در اتخاذ تصمیمات دسته ب بستگی دارد.
برای مدیریت حسابهای دریافتنی شرکتها باید به سمت مراحل زیر برنامه ریزی و هدایت شود (مدرس و عبد اله زاده، 1387، 24).
الف) استقرار خط مشی اعتباری ب) استقرار خط مشی ارسال صورت حساب مشتری ج) استقرار خط مشی وصول مطالبات.
الف ) استقرار خطمشی اعتباری
1- قبل از اعطای اعتبار باید وضعیت بالقوه مشتریان مورد بررسی کامل قرار گیرد برای مثال بررسی دقیق صورتهای مالی مشتریان، درجه بندی اعتباری و یا بررسی گزارش موسسات خدمات مالی در رابطه با مشتری ، کمک زیادی به شناسایی شرایط مشتریان خوش حساب میکند.
2- هم زمان با تغییر وضعیت مالی مشتری میزان اعتبار وی باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.
3- جنبههای بازاریابی باید مورد توجه قرار گیرد زیرا خط مشی اعتباری بسیار محدود موجب کاهش فروش میشود.
4- چنانچه زمان بندی فصلی به کار میرود به مشتریانی که قادر نیستند بدهیخود را تا پایان فصل مربوطه بپردازند، باید مدت اعتباری بیش از حد معمول اعطا کرد. این مورد خصوصاً زمانی که مجموع بازده حاصل از فروش اضافی و کاهش در هزینههای موجودی کالا بیشتر از هزینه اضافی ناشی از سرمایهگذاری اضافی در حسابهای دریافتنی است، از دیدگاه مالی مناسبتر میباشد.
ب- ارسال خط مشی ارسال صورت حساب مشتری :
1- صورت حساب مشتری باید در حداقل فاصله زمانی ممکن ارسال شود.
2- فروشهای عمده بلافاصله باید صورت حساب شود.
3- کالاها باید پس از تکمیل سفارش خرید برای مشتریان فاکتور شود و نه پس از حمل آن.
4- صورت حساب خدمات ارائه شده باید بلافاصله یا به طور دورهای برای مشتریان ارسال شود.
5- استفاده از زمان بندی فصلی باید مورد توجه قرار گیرد .
ج – استقرار خط مشی وصول مطالبات
1- به منظور تعیین مشتریانی که سر رسید بدهی آنها گذشته یا داری ریسک بالایی هستند باید جدول تجزیه سنی مطالبات تهیه و با متوسط صنعت مقایسه شود.
2- با ملاحظه هرگونه مشکلات مالی مشتریان بایستی تلاش لازم برای وصول مطالبات به عمل آید.
2-2-1-2- مدیریت موجودی کالا
از سه قلم دارایی جاری مورد بحث، فقط موجودی کالاست که به صورت دارایی فیزیکی است و بقیه به صورت داراییهایمالی هستند. وجوه نقد وحسابهای دریافتنی بر حسب واحد پول مورد توجه مدیریت قرار میگیرند ولی مدیر مالی باید موجودی کالا را بر حسب آحاد فیزیکی مورد توجه قرار دهد. هدف مدیریت موجودی کالا به حداکثر رساندن ثروت سهام داران از طریق طراحی و اجرای سیاستها و استراتژیهایی است که به کاهش هزینههای خرید و نگهداری کالا منجر میشود. همچون سایر اقلام دارایی جاری، موجودی کالا نیز باید از میزان بهینهای برخوردار باشد زیرا سرمایه گذاری بیشتر یا کمتر از حد لازم موجب افزایش هزینه فرصت یا موجب از دست دادن مشتریان میشود. ( مدرس و عبداله زاده، 1387)
موجودی کالا در شرکتهای بازرگانی شامل کالاهای آماده برای فروش و در شرکتهای تولیدی شامل 1) مواد اولیه، یعنی موادی که برای تولید محصول از فروشندگان خریداری میشود، 2) کالای در جریان ساخت یعنی کالاهایی که تا پایان دوره حسابداری بخشی از آنها تکمیل شده و 3) کالاهای ساخته شده، یعنی کالای تکمیل شده، و آماده برای فروش است. میزان موجودی مواد اولیه به پیشبینی تولید، درجه اطمینان از منابع فروشنده و کارائی برنامهریزی خرید و عملیات تولیدی بستگی دارد. موجودی کار در جریان شدیدا به مدت زمان تولید، که عبارتند از زمان بین وارد شدن مواد اولیه به جریان تولید و تکمیل مواد خام بستگی دارد. با کاهش مدت زمان تولید، گردش موجودی افزایش مییابد. یک راه برای حصول به این هدف عبارتست از بهبود تکنیکهای مهندسی به منظور سرعت بخشیدن در جریان تولید و یک راه دیگر آن است که به جای تولید دست به خرید بزنیم تا موجودی کار در جریان کاهش یابد. میزان موجودی کالای ساخته شده به مسئله هماهنگی تولید و فروش مربوط میشود.
مدیریت موجودی کالا مستلزم ایجاد تعادل بین هزینههای مربوط به نگهداری موجودی کالا و منافع حاصل و نگهداری آنها است هر چه سطح موجودی کالا افزایش یابد، هزینههای انبارداری، بیمه، ضایعات و هزینههای بهره وامهای مربوط به خرید کالا بیشتر میشود، در مقابل امکان از دست رفتن فروش و کاهش تولید (حاصل از نداشتن موجودی کالای کافی) را کاهش میدهد. به علاوه خرید در حجم بالا استفاده از تخفیف بیشتر را امکان پذیر میسازد. سطح موجودی کالا میتواند تحت تاثیر نرخهای بهره کوتاه مدت نیز باشد برای مثال هر چه نرخ بهره کوتاه مدت افزایش یابد، سطح مطلوب موجودی کالایی که از طریق استقراض تامین مالی میشود کاهش مییابد.
2-2-1-2-1- مدیریت موجودی کالا و سیستم به هنگام (JIT)
پویایی و تغییر از اصول اولیه دنیای امروز است در نتیجه مدیریت برای سازگاری با شرایط باید تعدیل و اصلاح سیستمها را همواره مورد توجه قرار دهد. یکی از سیستمهای جدید، سیستم به هنگام است که هدف آن جلوگیری از راکد ماندن سرمایه به شکل موجودی است. اساس این روش فرایند تولید از طریق سیستمی است که حداقل موجودی را استفاده کند. این روش اولین بار در صنعت اتومبیل سازی تویوتای ژاپن به کار گرفته شده، در این کشور توسعه یافته است. (مدرس و عبد اله زاده، 1387).
هدف روش تولید به هنگام 1) حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده 2) بهبود کیفیت تولید 3) تاکید بر بهبود مستمر و 4) تاکید بر ساده سازی عملیات است. در صورتی که این روش با موفقیت اجرا شود مزایای زیر را در بر دارد.
1- کاهشموجودی کالاو در نتیجه کاهش فضای مورد نیاز برای انبار و صرفهجویی در هزینههای مربوط
2- افزایش کیفیت تولید، کاهش دوباره کاری و ضایعات
3- کاهش زمان تاخیر ساخت و افزایش بهره وری
4- ایجاد روابط صمیمانه با فروشندگان
2-2-1-3- مدیریت حسابهای پرداختنی
از دیگر اجزاء سرمایه در گردش حسابهای پرداختنی است ولی ماهیتی متفاوت از دیگر اجزاء دارد زیرا جزء منابع مصرفی نیست در عوض به عنوان یک منبع کوتاه مدت تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند به شرکت در جهت کاهش چرخه تبدیل وجه نقد کمک کند (کیسی ون، 2006 ).
اگر پرداختنیهای شرکت افزایش یابد شرکت اعتبار اضافی از عرضه کنندگان مواد اولیه خویش دریافت کرده است و در نتیجه بر موجودی نقدی شرکت افزوده میشود، اما اگر حسابهای پرداختنی شرکت کاهش یابد معنی اینکار آنست که شرکت پرداختیهائی را از محل وجوه نقد خویش به عرضهکنندگان مواد اولیه شرکت انجام داده است .بنابر این افزایش بدهیهای جاری از قبیل حسابهای پرداختنی باعث افزایش وجه نقد و کاهش آن موجب کاهش در وجه نقد میگردد (اصلانی، 1388)
2-2-1-4- مدیریت چرخه تبدیل وجه نقد (متغیر وابسته تحقیق)
تولید کالا مستلزم مصارف سرمایه درگردش است شرکتها برای تولید کالا مجبورند ابتدا مواد اولیه بخرند سپس آنها را تغییر شکل داده و به صورت کالاهای ساخته شده درآورند. آنگاه با فروش موجوی کالاهای ساخته شده حسابهای دریافتنی یا اسناد دریافتنیافزایش مییابند و با وصول مطالبات، دوره گردش وجه نقد به پایان میرسد. از آنجا که برای خرید مواد اولیه و پرداخت دستمزد کارگران بلافاصله وجوه نقد پرداخت نمیشود، مقداری از سرمایه درگردش از محل حسابهای پرداختنی و سایر هزینههای پرداختنی تامین میگردد. تقریبا همه شرکت دارای فعالیتی مستمر و دائم برای مراحل تولید، سرمایه در گردش نیاز است. در ادامه (بخش دوم) بیشتر به این موضوع پرداخته میشود.
2-2-2- عوامل موثر در تعیین میزان سرمایه در گردش
مدیریت کارای سرمایه در گردش یک بخش اساسی از استراتژی کل شرکت به منظور ایجاد ارزش برای سهامداران است. شرکتها سعی میکنند تا سطح مطلوبی از سرمایه در گردش را برای حداکثر نمودن ارزش شرکت داشته باشند .میزان سرمایه در گردش هر شرکت تحت تاثیر عوامل خاصی بوده، بدیهی است که به دلیل تفاوت میزان وجود این عوامل در شرکتها نیاز به سرمایه در گردش متناسب با آنها تغییر میکند برخی از این عوامل به شرح ز یر است ( هورس و وستد، 2003).
1- ماهیت تولید (فعالیت) شرکت: اگر شرکتها را به لحاظ ماهیت فعالیت به سه دسته مالی، بازرگانی و خدماتی تقسیم کنیم سرمایه در گردش مورد نیاز در این سه دسته از شرکتها متفاوت خواهد بود. شرکتهای مالی و بازرگانی سرمایه در گردش زیادی را لازم دارند، شرکتهای خدماتی کمترین نیاز و شرکتهای صنعتی حد وسط این دو دسته از شرکتها قرار میگیرند. علاوه بر ماهیت فعالیت شرکتها، اندازه فعالیت آنها نیز عامل تعیین کننده در میزان سرمایه در گردش مورد نیاز بوده و هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد نیاز به سرمایه در گردش هم بیشتر خواهد بود .
2- دوره تولید شرکت: هر چه دوره تولید شرکت یعنی مدت زمان مورد نیاز برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده بیشتر باشد، نیاز به سرمایه درگردش هم بیشتر است. نوع تکنولوژی مورد استفاده شرکت نقش تعیین کننده در دوره تولید دارد. لذا همواره شرکتها باید از تکنولوژیهایی بهره ببرند که این دوره را کوتاهتر کند. البته مدیریت بهینه عملیاتی نیز در کوتاه کردن این دوره نقش دارد و چه بسا که ماهیت تکنولوژی دوره را کوتاه کند ولی عوامل جانبی این اثر را خنثی نمایند.
3- خط مشی تولید شرکت: برای شرکتهایی که از فروش فصلی برخوردار هستند این موضوع اهمیت بیشتری دارد معمولا این شرکتها برای این که پاسخ گوی مشتریان خود باشند دو خط مشی تولیدی دارند. یک خط مشی این است که در دوران فروش از ظرفیت کل تولیدی استفاده کنند و خط مشی دیگر این است که شرکت تولید را به طور ثابت طی سال تقسیم کند و فصل بدون تولید نداشته باشد. بدیهی است که این خط مشی نیاز به سرمایه در گردش بیشتری دارد و خط مشی اول نیز عدم استفاده از امکانات شرکت در یک فصل خاص را به دنبال دارد. با توجه به خط مشی انتخابی شرکت باید تبعات سرمایه در گردش را بپذیرد. البته برخی از شرکتها به دلیل این که قادرند در فصولی که تولید و فروش کم است از امکانات تولید در جهت سایر تولیدات استفاده کنند، مشکل خط مشی اول از بین میرود .
4- فعالیت شرکت در خصوص رشد و توسعه: معمولا شرکتهای درحال رشد نیاز به سرمایه در گردش بیشتری دارند و معمولا این نیاز یک نیاز پیوسته است البته سرمایه در گردش قبل از رشد مطرح کردیده و به عنوان پیش نیاز تحقق رشد است و این گونه نیست که رشد تحقق یابد و آن گاه مشخص شود که نیاز به سرمایه در گردش بالا رفته است.
5- سهولت دست یابی به مواد اولیه: در مواقعی که عرضه کنندگان مواد اولیه محدود هستند و یا به هر دلیلی برخی از مواد اولیه به آسانی در اختیار شرکت قرار نمیگیرند، در این گونه موارد شرکت ناچار است سرمایهگذاری زیادی در مواد انجام دهند وعمدتا شامل مواد اولیهای است که عرضه ناچیز دارند یا به منظور توزیع عادلانه تحت کنترل شدید میباشد. مواد اولیهای که فقط در فصول معینی عرضه میشوند نیز خط مشی سرمایه در گردش شرکت را تحت تاثیر قرار میدهند. شرکت ناچار است این مواد را در فصول عرصه آن خریداری و نگه داری کند.
6- سطح سود: سود خالص تا جائی که نقدی باشد یک منبع سرمایه در گردش محسوب میشود، سطح سود متاثر از کیفیت محصول، توانایی فروش و توزیع و قدرت انحصار شرکت در عرضه محصولاتش است، لذا میتواند عامل تعیین کننده میزان سرمایه در گردش باشد.
7- سطح مالیات: معمولا شرکت در مورد مبلغ و زمان پرداخت مالیات چندان اختیاری ندارد برنامه ریزی مناسب شرکت در زمینه پرداخت این مالیات میتواند تا حدی مشکلات مالی آنها را مرتفع نماید.
8- استهلاک: با توجه به این که هزینه استهلاک خروجی نقدی از شرکت محسوب نمیشود، نوعی تاثیر بر حجم سرمایه در گردش مورد نیاز دارد ولی این تاثیر غیرمستقیم است. استهلاک در مرحله اول بر بدهی مالیاتی و بر سود تقسیم نشده تاثیر میگذارد. نرخ بالای استهلاک موجب کاهش سود و مالیات است و سود نقدی را افزایش میدهد از طرف دیگر روش استهلاک، نتایج مالی دیگر هم دارد، اگر مخارج سرمایهای (برای نگهداری) از استهلاک کمتر باشد موقعیت سرمایه درگردش تقویت میشود و نیاز به تامین مالی کوتاه مدت هم کمتر میشود به عکس اگر مخارج سرمایهای از استهلاک بیشتر باشد، احتیاج به تامین مالی خارجی پیدا میشود و ممکن است سیاست تقسیم سود را هم تحت تاثیر قرار دهد به هر حال بین روش استهلاک و مبلغ استهلاک و برنامه ریزی سرمایه در گردش ارتباط وجود دارد.
9- تغییرات سطح قیمت: تاثیر تغییر سطح قیمت بر موقعیت سرمایه در گردش بسته به ماهیت فعالیت شرکتها و جایگاهشان در بازار متفاوت است. اگر سطح قیمتها بالا رود (تورم) نیاز به سرمایه در گردش بیشتر میشود در صورتی که شرکت بتواند متناسب با آن قیمت کالاهای خود را بالا ببرد تا حدودی جبران میشود.
10- شیوههای مدیریت عملیات و کارائی عملیاتی: عدم وجود هماهنگی بین خط مشی و اقدامات تولید و توزیع و فروش نیاز به نقدینگی را افزایش میدهد. همچنین عدم برخورداری از وسایل حملو نقل و ارتباطات مناسب نیز بر نقدینگی مورد نیاز شرکت موثر است به طور کلی عملیات شرکت عامل موثری بر سرمایه در گردش است .
2-2-3- سیستم جامع مدیریت سرمایه در گردش
هدف اصلی مدیریت سرمایه در گردش کسب نقدینگی مطلوب است. یعنی شرایطی که با مازاد نقدینگی یا کمبود نقدینگی غیر طبیعی مواجه نباشد. در نگاه کلی برای تحقق نقدینگی دو دسته شرایط و اقدامات قابل شناسایی است. دسته اول شرایط و الزاماتی است که به درون شرکتها مربوط است و دسته دوم شرایط و الزاماتی که به عوامل محیطی مرتبط است . شکل شماره 2-1 نمایان گر شرایطی است که ذیلاً به شرح آن میپردازیم (طالبی، 1377).
2-2-3-1- شرایط درون شرکتی مدیریت سرمایه در گردش
1- تعیین حد مطلوب نقدینگی: وجوه کوتاه مدت شرکت همواره در داراییهای جاری سرمایهگذاری میشوند و این داراییها از یک طرف کم بازده و از طرف دیگر ضامن حفظ توان نقدینگی شرکت هستند. لذا اولین سئوالی که شرکت با آن مواجه بوده این است که حد بهینه و مطلوب این داراییها چیست و چگونه تعیین میشود ؟ به گونهای که نه بیشتر از حد نیاز باشد و شرکت از راکد ماندن سرمایه متضرر شود و نه کمتر از حد باشد که شرکت مواجه با کمبود نقدینگی شود.
2- سرمایه گذاری و تامین مالی کوتاه مدت: به هر حال تعیین حد مطلوب نقدینگی تنها یک مرحله کلی است آنچه که اهمیت دارد این است که شرکتها بتوانند وجوه مازاد بر این حد مطلوب را در زمینههای کوتاه مدت سرمایه گذاری کنند و کمبود وجوه را از طریق مختلف تامین نمایند.
3- مدیریت مطالبات و موجودی کالا: برای اداره نقدینگی شرکت شرط دیگر این است که شرکت بتواند خط مشی ها و اقدامات مناسبی در مواجه با مطالبات و موجودی کالا اتخاذ کند از جمله این که :
3-1- سیاست اعتباری شرکت مشخص باشد و به آن عمل کند به عبارت دیگر شرکت شرایط فروش به مشتریان مختلف و دادن اعتبار را مشخص کند.
3-2- داشتن سیاستها و روشهای مناسبی برای نظارت بر حسابهای دریافتنی و وصول مطالبات
3-3- در نگهداری موجودی کالا به گونهای عمل کند که هدف سود آوری (به خصوص در شرایط تورمی) که منجر به نگه داری موجودی کالای اضافی میشود. لطمهای به هدف نقدینگی وارد نکند.
3-4- در پرداختها بابت خرید و سایر هزینهها سیاستها و روش هائی وجود داشته باشد که ضمن استفاده از فرصتهای مربوط به این شیوه تامین مالی، جنبه اخلاق و انصاف نیز در برخورد با مدعیان جاری شرکت نیز رعایت شود (طالبی، 1377، 5).
4- برنامه ریزی نقدینگی: برنامهریزی نقدینگی شرکت اصلیترین جزء و پوشش دهنده سایر اجزاء مدیریت سرمایه در گردش شناخته میشود که زمینه برخورد فعال در ابعاد فوق را فراهم میکند. به عبارت دیگر در صورتی که شرکت حد مطلوب نقدینگی را تعیین کند، و در زمینه تامین مالی کوتاه مدت و سرمایه گذاری کوتاه مدت مطالبات و موجودی کالا هم فعال عمل کند ولی برنامه ریزی نقدینگی دورهای انجام ندهد، مدیریت سرمایه در گردش با نواقص و کاستیهای جدی مواجه میشود (طالبی، 1377، 6).
2-2-3-2- شرایط و الزامات محیطی سرمایه در گردش
1- ضرورت وجود نهادهایی که به شرکتها در تعیین اعتبار مشتریان کمک میکنند: با توجه به اینکه بخش مهمی از سرمایه درگردش در حسابهای دریافتنی تبلور پیدا میکند لذا شرکت برای جلوگیری از هزینههای لاوصول ماندن یا تاخیر دروصول این مطالبات میبایست بر اساس اعتبار سنجیهای مناسب اقدام به فروش نسیه نمایند. انجام مستقیم امر اعتبار سنجی توسط شرکتها به دلایل مختلف به صلاح نیست و لذا معمولا نهادهایی جهت این امر فعالیت میکنند.
2- وجود فرصتهای سرمایه گذاری کوتاه مدت در بازار پولی: همان طور که گفته شد شرکتها به منظور موفقیت در امر مدیریت بر سرمایه در گردش میبایست در شرایط مازاد نقدینگی فرصتهایی برای استفاده از آن داشته باشند و نبود یا وجود ناکافی این فرصتها موجب نقصان فرآیند مدیریت سرمایه در گردش میشود.
3- وجود فرصتهای تامین مالی کوتاه مدت در بازار پولی: اگر بازار پولی در تسهیل نقل و انتقال وجوه کوتاه مدت کارساز باشد مدیریت سرمایه در گردش نیز آسانتر انجام میشود در غیر این صورت زنجیره مدیریت سرمایه در گردش کامل نمیشود.
4- وجود سیستمها و روشهای عرضه خدمات مناسب بانکی و ارتباطی: سیستمها و روشها و همچنین پست و وسایل ارتباطی ضروریترین وسایل در ارائه خدمات به منظور وصول مطالبات و یا هر گونه نقل و انتقال وجوه هستند.
5- مقررات و قوانین: وجود مقررات و قوانینی که بتوانند نظام مالی کوتاه مدت اقتصاد (بازار پولی و سایر موسسات) را هدایت و نظارت کنند.
شرایط محیطی 1- نهادهای تعیین کننده و اعتبار مشتریان2- ابزارهای مالی کوتاه مدت 3- قوانین و مقررات4- نوآوری و خدمات بانکی1- برنامه ریزی نقدینگی2- بهره برداری مناسب از فرصتهای سرمایه گذاری و تامین مالی کوتاه مدت3- اداره مطلوب وصولیها و پرداختها4- اداره مطلوب مطالبات و موجودی کالاحد مطلوب نقدینگی
عوامل درون شرکتی
(شکل 2-1): شرایط مدیریت سرمایه در گردش
2-3- بخش دوم- چرخه تبدیل وجه نقد
چرخه تبدیل وجه نقد به عنوان جزیی از چرخه عملیاتی (شکل2-2) نشان دهنده دوره یا مدت زمانی است که وجوه نقد به مصرف فرایند عملیاتی شرکت برای تولید یک قلم محصول میرسد. کوتاه کردن این دوره به مفهوم این است که برای حجم معینی از تولید، مقدار کمتری از وجه نقد به مصرف میرسد (سرمایه در گردش کمتری مورد نیاز است و از این رو نیاز به سرمایه کمتر خواهد شد) . با کوتاه کردن متوسط دورهای که پول به صورت موجودی کالاست یا کوتاه کردن متوسط دوره وصول مطالبات یا از طریق طولانیتر کردن مهلت پرداخت حسابهای پرداختنی میتوان چرخش وجه نقد را کوتاهتر کرد. طول زمان چرخش وجه نقد فقط یکی از عوامل تعیین کننده سرمایه در گردش خالص مورد نیاز است. حتی اگر طول زمان چرخش وجه و هر یک از اجزای تشکیل دهنده آن ثابت بمانند، باز هم عامل اصلی، حجم تولید است که تعیین کننده مقدار سرمایهای است که باید به هر یک از مراحل دورهی گردش اختصاص یابد و آن هم در گروه پیشبینی حجم فروش برای آینده نزدیک است. چرخش وجه نقد از زمانی که شرکت بابت مواد اولیه پول پرداخت میکند شروع میشود و تا هنگامیکه مطالبات ناشی از فروش کالا را دریافت میکند ادامه مییابد. طول دوره گردش وجه نقد به شیوهی زیر محاسبه میشود : (سمیل اوغلو و دمیرنیس، 2008).
کالای فروخته شده کالای خریداری شده
دوره حسابهای دریافتنی دوره گردش موجودی کالا
زمان دوره تبدیل وجه نقد دوره حسابهای پرداختنی
وجه دریافت شده وجه پرداخت شده برای کالا
(شکل 2-2): چرخه عملیاتی
جریان نقد عملیاتی، وجه نقد ایجاد شده در نتیجه عملیات شرکت است که معمولاً با کسر شدن همهی هزینههای عملیاتی از درآمدها بدست میآید، اما مجموعهای از تعدیلات بر روی سود خالص صورت میگیرد. یکی از روشهای محاسبهی جریان نقد عملیاتی،صورت جریان وجوه نقد تهیه شده بر اساس اصول پذیرفته شدهی حسابداری آمریکا با سود بعد از مالیات و اقلام استثنایی آغازمیگردد و سپس بابت هزینه استهلاک داراییهای ثابت، سود (زیان) غیر عملیاتیفروشداراییهای ثابت، تغییرات سرمایه در گردش، تغییرات بهرهی پرداختنی و مالیات بردرآمد پرداختنی و درآمد سرمایهگذاری تعدیلاتی انجام میشود. در حالی که صورت جریان وجه نقد بر اساس استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی با سود قبل از مالیات و اقلام غیر مترقبه و بر اساس استانداردهای حسابداری ایران با سود عملیاتی اغاز میشود.
2-3-1- استراتژیهای گوناگون سرمایه در گردش و میزان نقدینگی
شرکتها میتوانند با به کار گیری استراتژیهای گوناگون در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش میزان نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. ایناستراتژیها را میزان ریسک و بازده آنها مشخص میکند مدیران سرمایه در گردش به دو نوع تقسیم میشوند : محافظه کار و متهور (جسور) (ریموند پی نوو، به نقل از جهانخوانی، 1380).
استراتژی محافظه کارانه در مدیریت سرمایه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدینگی بیش از حد بالا رود. در اجرای سیاست محافظهکارانه سعی میشود که ریسک ناشی از ناتوانی باز پرداخت بدهیهای سررسید شده به پایینترین حد برسد. مدیر در این نوع استراتژی میکوشد تا مقدار زیادی دارایی جاری (که نرخ بازدهشان پایین است) نگه دارد. از این رو شرکتهایی که چنین استراتژی داشته، میکوشند تا مقدار زیادی دارایی جاری (که نرخ بازدهشان پایین است) نگه دارند. این شرکتها دارای ریسک نقدینگی و بازده اندک خواهند بود. سرمایه در گردش با استراتژی جسورانه میکوشد تا با داشتن کمترین میزان دارایی جاری از بدهیهای جاری بیشترین استفاده را ببرد و شرکت را به شکل اداره کند. در اجرای این استراثژی ریسک نقدینگی بالا خواهد بود و شرکتی که استراتژی را به اجرا در آورد بارها در وضعیتی قرار میگیرد که نمیتواند بدهیهای سررسید شده را بپردازد. از سوی دیگر چون حجم داراییهای جــــاری به پایینترین حد میرسد، نرخ بازده سرمایه گذاری بسیار بالا میرود (البته اگر شرکت ور شکست نشود) شرکتهایی که استراتژی جسورانه در پیش میگیرند ریسک بالایی را میپذیرند و نرخ بازدهشان بالا است (کیایی، 1387،4).
شرکتها میتوانند در اداره امور داراییهای جاری و بدهیهای جاری، استراتژیهای گوناگونی به کار ببرند با ترکیب این استراتژیهای گوناگون میتوان سیاستی را در پیش گرفت که سرمایه در گردش به حد مطلوب برسد
2-3-2- مدیریت موجودی نقد
مدیریت وجه نقد فرایندی است که شرکت را در استفاده بهینه از وجه نقد کمک میکند. ون هورن در تعریف مدیریت وجه نقد میگوید مدیریت وجه عبارت است از اداره وجوه شرکت در جهت حداکثر کردن قابلیت دسترسی به وجه نقد و درآمد بهره و وجوه بلا استفاده. موجودی نقد شامل پول وحساب جاری بانکی است. هدف از مدیریت موجودی نقد دسترسی به مبلغ بهینه (نه کم و نه زیاد) وجه نقد در زمان مورد نظر میباشد. مدیریت صحیح موجودی نقد مستلزم آگاهی از میزان نیازهای نقدی و نیز موجودی فصلی و همچنین محل تامین وجه نقد در تمامی اوقات است که این موضوع خصوصا در شرایط تورمی، بسیار ضروری میباشد (جیمز ون هورن، 1989).
هدف مدیریت موجودی نقد این است که اولا برای پاسخ گویی به نیازهای فعلی وآتی، نقدینگی کافی داشته باشد و ثانیا وجوه نقد اضافی را که شرکت در حال حاضر مورد نیاز نداشته، به منظور کسب بازده، سرمایه گذاری کند. مدیر مالی باید در برنامهریزی خود، مبلغ و زمان بندی وجوه مازاد یا نیازهای نقدی شرکت را مشخص کند. تحقق مدیریت مطلوب وجه نقد نیازمند چند مرحله اساسی است :
1- با توجه به نیازهای شرکت حد مطلوب مانده وجه نقد شرکت تعیین شود شرکت همواره چه مقدار وجه نقد باید در اختیار داشته باشد که بیشتر از آن مازاد و کمتر از آن کمبود تلقی شود، البته ممکن است این رقم به صورت یک دامنه مطرح شود (به جای یک رقم خاص)
2- پیشبینی وجه نقد : دومین اقدام پیشبینی پرداختها و دریافتنیهای دوره آتی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا فصلی است. با در نظرگرفتن وجه نقدی که باید همواره در اختیار باشد و پیش بینیهای مذکور، میتوان کمبود یا مازاد نقدینگی را برآورد نمود.
3- پس از انجام پیشبینیهای موضوع بند 2 شرکت باید تلاشهایی را برای تحقق و یا بهبود آنچه پیش بینی شده انجام دهد. به عبارت دیگر وصولها و پرداختها را مدیریت نموده و فرایند شرکت بایستی اقدام به تسریع در وصولیها و کند کردن پرداختها باشد.
به عبارت دیگر ممکن است پیشبینی دریافتیها و پرداختیها بیانگر نوعی کمبود وجه نقد در دوره مورد پیشبینی باشد. لذا ضمن برنامهریزی برای تامین آن کمبود، شرکت را به اتخاذ تدابیر مناسب برای تسریع وصولها و یا کند کردن پرداختها ملزم میکند تا بخشی از این کمبودها جبران شود.
4- مرحه نهایی مدیریت وجه نقد تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری وجوه مازاد پیش بینی شده و یا تامین مالی کمبودهای پیش بینی شده است.
2-3-3- دلایل نگه داری وجه نقد توسط شرکتها
قبل از هر چیز لازم است بدانیم که شرکتها به چه دلیل اقدام به نگهداری وجه نقد میکنند. بر اساس نظریه کینز نگهداری وجه نقد سه دلیل عمده میتواند داشته باشد. دلیل اول : نیازهای معاملاتی یعنی پرداختیهایی که برای امور جاری و عادی شرکتها انجام میشود. دلیل دوم : نیازهای پیشبینی نشده که برای مقابله با آن شرکتها مقداری وجه نقد را به صورت ذخیره احتیاطی نگهداری میکنند. دلیل سوم : بهرهگیری از فرصتهای سرمایهگذاری (تغییر در نرخ بهره است. ). عوامل دیگری در نگهداری وجه نقد و میزان آن موثرند که ذیلاً برخی از آنها بیان میشود (طالبی، 1377، 6):
1- مقایسه هزینه نگهداری وجه نقد با هزینه ناشی از عدم نگهداری وجه نقد: به عبارت دیگر اگر شرکت وجه نقد نگهداری نکند و بخواهد در زمان مطرح شدن نیاز تامین مالی کند چه هزینه اضافی را متحمل میشود.
2 - سهولت دسترسی به وجوه نقد در زمان نیاز : اگر از لحاظ هزینه، عدم نگهداری وجه نقد به نفع شرکت باشد این سوال مطرح میشود که آیا به سادگی دسترسی به وجه را دارد یا نه.
3- میزان وجه نقد مورد نیاز : هر چه میزان وجه نقد مورد نیاز شرکت بیشتر باشد تهیه به موقع آن مشکلتر بوده لذا گرایش شرکت به نگهداری وجه نقد بیشتر میشود.
4- محل مصرف وجه نقد و امکان به تاخیر انداختن آن: هر چه محل مصرف حساستر(حیاتی) باشد و امکان تاخیر در مصرف وجه نقد مشکلتر باشد شرکت ناچار خواهد بود وجه نقد بیشتری نگه داری نماید.
به دلیل تفاوت ویژگیهای مذکور برای شرکتهای مختلف عملاً تا کنون مدل دقیقی برای اندازه گیری میزان مطلوب وجه نقد طراحی نشده است ولی از دید نظری باید میزان وجوه نقدی که بازدهی از آن عاید نمیشود را حد اقل ساخت، مشروط بر این که لطمهای به عملیات معمول شرکت وارد نسازد.
بسیاری از شرکتها نیازهای نقدی ادواری دارند و اگر بخواهند به طور دائم وجه نقد زیادی نگه داری کنند بازده آنها کاهش خواهد یافت. برای پوشش نیازهای ادواری و همچنین استفاده صحیح از موجودی نقد در دورههایی که نیازی به آنها نیست میتوان وجوه مازاد را در حسابهای سپرده یا اوراق بهادار کوتاه مدت دارای بازده سرمایهگذاری نمود. لذا مدیریت موجودی نقد مستلزم آگاهی از مبلغ وجوه در دسترس مازاد برای سرمایه گذاری، مدت زمان آن و همچینن راههایی سرمایهگذاری وجوه در دستریمیباشد. موسسه ممکن است وجوه نقد خود را به روشهای مختلف از جمله به شرح زیر سرمایه گذاری کند( مدرس و عبد اله زاده، 1387، 26).
1- سپردههای بانکی شامل حسابهای پس انداز کوتاه مدت و سپردههای تضمینی
2- سرمایه گذاری در اوراق بها دار کوتاه مدت
3- سرمایه گذاری در اوراق بها دار دولتی کوتاه مدت
4- سایر سرمایه گذاریهای کوتاه مدت
اگر دریافتیها و پرداختیهای نقدی کاملا هم زمان و قابل پیشبینی باشند، موسسه میتواند موجودی نقد کمی نگه داری کند. لذا مدیر مالی باید مبلغ وجه نقد مورد نیاز، منابع و مصارف آن را پیش بینی کند تا هزینه نگه داری موجودی نقد را حداقل سازد. بدیهی است این اطلاعات که هم برای کوتاه مدت و هم بلند مدت مورد نیاز میباشد، به مدیریت کمک میکند تا تامین مالی باز پرداخت بدهیها و وصول مطالبات را به نحو مناسبی زمان بندی کند.
شرکت میتواند برای نظارت دقیق برموجودی نقد و کاهش هزینه احتمالی آن، سیستم مدیریت موجودی نقد را مستقر سازد. برای تصمیمگیری نسبت به استقرار سیستم مدیریت موجودی نقد، مدیر مالی باید هزینههای مربوط شامل هزینههای بانکی، زمان مصرفی مدیر مالی و حقوق کارمندان اداری با منافع حاصل از استقرار سیستم مقایسه کند. این هزینهها شامل است.
2-4- بخش سوم- عملکرد مالی
یکی از پارامترهای حائز اهمیت که همواره به عنوان یک شاخص مهم در تجزیه و تحلیل شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، سودآوری است. سودآوری به عنوان یک معیار و راهنمای سرمایه گذاری میباشد و تصمیم گیری یکی از ابزارهای مهم پیشبینی سودهای آتی و ارزیابی روند سودآوری موسسات در آینده، معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار ارزیابی نظارت مدیریت بر داراییها و منابع اقتصادی شرکت بوده و فرایند سودآوری در برگیرنده کوشش در مسیر نیل به هدف اولیه واحد تجاری (سوددهی یا بازدهی) در طی زمان و ایجاد حداکثر مبلغ وجه نقد برای سرمایهگذاری است(رضایی، 1389،14). سودآوری به توانایی شرکت در کسب درآمدها بیش از هزینهها اشاره دارد سودآوری نتیجه نهایی همه برنامهها و تصمیمات مالی شرکت بوده وآخرین پاسخها را در مورد نحوه اداره شرکت به تحلیل گران میدهد (اوستون و بریگام، به نقل از اصلانی، 1388 ).
2-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط
سنجش عملکرد، جزء اصلی فرآیند کسب و کار و وظایف مدیریت است که در نظام های کنترلی مد نظر قرارمیگیرد . ارزیابی عملکرد، پیش نیازی در جهت تخصیص منابع و مقایسه مبالغ پیش بینی و واقعی است هم چنین از نتایج آن، میتوان جهت جبران خدمت نیز استفاده نمود. انجام دقیق، مؤثرو کارآمد ارزیابی و سنجش عملکرد، نیازمند شناسایی و به کارگیری معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد است.
اندیشمندان مدیریت، معیارهای عملکرد را در ابعاد مختلف طبقهبندی نموده اندکه از جملة آنها میتوان به نظریة « فوستن» اشاره کرد وی ابعاد عملکرد را در پنج بعد مهم دسته بندی کرده و شاخص های مهم سنجش آنرا نیز معرفی نمود:
بعد رقابت: شاخص سنجش آن عبارت از سهم بازار، رشد فروش و... است.
عملکرد مالی: شاخص سنجش آن عبارت از سودآوری، نقدینگی، کارایی، ساختار یا بافت مالی است.
کیفیت خدمات: شاخص سنجش آن عبارت از سهولت دسترسی، امکانات، تضمینها، ارتباطات و... است.
انعطاف پذیری: شاخص سنجش آن عبارت از میزان انعطافپذیری، انعطاف پذیری در سرعت و... است.
نوآوری: شاخص سنجش آن عملکرد فرآیند نوآوری، عملکرد نوآوری فردی، توان تحقیق و توسعه و ... است.
«نورتون و کاپلان»نیز با معرفی سیستم ارزیابی متوازن به عنوان شاخص سنجش عملکرد، مجموعه معیارها را در چهار بعد به صورت جامع معرفی کرده اند که تحولی قابل ملاحظه در ادبیات سنجش عملکرد به صورت علمی و کاربست آن به صورت عملی ایجاد نموده است. این معیارهای سنجش جامع عملکرد را میتوان به شرح زیر برشمرد:
معیارهای مالی و سودآوری: شاخص سنجش آن سود عملیاتی و رشد درآمدی است.
معیارهای رضایتمندی مشتریان: شاخص سنجش آن، سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان و انجام به موقع عملیات است.
معیارهای کارایی، کیفیت و زمان (انحراف(
معیارهای نوآوری و یادگیری، نظیر تعداد اختراعات و نسبت آموزش. در بخش عملی معیارها میتوان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن، عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به معیارهای غیرمالی ارجحیت دارد(رهنمای رود پشتی، 1386، 4)
2-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش
وجود خصوصیات زیر در ارزیابی عملکرد باعث اثربخشی و موفقیت آن میگردد:
روشن و مشخص بودن معیارها: بدین معنی که نه تنها به صورت مبهم و کلیات بیان نشود بلکه با زبان دقیق و روشن و دور از هرگونه ابهام و به صورت قابل درک بیان شود.
قابل اندازه گیری بودن: منظور وجود شاخصهایی در ارزیابی است که به صورت کمی قابلیت اندازه گیری داشته باشند.
معطوف به نتیجه بودن: یعنی نظام ارزیابی به گونهای باشد که نتایج مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد.
قابل حصول بودن: بدین معنی که اهداف و انتظارات در زمان مورد نظر قابل حصول بوده یعنی اهداف و استانداردها صعب الوصول نباشند بلکه از نظر ایجاد انگیزش نسبتاً قابل حصول باشند که در این صورت بیشترین میزان انگیزش را برای شخص به همراه خواهد داشت.
معطوف به زمان بودن: بدین معنی که انجام ارزیابی از طرف زمان معنی پیدا میکند و لازم است زمان یا دوره عملکرد در ارزیابی مدنظر قرار گیرد تا قضاوت و سنجش و ارزیابی عملکرد موثرتر انجام پذیرد.(نورمن و کاپلان، 1993 )
2-4-3- شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها
یانگ و ابرین در سال 2001 شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها را به پنج گروه طبقه بندی میکنند:
الف. شاخصهای سود باقی مانده
ب. شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
ج. شاخصهای مبتنی بر بازار
د.شاخصهای سنتی
ه. شاخصهای مبتنی بر نقد
الف)شاخصهای سود باقی مانده
شاخصهای مبتنی بر سود باقی مانده شاخصهای هستند که هزینه سرمایه در آنها در نظر گرفته شده است. از جمله این شاخصها میتوان به ارزش افزوده اقتصادی اشاره نمود.
ب)شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
این شاخصها همان اجزای سود هستند که هزینه سرمایه در آنها لحاظ نشده است.از این میان میتوان به سود قبل از بهره و مالیات ، سود قبل از بهره ، مالیات و استهلاک ، سود قبل از اقلام غیر متفرقه ، سود عملیاتی پس از مالیات و نرخ بازده داراییها اشاره کرد.
ج)شاخصهای مبتنی بر بازار
شاخصهای هستند که از بازار سرمایه بدست میآیند و از میان این شاخصهامیتوان به بازده بازار و بازده سالانه اشاره کرد.
د)شاخصهای سنتی
طرفداران نظریههای سنتی در حسابداری به مطلوبیت اطلاعات تاریخی اعتقاد دارند و بر این باورند که این اطلاعات بهتر میتواند گویای بستر واحد تجاری باشد. از این جمله این شاخصها میتوان به سود خالص، سود عملیاتی، سود هر سهم ، سود قبل از کسر مالیات به فروش و ...اشاره کرد.
ه)شاخصهای مبتنی بر نقد
این شاخصها مبتنی بر مبنای نقدی هستند. از جمله این شاخصهامیتوان به بازده نقدی سرمایه گذاریها و جریان نقدی عملیاتی اشاره کرد (کاشانی پور و رساییان ،1386)
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی
از نظر مالی روشهای ارزیابی عملکرد به چهار دسته ذیل تقسیم میشوند. شایان ذکراست این چهار دسته از بعد میزان اطلاعات مورد نیاز هم طبقه بندی شده است.
روشهائی که در آنها از اطلاعات حسابداری برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود و همان سیستمهای مالی همانند نسبتهای مالیROAوROE و... هستند.
روشهائی که ترکیبی از اطلاعات حسابداری و بازار را برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می دهند مانند نســخههای مختلفQ توبین و یا نسبت P/E.
نسبت هائی که از دادههای مدیریت مالی استفاده می کنند مانند بازدهی هرسهم و بازده اضافی هر سهم.
نسبتهائی که علیرغم استفاده از اطلاعات حسابداری معیارهای اقتصادی هستند مانند نسبتهای ارزش افزوده اقتصادی (EVA)، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)و ارزش افزوده بازار (MVA)
یکی از روشهای، ارزیابی عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی میباشد که اینگونه معیارها بیشتر از آنکه معیارهای مالی باشند معیارهای اقتصادی هستند زیرا اولاً بیشتر مورد استفاده بوده و ثانیاً دادههای اقتصادی در آنها بیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. مهمترین معیارهائی که در زمینه عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی وجود دارند عبارتنداز: ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ، ارزش افزوده بازار (MVA) و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)
2-4-4-1- ارزش افزوده اقتصادی (EVA):
در دنیای امروزی، مالکان به دنبال اجرای راهکار خلق در شرکتها هستند. معیار EVA به عنوان یکی از بهترین معیارهای نشان دهنده میزان موفقیت مدیر در اجرای راهکار خلق ارزش معرفی گردیده است شاید یکی از بهترین معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر ارزش ، ارزش افزوده اقتصادی میباشد. EVA به پیش بینی سودهای ایجاد شده شرکتها میپردازد. این پیش بینیها از طریق مقایسه سود عملیاتی بعد از مالیات (NOPAT) و کل هزینههای سرمایه صورت میپذیرد (بدهی و همچنین حقوق صاحبان سهام (2003، Grant).
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد و سود واقعی شرکت محسوب میشود و ابزاری برای کمک به مدیران در ارزش آفرینی سهامداران میباشد( صمدی لرگانی و دیگران ، 1389 ).
بیشینه ساختن EVA یک شرکت بایستی با هدف دستیابی به افزایش ارزش آفرینی سهامداران صورت پذیرد.EVA در سطح بالا با بازده سهام همبستگی دارد (استوارت ، 1994 )آقای استوارت در یک سخنرانی تحقیقی که در سال 1994 ایراد نمود و در مجله “Harvard Business review”در نوامبر و دسامبر 1995 چاپ شد بیان میکند:
(EVA بهترین مقیاس ارزش آفرینی است و بهتر از سایر مقیاسهای مبتنی بر حسابداری در تعیین تغییرات ارزش. ثروت سهامداران عمل میکند).
2-4-4-2- ارزش افزوده بازار (MVA) :
از آنجا که هدف اولیه اکثر شرکتها افزایش ثروت سهامداران میباشد بدیهی است که این هدف منافع سهامداران را تامین میکنند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا کمک میکند. ثروت سهامداران از طریق به حدکثر رساندن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تامین شده توسط سهامداران به حدکثر میرسد. این تفاوت ، ارزش افزوده بازار(MVA) نامیده میشود. MVA از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها میباشد. ارزش افزوده بازار، حاصل ارزش فعلی طرحهای گذشته و فرصتهای سود آور آتی شرکت میباشد. و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را بکار گرفته و فرصتهای سودآور درآینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری ارزش افزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی همه ارزش افزودههای اقتصادی شرکت یا سود باقیمانده ای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود (ایزدی نیا و رسائیان ، 1388 ).
2-4-4-3- ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA):
ارزش افزوده تعدییل شده (REVA ) روش EVAرا گسترش میدهد و به عنوان یکی از چارچوبهای تحلیلی ارزیابی عملکرد شرکت ، منجر به فراهم نمودن مفهوم ارزش آفرینی برای فرد میشود(Bacidore et.
2007)، REVA al) ارزش بازار دارائیهایشرکتها رابطه با هزینه سرمایه مورد بررسی قرار میدهد. اساس REVA،EVA می باشد در حالیکه مخارج سرمایهای شرکت بر مبنای میانگین موزون هزینه سرمایه بازار شرکت میباشد و ارزش دفتری دارائیها را نیز در بر میگیرد.
مزیت ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده نسبت به ارزش افزوده اقتصادی در این است که ، در هر زمان REVA مثبت برای سهامداران ارزش مضاعف ایجاد میکند، یعنی سود عملیاتی تامین کنندگان مالی که در پایان سال بر حسب درصدی از ارزش بازار سرمایه آنها بیان شده است ، بیشتر از هزینه فرصت سرمایه آنهاست. اما این وضعیت در ارزش افزوده اقتصادی وجود ندارد زیرا تامین کنندگان مالی میتوانند بازدهی را بر مبنای سود عملیاتی دریافت کنند که از هزینه فرصت سرمایه به کار رفته کمتر باشد ، با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی مثبت است . مزیت عمده دیگر REVA محاسبه آسان آن میباشد، هر چند که مدیریت میتواند درک کند ارزشهای بازار بیشتر مربوط به محاسبات بازدههای اقتصادی( تا محاسبات ارزشهای دفتری) میباشد، عیب این روش آن است که تحت تاثیر نوسانات مربوط به ارزش بازار میباشد(2008،Artikis).
2-4-5- ظهور ارزش افزوده اقتصادی و تعاریف آن
ابزارتحلیلی ارزش افزوده اقتصادی، درسال1982 از سوی موسسه «استرن واستوارت» واقع در نیویورک به کارگرفته شد و از همان ابتدا مورد پذیرش جامعه شرکتها قرار گرفت، چرا که روشی نوآورانه برای یافتن ارزش واقعی شرکت و ارزش مدیران آن بود. شرکتهای ســرمایهگذاری بزرگ ماننــد «Global Asset Management»، در انتخاب سهام و ساختار پرتفوی از آن بهره می جویند، شرکتهای تولیدی مانند کوکاکولا نیز از این معیار به عنوان مبنای پرداخت به مدیران استفاده میکنند. این مبنای پرداخت، باعث میشود مدیران در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری، مانند سهامدار شرکت عمل کنند. استرن و استیوارت به صراحت اعلام میکنندکه «سود حسابداری را به عنوان معیار ارزیابی عملکرد، فراموش کنید».به طور کلی تئوری ارزش افزوده اقتصادی بر مبنای دو اصل موکدزیر بنا نهاده شده است:
1- شرکت به طور واقعی سودآور نیست مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه فرصتاز دست رفته آن باشد.
2- ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد میشود که مدیران شرکت، تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که خالص ارزش فعلیNPV)) آنها مثبت باشد (فتح اللهی، 1385، 54).
به لحاظ پیچیدگی محاسبه ارزش افزوده اقتصادی به ویژه پیچیدگی انجام تعدیلهای حسابداری، این معیار در بازار سرمایه ایران کاملاً ناشناخته است. ارزش افزوده اقتصادی معیار اندازهگیری عملکردی است که راههای منجر به افزایش یا از بین رفتن ارزش شرکت را به درستی محاسبه مینماید، این معیار نشاندهنده سود باقیمانده1(RI) پس از کسر هزینههای سرمایهای است2 (استوارت، 1997). نزدیکترین مفهوم به ارزش افزوده اقتصادی، سود باقیمانده است این معیار یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد است که تقریباً همزمان با نظام دوپونت مطرح شد و نشاندهنده سود پس ازکسر هزینههای سرمایهای است که به شکل زیر محاسبه میشود:
(2-3) دارائیها * (نرخ هزینه سرمایهای - نرخ بازده دارائیها) = Rl
فرمول پایهای ارزش افزوده اقتصادی به قرار زیر است :
(2-4) ارزش پولی هزینه سرمایه بکار رفته برای پشتیبانی از تداوم فعالیت شرکت–NOPAT= EVA
(WACC ) ( سرمایه عملیاتی ) – ( نرخ مالیات بر سود شرکتها– 1 )EBIT =EVA
سرمایه عملیاتی عبارتست از مجموع بدهیهائی که به آنها هزینه بهره تعلق میگیرد . سهام ممتاز و سهام سرمایه عادی بکار رفته به منظور خرید دارائیهای عملیاتی خالص یک شرکت که آن هم برابر است با سرمایه در گردش عملیاتی خالص شرکت بعلاوه دستگاه ها و تجهیزات خالص. طبق تعریف دارائیهای عملیاتی برابر است با سرمایه بکار رفته برای خرید دارائیهای عملیاتی . میتوان EVA را بر حسب ROIC نیز حساب کرد .
(2-5) (WACC–ROIC) )سرمایه عملیاتی ) = EVA
همانطوری که این معدله نشان میدهد وقتی به ارزش یک شرکت افزوده میشود که آن شرکت EVA مثبت داشته باشد و این وقتی اتفاق میافتد که اگر ROIC شرکت بزرگتر از WACC آن باشد ( اصلانی، 1388،53)
ارزش افزوده تخمینی از سود اقتصادی واقعی یک کسب و کار برای یک سال میباشد و تفاوت اساسی با سود حسابداری دارد. ارزش افزوده اقتصادی نشان دهنده درآْمد باقی مانده بعد از کسرکلیه هزینههای سرمایه است. این هزینهها شامل هزینه سهام سرمایه نیز میگردد . در حالی که برای محاسبه سود حسابداری هزینهای برای سهام سرمایه در نظر گرفته نمیشود. وقتی سهامدارن دست به سرمایهگذاری در شرکت دست میزنند فرصت سرمایه گذاری در جاهای دیگر را از دست میدهند . با سرمایه گذاری در هر جای دیگر با ریسک برابر با ریسک شرکت ، بازدهی که آنها میتوانستند بدست بیاورند نشان دهنده هزینه سهام سرمایه است. این هزینه یک هزینه فرصت از دست رفته است بجای این که یک هزینه حسابداری باشد . باید توجه نمایید که در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی استهلاک را به آنها اضافه نمیکنیم. هر چند استهلاک یک هزینه نقدی نیست. استهلاک یکی از هزینههاست و در زمان محاسبه سود خالص و همچنین ارزش افزوده اقتصادی کسر میگردد (اصلانی، 1388)
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته، تحریفهای ناشی از بهکارگیری اصول حسابداری را رفع میکند. از نظرریاضی، نتایج حاصل از ارزش افزوده اقتصادی دقیقاً برابر مقادیری است که از طریق جریانات نقدی تنــزیل شده (DCF) یا خالص ارزش فعلی (NPV) بهدست میآید (نوروش، 1383، 14)
از دو طریق دیگر نیز میتوان ارزش افزوده اقتصادی را تعریف نمود: رویکرد حسابداری یا عملیاتی، رویکرد مالی یا ارزش حال( جهانخوانی، 1375) .
رویکرد حسابداری یا عملیاتی (EVA از دیدگاه حسابداری): از دید حسابداری ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از تفاوت بین سود خالص عملیاتی بعد از مالیات و هزینه سرمایه. بنابراینEVA متفاوت از ابزارهای سنتی سنجش سود حسابداری مانند سود هر سهم1 و سود قبل از بهره و مالیات2 است زیرا کل هزینههای تامین سرمایه را درنظر میگیرد به تعبیری ارزش افزوده اقتصادی شاخص بنیادین برای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشد.
(2-6 )
رویکرد مالی (ارتباط EVA با MVA): از دیدگاه مالی ارزش افـزوده اقتصادی برای چگونگی ارتباطاش با ارزش افــزوده بازار (MVA) تعریف میشود. در این روشMVA برابر با ارزش فعلی EVA های آتی مورد انتظار شرکت میباشد از طرفی MVA عبارت است از تفاوت بین ارزش بازار شرکت و ارزش دفتری اقتصادی سرمایه به کارگرفته شده در شرکت . مطالب فوق در قالب فرمولهای زیر قابل بیان است:
(2-7) ارزش بازار شرکت - (capital)کل سرمایه بکار گرفته شده در شرکت=MVA
ارزش افزوده بازار، اثرات ناشی از اقدامهای مدیریت از زمان تاسیس شرکت را مورد ارزیابی قرار داده و نشان دهنده این موضوع است که چگونه یک شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آتی را پیشبینی کرده است. ولی در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، بر اثربخشی مدیریت در یک سال مشخص تاکید میشود.
هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVA باشد ارزش افزوده اقتصادی ایجاد کننده ارزش افزوده بازار است زیرا ارزش فعلی EVA های آتی است که مبنای ارزیابی و ارزش گذاری شرکت در بازار میباشد بنابراین اگرچه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار داخلی برای ارزیابی عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی به نام ارزش افزوده بازار میشود که ارزش شرکت را در بازار تعیین میکند. اگر EVA های آتی مثبت باشد سهام شرکت در بازار به صرف فروخته میشود ولی اگر EVA های آتی منفی باشد سهام شرکت در بازار به کمتر از ارزش دفتری (کسر) فروخته میشود و چنین شرکتهایی در بازار از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود.MVA نشان دهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نمیباشد بلکه متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است. ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازارمعیارهای داخلی و خارجی اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشند.
2-4-4-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینة فرصت میباشد این هزینة فرصت خارج از هزینة سایر عوامل تولید است، صورتهای مالی هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام را درنظر نمیگیرند. EVA با کم کردن هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بهدست میآید، بنابراین معیاری است که هزینة فرصت همة منابع بهکار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار میدهد.
اگر سود خالص شرکتی برابر با هزینة فرصت سرمایه به کار گرفته شده باشد، شرکت هیچ ارزشی ایجاد نکرده است حتی اگر مبلغ سود خالص خیلی درشت باشد زیرا سهامداران با سرمایهگذاری در پروژههای دیگری با ریسک مشابه، بازدهی معادل هزینة فرصت کسب خواهند کرد. اگر سود خالص شرکتی کمتر از هزینة فرصت سرمایه بهکار گرفته شده باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت و سهامداران فقیرتر خواهند شد، زیرا اگر سهامداران در پروژههای دیگری با ریسک مشابه در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکردند بازدة بیشتری تحصیل میکردند. فقط زمانی که سود خالص شرکت از هزینة فرصت سرمایة بهکار گرفته شده در شرکت بیشتر باشد، ارزش شرکت افزایش یافته و به تبع آن ثروت سهامداران افزایش یافته است.
یک شرکت میتواند به عنوان مجموعهای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذینفعان زیادی سروکار دارد این ذنفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضهکنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع وسهامداران میباشند ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه میدهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) بهدست آورند، از سوی دیگر سهامداران شرکت نیز ریسکی را میپذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذینفعان میباشد، شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان میتواند مبلغ باقیمانده را بین سهامداران تقسیم کند.
سهامداران بهعنوان حاملان ریسک شرکتها درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش میدهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیلة سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند تعیین میشود .
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیلة مدیران حرفهای، تضاد منافع را ایجاد میکند، مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند الزاماً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند. لذا تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل میکند معیاری بهنام ارزش افزوده اقتصادی میباشد.مدیریت شرکتها براساس ارزش افزوده اقتصادی، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد، برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند.این معیار، مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج بهکار گرفته شده، پاسخگو میکند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) میخواهند در حالیکه ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی شرکت کمتر از هزینة نهایی آن باشد.
تجزیه وتحلیل مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، همیشه جوابی ارائه میدهد که با حداکثر کردن سود سهامداران همسووسازگار میباشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند پاداش آنها میبایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزودهای باشد که آنها ایجاد کردهاند. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده داراییها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، میتواند انگیزههایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد حداکثر کردن EVA همواره انگیزههایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد میکند. کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد (رهنمای رودپشتی، 1386، 32)
کاربردهای داخلی: ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ، معیار بهره وری جامع، ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ، ابزارتطابق هزینه ها با درآمد
کاربردهای خارجی: ابزاری برای سرمایه گذاری، معیار پیش بینی قیمت سهام، ابزار سنجش خلق ارزش، چارچوبی برای مدیریت، تکنیک ارزشیابی وتعیین ارزش شرکت (،معیار بودجه بندی سرمایه
2-4-4-2- مزایای ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
ارزش افزوده اقتصادی دارای مزایای زیادی است که میتوان مهمترین آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
1- رابطة نزدیکی با خالص ارزش فعلی دارد بهعبارتی EVA ، با تئوری تامین مالی، که بیان میدارد ارزش یک شرکت افزایش خواهد یافت اگر پروژههایی با NPV مثبت انتخاب شوند، همسو و سازگار میباشد.
2- مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست، پاسخگو میکند(نرخ بازدة سرمایه و نرخ هزینة سرمایه بوسیلة تصمیمات آنها تحت تاثیر قرار میگیرد) نه نسبت به معیارهایی که مدیران نمیتوانند آنها را بهخوبی کنترل نمایند (ارزش بازار سهام).
3- از طریق همة تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ میکنند تحت تاثیر واقع میشود(تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری و تقسیم سود، نرخ بازدة سرمایه و تصمیمات مربوط به تامین مالی، نرخ هزینة سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد).
4- معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران میباشد (میتوان پاداش را بهعنوان درصدی از ارزش افزودة اقتصادی که مدیران ایجاد کردهاند درنظرگرفت).
5- بهعنوان معیار داخلی سنجش عملکرد، موفقیت شرکت در افزودن به سرمایهگذاری سهامدارانش را به بهترین نحو نشان میدهد.
6- نشان میدهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد.
7- با ارزش بازار شرکت در ارتباط است (ارزش سهام تابعی ازEVA های آتی پیشبینی شده میباشد).
8- معیاری است که نشان میدهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیشبینی شده، کاهش یا افزایش داشته است EVA مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با درنظر گرفتن هزینه برای سرمایة بهکار گرفته شده، افزایش یافته است.
9- روش مناسبی برای تعیین اهداف، اندازهگیری عملکرد، ارزیابی استراتژیها، تخصیص بهینة سرمایه، طراحی سیستم پاداش، افزایش سرمایه و قیمتگذاری میباشد.
10- بهعنوان معیار اندازهگیری عملکرد، کمتر در معرض تحریفهای حسابداری قرار دارد به عبارتی از طریق انجام برخی تعدیلات، انحرافات ناشی از تغییر در روشها و برآوردهای حسابداری به حداقل میرسد. (استوارت،1997 )
2-4-4-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
اهم معایب ارزش افزوده اقتصادی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- ارزش افزوده اقتصادی معمولاً براساسارزشهای تاریخی محاسبه میشود بنابراین میتواند تاحدودی گمراه کننده باشد، بهعبارتی بدون ارزیابی تصمیمات سرمایهگذاری بلندمدت، تجزیه و تحلیل EVA میتواند نتایج نادرستی ارائه دهد.
2- گاهی اوقات انجام تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی غیرعملی است، بهعنوان یک قاعدة کلی، تجزیه و تحلیل EVA برای شرکتهایی که تازه راه اندازی شدهاند یا برای شرکتهای سرمایه گذاری ، تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی مناسب نیست.
3- برای تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی همة منابعی که در یک شرکت مورد استفاده قرار گرفتهاند ضروری است، بسیاری از داراییهایی که در فعالیتهای یک شرکت بهکار گرفته میشوند داراییهای نامشهود هستند که شناسایی، تعیین ارزش و تعیین هزینة سرمایه برای آنها بسیار مشکل میباشد.
4- محاسبه ارزش افزوده اقتصادی شامل محاسبه نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه است که مشکل است (ملکیان، 1385، 22).
علاوه بر موارد فوق موارد ذیل نیز به عنوان معایب EVA مطرح گردیده(2009‚Shil).
در اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت ناتوان میباشد. تعدادی از شرکتها معتقدند که EVAدر اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت روش مناسب نمیباشد، زیرا تمرکز EVA بر روی سرمایه گذاری بلند مدت میباشد.
بازده واقعی یا EVAواقعی سرمایه گذاری بلند مدت نمیتواندبه عنوان یک هدف تلقی شود ، زیرا بازدههای آتی نمیتوانند مورد سنجش قرار گیرند بلکه بازدههای آتی میتوانند فقط بر اساس یک برآورد ذهنی صورت گیرد.
شاید نتوان معیار عملکرد مناسبی برای شرکتهای که امروز سرمایه گذاری زیادی انجام دادهاند و انتظار جریان نقدی مثبتی در آینده دور را دارند، باشد.
متحمل خطا دورهای میشود.
نسبتهای سنتی نابسامانی شرکت را پیش بینی میکنند. در حالیکه EVA نمیتواند ارزش نهائی را پیش بینی نماید.
2-4-4-4- ضرورت استفاده از ارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران
ساختار مؤسسات و شرکتهایی که دارای مالکیت عمومی هستند، ضرورت تفکیک بین مالک و مدیر را ایجاب میکند. در بحث تئوری نمایندگی1، مدیر به عنوان مباشر و مالک به عنوان صاحب کارتلقی گردیده طبق این تئوری هنگامی رابطه بین مدیر و مالک شرکت ایجاد میشود که قسمتی از اختیارات مالک به مدیرتفویض شود تا آنها بتوانند جهت انجام امور شرکت به نمایــندگی از جانب مالک، تصمیم گیری کنند..
با توجه به وجود تضاد منافع بین مدیران و مالکان، اگرچه صاحبکار از طریق ایجاد سیستمهای کنترلی نظیر انتخاب هیات مدیره به عنوان قائم مقام خود و یا انجام حسابرسی توسط یک شخص مستقل، از منافع خود محافظت میکند ولی تحقیقات تجربی انجام شده نشان میدهد که همسو کردن دیدگاهها و عملکرد مدیران با منافع سهامداران مقرون به صرفهتر از سیستمهای کنترلی است. طبق تئوری نمایندگی، مدیردر قبال دریافت منافع و پاداش از سهامداردر جهت کسب اهداف سهامدار که همانا افزایش ثروت است، تلاش میکند. شیوه اعطای پاداش به مدیران تعیین کننده رفتار و عملکرد آنان خواهد بود، این پاداش ممکن است پاداش مادی و یا غیرمادی و یا ترکیبی از این دو باشد. روشهای مختلف اعطای پاداش به مدیران به منظور افزایش عملکرد آنان و در نتیجه افزایش ثروت سهام داران به دو دسته سنتی و تعدیل شده طبقه بندی میشود (جهانخانی، 1380 )
روشهای سنتی: پرداخت حقوق ثابت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از سود خالص و یا بازده شرکت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از مازاد عملکرد نسبت به بودجه و شیوههای تعدیل شده به عنوان روشهائی از پرداخت پاداش به مدیران میباشد . آنچه که در شیوههای ایجاد انگیزه اهمیت دارد، این است که از طریق به وجود آوردن احساس مالکیت در مدیران و پرداخت پاداش طبق فرمول مناسب، انگیزش لازم و کافی را در مدیران به منظور تلاش بیشتر و کسب عملکرد مثبت به وجود آورد اگرچه به وجود آوردن انگیزه در مدیران ازطریق سهیم کردن آنان در مالکیت، شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. بنابراین علاوه برسهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت باید فرمول مناسبی را برای پرداخت پاداش ارائه داد آنچه که در این فرمول به عنوان یک اصل تلقی میشود این است که مدیران در فرآیندایجاد ارزش شرکت سهیم شوند. از جمله روشهای مورد استفاده در این فرآیند پرداخت پاداش براساس ارزش افزوده اقتصادی است. با توجه به جهت گیری ارزش افزوده اقتصادی، مدیران عملیاتی دارای سه عامل انگیزشی مهم هستند که در سایر روشهای پاداش نادیده گرفته شده و یاتحریف میشوند، ولی در روش ارزش افزوده اقتصادی مد نظر است. این سه عامل عبارتند از (جهانخانی، 1380 ) :
1- تلاش در جهت بهبود سود عملیاتی بدون نیاز به استفاده از سرمایه بیشتر.
2- در صورتی سرمایه گذاری اضافی انجام میشود که سود اضافی بتواند هزینه سرمایه اضافی را بپوشاند به عبارت دیگرطرحهایی انتخاب میشودکه خالص ارزش فعلی مثبت دارند.
3- در صورتیکه بازده یک دارایی کمتر از هزینه سرمایه رایج در بازار باشد، آن دارایی فروخته میشود.
2-4-4-5- فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی به پنج فاکتور کلیدی که باعث خلق ارزش برای سهامداران میگردد توجه دارد:
سودخالص عملیاتی بعد از مالیات و قبل از هزینههای مالی، میانگین موزون هزینه سرمایه، میزان سرمایه گذاریها و تامین مالیهای هزینه بر، نرخ بازده سرمایه گذاریها و وضعیت رقابتی مطلوب (شرکتی که شرایط مطلوب رقابتی داشته باشد NOPAT بالاتر و درنتیجه EVA بالاتر دارد )
2-4-4-5-1- هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن
هزینه سرمایه در شرکت عبارت است از نرخ بازدهی که بایستی آن شرکت نسبت به سرمایهگذاری خود بدست آورد تا بتواند انتظارات سرمایه گذارانی را که وجوه بلند مدت شرکت را فراهم کردهاند تامین کند. یک مفهوم مرکزی در مدیریت مالی، در پیوند با تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی، هزینه سرمایه است که به سه دلیل زیر واجد اهمیت است:
برای تجزیه و تحلیل درستی راجع به تصمیمات مخارج سرمایهای، که مهمترین تصمیماتی هستند که توسط شرکت اتخاذ میشوند تخمینی از هزینه سرمایه لازم است، هزینه سرمایه عبارت است از نرخ تنزیلی که برای محاسبه ارزش فعلی خالص ((NPV مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین عبارت است از معیاری مالی که نرخ بازده داخلی در مقایسه با آن مورد ارزیابی قرار میگیرد. چندین تصمیمگیری مانند اجاره سرمایهای، تامین مالی بلندمدت و سیاست سرمایه در گردش نیاز به برآوردهایی از هزینه سرمایه دارد.
به منظور بیشینه کردن ارزش شرکت باید هزینه همه دادهها، کمینه شده و شرکت باید در این زمینه قادر به اندازه گیری هزینه سرمایه باشد (افشاری، 1379).
هزینه متوسط سرمایه هر شرکت عبارتست از میانگین ریاضی متوسط هزینه منابع مختلف تامین مالی بلندمدتی که توسط آن شرکت بکار گرفته میشود. فرض کنید که شرکتی از نرخ 16% به عنوان هزینه حقوق صاحبان سهام و نرخ 9% هزینه بدهی استفاده میکند اگر نسبتهای حقوق صاحبان سهام و بدهی مورد استفاده به ترتیب 40% و60% باشد هزینه سرمایه شرکت با فرض صفر بودن مالیات برابر خواهد بود با:
(2-8) (هزینه بدهی * نسبت بدهی)+ (هزینه ح.ص.س* نسبت ح.ص.س)= هزینه سرمایه
11.8 % =(9 *0.6) + (16*0.4) = هزینه سرمایه
در کل اگر شرکتی از n منبع مختلف تامین مالی استفاده کند هزینه سرمایه آن برابر است:
(2-9)
Ka متوسط هزینه سرمایه
Pi نسبت i امین منبع تامین مالی
Ki هزینه سرمایه i امین منبع تامین مالی
نحوه محاسبه نرخ هزینه هر یک از منابع تامین مالی در ادامه بحث میگردد
1- هزینه بدهی سرمایهای(Kd): هزینه بدهی سرمایهای به صورت نرخ تنزیلی محاسبه میشود که ارزش حاضر بدهیهای پرداختی بعد از کسر مالیات و بازپرداختهای اصل بدهی را با خالص وجوه نقد حاصل از صدور بدهی معادل میسازد.
به شکل نمادین اگر بهره بدهی به طور سالانه پرداخت شود هزینه بدهی در معادله زیر است توجه کنید که در معادله فوق پرداخت بهره سالانه بدهی در فاکتور (1-T) ضرب شده است، این ضرب برای انعکاس این حقیقت لازم است که بهره بدهی یک هزینه قابل قبول مالیاتی است در نتیجه هر پرداخت بهره C در اصطلاح قبل از مالیات به معنای پرداخت بعد از مالیات مبلغی معادل C (1-T) خواهد بود این مطلب از این جهت است که مالیات هزینه بهره قابل قبول مالیاتی به مقدارC، معادلCT خواهد شد (افشاری، 379، 65)
ممکن است شرکت بدهی خود را از طریق صدور اوراق قرضه یا با استفاده از تسهیلات بلند مدت موسسات اعتباری تامین کرده باشد. با توجه به منبع تامین مالی بدهی، نرخ هزینه بدهی محاسبه میشود.
الف) اگر شرکت از طریق صدوراوراق قرضه تامین مالی کرده باشد نرخ هزینه بدهی از فرمول زیر به دست میآید:
(2-10)
P مبلغ خالص دریافتی تحقق یافته از صدور اوراق قرضه، C بهره پرداختی سالانه،
F قیمت سررسید اوراق قرضه، T نرخ مالیات n دوره سررسید اوراق قرضه
ب) اگر شرکت از طریق وام تامین مالی کرده باشد نرخ هزینه از رابطه زیر بدست میآید:
(1-T) نرخ بهره وامKd =
منظور از وام، وامهای بلندمدت دریافتی از نهادهای مالی است که معمولا اصل وفرع آن قابل بازپرداخت در طول یک دوره 5 تا 10 ساله و به اقساط مساوی سالانه یا شش ماهه بعد از یک دوره یک تا سه ساله اولیه برای اجرای پروژه و آماده سازی آن جهت بهره برداری میباشد.
بهره نسبت به مانده بدهی محاسبه و قابل پرداخت است.
هیچ نوع هزینه صدوری وجود ندارد.
هیچ پاداش قابل پرداختی در هنگامی که اصل وام باز پرداخت شده باشد وجود ندارد.
2- نرخ هزینه سهام ممتاز دائمی (Kp): معمولا به سهام ممتاز نرخ سود ثابتی تعلق میگیرد پرداخت سود سهام هزینهای است که شرکت بابت سهام ممتاز میپردازد، برای اینکه بتوان این هزینه را بر مبنای نرخ سالانه بیان کرد شرکت خالص پولی را که در زمان فروش سهام دریافت میکند مبنای محاسبه قرار میدهد سهامداران ممتاز نیز انتظار دارند که سود سهام ممتاز را به طور منظم دریافت نمایند. فرمول به شرح مقابل است:
(2-11)
D سود سالانه قابل پرداخت به هر سهم ممتاز
P مبلغ خالص وصول شده به ازای هر سهم ممتاز
3- نرخ هزینه سهام عادی وسود انباشته (Ks): حقوق صاحبان سهام عادی به دو طریق بدست میآید : صدور سهام خارجی و انباشت سودهای حسابداری. قبل از تعیین هزینه سرمایه تحصیل شده به هریک از طرق بالا باید بازده مورد انتظار سهامداران را برآورد کنیم، نرخ بازده مورد انتظار عرضه کنندگان بدهی و سهام ممتاز به طور متعارف میتواند به آسانی بدست آید زیرا منافع مورد انتظار آنها میتواند با اطمینان نزدیک به یقین تعیین شود اما تخمین نرخ بازده مورد انتظار سهامداران عادی کار دشواری است زیرا به آسانی قابل اندازه گیری نیست.
2-4-4-5-2-میانگین موزون هزینه سرمایه ((WACC
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه، هزینه سرمایه هر منبع تامین مالی را در نسبت قابل اعمال به آن منبع ضرب میکنیم فرمول به شرح زیر است:
(2-12)
Wd وزن بدهی Kd نرخ هزینه بدهی
Wp وزن سهام ممتاز Kp نرخ هزینه سهام ممتاز
Ws وزن حقوق صاحبان سهام Ks نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (سهام عادی وسود انباشته)
We وزن سهام عادی جدید Ke نرخ هزینه سهام عادی جدید
میتوان نتیجه گرفت که WACC از دو جزء اصلی تشکیل شده است یکی نرخ هزینه منابع و دیگری وزن هریک از منابع. برای به دست آوردن وزن میتوان از روشهای ارزش دفتری، ارزش بازار و طرح تامین مالی استفاده کرد.
1-نسبتهای ارزش دفتری: همان مبالغ مندرج در ترازنامه هستند، در این روش نسبت قابل اعمال هر منبع تامین مالی از طریق تقسیم ارزش دفتری آن منبع به ارزش دفتری کل منابع بدست میآید. مزایای آن عبارتند از:
محاسبه آن آسان است، در طول زمان نوسان کمتری دارد زیرا تحت تاثیر نوسانات بازار قرار نمیگیرد، برای شرکتهایی که در بورس پذیرفته نشده اند یا سهام شانبه طور فعال در بورس معامله نمیشود این روش تنها روش محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه است. همچنین معایب آنرا میتوان به شرح زیر برشمرد: ارزشهای اقتصادی هریک از منابع ممکن است رابطهای با ارزش دفتری آن نداشته باشد، نسبتهای ارزش دفتری با مفهوم هزینه سرمایه سازگار نیست زیرا هزینه سرمایه به صورت حداقل نرخ بازده لازم برای حفظ ارزش بازار شرکت تعریف میشود.
2-نسبتهای ارزش بازار: برطبق این روش نسبت هر منبع تامین مالی برابر است با ارزش بازار آن منبع تقسیم بر ارزش بازار همه منابع مالی بلندمدتی که توسط شرکت به کارگرفته شده است. مزیت آن عبارت است از:
تحت این فرض که ریسک تجاری و ریسک مالی بدون تغییر باقی خواهد ماند هزینه سرمایه محاسبه شده با بهای تمام شده بازار جاری و نسبتهای ارزش بازار جاری، معیار معتبرتری از حداقل متوسط نرخ بازده لازم روی سرمایه گذاریهای جدید است. معایب آن را میتوان به شرح زیر برشمرد:
برای شرکتهایی که در بورس پذیرفته نشدهاند یا سهامشان به طور فعال در بورس معامله نمیشود ارزش بازار ممکن است قابل تحصیل نباشد، وقتی که قیمتهای اوراق بهادار تحت تاثیر سوداگری قرار میگیرند ممکن است از ارزشهای بازار منحرف شوند.
3- طرح تامین مالی: وزنهایی که تحت این سیستم اعمال میشوند عبارتند از نسبتهای منابع تامین مالی مختلفی که برای حمایت از بودجه سرمایهای شرکت بکار میروند.
اگرچه این روش ممکن است به لحاظ آنکه برطرح تامین مالی ارائه شده متکی است جالب به نظر برسد اما دارای موانع و محدودیتهای جدی است زیرا ممکن است تخمین زدن چنان ترکیب تامین مالی که برای تامین مالی سرمایه گذاریهای حال و آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت قبل از اندازه گیری قابلیت سودآوری و حجم مخارج نقدی سرمایه گذاری وابسته به بودجه سرمایهای پیشنهادی دشوار باشد بر مبنای طرح تامین مالی باز هم لازم است که قبل از تعیین بودجه سرمایهای، هزینه سرمایهای برآورد گردد.
2-4-4-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) و نحوه محاسبه آن
کلیه وجوه نقدی که در طی عمر شرکت بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه، مصرف میشود سرمایه نام دارد. استوارت میگوید تامین مالی سرمایه چه از طریق بدهی یا حقوق صاحبان سهام مهم نیست، مهم این است که آیا مدیریت سرمایه را به نحو بهینه استفاده میکند یا خیر؟ به عبارتی استفاده بهینه از وجوهی که در حساب سرمایه شرکت ذخیره میشود به موفقیت مدیریت شرکت در کسب عایدات ناشی از سرمایه و نرخ تنزیل عایدات بستگی دارد.
سرمایه به کارگرفته شده میتواند از طریق جمع ارزش دفتری خالص داراییهای شرکت و تعدیلاتی به شرح زیر برآورد گردد: تبدیل حسابداری تعهدی به حسابداری نقدی (ذخیرههای حسابداری که براساس مبنای تعهدی در حسابها ثبت شدهاند، برگشت داده میشوند).
تبدیل دیدگاه تصفیة اعتباردهندگان به دیدگاه تداوم فعالیت سهامداران (هزینههای تحقیق وتوسعه و بازسازی، سرمایهای میشوند).
تبدیل تلاشهای موفقیتآمیز به حسابداری هزینهیابی کامل (برگشت زیانهای انباشتة).
2-4-4-5-4- سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات (NOPAT) و نحوه محاسبه
سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات یا NOPAT عبارت است از سود بعد از مالیات حاصل از عملیات شرکت، که در محاسبه آن اثر ثبتهای غیرنقدی حسابداری حذف و صرفه جویی مالیاتی ناشی از هزینههای تامین مالی از سود کسر گردیده است .
اگر دو شرکت مقادیر مختلفی بدهی داشته باشند و همچنین هزینههای بهره آنها نیز مقادیرمتفاوتی باشد این دو شرکت میتوانند فعالیت عملیاتی یکسان داشته باشند اما سودهای خالص آنها متفاوت خواهد بود . هر کدام از این شرکتها که بدهی بیشتری دارد سود خالص کمتری نیز خواهد داشت. سود خالص یقینا مهم است اما همیشه منعکس کننده عملکرد واقعی در فعالیتهای شرکت نیست و یا نشان دهندن اثربخش بودن فعالیتهای مدیران عملیاتی آنان نمیباشد. یک مقیاس بهتر برای مقایسه عملکرد مدیران عبارت است از سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات (NOPAT). که منظور آز آن عبارت از مقدار سودی است که یک شرکت در صورتیکه اگر هیچ بدهی نداشته و یا دارائی مالی نگهداری نکند میتواند تولید کند سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات به صورت رابطه زیرمیباشد ( اصلانی، 13889)
(نرخ مالیات– 1 ) EBIT = NOPAT
افزایش در ذخایر معادل سرمایه که در جهت حذف اثر ثبتهای غیر نقدی حسابداری محاسبه میشوندNOPAT را به معیار بسیار واقعی برای اندازه گیری بازده نقدی ایجاد شده برای سرمایه گذاران در اثر فعالیتهای مستمر تبدیل میکنند. نحوه محاسبه آن در بخشهای بعدی توضیح داده میشود.
در محاسبه NOPAT در بخش غیر نقدی حسابداری یک استثناء وجود دارد و آن استهلاک میباشد برای رسیدن به NOPAT هزینه استهلاک باید از درآمدهای عملیاتی کسر گردد زیرا این هزینه قابل قبول مالیاتی است و داراییهای مصرف شده در عملیات شرکت میبایستی قبل از کسر بازده سرمایهگذاری توسط سرمایه گـذاران جایگزین.
2-4-4-5-5- تعریف نرخ بازده سرمایه (r ) و نحوه محاسبه آن
این نرخ، بهرهوری سرمایة بهکار گرفته شده را بدون توجه به روش تامین مالی و فارغ از انحرافات حسابداری که از ثبتهای تعهدی، مفهوم محافظهکاری و عدم احتساب تلاشهای ناموفق به سرمایه ناشی میشوند، اندازهگیری مینماید. این نرخ ممکن است بهطور مستقیم با نرخ هزینة سرمایة شرکت مقایسه شود تا خلق یا از بین رفتن ارزش در شرکت مشخص گردد. نرخ بازدة سرمایه میتواند براساس رویکرد عملیاتی یا رویکرد تامین مالی محاسبه شود (غلامی کلوری، 1387، 49).
محاسبه بر اساس رویکرد تامین مالی: اجزای تشکیل دهنده نرخ بازده سرمایه NOPAT وCAPITAL هستند که نحوه محاسبه آنها بر اساس رویکرد تامین مالی به شرح جدول زیر است:
(جدول 2-1): نحوه محاسبه اجزای نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد مالی
NOPATCAPITALسود حسابداری (سود خالص)سود سهام ممتازسهم سود سهامداران اقلیتهزینة بهره بعد از مالیاتافزایش در معادلهای سرمایهسهام عادیسهام ممتازحقوق اقلیتبدهیهای بهرهدارماندة معادلهای سرمایه
برای محاسبة نرخ بازدة سرمایه براساس رویکرد تامین مالی مراحل زیر بایست مدنظر قرار گیرد:
مرحلة اول)حذف اثرات بدهیها:دراین مرحله تمامی بدهیهای بهرهدارو ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده، به حقوق صاحبان سهام وهزینة بهرة این بدهیها شامل بهرة منظور شده در اجارهها پس از کسر صرفه جویی مالیاتی ناشی از این هزینهها، به سود حسابداری اضافه میشود.
مرحلة دوم) حذف اثرات سایر انحرافات مالی: برای بهبود نرخ بازده، حذف سایر انحرافات مالی ضروری است در این مرحله سرمایة تامین شده بوسیلة سهامداران ممتاز و سرمایهگذاران اقلیت به CAPITAL و سود تخصیصیافته به این تامینکنندگان به NOPAT اضافه میشود.
مرحلة سوم) حذف انحرافات حسابداری:در این مرحله، اثر انحرافات حسابداری از طریق اضافه کردن ذخایر معادل سرمایه به CAPITAL و اضافه کردن تغییرات دورهای آنها به NOPAT حذف میشود. در زیر تعدیلهای سرمایه جهت محاسبهNOPAT و CAPITAL آمده است:
2- محاسبه بر اساس رویکرد عملیاتی: در رویکرد عملیاتی، CAPITAL عبارت از جمع خالص سرمایة در گردش، خالص داراییهای ثابت و سایر داراییها میباشد.
خالص سرمایة در گردش از طریق کسربدهیهای جاری بدون بهره از داراییهای جاری بهدست میآید. بدهیهای جاری بدون بهره در اصل به وجود آورندة یک منبع تامین مالی خود جوش در شرایط عادی فعالیت شرکت هستند بهطوری که نیاز به یک سرمایة دایمی را برطرف میکنند دلیل عدم احتساب آنها درCAPITAL این است که هزینههای تامین مالی وجوه پرداختی به فروشندگان و کارکنان که معمولاً با تاخیر همراه است در بهای تمام شدة کالای فروشرفته منظور شدهاند و نباید بهواسطة حذف آنها از درآمد چیزی کسب گردد. خالص داراییهای ثابت، شاملخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات، سرقفلی و سایر داراییهای بلندمدتی میباشد که برای تداوم عملیات شرکت لازم هستند.
برای بهدست آوردن CAPITAL، انجام پارهای تعدیلات روی داراییها بهخاطر وجود ذخایر معادل سرمایه ضروری است که عبارتانداست از اضافه کردن ذخیرة LIFO به موجودیها، اضافه کردن ذخیرة مطالبات مشکوکالوصول به دریافتنیها، اضافه کردن استهلاک انباشتة سرقفلی به سرقفلی، اضافه کردن ماندة داراییهای نامشهود سرمایهای شده به خالص داراییهای ثابت و غیره. همچنین اگر ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده بهعنوان معادل بدهی درنظر گرفته شود، این مورد نیز میبایست بهعنوان معادل خالص دارایی ثابت درنظر گرفته شود.
جدول(2-2): تعدیلات مورد نیاز محاسبه نرخ سرمایه بر اساس رویکر تامین مالی
تعدیلات لازم در خصوص NOPATتعدیلات لازم در خصوص CAPITAL افزایش در ذخیره مالیاتافزایش در ذخیره کاهش ارزش موجودیهاافزایش در ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهاافزایش ذخیره مطالبات مشکوک الوصولافزایش ذخیره مزایای پایان خدمتافزایش ذخیره هزینه تحقق یافته پرداخت نشدههزینه استهلاک سرقفلیافزایش ذخیره Lifoافزایش داراییهای نامشهود سرمایهای شدهذخیره مالیاتذخیره کاهش ارزش موجودیهاذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهاذخیره مطالبات مشکوک الوصولذخیره مزایای پایان خدمتذخیره هزینه تحقق یافته پرداخت نشدهاستهلاک انباشته سرقفلیذخیره Lifoخالص داراییهای نامشهود سرمایهای شدهسرقفلی ثبت نشده
4-2-4-6- تعدیلات ارزش افزوده اقتصادی
موضوع اصلی به کارگیری EVA، تعدیلاتی است که روی تعدادی از متغیرهای حسابداری از جمله سود حسابداری و سرمایه حسابداری انجام میشود و آنها را به سود اقتصادی و سرمایه اقتصادی تبدیل میکند. استوارت در سال 1991 بیان کرد که درآمدهایی مانند سود هر سهم و بازده سهام و... معیارهای ارزیابی گمراه کنندهای هستند زیرا حسابداران به دلیل رعایت جنبههای احتیاطی در محاسبه سود، پارهای از هزینهها را بیش از حد معمول محاسبه و گزارش مینمایند بنابراین برای رفع نارساییهای موجود در گزارشگری مالی مبتنی بر GAAPپاره ای از تعدیلات را پیشنهاد کرد تا بتوان EVA قابل اتکاتری را محاسبه نمود.
استوارت فقط تعدیلاتی را پیشنهاد میکند که از عهده 4 آزمون زیر برآیند:
آیا تعدیل مورد نظر میتواند اثر بااهمیتی بر EVA داشته باشد؟
آیا با استفاده از آن تعدیل، مدیران میتوانند بر نتایج تاثیرگذار باشند؟
آیا تعدیل مورد نظر به سادگی برای افراد قابل درک است؟
سهولت در تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری.
یانگ و اوبراین تعدیلات حسابداری مهم را به شرح زیر لیست کردهاند: حسابداری کوششهای موفق، هزینه تحقیق وتوسعه، مالیات معوقه، منابع مطالبات مشکوکالوصول و ضمانتنامه ها، ذخیره LIfO، استهلاک سرقفلی، اجاره عملیاتی، حسابداری مخارج سرمایهای و مخارج بازسازی. این معادلها، ارزش دفتری حسابداری حقوق صاحبان سهام را به ارزش دفتری اقتصادی تبدیل میکنند. نتایج حاصل از انجام تعدیلات حسابداری عبارتند از (ایزدی نیا، 1384).
آثار نامناسب احتیاطهای حسابداری برای ارقام سود و سرمایه حذف میشود.
نرخ حسابداری بازدهی سرمایه به نرخ اقتصادی و واقعی نزدیک میشود.
قابلیت پاسخ گویی واحد تجاری در مقابل سهامداران بهبود مییابد.
توانایی مدیران در مدیریت سود محدود و انگیزه آنان کاهش مییابد.
پارهای از اقلام سرمایه که به سودوزیان منظور شده به ترازنامه باز میگردد.
EVA وFCF سال جاری، مقیاس برتری برای ارزیابی عملکرد فراهم میسازد.
در زیر توضیح مختصری از تعدیلات حسابداری ارائه گردیده است:
1- هزینه یابی کامل در مقابل کوششهای موفقیت آمیز: شرکتهایی که روش حسابداری کوششهای موفقیتآمیز را به کار میبرند بایستی مجدداً صورتهای مالی خود را به روش هزینه یابی کامل تنظیم کنند چرا که بخشی از سرمایهای که برای تولید محصولات موفق صرف میشود ناشی از سرمایه گذاری در تولید ناموفق است لذا کلیه هزینههایی که در روش کوششهای موفقیت آمیز به هزینه منظور میگردد باید سرمایهای گردد.
2- داراییهای نامشهود سرمایهای: مخارج تحقیق و توسعه و هزینه آموزش و نظایر آن که از آنها انتظار انتفاع آتی میرود بایستی سرمایهای شده و در ترازنامه به عنوان یک معادل سرمایه به کار رود و در طول یک دوره معقول مستهلک شود. نتیجه سرمایهای کردن و مستهلک کردن مخارج تحقیق و توسعه خالص داراییهای نامشهودی است که به عنوان ذخیره معادل سرمایه در نظر گرفته میشود. همچنین هزینههای بازاریابی و توسعه محصول جدید که موجب کسب سهم اولیه بازار محصول میشود باید سرمایهای و در طول عمر مفید محصولات جدید مستهلک شود زیرا اگر استراتژی مدیریت موفقیتآمیز باشد انتظار میرود این پرداختها طی دوره زمانی بلند مدت انجام شوند.
3- استهلاک انباشته سرقفلی و سرقفلی ثبت نشده: اگر شرکتی، شرکت دیگر را از طریق خرید تحصیل کند در این صورت حسابداران معتقدند که سرقفلی در طول دورهای که نباید بیش از 40 سال باشد مستهلک شود هزینه استهلاک سرقفلی موجب کاهش درآمد شرکت خواهد شد از دیدگاه استوارت چون هزینه مذکور یک هزینه غیرنقدی و غیرقابل قبول مالیاتی است باید آنرا به NOPAT برگشت داد و استهلاک انباشته سرقفلی را به حقوق صاحبان سهام اضافه کرد. حال اگر تحصیل یک شرکت از روش اتحاد منافع انجام پذیرد داراییها و بدهیهای شرکت سرمایه پذیر به ارزش دفتری ثبت میشود به عبارتی سرقفلی شناسایی نمیشود در این روش تحصیل شرکتها، برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی نیازی به تعدیل در NOPAT نیست اما براساس نظر استوارت به ارزش جاری داراییها نیاز داریم بنابراین سرقفلی ثبت نشده به ارزش دفتری سرمایه اضافه میشود تا تبدیل به سرمایه اقتصادی گردد.
4- ذخیرة اولین صادره از آخرین وارده(LIFO): ذخیرة LIFO، تفاوت بین ارزش موجودیها براساس روش FIFOو LIFO میباشد. این ذخیره بیانگر مبلغی است که براساس روش LIFO موجودیها کمتر از واقع ارزیابی شدهاند. اگر شرکت از روش LIFO استفاده کرده باشد، معمولاً این مبلغ در یادداشتهای همراه صورتهای مالی افشا میشود. با اضافه کردن ذخیرة LIFO به CAPITAL بهعنوان معادل سرمایه، مبنایارزشیابی موجودیها از LIFO به FIFO تبدیل میشود که تخمین بهتری از بهای جایگزینی جاری موجودیها میباشد. بهعلاوه، با اضافه کردن افزایش در ذخیرة LIFO بهNOPAT، در اثرافزایش موجودیها سود تحققیافته به درآمدها افزوده میشود.تغییرات دورهای در ذخیرة LIFO را میتوان از طریق تفاوت بین بهای تمام شدة کالای فروش رفته بر مبنای FIFO و LIFO بهدست آورد.
5- ذخیره مالیات درآمدی معوقه: مالیات معوقه تفاوت بین مالیات واقعی پرداخت شده و مالیاتهای ثبت شده در دفاتر حسابداری میباشد از آنجایی که استوارت هزینههای غیر نقدی را در تصمیمگیری سرمایه گذاری موثر میداند معتقد است که مالیات فقط زمانی هزینه محسوب میشود که پرداخت شود نه هنگامی که توسط حسابداران ثبت شود بنابراین با اضافه کردن افزایش طی 2سال به حساب سود،NOPAT فقط شامل مالیات واقعی پرداخت شده مورد نظر استوارت میگردد.
6- سایر ذخایر معادل سرمایه: ذخایراحتیاطی بیانگر ابهام در زمان واقعی دریافتها و پرداختهای نقدی میباشند. ذخیرههای مطالبات مشکوکالوصول، نابابی موجودیها، تضمین کالاها و درآمد انتقالی به دورههای آتی باید بهعنوان معادل سرمایه درنظر گرفته شوند به شرطی که بهعنوان یک عملیات مستمر و متوالی درنظر گرفته شوند و متناسب با سطح فعالیت شرکت، رشد یابند، اگر آنها بیشتر ماهیت ضمنی داشته باشند ممکن است از لحاظ کردن آنها بهعنوان معادل سرمایه صرفنظر شود.
2-5- بخش چهارم: تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری
مدیریت سرمایه در گردش حوزهای مهم از مدیریت مالی را در بر میگیرد و ممکن است تاثیر با اهمیتی بر نقدینگی و سودآوری شرکت داشته باشد (شین و سوئنن، 1998). ابزار رایج اندازهگیری مدیریت سرمایه در گردش، چرخه تبدیل وجه نقد است . این چرخه بیانگر میانگین تعداد روزهای بین زمان دریافت وجه محصولات فروخته شده از مشتریان و زمان پرداخت وجه بایت خرید مواد اولیه و همچنین نیروی کار است (بیکر و پاول، 2005). تصمیم گیری درباره میزان سرمایهگذاری درحسابهای دریافتنی و موجودیها و میزان اعتبار دریافتی از عرضهکنندگان، درچرخه تبدیل وجه نقد شرکت منعکس میشود(تروئل و سولانو، 2007). از طریق مدیریت صحیح سه جزء تشکیلدهنده چرخه تبدیل وجه نقد یعنی حسابهای دریافتنی، موجودیها و حسابهای پرداختنی، میتوان سودآوری شرکت را حداکثر کرد (لازاریدیس و ترایفونیدیس، 2006) . چرخه تبدیل وجه نقد طولانیتر ممکن است باعث افزایش سودآوری شرکت شود زیرا منجر به افزایش فروش میشود. با این وجود ممکن است با افزایش طول چرخه تبدیل وجه نقد، سودآوری شرکت کاهش یابد. این حالت هنگامی اتفاق میافتد که هزینههای ناشی از افزایش سرمایهگذاری در سرمایه در گردش، بیشتر از مزایای ناشی از نگهداری موجودی بیشتر یا اعطای اعتبار بیشتر به مشتریان باشد (دلاف، 2003).
2-5-1- رابطه بین روشهای مدیریت سرمایه در گردش و ارزش شرکت
همچون سایر موضوعات مدیریت مالی، موضوع نقدینگی بر حسب ارتباطی که در فرآیند ارزش شرکت دارد اهمیت پیدا میکند. اگر چه نقدینگی به عنوان یک پیش شرط اساسی ادامه فعالیت شرکت به طور مستقل مورد توجه نویسندگان مدیریت مالی بوده است. در مدیریت مالی جدید اعتقاد بر این است که ارزش تصمیمات خط مشیها و اقدامات مدیریت سرمایه درگردش با هدف حد اکثر شدن ثروت سهامداران انجام شود برای پی بردن به تاثیر روشهای مدیریت سرمایه در گردش بر ثروت سهامداران (و به عبارتی بر ارزش شرکت) تاثیر روشهای مزبور بر ریسک و بازده بررسی میشود.
2-5-1-1- شیوههای تاثیر گذاری مدیریت سرمایه در گردش بر ریسک و بازده شرکت
الف- حجم و ترکیب سرمایه در گردش: میزان و ترکیب سرمایه در گردش موجب نوسان ریسک شرکت میشود. هر چه حجم سرمایه در گردش شرکت افزایش یابد، ریسک شرکت کاهش مییابد، همچنین بر حسب این که ترکیب سرمایه در گردش تا چه حد به نفع داراییهای جاری با درجه نقدینگی بالاتر باشد نیز ریسک شرکت کمتر میشود. البته حجم بالای سرمایه در گردش و یا ترکیبهایی که در جهت داراییهای نقد است بازدهی شرکت را نیز کاهش میدهند. اینکه چه سطحی از سرمایه در گردش با چه ترکیبی از آن پذیرفته شود به خصلت ریسک گریزی مدیران شرکت بستگی دارد. مدیران محافظه کار گرایش به انتخاب حجم و ترکیبهایی دارند که موجب کاهش ریسک باشد و بر عکس مدیران متهور گرایش به انتخاب حجم و ترکیب سرمایه در گردش دارند که بازده را افزایش میدهد .
ب- هزینه سرمایه: سرمایه در گردش خالص که ما بهالتفاوت بین دارائی جاری و بدهی جاری است بیانگر آن حجم از داراییهای جاری است که از منابع بلند مدت تامین شدهاند، بدیهی است منابع بلند مدت همانند حقوق صاحبان سهام و وامهای بلند مدت هزینهی بیشتری نسبت به منابع کوتاه مدت همانند اسناد پرداختنی و وامهای بانکی کوتاه مدت دارد. بنابراین در مواقعی که شرکت برای حداقل کردن ریسک درصدد افزایش حجم سرمایه در گردش است باید افزایش هزینه سرمایه شرکت و اثر منفی آن روی ارزش شرکت را مد نظر داشته باشد.
ج- سررسید تعهدات جاری: هماهنگ کردن جریانهای نقدی ورودی با سر رسید تعهدات کوتاه مدت یکی از روشهای کاهش ریسک است. هر چه تاریخ سر رسید تعهدات جاری و ورودیهای نقدی با یگدیگر همخوانی نداشته باشد ریسک افزایش مییابد. تصمیمگیری ها و اقداماتی که منجر به افزایش فاصله و شکاف بین ورودی و خروجیهای نقدی شود بر ارزش شرکت اثر منفی دارد.
د- تاثیر بر حقوق صاحبان سهام: ارزش ویژه شرکت تحت تاثیر سرمایه گذاریهای شرکت قرار دارد. از آنجا که بخش مهم این سرمایه گذاریها در دارائیهای جاری است لذا باید به گونهای این سرمایه گذاریها جهت داده شود که موجب تقویت ارزش ویژه شرکت باشد که این به نوبه خود به هدف ارزش شرکت کمک خواهد کرد. به عبارت دیگر ارزش ویژه هم جنبه کمی دارد و هم جنبه کیفی . تعیین کننده کمیت و مقدار آن ارقام تراز نامهای است ولی جنبه کیفی ارزش ویژه که از اهمیت بیشتری برخوردار است تحت تاثیر سرمایه گذاریهای انجام شده از محل این منبع است. به عبارتی دیگر این پشتوانه ارزش ویژه، سرمایهگذاریهای شرکت است در غیر این صورت ممکن است زیانهای ناشی از خط مشی های غلط سرمایه گذاری در سالهای آتی موجب کاهش ارزش ویژه شود (بردیا، 1998).
مدیریت سرمایه در گردش مانند هر تصمیم دیگر مدیر مالی مستلزم توجه به ایجاد تعادل بین ریسک و بازده است. هر چه دارایی جاری بیشتری نگهداری شود، اولا ریسک نقدینگی بیشتر کاهش مییابد ثانیا انعطاف پذیری بیشتری نیز وجود خواهد داشت، چون داراییهای جاری را به سهولت میتوان با تغییرات سطح فروش تعدیل کرد. اما در مقابل نرخ بازده نیز کاهش مییابد، زیرا داراییهای جاری معمولا بازده کمتری نسبت به داریی های مولد دارند. از طرف دیگر هر چند نگه داری دارایی جاری کمتر ممکن است به بازده بیشتری منجر شود ولی ریسک نقدینگی را نیز افزایش میدهد. در تامین سرمایه در گردش مورد نیاز، برای اجتناب از ریسک با از دست دادن بازده، باید به جریان و زمانبندی سرمایه در گردش توجه کافی داشت. طبیعی است نیازهای کوتاه مدت (داراییهای جاری) باید از طریق منابع کوتاه مدت تامین شود زیرا هم انعطاف بیشتر و هم هزینه کمتری دارند. از طرف دیگر، داراییهای بلند مدت شرکت باید از طریق منابع بلند مدت تامین شود زیرا عمر این گونه داراییها زیاد است و بازدهی آنها کوتاه مدت نیست. تامین مالی داراییها با بدهیهای که دارای سر رسید مشابهی هستند، اقدامات تامینی (حفاظت در برابر رسیک) نامیده میشود (مدرس و عبداله زاده، 1387).
2-5-2- ارتباط مدیریت سرمایه در گردش با عملکرد مالی
افرادی فعال در بازار سرمایه از قبیل سرمایهگذاران، تحلیلگران، سهامداران برای ارزیابی و تصمیمگیری در مورد خرید یا فروش سهام شرکتها به اطلاعات حسابداری نیازمندند. یکی از اطلاعاتی که بهطور ویژه مورد توجه این افراد قرار میگیرد، اطلاعات مربوط به سودآوری شرکتهاست. این افراد هنگام ارزیابی سودآوری شرکتها باید این نکته را مد نظر قرار دهند که صرفاً میزان سودآوری نشان داده شده در صورت مالی به معنی مطلوبیت عملکرد آن شرکت نیست، بلکه باید بین سودآوری واحد تجاری و توانایی آن برای ایجاد وجه نقد ارتباط وجود داشته باشد. سود سهام مستلزم پرداخت وجوه نقد است و اگر شرکتی دارای سود ویژه باشد، ولی از نقدینگی برخوردار نباشد، در پرداخت سود با مشکل مواجه میشود. چه بسا صورتهای مالی شرکتی سودآوری بالایی را نشان دهد، اما به علت نداشتن نقدینگی کافی، قادر به توزیع بخش کوچکی از سودهایحسابداری خود نباشد. از این رو برای استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری، علاوه بر اطلاعات مربوط به سودآوری، اطلاعات جریانهای نقدی نیز اهمیت بالایی پیدا میکند و این افراد قبل از هرگونه قضاوت و تصمیمگیری در مورد شرکتها، تمایل زیادی برای کسب آگاهی از جریانهای نقدی آتی این شرکتها پیدا میکنند (افشاری، 1379، 14).
با در نظر گرفتن تمامیاین نکات میتوان گفت که سرمایه در گردش و چرخه تبدیل وجه نقد بر اساس ادبیات نظری، معیار اندازهگیری عملکرد شرکت و همچنین معیار اندازهگیری نقدینگی شرکت است؛ بنابراین باید رابطه مستقیمی با تغییرات سود تقسیمیداشته، و پیشبینی کننده بهتری در مقایسه با اقلام تعهدی باشد.
رشد آینده شرکت عامل دیگری است که به نظر میرسد ارتباط جریانهای نقدی و سود تقسیمیرا کاهش میدهد. بنابراین دورنمای رشد آینده، تعیین کننده ارتباط تغییرات سود تقسیمی و جریانهای نقدی است. زمانی که شرکتهافرصتهای افزایش رشد آینده را مییابند، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری جریانهای نقدی عملیاتی آنان در مقایسه با پرداخت سود تقسیمی به سهامداران وجود دارد. دلیل آن این است که بازده مورد انتظارفرصتهای رشد، نسبت به پرداخت سود تقسیمی ارزشمندتر است. از سوی دیگر، زمانی که شرکتها شاهد کاهش در رشد آینده هستد، دوباره تمایل به سرمایهگذاری دارند تا سود تقسیمی را پرداخت کنند. توجه اصلی به راین است که وجوه بیشتری را در جهت حداکثر کردن عایدی به مصرف برسانند و هیچ سود تقسیمی اعلام نکنند مگر اینکه قادر به نگهداری سود تقسیمیآینده در همین سطح باشند؛ چرا که کاهش سود تقسیمیاعلام شده به حسن شهرت شرکت در بازار صدمه وارد میکند.
شرکتهامیتوانند با کوتاه کردن مدت چرخه تبدیل نقدی و کوتاه کردن مدت جمع آوری حسابهای دریافتنی، سوددهی خود و جریان نقدی را بهبود بخشند.درهر صورت، مدیران به هنگام افزایش طول مدت پرداخت بدهیها باید مراقب باشند که به لحاظ اعتبار و شهرت آسیبی نبینند زیرا این امر موجب کاهش سوددهی و جریان نقدی شرکت آنهامیشود. بعلاوه در کوتاه کردن مدت تبدیل موجودیها نیز مدیران باید از کمبود موجودی احتراز نمایند زیرا این امر نیز موجب تضعیف عمکرد و کاهش جریان نقدی شرکت میشود (نوبانی و الهیجار، 2011).
2-6- پیشینه تحقیق
2-6-1- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در خارج از کشور
برای اولین بار سوئنن ارتباط بین چرخه تجاری خالص به عنوان معیاری برای سرمایه در گردش و بازده سرمایه گذاری را در شرکتهای آمریکایی بررسی نمود. نتایج آزمون کی دو، یک ارتباط منفی بین مدت زمان چرخه تجاری خالص و بازده داراییها را نشان میدهد. علاوه بر این، این رابطه معکوس بر حسب نوع صنعت، بین صنایع مختلف متفاوت است. یک ارتباط با اهمیت برای حدوداً نصف شرکتهای مورد بررسی نشان داد که نتایج ممکن است از یک صنعت به صنعت دیگر متفاوت باشد ( سوئنن، 1993).
یک جنبه دیگر از مدیریت سرمایه در گردش توسط لمبرسون در مورد شرکتهای کوچک آمریکایی تجزیه و تحلیل شد. او عکسالعمل شرکتهای کوچک (50 شرکت طی دوره مالی 1980-1991) در مقابل تغییرات اقتصادی را در غالب تغییر سطح سرمایه در گردش و داراییها و بدهیهای جاری مطالعه نمود. نسبت جاری و موجودی کالا به عنوان معیاری برای سرمایه در گردش مورد استفاده قرار گرفت و شاخص میانگین سالانه انطباق اقتصادی به عنوان معیار فعالیت اقتصادی مورد استفاده قرار گرفت. بر خلاف انتظار، مطالعه نشان داد که ارتباط خیلی کمی بین تغییر در شرایط اقتصادی و تغییر در سرمایه در گردش وجود دارد (لمبرسون، 1995)
سوئنن و شاین ارتباط بین یک معیار چرخه تبدیل وجه نقد و سود آوری شرکت را برای نمونه بزرگ برای دوره 94-1975 شرکتهای آمریکایی بررسی نمودند. آنها یک رابطه منفی قوی بین انها دریافتند که حاکی از این مطلب است که مدیران میتوانند از طریق کاهش چرخه تبدیل وجه نقد تا یک حداقل معقول برای سهام داران ایجاد ارزش نمایند (سوئنن و شاین، 1998)
دیلوف ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سود آوری شرکت را برای یک نمونه متشکل از 1009 شرکت بلژیکی طی دوره 96-1992 بررسی نمود. او تعداد روزهای وصول حسابهای دریافتنی، موجودیها و حسابهای پرداختنی را به عنوان معیارهای اعتبار تجاری و رویههای موجودی کالا به کاربرد. همچنین از چرخه تبدیل وجه نقد به عنوان یک معیار جامع برای مدیریت سرمایه در گردش استفاده نمود. نتایج این بررسی نشان داد که مدیریان میتوانند سود آوری واحد تجاری را از طریق کاهش دادن روزهایحسابهای دریافتنی معوق و موجودیها افزایش دهند و به طور مشابه کم نمودن چرخه تبدیل وجه نقد باعث افزایش سود آوری شرکت میگردد (مارک دیلوف، 2003)
در مطالعه صورت گرفته توسط قوش و ماجی کارایی مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای سیمانی در هند برای دوره 1992-2002 مورد تحقیق قرار گرفته است. در این تحقیق برای محاسبه کارایی مدیریت سرمایه در گردش از معیارهای عملکرد، مطلوبیت، مطلوبیت و کارایی کل شرکت به جای محاسبه نسبتهای سرمایه در گردش استفاده شده است در این تحقیق برای سطوح کارایی بر مبنای هدف از استانداردهای صنعت استفاده شده است. همچنین سرعت دست یابی به این کارایی هدف نیز آزمون گردیده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که شرکتهای سیمانی در طول دوره تحقیق نتوانسته اند به کارایی لازم دست یابند( قوش و ماجی، 2003).
فیلبک و گروکر اهمیت مدیریت سرمایه در گردش را از طریق تجزیه و تحلیل مدیریت سرمایه در گردش 32 گروه صنعتی غیرمالی در آمریکا بررسی نمودند. بر اساس یافتههای آنها تفاوت قابل ملاحظهای بین رویههای سرمایه در گردش شرکتها در صنایع مختلف وجود دارد. علاوه بر این، رویههای سرمایه در گردش بین صنایع تغییرات زیادی دارند (فیلبک و گروکر، 2005).
باداچی در پژوهش خود با موضوع «اثر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد و سودآوری شرکتها» یک رابطه معنیداری را بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده داراییها نشان داد. در این پژوهش اجزا مختلف چرخه تبدیل وجه نقد مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصله حاکی از آن بود که موضوع مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است (پاداچی، 2006).
سولانو و همکاران در پژوهشی که با موضوع «اثر مدیریت سرمایه در گردش بر قابلیت سوددهی شرکتهای کوچک» انجام دادند رابطه معنیداری را بین این دو متغیر برقرار کردند. آنها نشان دادند که اصولاً شرکتها از اعتبار تجاری خود در این زمینه بیشتر استفاده میکنند و این کار باعث بالا رفتن دوره پرداخت و از طرف دیگر باعث کوتاهتر شدن چرخه تبدیل وجه نقد و بالا بردن بازده داراییهامیشود (سولانو و همکارانش، 2007 ).
رحمان و نصرتاثیر مدیریت سرمایه درگردش روی سود آوری 94 شرکت فهرست شده در بورس پاکستان را طی دوره 2004 – 1999 بررسی نمودند. او تاثیر متغییرهای مختلف سرمایه در گردش شامل میانگین دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی کالا، میانگین دوره پرداخت و چرخه تبدیل وجه نقد را بر روی سود عملیاتی خالص شرکتها مطالعه نمود و به این نتیجه رسید که یک رابطه معکوس قوی بین نسبتهای سرمایه در گردش بالا و سود آوری شرکت وجود دارد. علاوه بر این، مدیران میتوانند برای سهام داران از طریق کاهش چرخه تبدیل وجه نقد تا یک سطح مطلوب ایجاد ارزش نمایند. این بررسی مطالعات مشابه را در خصوص رابطه سرمایه در گردش و سود آوری تایید مینماید(رحمان و نصر، 2007). مطالعه صورت گرفته بر روی یک نمونه از شرکتهای تولیدی ترکیهای طی دوره 2007-1998 به منظور بررسی ارتباط بین سود آوری و مدیریت سرمایه در گردش نشان داد که دوره حسابهای دریافتنی، دوره موجودی کالا و اهرمها به طور منفی و با اهمیتی بر سود آوری شرکت تاثیر میگذارد. در حالی که رشد شرکت (در غالب فروشها) به طور مثبت و با اهمیتی بر سود آوری شرکت تاثیر میگذارد. با این وجود چرخه تبدیل وجه نقد، اندازه شرکت و داراییهای مالی ثابت از لحاظ آماری تاثیر با اهمیتی بر سود آوری شرکتهای مورد بررسی ندارد. نتایج پیشنهاد میکند که سود آوری شرکت از طریق کاهش دوره حسابهای دریافتنی و موجودی کالا افزایش مییابد ( سمیلاوغلو و دمیرنیس، 2008 ).
فرناندزتحقیقی جهت بررسی رابطه بین EVA و ثروت ایجاد شده برای سهامداران (CSV) را انجام داد که نمونه وی شامل 269 شرکت بود . وی به این نتیجه رسید که همبستگی بین EVA و ثروت ایجاد شده برای سهامداران تنها66 /17 ٪ می باشد و 60 شرکت که دارای EVA منفی بودند دارایCSV مثبت و 64 شرکت که دارای EVA مثبت بودند دارای CSV منفی بودند نهایتاً وی نتیجه گرفت که EVA توان اندازه گیری ثروت ایجاد شده برای سهامداران را دارا نمی باشد ( فرناندز، 2010).
در طی تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند که ارزشیابی عملکرد موسسهها و شرکتهای سهامی به سودهای حسابداری و جریان نقدی عملیاتی بستگی دارد و باید تفاوت بین سودهای حسابداری در ارزیابی قائل شد (یانگ وانگ و دو، 2008).
کلین و میدو در تحقیقی بیان کردند که یکی از عواملی که در ارتباط با تشریح نوسان قدرت توضیح دهندگی سود با ارزش شرکت در طول زمان حائز اهمیت است، تغییر اندازهی شرکت میباشد. با بزرگتر شدن اندازهی شرکت انتظار میرود که توجه سرمایه گذاران به سود بیشتر معطوف شود. با توجه به حصول اطمینان سرمایه گذاران از تداوم فعالیت و سودآوری شرکتهای بزرگ، آنان برای ارزش گذاری سهام توجه خود را به سود هر سهم معطوف میکنند. و معیار ارزیابی عملکردی سود حسابداری میباشد (کلین و می دو، 2011)
بیدل و سئو در تحقیقی محتوای اطلاعاتی نسبی سودهای عملیاتی را در صنایع مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. آنها نشان دادهاند که در بعضی صنایع سودهایعملیاتی معیار قویتری بر ارزیابی فرصت سرمایه گذاری به شمار میآید (بیدل و سئو، 2012)
توبین (1969) به منظور ارزیابی سودآوری پروژههای سرمایهگذاری، از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سرمایهگذاری استفاده نمود، که این نسبت به شاخص Q توبین (Q توبین ساده) شهرت یافت. هدف وی برقراری یک رابطه علت و معلولی بین شاخص Q و میزان سرمایهگذاری انجام شده توسط شرکت بود.
ملبورن و همکاران (1997) در تحقیقی تحت عنوان «در جستجوی بهتر ین معیار ارزیابی عملکرد مالی» رابطه همبستگی بین دو معیارEVA و REVA (ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده) را مورد بررسی قراردادند. به این نتیجه رسیدند که توانایی معیارREVA در پیش بینی ایجاد ارزش بیشتراز معیارEVA می باشد.
(WEDZKI،2003 )چرخه تبدیل نقدی به عنوان یکی از بهترین معیار ارزیابی اثربخشی در نظر گرفته شده است که کار مدیریت سرمایه و تاثیر آن بر نقدینگی شرکتها را نشان میدهد.
2-6-2- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در داخل کشور
حقیقت و قربانی (1386) تحقیقی در مورد رابطهی سود و جریانهای نقدی با ارزش شرکت در چارچوب مدل چرخهی عمر انجام دادند نتایج تحقیق مؤید آن است که در دورهی بلوغ محتوای اطلاعاتی سود به شکل معناداری بیشتر از محتوای اطلاعاتی جریانهای نقدی است.
فاطمه صداقتی پاشاکی در تحقیقی تحقیق رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار داده که در این تحقیق نمونه آماری این تحقیق شامل ۲۷ شرکت میباشد که بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این تحقیق اثر متغیرهای مختلف سرمایه در گردش شامل متوسط دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی کالا، متوسط دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد بر سود عملیاتی خالص شرکتها برررسی شد.نتایج تحقیق نشان میدهد بین دوره وصول مطالبات و سود عملیاتی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی با کاهش دوره وصول مطالبات، سود آوری شرکتها افزایش خواهد یافت. و بین دوره گردش موجودی کالا، متوسط دوره پرداخت بدهی، چرخه تبدیل وجه نقد و سود عملیاتی رابطه معنی داری پیدا نشد
زهرا نظریه (1379)، در تحقیقی با عنوان «ارزیابی رابطه بین سود سهم و ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای محصولات کانی غیرفلزی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1372- 1377» به این نتیجه رسید:
الف- بینEVA و EPS رابطه همبستگی معناداری وجود ندارد.
ب- معیارEVA از نظر اثربخشی برای بررسی عملکرد شرکتهای کانی غیرفلزی مناسبتر از EPS می باشد.
غلامرضا رضایی (1389)، تحقیقی با عنوان « تاثیر وجود رابطه همبستگی بینEVAو ROE درارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادارتهران» جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه علامه طباطبائی به عمل آمد. که نتیجه آن عبارت است از: عدم وجود رابطه معنادار بین EVAو ROE ( نرخ بازده حقوق صاحبان سهام)
طالبی در پژوهش خود با عنوان ارزیابی وضعیت موجود مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای ایرانی به بررسی وضعیت موجود سرمایه در گردش و تاثیر آن بر وضعیت نقدینگی شرکتها و همچنین شناخت سایر عوامل موثر بر نقدینگی شرکتها پرداخته است. در این پژوهش به بررسی این نظریه که شرکتهایی که روشهای متفاوت سرمایه در گردش به کار میبرند وضعیت نقدینگی متفاوتی دارند پرداخته شده است. نتیجه کلی این پژوهش حاکی از این است که «مدیریت وجه نقد، مدیریت مطالبات و روشهای تامین مالی» بر وضعیت نقدینگی اثر دارند و مدیریت موجودی کالا از نظر آماری معنیدار نیست در این پژوهش علاوه بر بررسی رابطه بین روشهای مدیریت سرمایه در گردش و وضعیت نقدینگی در قالب یک فرضیه اثر ماهیت شرکتها بر نقدینگی آنها نیز بررسی شد. (ماهیت فعالیت واژهای است که به جای میزان تاثیر پذیری هر شرکت از عوامل محیطی موثر بر نقدینگی به کار میرود). بررسی مزبور نشان داد که وضعیت نقدینگی شرکتها به مقدار زیادی تحت تاثیر ماهیت فعالیت شرکتها است. در دو فرضیه جداگانه تفاوت روشهای مدیریت سرمایه در گردش در شرایط اقتصادی متفاوت بررسی شده است این بررسی نشان میدهد که وضعیت نقدینگی شرکتها در دو دسته شرایط تفاوت معنی دار از هم دارند و بیانگر تفاوت رفتار مدیریت سرمایه در گردش شرکتها در شرایط اقتصادی متفاوت میباشد. البته این فرضیه که، در شرایط اقتصادی که هزینههای تامین مالی پایین بوده است، مدیریت موجودی ضعیف بوده تایید نشده است (طالبی، 1377) .
طی تحقیقی با عنوان سودمندی ارزش افزوده در پیش بینی سود حسابداری شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1375-1381 بدین نتیجه رسیدند که بین تغییرات سود حسابداری و تغییرات ارزش افزوده اقتصادی در کلیه شرکتهای مورد مطالعه بدون توجه به صنعتی که بدان تعلق دارند ارتباط معنی دار وجود دارد این ارتباط در کلیه صنایع مورد مطالعه به جز صنایع تجهیزات و نقلیه موتوری به تایید رسیده است (نوروش و مشایخی، 1383).
رابطه میان بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره ومالیات، وجریانهای نقدی عملیاتی را طی سالهای 1377-1381 مورد بررسی قرار گرفته و بدین نتیجه رسیدند که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با جریانهای نقدی معیار مناسبتری جهت تبیین ارزش بازار سهام میباشد و در مقایسه با سود قبل از بهره و مالیات، معیار کاراتری در ارتباط با ارزش بازار تلقی میشود (انواری رستمی و همکاران، 1384).
طی تحقیقی باعنوان مطالعه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده داراییها در راستای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران در صنعت خودروسازی به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده داراییها ارتباط معنی داری وجود ندارد ( ملکیان واصغری، 1385)
در پژوهشی با عنوان بررسی و تبیین استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بها دار تهران ارتباط بین بازدهی، نقدینگی، و توان پرداخت بدهی واحد انتفاعی با استراتژی مدیریت سرمایه در گردش در مورد 39 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بها دار در دو صنعت غذایی، داروئی و شیمیایی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش استراتژی مدیریت سرمایه در گردش در غالب استراتژیهای محافظه کارانه و جسورانه داراییهای جاری و بدهیهای جاری بیان شده است. پژوهش نشان داده است که ارتباط ضعیفی بین بازدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش وجود دارد که از لحاظ آماری معنی دار نیست اما بین نقدینگی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش ارتباط معنا داری وجود دارد و از لحاظ آماری معنی دار است. بین توان پرداخت بدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش ارتباط معنی داری وجود دارد و از لحاظ آماری معنیدار است (رهنمای رود پشتی و کیائی، 1387 )
در تحقیقی که با عنوان «تاثیر وجود رابطه همبستگی بین EVA وROE در ارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادار تهران» جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه علامه طباطبائی بعمل آمد، نتیجه آن عبارت است از: عدم وجود رابطه معنادار بین EVA و ROE (نرخ بازده حقوق صاحبان سهام) (رضایی،1389) .
در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین EVA و نسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» که برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران انجام شد که در این تحقیق، محقق به این نتیجه رسید که بین 16 نسبت مالی مطرح شده در تحقیق (نسبت سود به سرمایه، نسبت سود به فروش و…) با EVA همبستگی معناداری وجود دارد ( قنبری، 1390) .
منابع:
آذر، عادل.(1383). آمار و کاربرد آن در مدیریت، انتشارات سمت، تهران، چاپ سوم
اصلانی، عظیم.(1388). مدیریت مالی، جلد اول، انتشارات مهر غزال، اردبیل، چاپ اول
افشاری، علی.(1379). مدیریت مالی در تئوری و عمل، انتشارات سروش
اصغری، جعفروملکیان، اسفندیار.(1385). مطالعه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده دارائیها در راستای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، نشریه بورس، مهر و شهریور
انواری رستمی، علیاصغر؛ تهرانی، رضا و سراجی، حسن.(1383). بررسی ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره ومالیات، جریان نقدی فعالیتهای عملیاتی با ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران؛ بررسیهای حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره 37، صص 3-21
پناهیان، حسین .(1382). کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در تصمیم گیری مالی، نشریه سرمایه، سال سوم، شماره سوم .
جهانخوانی، علی وطالبی، محمد.(1378). بررسی و نقد انواع شاخصهای نقدینگی شرکتها، مجله تحقیقات مالی، شماره 13، ص 14.
خاکی، غلامرضا .(1384). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، تهران، انتشارات بازتاب
تقی زاده، هوشنگ.(1386) . الگوی گرافیکی روش تحقیق در علوم انسانی، تهران ، نشر حفیظ،
خرمنژاد، مصطفی.(1386). بررسی عملیاتی مدیریت سرمایه درگردش و عوامل موثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه فردوسی مشهد .
رضائی، غلامرضا .(1389). تاثیر وجود رابطه همبستگی بین EVA و ROE در ارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی تهران
رهنمای رود پشتی، فریدون و کیائی، علی. (1387). بررسی و تبیین استراتژیهای مدیری تسرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران، مجله دانش و پزوهش حسابداری، شماره 13.
پینوو، ریموند.(1999). مدیریت مالی جلد اول، ترجمه علی جهانخوانی و علی پارسائیان، 1389، تهران، انتشارات سمت،
پینوو، ریموند.(1999). مدیریت مالی جلد دوم، ترجمه و اقتباس علی جهانخوانی و علی پارسائیان، 1389، تهران ، انتشارات سمت،
شباهنگ، رضا.(1381). مدیریت مالی جلد دوم، انتشارات سازمان حسابرسی
شباهنگ، رضا .(1380). حسابداری مدیریت (با تجدید نظر کامل)، انتشارات سازمان حسابرسی
طالبی، محمد.(1377). بررسی وضعیت موجود سرمایه در گردش در شرکتهای ایرانی، پایان نامه دکتری در رشته مدیریت (گرایش مالی )، دانشگاه تهران.
عزتی، مرتضی.(1376). روش تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس
عسگری، محمدرضا و نیکومرام، هاشم .(1385). تعیین مدلی برای پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شاخصهای عملکرد، فصلنامه پژوهش اقتصادی، شماره 20
عنایتی ،سحر.( 1383). بررسی و تبیین مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی.
فتح الهی، افشین .(1385). ارزش افزوده اقتصادی محک عملکرد مدیران بورسی، مجله دنیای اقتصاد ، شماره 933
قنبری، عباس .(1390). بررسی رابطه بین EVAونسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه تهران .
کیائی، علی.(1387) .بررسی و تبیین استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
مدرس، احمد و عبداله زاده، فرهاد.(1383). مدیریت مالی جلد اول، انتشارات چاپ و نشر بازرگانی.
مومنی، منصور .(1386). تحلیلهای آماری با استفاده از SPSS، تهران، انتشارات کتاب نو
مهدوی، ابوالقاسم و می دری، احمد.(1384). ساختار مالکیت و کارائی شرکتهای فعال در بازار اوراق بهادار تهران، مجله تحقیقات اقتصادی ، شماره 71
نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم.(1375). راهنمای علمی فراهم سازی طرح تحقیق، چاپ سوم، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، پاییز
نوروش، ایرج و مشایخی، بیتا.(1383). محتوای فزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی در مقابل سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی ، شماره17، صص131-150
نیکومرام، هاشم؛ رهنمای رودپشتی، فریدون و هیبتی، فرشاد .(1380). مبانی مدیریت مالی، جلد اول، تهران، انتشارات ترمه.
نیکومرام، هاشم،؛ رهنمای رودپشتی، فریدون و هیبتی، فرشاد .(1380). مبانی مدیریت مالی، جلد دوم، تهران، انتشارات ترمه.
نظریه ، زهرا.(1379). ارزش افزوده اقتصادی و رابطه آن با سود هر سهم در شرکتهای محصولات کانی غیرفلزی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، ماهنامه بورس، شماره23، صص24-18.
کاشانی پور، رسائیان ، امیر(1386)، بررسی رابطه بین ارزش افزوده و شاخصهای ارزیابی عملکرد در بورس اوراق بهادار تهران، مطالعات حسابداری، ص 129-160
شیخ، محمد جواد (1386)، بررسی تاثیر دورههای سرمایه گذاری بر عملکرد شرکتهای سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسیهای حسابداری و حسابرسی
ایزدی نیا، ناصر و رسائیان، امیر(1388)،"بررسی رابطه اهرم مالی و نقدشوندگی دارائیها در بورس اوراق بهادار تهران"، فصلنامه حسابداری مالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه، سال اول، شماره 2، صص 41-18.
صمدی لرگانی، محمود، کاویانی، میثم و منتظری، حمزه " رویکردی نوین به ارزش افزوده اقتصادی، هزینه یابی بر مبنای فعالیت و ارزیابی متوازن به عنوان اندازه گیری عملکرد رنجیره تامین شرکتها "
همایش منطقهای بررسی راهکارهای ارتقای مباحث حسابداری مدیریت در صنعت، اسفند ماه 1389 .
Deloof, M .(2003)." Does Working Capital Management Affect Profitability of Belgian Firms? " Journal of Business Finance & Accounting, Black well Publishing, Vol 3, p. 585
Fernandez, P .(2010)."EVA, Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation", Social Science Research Network (SSRN), Working Paper, June, p.21
Filbeck, G. and Krueger, T.(2005). "Industry Related Differences in Working Capital Management", Journal of Mid-American Business Equity Research Report, november
Fweston, J .( 1992), "Managerial Finance". Dryden Press. 9th edition.
Ghosh, S.K. and Maji, S.G.(2004). "Working Capital Management Efficiency: A study on the Indian Cement Industry. ", Journal of The Management Accountant, 39(5): 363-372
García, Pand Solano, P.M.(2007). "Effects of working capital management on SME profitability", Journal of International Managerial Finance, Vol. 3 Iss: 2, pp.164 - 177
Howorth, C and Westhead, P.(2003). "The focus of working capital management in UK small firms", Journal of Management & Accounting Research, Blackwell Publishing, vol 14, pp 97-111.
Hovězáková, Iva.(2010)." The project of the Economic Value Added Implementation into the management of the Company XY sro in order to raise its economic performance", Thesis (Dr.). Tomas Bata University Czech Republic, Faculty of Management and Economics.
Kargar, J. and Blumenthal, R. A.(1994). " Leverage Impact of Working Capital in Small Businesses", Journal of TMA, Vol.14, No.6, pp.46-53
Lazaridis, I and Tryfonidis, D.(2006). "Relationship Between Working Capital Management and Profitability of Listed Companies in the Athens Stock Exchange", Journal of Financial Management and Analysis, Vol. 19, No. 1, January-June
Llohman, C؛ Fortuin, L and wouters, m .(2004)."designing a performance measurement " , journal of Eurpean operational research , vol 6, no 3, pp 267-286
48- Norton D. P. and Kaplan R. S.(1992). "The Balanced Scorecard: Measures that drive Performance", Harvard Business Review, Jan – Feb, pp71-8
49- Padachi, Kesseven.( 2006)."Trends in Working Capital Management and its Impact on Firms ’Performance, An Analysis of Mauritian Small Manufacturing Firms" Journal of International Review of Business Research Papers, Vo.2, No. 2,Pp. 45 -58
50- Raheman, a and Mohamed, n.(2007). "Working Capital Management And Profitability – Case Of Pakistani Firms", International Review of Business Research Papers Vol.3 No.1. March, Pp.279 – 300
51- -samiloglue, A and demirnes, K.(2008)."The Effect Of Working Capital Management On Firm Profitability Evidence From Turkey", Journal of The Internation Applied Economics and Finance.
52- Shin, H.H and Soenen, L. (1998)."Efficiency of Working Capital Management .and Corporate Profitability", Journal of Financial Practice and Education, Vol 8 No 2, pp 37-45
53- Stewart, G. B.(1991). " The Quest for Value", Journal of Harper-Collins, New York ,vol 3 , pp: 50-67.
54- VanHorn, james.C .(1989) " Financial Management and Policy " prentice-Hall International , Editions.
55-Wolfe, J.(2003)."The TOBIN'q as a company performance indicator".Journal of Developments in Business Simulation and Experimental Learning, Volume 30, pp 153-176
56- Worthington, A and West, T.(2004). "Australian Evidence Concerning the Information Content of Economic Value Added", Journal of Australian Management, Vol. 29, No. 2, December, pp. 201-242.
57- Yang, D , Wang, F and Du , X .(2008). " Empirical Research on Accounting Profits and Net Cash Flow of Chinese Public Companies----Analysis Based on Profitability", Journal of Modern Accounting and Auditing (USA Journal), Apr , PP 31-36
58- Young, S. D and Obyrn, S. F .(2001)."Era and value base management : apartical guide to Implementation " Journal of Mc gram hill, New york, pp 206-252.
59- Bolek, Monika، Kacprzyk, Marta and Wolski، Rafał.(2012). The Relationship Between Economic Value Added and Cash Conversion Cycle in Companies Listed on the WSE, Journal of Financial Internet Quarterly e-Finanse vol. 8, pp 12-20
60– Fernandez , P. (2010). "EVA, Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation", SSRN, Working Paper, (June 1), p 1
61- Tobin, James. (1969). "Ageneral Equilibrium Approach to Monetary Theory", Journal of Money,Credit and Banking, Vol.1, pp 15-29
62- Stewart‚ G‚ B(1996).The Quest For Value. Harper Colins Publishers Incorporation‚ PP: 65-140
Title: Explain The relationship between Performance assessment based on economic approach and cash conversion cycle of listed companies in Tehran Stock.
Abstract:
Businesses continue to operate its short-term resource management depends to a great extent, The normal operating activities in a period usually a year to identify its optimal working capital management is concerned. So that it becomes possible to achieve the expected results will provide long-term continuity of operations. In connection with the financing of working capital management decisions and controlling current assets of the business units, Given the importance of the study mentioned above, due to the restrictions imposed on listed companies in the period 1386 to 1390, 72 companies were chosen to investigate the hypothesis. Present results in the form of hypotheses of working capital management(Cash conversion cycle companies) Assessment of the indicators of corporate profitability has Suggest that the relationship between cash conversion cycle and its components, including the collection period, inventory turnover and payment of creditors With indicators of economic value added, compared with earnings per share and operating cash flow is a meaningful relationship And corporate executives can reduce the collection period and inventory turnover period, sufficient to increase their profitability. Also, the results in relation to the payment of creditors in accordance with the view that the payment of creditors, the companies that have high profitability are less profitable than companies that are shorter than.
Keywords:Working Capital-Cash Conversion Cycle-Financial Evaluation Criteria –Economic value Added- Retained Economic Value Added