صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تعلق به مدرسه

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تعلق به مدرسه (docx) 47 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 47 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2415540-426720 دانشگاه آزاداسلامی واحد بندرعباس دانشکده علوم انسانی پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی (M.A ) عنوان: بررسی رابطه اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان پسر و دختردر مقطع تحصیلی متوسطه دوم به مدرسه در شهر بندرعباس استاد محترم راهنما: سید عبدالوهاب سماوی نگارنده: پانید منیعی تقدیم به:  با تقدیر و درود فراوان خدمت پدر و مادر بسیار عزیز ، دلسوز و فداکار که همواره چراغ وجودشانروشنگر راه من در سختی ها و مشکلات بوده است. تقدیر اینک که با عنایت و لطف خداوند حکیم توفیق اتمام این پروژه دست داده است، بر خود واجب میدانم از استادان بزرگواری که در طی تکمیل این پروژه با وسعت نظر خویش، چراغ ارشاد و راهنمایی فرا روی من قرار دادهاند، فهرست مطالب TOC \o "1-3" \h \z \u 1-6. تعريف متغیرها PAGEREF _Toc527271513 \h 21-6-1. تعاریف مفهومی PAGEREF _Toc527271514 \h 21-6-2. تعاریف عملیاتی PAGEREF _Toc527271515 \h 3فصل دوم PAGEREF _Toc527271516 \h 42-4. احساس تعلق PAGEREF _Toc527271517 \h 42-4-1. نظریههای احساس تعلق PAGEREF _Toc527271518 \h 72-4-1-1. نظریه آدلر PAGEREF _Toc527271519 \h 72-4-1-1-1. علاقه اجتماعی PAGEREF _Toc527271520 \h 72-4-1-1-2. سبک زندگی PAGEREF _Toc527271521 \h 92-4-1-2. نظریه آبراهام مازلو PAGEREF _Toc527271522 \h 102-4-1-3. نظریه ویلیام گلاسر PAGEREF _Toc527271523 \h 122-4-1-3-1. گلاسر و نظریه نیازها PAGEREF _Toc527271524 \h 142-4-1-4. نظریه بالبی PAGEREF _Toc527271525 \h 152-4-1-4-1. دلبستگی PAGEREF _Toc527271526 \h 162-4-1-4-1-1. موضوعهای دلبستگی- به چه کسی دلبسته شویم؟ PAGEREF _Toc527271527 \h 172-4-1-4-2. انواع دلبستگی PAGEREF _Toc527271528 \h 202-4-1-4-3. ثبات دلبستگی PAGEREF _Toc527271529 \h 232-4-2. احساس تعلق در نوجوانی PAGEREF _Toc527271530 \h 252-5. بررسی پژوهشها PAGEREF _Toc527271531 \h 262-5-1. بررسی پژوهش های خارجی PAGEREF _Toc527271532 \h 262-5-2. بررسی پژوهش های داخلی PAGEREF _Toc527271533 \h 32منابع PAGEREF _Toc527271534 \h 34الف: منابع فارسی PAGEREF _Toc527271535 \h 34رفیع پور، فرامز. (1377). آناتومی جامعه. شرکت سهامی انتشار PAGEREF _Toc527271536 \h 35 1-6. تعريف متغیرها 1-6-1. تعاریف مفهومی احساس تعلق: احساس تعلق فرآيندي است كه به موجب آن، افراد خود را با شخص ديگري يا گروهي از افراد همسان و همانند مي بينند. و مانند يك منبع تأثيرگذار بر روي انگيزش افراد براي اقدام و فعاليت مشترك عمل مي كند. حس يكي بودن با يك جمع و دسته انساني سبب مي شود كه اهداف و منافع شخصي افراد تابع اهداف و منافع جمع و دسته گردد، كه در نتيجه احتمال اقدام جمعي و مشترك براساس فهم و درك مشترك را افزايش مي دهد( کرامر ، 1984). اضطراب: اضطراب یک احساس منتشر ،بسیار ناخوشایند ،واغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساس های جسمی همراه می گردد. مثل احساس خالی شدن سر دل ،تنگی قفسه ی سینه،تپش قلب،تعدیق،سر درد،یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار.بی قراری ومیل برای حرکت نیز از علائم شایع است.اضطراب یک علامت هشدار دهنده است،خبر از خطری قریب الوقوع می دهدوشخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد.ترس،علامت هشدار دهنده مشابه از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می شود:ترس واکنش به تهدیدی معلوم ،خارجی،قطعی واز نظر منشأ بدون تعارض است.اضطراب،واکنش در مقابل خطری نامعلوم،درونی،مبهم واز نظر منشأ همراه با تعارض است.تفکیک بین ترس واضطراب به طور اتفاقی صورت گرفته است.مترجمین اولیه در آثار فرودکلمه آلمانی را که به معنی ترس است،اضطراب ترجمه کردند. فرود خود معمولا این تفکیک را که اضطراب با موضوع سرکوب شده ونا خود آگاه وترس با موضوع معلوم وخارجی مربوط است،نادیده گرفته است.به وضوح،ترس نیز ممکن است به موضوعی ناخودآگاه ،سرکوب شده ودرونی مربوط باشدکه به« شیئی» در دنیای خارج انتقال یافته است.( فرهنگ جامع روان شناشی، 1386) استرس: استرس به مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بيني نشده داخلي و خارجي اطلاق مي گردد. استرس حالتی است که در آن فرد مجبور به کاری می شود، یعنی هنگامی که فرد نتواند فشار روانی را که بر او واقع گردیده است تحمل نماید، دچار استرس یا تنش می شود. 1-6-2. تعاریف عملیاتی احساس تعلق: عبارت است از پاسخهای که آزمودنی به پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (کرامر،1984) میدهد. اضطراب : عبارت است پاسخی که آزمودنی به مقایس اضطراب پرسشنامه لاویبوند (1952) میدهد. استرس : عبارت است پاسخی که آزمودنی به به مقیاس استرس پرسشنامه لاویبوند (1952) میدهد. فصل دوم مروری بر تحقیقات انجام شده(ادبیات و مستندات ، چارچوب ها و مبانی ، سابقه و پیشینه تحقیق) 2-4. احساس تعلق قبل از پرداختن به مفهوم احساس تعلق به مدرسه باید به مفهوم مهمتر و کلیتری احساس تعلق اجتماعی پرداخت. انسان طبیعتاً مخلوقی اجتماعی است و از این لحاظ تثبیت شده است، نه اینکه از روی عادت، اجتماعی شده باشد، پس نمیتواند در حالت جدا از بستر اجتماعی شناخته شود. ما در خانواده و جامعه به دنبال جایگاهی هستیم تا نیازهای اساسی خود را به امنیت، پذیرش، و شایستگی ارضا کنیم. بسیاری از مشکلاتی که تجربه میکنیم به ترس از پذیرفته نشدن در گروههایی که برای آنها ارزش قایلیم مربوط میشوند. تعلق اجتماعی ظاهرا یک مفهوم واحد نیست بلکه مجموعه ای از احساسات و رفتارهاست که اکتسابی بوده و در کودکی تحت تاثیر تربیت خانوادگی و آموزشهای والدینی قرار دارد. از طریق بررسی چگونگی برخورد فرد با دیگران و نوع عضویت فرد در جامعه می توان شخصیت فرد را ارزشیابی کرد. تعلق اجتماعی در نوع احساسات ما نسبت به دیگران و روابط با آنها تأثیر بسزایی دارد و بشاشیت و جذابیت ما تا حد زیادی از همین تعلق اجتماعی متأثر است (آدلر، 1959). تعلق اجتماعی باعث کمک مداوم فرد به جامعه می شود تا جامعه سریعتر رشد کند و به هدفهای خود بیشتر نزدیک شود. به عبارت دیگر تعلق اجتماعی، احساس نیاز به پذیرفته شدن در یک گروه است به این امید که به فرد کمک شود تا بتواند بر ضعفهای طبیعی خود در یک قالب اجتماعی غلبه کند. انسان از اولین روز تولدش در یک زمینه اجتماعی خاص قرار می گیرد و دائما با شبکه ای از روابط اجتماعی متقابل سروکار دارد که فرد تحت تأثیر این شبکه افکار، احساسات، رفتار و هیجاناتش شکل می گیرد. رشد و پرورش تعلق اجتماعی، باعث افزایش عزت نفس، سازگاری با محیط بیرونی، داشتن ارتیاط سازنده با دیگران، عضویت فعال در گروههای اجتماعی، افزایش آگاهی، قبول مسئولیت شخصی، رفتار مبتنی بر طیب خاطر و داشتن علاقه و صمیمیت در رابطه با دیگران می شود، که اینها خود بر سلامت روانی دلالت دارند. بنابراین میتوان گفت که تعلق خاطر به جامعه به عنوان حسی بالنده میان مردمی که از منافع و سرنوشت مشترک برخوردارند بسیار حیاتی است و وجود جامعه متضمن علاقه و وابستگی و وفاداری افراد به آن و احساس پیوستگی به رمای، کلی است (پولیوی ، 2000). این همان پاسخ عاطفی نسبت به (مای) بزرگ‌تر است که تجلی عینی آن این است که فرد خود را جزئی از (مای) بزرگ‌تر و جامعه را خانه خود می‌داند، به عبارتی این احساس تعلق اجتماعی است که ریشه تفاوت یک فرد از یک جامعه با افرااد جوامع دیگر است و آنچه اساس تمییز یک ایرانی از غیر ایرانی می‌شود، همین است؛ چرا که در هویت‌یابی ملی، مردم یک جامعه در این احساس با هم اشتراک دارند و به هم پیوند می‌خورند. از نظر مارکوسکی ولاوور، وابستگی احساسی موجب تقویت و تثبیت همبستگی گروهی می‌شود، زیرا حس تعلق گروهی، به عنوان عنصر اساسی و سازنده گروه، زمینه پیوند اعضای گروه و در نتیجه پویایی گروهی را تضمین می‌کند (هومانس، 1972). به نقل از هومانس از آنجا که حس تعلق گروهی به کنش اجتماعی افراد جهت می‌دهد، مسیر دوام و توسعه گروه را نیز هموار می‌کند و از این دو، هرگونه تضعیف آن موجب تضعیف بنیان‌های اجتماعی گروه می‌شود. از آنجا که کلی‌ترین (مایی) که فرد به آن تعلق دارد جامعه است، احساس تعلق نسبت به این (ما) شرط بقا و پویایی زندگی اجتماعی است. (رفیع‌پور،1377) شرایط اجتماعی از جمله عوامل تأثیرگذذار بر افزایش تعلقات اجتماعی است ما چرا که شرایط اجتماعی نامتعادل همانند وجود تبعیض و محرومیت می‌تواند سبب تصور و ادراک منفی در افراد نسبت به جامعه شود که نتیجه این ادراک، نارضایتی اجتماعی و سرخوردگی و بی‌اعتمادی عمومی است که بر احساس تعلق اجتماعی افراد مؤثر است . همچنین برخورداری از مزایای اجتماعی برابر، برای هر شهروندی لازمه ایفای نقش و حیات اجتماعی است؛ زیرا بدین صورت، مسیر فرار از تعاملات ملی و محیط اجتماعی مسدود می‌شود. نقطه مقابل حس تعلق اجتماعی، خودخواهی و منفعت طلبی فردی است که در کنش‌های فردی جلوه‌گر می‌شود. و منع کنونی جامعه به گونه‌ای است که افراد بر اساس نیازها و علایق فردی خودشان، در جامعه رفتار می‌کنند و در حقیقت می‌توان گفت نوعی فردگرایی منفی در جامعه گسترش یافته که شرایط اجتماعی زمینه‌ساز این مسئله بوده است. (موحدی، 1386). 2-4-1. نظریههای احساس تعلق 2-4-1-1. نظریه آدلر تئوری آدلر با مفاهیم برجستهای همچون تلاش برای موفقیت و برتری، برد اشتهای ذهنی افراد، علاقه اجتماعی، سبک زندگی، و نیروی خلاق شناخته شده است. در بحث پژوهش حاضر دو مفهوم از مفاهیم فوق پیوند تنگاتنگی با موضوع احساس تعلق دارند و آنها عبارتند از علاقه اجتماعی و سبک زندگی. 2-4-1-1-1. علاقه اجتماعی اصل چهارم تئوری آدلر آدلر (1964) علاقه اجتماعی است. به عبارتی ارزش تمام فعالیتهای انسان را باید از زوایهی علاقه اجتماعی در نظر گرفت. از علاقه اجتماعی با تعابیر مشابهی مثل احساس اجتماعی، احساس جامعه نیز یاد شده است. به طور کلی این احساس وحدت با کل بشریت است و به عضویت همهی افراد اجتماعی اشاره دارد. به عقیده آدلر (1964) کسی که علاقهی اجتماعی رشد یافتهای دارد، برای برتری خودش تلاش نمیکند، بلکه برای کمال تمام انسانها در یک جامعه ایدهال تلاش میکند. علاقه اجتماعی را میتوان به صورت نگرش ارتباط داشتن با کل بشریت و همینطور، همدلی با هر عضو نژاد انسان تعریف کرد. علاقه اجتماعی به صورت همکاری با دیگران برای پیشرفت جامعه به جای نفع شخصی آشکار میشود. به عقیده آدلر علاقهی اجتماعی در هرکسی به صورت بالقوه وجود دارد. اما قبل از اینکه بتواند به سبک زندگی سودمند کمک کند، باید پرورش یابد. علاقهی اجتماعی از رابطهی والد و فرزند در ماههای اولیه نوباوگی سرچشمه میگیرد. هرکسی از نوباوگی جان سالم به در برده، فرد مهرورزی که از مقداری علاقه اجتماعی برخوردار بوده، او را زنده نگه داشته است. بنابراین بذرهای علاقهی اجتماعی در ماههای اولیه زندگی کاشته میشود (فسیت و فیست، 2002). آدلر (1964) باور داشت که پدو مادر به صورت متفاوتی بر علاقهی اجتماعی تاثیر میگذارند. وظیفه-ی مادر برقرار کردن رابطهای است که به علاقهی اجتماعی پختهی کودک کمک میکند و حس همکاری را پرورش میدهد. پدر در محیط اجتماعی کودک در جایگاه دوم اهمیت قرار دارد. او باید نسبت به همسرش، شغلش و جامعه نگرشی متعهدانه داشته باشد. علاوه براینف علاقهی اجتماعی او باید در رابطه با فرزندش آشکار شود. به عقیده آدلر پدری که از جدایی عاطفی و خودکامگی برخوردار است، از رشد و گسترش علاقهی اجتماعی جلوگیری میکند(فسیت و فیست، 2002). علاقهی اجتماعی معیار آدلر برای ارزیابی سلامت روانی بود و بنابراین تنها ملاک ارزشهای انسان است. از نظر آدلر علاقهی اجتماعی تنها مقیاسی است که میتوان برای قضاوت کردن ارزش یک نفر به کار برد. علاقهی اجتماعی معیار بهنجاری است که میتوان براساس آن ثمربخش بودن زندگی را تعیین کرد. هرچه فرد علاقه اجتماعی بیشتری داشته باشد از لحاظ روانی پختهتر است. افرادی که از علاقه اجتماعی بیبهرهاند، خودمحور هستند، و برای قدرت و برتری شخصی بر دیگران تلاش میکنند. 2-4-1-1-2. سبک زندگی مفهوم دیگری با احساس اجتماعی ارتباط نزدیک دارد، سبک زندگی است. به عقیده آدلر (1964) ساختار شخصیت منسجم از از سبک زندگی سالم به وجود میآید. سبک زندگی اشاره به حال و هوای زندگی دارد. سبک زندگی هدف فرد، خودپنداره، احساسهای فرد نسبت به دیگران، و نگرش نسبت به دنیا را شامل میشود. افرادی که سبک زندگی سالم و از لحاظ اجتماعی مفیدی دارند، علاقه اجتماعی خود را در عمل نشان میدهند. آنها فعالانه میکوشند به عقیده آدلر سه مساله مهم زندگی یعنی، عشق صمیمانه، عشق، و شغل را از طریق همکاری، جسارت، و اشتیاق به مشارکت داشتن در رفاه دیگران حل کنند. آدلر معتقد بود افرادی که سبک زندگی مفیدی دارند، عالیترین شکل انسانیت را در فرایند تکامل نشان میدهند و احتمالاً به دنیای آینده را رونق میبخشند. به عقیده آدلر (1956) شالوده همه نوع ناسازگاری، علاقهی اجتماعی رشد نایافته است که به سبک زندگی معیوب منجر میشود. افراد روانرنجور غیر از اینکه فاقد علاقه-ی اجتماعی هستند، هدفهای بلندپروازانه تعیین میکنند، در نیای خصوصی خودشان زندگی میکنند و سبک زندگی خشک و جزمی دارند. ایم سه ویزگی الزاماً از فقدان علاقهی اجتماعی سرچشمه میگیرند. خلاصه اینکه افراد به این علت شکست میخورند که بیش از اندازه به خودشان مشغولاند و به دیگران کمی اهمیت میدهند. افراد ناسازگار برای جبران کردن احساسهای بیکفایتی خودشان، به صورت انعطاف ناپذیر عمل میکنند. 2-4-1-2. نظریه آبراهام مازلو بارزترین بخش نظریه مازلو دیدگاه مازلو پیرامون انگیزش است. مازلو براین باور است که همه افراد در هر جایی به وسیلهی نیازهای اساسی یکسانی برانگیخته میشوند. مازلو (1970) معتقد است که انسان با مجموعه‌ای از نیازها متولد می‌شود که به رفتار او نه تنها انرژی بلکه جهت نیز می‌دهد. او معتقد است که این نیازها سلسله مراتبی سازمان یافته‌اند و ابتدا باید نیازهای پایین‌تر ارضا شود. این نیازها تا وقتی که ارضا نشده‌اند توجه فرد را تحت الشعاع قرار می‌دهد. وقتی این نیازها ارضا شدند نیازهای طبقه بعدی توجه شخص را به خود معطوف می‌کند. اگر همه نیازهای اصلی ارضا شوند شخص به بالای این سلسله مراتب که نیازهای تعلق است می‌رسد. وقتی نیازهای ایمنی کاملا ارضا شد، نیاز به تعلق ظهور پیدا می‌کند. در مدرسه و محیط کار می‌بینیم که چگونه افراد در وقت استراحت یا غذا گرد هم جمع می‌شوند. وقتی مردم برای مدتی در انزوا باشند، اغلب نیاز به نوعی تبادل اجتماعی حس می‌شود. به نظر می‌رسد که نیاز به تعلق موجب گرد آمدن افراد خانواده به دور یکدیگر می‌شود. بهطور کلی مازلو تقسیمبندیهای متفاوتی از سلسله نیازهای انسانی ارائه داد که مشهورترین آن تقسیم بندی سلسله مراتب نیازها است. این نیازها عبارتند نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، محبت و تعلقپذیری، احترام و خودشکوفایی. از آنجایی که همه نیازهای مطرح شده توسط مازلو به صورت سلسله مراتبی و زنجیرهوار به هم مربوطاند و پرداختن به آن خود نیازمند پژوهش مستقلی است. در این بخش برای اجتناب از طولانی شدن بحث به نیازهای محبت و تعلقپذیری پرداخته میشود. بعد از اینکه افراد تا اندازهای نیازهای نیازهای فیزیولوژیکی، و ایمنی را ارضاء کردندف نیازهای محبت و تعلقپذیری، مانند میل به دوستی، میل به همسر و فرزند، نیازه به علق داشتن به خانواده، محله، یا ملت برانگیخته میشود. اگر نیازهای محبت و تعلق افراد در همان سن کودکی ارضاء شوند، آنان احساس عزت نفس میکنند و حتی بزرگسالان خودشکوفایی میشوند که دیگر به محبت مستمر دیگران وابسته نیستند. آنها به عنوان بزرگسالان خودشکوفاف حتی درصورتی که تحقیر شوندف طرد شوند، و فراموش شوند، احساس-های عزت نفس خود را حفظ میکنند. به عبارت دیگر عزت نفس و خودشکوفایی از آن پس به ارضای نیازهای محبت و تعلق وابسته نیستند، یعنی اکنون به نیازهای سطح پایین که به آنها هستی بخشیدهاند وابسته نیستند. مازلو روابط میان فردی عمیق و نزدیک را به عنوان یکی از ملاکهای خودشکوفایی برشمرد، بنابراین ارزیابیهای خودشکوفایی باید از روابط میان فردی سالم را پیش بینی کنند مازلو معتقد است که تمایل به پیوستن به سازمان‌ها از نیاز به تعلق برمی‌خیزد. اگر چه نیاز به تعلق‌پذیری به اندازه نیازهای ایمنی و بدنی، بنیادی نیست ولی هیچ شکی درباره قدرت آن وجود ندارد. مردم جان خود را به خاطر افراد مورد علاقه‌شان، یا حتی برای افراد غریبه، به خطر می‌اندازند. مردم برای حفظ سازمان‌هایی که از آنها حمایت می‌کنند، مانند دانشگاه و مدرسه تلاش می‌کنند. حفظ روابط خانوادگی از ابتدای تاریخ از ویژگی‌های انسان‌ها به شمار می‌آمده است. انسان‌ها در روابط خود با دیگران معنای زندگی را پیدا می‌کند 2-4-1-3. نظریه ویلیام گلاسر گلاسر (2003) ابتدا تئوری واقعیت درمانی را مطرح کرد و سپس برای تکمیل دیدگاه واقعیت درمانی نظریه انتخاب را مطرح کرد. در واقعیت درمانی واژهی شخصیت و واژه هویت تقربیاً مترادف هم آمدهاند. واقعیت درمانی هویت را جزء لازم و اساسی تمام انسانها در همهی فرهنگها میداند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه مییابد. گلاسر معتقد است که هر فردی یک هویت متصور دارد، بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت نسبی میکند. گلاسر هویت را به دو بخش هویت توفیق و هویت شکست تقسیم میکند. در اغاز هویت همه کودکان هویت توفیق است ولی بعداً مقارن سن به مدرسه رفتن هویت شکست نیز ظاهر میشود. افرادی که هویت شکست دارند بی کسی را به شدیدترین وجه ممکن احساس میکنند و در حل مشکلات و معضلات زندگی با دشواریهای بسیاری روبرو هستند. در عوض کسانی که هویت موفقی دارند یا اصلاً احساس تنهایی نمیکنند یا اینکه حداقل آن را احساس میکنند. به علاوه این گروه به نحو سازندهای با مشکلاتشان درگیر میشوند و احساس ارزشمندی و عشق میکنند. بنابراین از نظر گلاسر افراد موفق دو خصیصهی بارز دارند. یکی آنکه مطمئن هستند که شخص دیگری در این دنیا آنطوری که هستند به دلیل خصوصیاتی که دارند دوست میدارد، و آنها نیز متقابلاً فرد دیگری را در زندگی خود دارند که نسبت به او عشق میورزند. دوم اینکه آنها این درک و احساس را دارند که انسانهای با ارزشی هستند، و حداقل یک نفر در این دنیا آنها را با ارزش میانگارد. به عقیده گلاسر هویت به طرق مختلفی رشد مییابد. یکی از راههای تکوین هویت داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است. رشد هویت براساس آن چیزهایی است که دوست داریم مارا ارضاء میکنند. زیرا در مواردی که مورد محبت قرار میگیریم در ما تاثیر روانی عمیقی برجای میگذارند. اساس تشکیل هویت تلاشها و فعالیتهایی است که علاقهمند به تعقیب آنها هستیم و بر اثر تلاشها و فعالیتهای خود در مییابیم که ما که هستیم و چگونه عمل میکنیم. برخلاف سایر مکاتب که در آنها انواع مختلف غرایز و کششها به مثابه اجزای اصلی تشکیل دهندهی شخصیت مورد بحث قرار میگیرند، در واقعیت درمانی اعتقاد بر آن است، یکی از نیازهای برجسته انسان، نیاز به اساسی اجتماعی به هویت است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. این نیاز همان نیاز هویت فردی است که با هویت اجتماعی فرد ارتباط نزدیکی دارد. نیاز به درگیری عاطفی جز لایتجزای لرگانیزم یه حساب میآید که نیروی کشش درونی اولیه برای هدایت تمام رفتار لست. مبادله محبت، قبول مسئولیت، داشتن هدف، و پذیرش واقعیت در تکوین هویت مؤثرند (شفیع آبادی و ناصری، 1390). 2-4-1-3-1. گلاسر و نظریه نیازها واقعیت درمانگران معتقدند که مشکل اغلب درمانجویانی که به مشاوره مراجعه میکنند اغلب این است که آنها درگیر رابطهی ناخوشایند یا فاقد چیزی هستند که بتوان رابطه نامید. بیشتر مشکل درمانجویان از ناتوانی آنان در برقراری رابطه، صمیمی شدن با دیگران یا برقرار کردن رابطهای رضایت بخش با حداقل با یک نفر در زندگی ناشی میشود. نظریه انتخاب گلاسر (2003) اعلام میدارد که ما به صورت لوح سفید به دنیا نیامدهایم که منتظر بمانیم تا نیروهای پیرامون ما را به صورت بیرونی باانگیزه کنند. بلکه ما با پنج نیاز که به صورت ژنتیکی رمزگذاری شدهاند به دنیا میآییم: نیازهای بقاء، محبت و تعلقپذیری، قدرت یا پیشرفت، آزادی یا استقلال و تفریح، ما را در زندگی برانگیخته میکنند. هریک از ما از تمام این نیازها برخورداریم ولی نیرومندی آنها تفاوت دارد. برای مثال، همگی به محبت و تعلقپذیری نیاز داریم ولی برخی بیشتر از دیگران به محبت نیاز دارند. نظریه انتخاب براین اصل استوار است که چون به طور ذاتی موجوداتی اجتماعی هستیم، نیاز داریم محبت کنیم و محبت ببینیم. گلاسر (2003) معتقد است که نیاز به محبت محبت کردن و تعلقپذیری نیاز نخستین است زیرا ما برای ارضاء کردن سایر نیازها به افراد محتاج هستیم. در ضمن ارضاء کردن این نیاز از همه نیازها دشوارتر است زیرا باید فرد یاری بخشی داشته باشیم تا به ما کمک کند این نیاز را ارضاء کنیم. 2-4-1-4. نظریه بالبی الگوهای فعال درونی درباره خود و دیگران، توسط بالبی در سال 1973، مطرح شدند. می‌خواهند سازمان درونی رفتار و احساسات دلبستگی را نشان دهند. در آزمون موقعیت بیگانه ماری اینثورث را نشان دهند. در آزمون موقعیت بیگانه اینثورث رفتار نوزادان طی مرحله بازگشت مجدد با نگاره‌های دلبستگی‌شان پس از جدایی مختصر، یک نمونه کلاسیک برای کیفیات مختلف راهبردهای دلبستگی است. مفهوم مورد نظر بالبی از الگوهای فعال درونی خود و دیگران تحول یک سازمان هیجانی درونی از دلبستگی و جستجوگری را به نظر می‌آورد. فرد در حال رشد، از اشخاص مورد دلبستگی به عنوان پایگاه ایمن برای امنیت روانشناختی استفاده می‌کند در همان حال که به دانستن دیدگاه سایر اشخاص از جهان، در مقایسه با دیدگاه‌های خویش دست می‌یازد ، تجارب دلبستگی اولیه، اطلاعاتی را درباره خود و مراقبین اولیه به کودک ارائه می‌نمایند که وی آن‌ها را به صورت بازنمایی‌های ذهنی یا در قالب الگوهای فعال درونی، سازماندهی می‌کند. الگوهای فعال درونی را می‌توان به عنوان قوانین هشیار یا ناهشیار برای سازماندهی اطلاعات مربوط به دلبستگی و دریافت یا محدودیت در دستیابی به چنین اطلاعاتی تعریف کرد. این اطلاعات به احساسات، تجارب و افکار مربوط به دلبستگی ربط دارد؛ بنابراین فرض بر این است که تحول و سازمان‌بندی این بازنمایی‌های درونی به تفاوت‌های فردی در کیفیت بهداشت روانی منجر می‌شود (پروین و جان، 1385). 2-4-1-4-1. دلبستگی دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می‌کنیم، طوری که باعث می‌شود وقتی با آنها تعامل می‌کنیم، احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم، احساس آرامش کنیم. نوباوگان در پایان سال اول زندگی، به افراد آشنایی که نیازهای جسمانی آنها را برآورده کرده‌اند، دلبسته می‌شوند (پروین و جان، 1385). به بچه‌های این سن نگاه کنید که چگونه برای توجه خاص، والدین خود را انتخاب می‌کنند و روی آنها انگشت می‌گذارند. برای مثال، وقتی، که مادر وارد اتاق می‌شود، فرزند او لبخند دوستانه عمیقی می‌زند. وقتی مادر او را بغل می‌کند، صورت مادر را نوازش می‌کند، موی او را می‌کاود و تنگ به او می‌چسبد. وقتی احساس ترس یا اضطراب می‌کند، به آغوش او پناه می‌برد و به او می‌چسبد. (شریفی، حسین، 1386: ص 19) تعریف معنی روانشناختی تعلق مدرسه‌ای این است که دانش‌آموزان تا چه اندازه خودشان را به عنوان افراد با ارزش و مورد احترام جامعه مدرسه درک می‌کنند (گودناو، 1992). یک معنی تعلق، انگیزش اصلی انسان برای رفتار تعریف شده است (بامیتسر، 1995). تعلق مدرسه‌ای یا احساس اینکه فرد به عنوان عضوی از جامعه مدرسه مورد ارزش و احترام است، با پیامدهای رفتاری شامل انگیزش و پیشرفت بالایی ارتباط دارد (گودناو و گرادی، 2002). 2-4-1-4-1-1. موضوعهای دلبستگی- به چه کسی دلبسته شویم؟ شافر و امرسون شف کردند که مادر معمولاً اولین فردی است که موضوع دلبستگی خاص قرار میگیرد.65 درصد موارد با این همه در 5 درصد موارد اولین دلبستگی متوجه پدر یا پدر بزرگ می شود و 30 درصد موارد اولین دلبستگی به طور همزمان مادر و شخص دیگری را در بر می گیرد.به علاوه تعداد دلبستگی ها به سرعت افزایش می یابد و در 18 ماهگی تنها 13 کودک از مجموعه 60 کودک فقط به یک نفر دلبستگی نشان داده اند و نزدیک یک سوم آنها به چهار نفر یا بیشتر دلبسته بوده اند. در واقع مفهوم دلبستگی به صورتی که در ابتدا مطرح شده بود محدودتر شده است. چون کودکان با پدربزرگ و مادربزرگ وخواهران و برادران خود روابط دایمی دارند. این روانشناسان پیشنهاد می کنند که نظریه و تحقیق باید شبکه اجتماعی را در بر گیرد.شبکه روابط با اشخاصی که برای فرد اهمیت دارند با این هدف، لامب درباره دلبستگی تحقیقی انجام داده است. تحقیق او نشان می دهد که کودک 8 ماهه آمریکایی بین پدر و مادر هیچ ارجحیتی قایل نمی شود (دبلیو، 1376). جایگاه پدر در دلبستگی :نقشی متفاوت به علت اثر عمیقی که سنت روان کاوی به پژوهشگران آمریکایی گذاشته است. آنها مطالعات خود را تقریباً به روابط مادر – فرزند محدوده کرده اند و نقش پدر را خیلی کم به حساب آورده اند. در طول 15 سال گذشته دیدگاهها تا اندازه ای عوض شده است.در تفکر روانشناسان نسبت به اهمیت پدر در رشد کودک نوعی تحول به وجود آمده است در حال حاضر آنها معتقدند که وجود پدر برای تشکیل خود پنداری کودک عملکرد شخصیت و رضایت کلی او از زندگی کمکی بزرگی است. مردان بیش از پیش معتقدند که رابطه نزدیک با فرزندان برای هر دو طرف امتیازهایی دارد (آذربایجانی، 1382). مدتهای طولانی متخصصان رشد کودک معتقد بودند که زنان بیشتر از مردان آمادگی دارند که وظایف مادری را بر عهده بگیرند. در حال حاضر پژوهشگران زیادی متقاعد شده اند که مردان به اندازه زنان توانایی رسیدگی و مراقبت از کودکان را به طور بالقوه دارند. پارک و همکارانش در بیمارستانها، رفتار والدین نوزادان را مطالعه کردند. پدران در مقابل صداهای آوایی و حرکات کودکان خود به اندازه مادران واکنش نشان می دهند. پدران به شیوه مادران به کودک دست می زنند، نگاه میکنند. با او حرف می زنند و او را تکان می دهند و می بوسند. با این همه واکنش نسبت به صداهای آوایی کودک خود پدران بیش از مادران تمایل دارند حرف بزنند، در حالی که مادران تمایل دارند کودک را لمس کنند پدران وقتی با کودک خود تنها می شوند، خود را بیش از مادران فداکار، حامی و مشوق نشان می دهند. پدران بیشتر از مادران تمایل دارند کودک را در بغل بگیرند و به او نگاه کنند.مادران تنها در نوع تحریک از پدران جلو می افتند.آنها برای فرزند خود بیشتر لبخند می زنند یا بیشتر می خندند.به علاوه پدران نیز به اندازه مادران می توانند تغییرات ناگهانی رفتار کودک را درست تفسیر کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند.همچنین آنها می توانند به اندازه مادران در مقابل علائم ناراحتی مثل عطسه، سرفه و استفراغ واکنش سریع نشان دهند در این مورد پدران مانند مادران کودک را ورانداز می کنند و با او حرف می زنند.با این همه وقتی پدر و مادر هر دو حضور دارند پدر دوست دارد مراقبت بچه را به عهده مادر بگذارد (آذربایجانی، 1382). مطالب یاد شده به این معنا نیست که پدر و مادر می توانند جای یکدیگر را بگیرند.هر یک در مورد تربیت و رشد کودک سهم منحصر به فردی دارد. تحقیقات نشان میدهد که روابط مادر و کودک و پدر و کودک از نظر کیفیت تفاوت دارند و رشد کودک را به شیوه متفاوت تحت تأثیر قرار می دهند.در صورتی که پدران بازیهای فیزیکی را دوست دارند با این همه نباید نتیجه گرفت که تحریکات والدین یکی به دیگری برتری دارند.آنها فقط با یکدیگر تفاوت دارند.هر والدی کودک را در معرض تجربه های مختلف قرار می دهد. به همین دلیل حضور پدر برای رشد عاطفی کودک اهمیت دارد. تحقیقات نشان می دهد که غیبت پدر ظاهراً پس بچه ها را بیش از دختر بچه ها آسیب می رساند. پس بچه ای که پدرس غیبت دارد، در مقایسه با پس بچه های دیگر قضاوتهای اخلاقی ضعیف نشان می دهند.او تمایل دارد اهمیت یک جرم را بر اساس خطر گرفتار شدن یا تنبیه شدن ارزیابی کند نه بر اساس روابط اشخاص یا مسئولیت اجتماعی باز هم یافته ها نشان می دهد که نبود رابطه موزون پدر – پس بر کل نتایج تحصیلی و آزمونهای هوش پسر اثر منفی دارد. هر چه کودک پدر خود را در سن پایینتر از دست بدهد یا هر چه غیبت پدر طولانی تر باشد پیامد منفی آن به همان اندازه بیشتر خواهد بود (آذربایجانی، 1382) 2-4-1-4-2. انواع دلبستگی ماری انس و ورث و همکارانش برای درک کیفیت دلبستگی در رابطه والدین- فرزند روشی تحت عنوان موقعیت نا آشنا فراهم آوردند.این روش از یک سری هشت موقعیتی تشکیل می شود که در آن آزمایشگران کودکان را در سالن بازی- سالنی که قبلاً آن را ندیده اند مورد مشاهده قرار می دهند.آنها به کودک اجازه می دهند که درباره اسباب بازی به کنجکاوی بپردازد و در حضور و در غیاب مادر خود با یک فرد بزرگسال ارتباط برقرار کنند. این روانشناس در جریان تحقیق خود تفاوتهای رفتاری کودکان، مخصوصاً شیوه واکنش آنها در مقابل بازگشت مادران را مورد توجه قرار داده است. تقریباً برای 60 درصد کودکان از لحظهای که میتوانستند در محیط کنجکاوی کنند،مادر برای عقب نشینی آنها ارزش اساسی داشت. پس از پایان جدایی منبع قوت قلب بود. وقتی مادران اتاق را ترک می کردند و بلافاصله بر می گشتند کودکان از آنها به گرمی استقبال میکردند. کمتر عصبانی می شدند و نشان می دادند که دوست دارند بغل شوند و قوت قلب بگیرند. اینثورث، این گروه را (کودکانی که دلبستگی آرام بخش پیدا کرده اند نامیده است.)(دلبستگی نوع B) . تقریباً 10 درصد کودکان نمی خواستند مادر خود را به هنگام بازگشت ببینند، این گروه( کودکان فراری) نامیده می شوند .(دلبستگی نوع A ) . تقریباً 20 درصد کودکان از کنجکاوی در محیط تازه اجتناب می کردند از مادر خود اویزان میشدند و خود را از شخص بیگانه پنهان می کردند.با این همه در بازگشت مادر تمایل داشتند با او تماس بدنی داشته باشند و درعین حال به گریه کردن، وول خوردن و پس زدن مادر ادامه دهند. این گروه کودکان دو سوگرا نامیده شده اند (دلبستگی نوع C). اخیراً پژوهشگران گروه دیگری تحت عنوان ( کودکان در هم ریخته و گم گشته) دلبستگی نوع D تشخیص داده اند. کودکان انواع A وB و C برای واکنش در مقابل استرس جدایی و بازییها راهبردی منسجم اتخاذ می کنند در حالی که کودکان نوع D ظاهراً از هر نوع راهبرد سازگاری منسجم محرومند. به عقیده انس و ورث دلبستگی نوع A وB وC متجلی شده در موقعیتهای تازه کیفیت مراقبتهای مادرانه در طول اولین سال زندگی کودک را منعکس می کنند. کودکی ه برای خود دلبستگی آرام بخش تشکیل داده است ( نوع B ) ظاهراً مراقبتهای مادرانه منسجم، حساس و عاطفی دریافت کرده است از طرف دیگر هر چند که مادران تحت تأثیر خلق کودکان خود قرار می گیرند به نظر می رسد که این تحت تأثیر قرار گرفتن، مهمترین عامل تعیین کننده شیوه واکنش مادر در مقابل علایم و نیازهای کودک خود باشد. در مجموع پژوهشگران دیگر مشاهدات انس و ورث را، هر چند که احتمالاً رابطه به اندازه ای که او در ابتدای کار پیشنهاد کرده بود قوی نیست تأیید کرده اند به علاوه کیفیت رابطه پس از آن که تشکیل می شود الزاماً پایدار نیست. رفتار دلبستگی کودک این پیش بینی را نیز ممکن می سازد که عملکرد او در زمینه های دیگر چگونه خواهد بود به نظر می رسد که انگیزش عمیقی با دلبستگی آرام بخش همراه باشد و طبق برخی مطالعات بین درجه استحکام دلبستگی و رشد شناختی رابطه وجود دارد. اما بین درجه استحکام در روابط اجتماعی بعدی نیز احساس می شود. مثلاً طبقاتی که در آزمایش موقعیت نا آشنا تشخیص داده شده است. رابطه اجتماعی کودک کودکستانی با مربیان و همسالان را پیش بینی می کند. کودکستانی هایی که با مادر خود دلبستگی محکم برقرار کرده اند اجتماعی ترند به آسانی شریک می شوند و در ایجاد و نگه داری رابط متقابل توانایی بیشتری نشان می دهند.همچنین این کودکان به آسانی می پذیرند که مادر به خواهران و برادران بزرگتر که دلبستگی آرام بخش با مادر خود برقرار کرده اند نسبت به دیگران آمادگی بیشتری دارند که به خواهران و برادران کوچکتر خود کمک کنند و از آنها مراقبت به عمل آورند.کودکان نوع B وقتی در موقعیت استرس آور یاد شده قرار می گیرند مقاومتر و پایدارتر به نظر می رسند. این مشاهدات با فرضیه های نظریه پردازان دلبستگی مطابقت دارد. طبق این فرضیه کودکی که به والدین خود دلبستگی عمیق پیدا می کند از آنها طرحواره هایی در معنای اشخاص مهربان و عاطفی فراهم می آورد.این کودک در مورد خود نیز طرحواره هایی در معنای کسی که شایستگی محبوبیت پرستاری و حمایت شدن را دارد فراهم می آورد. بر عکس کودکی که دلبستگی آرام بخش تشکیل نمی دهد و والدین خود را غیر عاطفی و نا مهربان و خود را برای محبوب و پشتیبانی شدن ناشایست تجسم می کند (دبلیو، 1376). 2-4-1-4-3. ثبات دلبستگی در تحقیقات انجام گرفته معلوم شد که اگر چند سال بعد هم کودک را در موقعیت نا آشنا مجدداً آزمایش کنند. نوع دلبستگی او کاملاً ثابت می ماند مگر آنکه وضعیت زندگی خانواده او تغییراهای عمده ای کرده باشد. رخدادهای پر فشار زدگی ممکن است بر نوع پاسخ دهی والدین کودک اثر بگذارد و این خود بر احساس امنیت کودک اثر می نهد.همچنین به نظر می رسد که الگوی دلبستگی کودکان به نحوه مدارای آنها با اتفاقات جدید در سالهای بعد بستگی داشته باشد. مثلاً یکی از بررسیها به این صورت بود که برای بچه های دو ساله مسئله ای را مطرح کردند به نحوی که حل آنها مستلزم استفاده از ابزار بود. برخی از این مسائل در حد قابلیت کودک و بقیه واقعاً دشوار بود.کودکان نوپایی که در دوازده ماهگی در طبقه دلبستگان دارای احساس امنیت قرار گرفته بودند با شوق و پشتکار به حل این مسائل پرداختند و هر گاه با مشکلی روبه رو شدند زاری یا خشم چندانی نشان نداند بلکه از بزرگسالان حاضر در محل کمک طلبیدند ولی آنهایی که در کودکی جزء دلبستگان بدون احساس امنیت بودند به نحوی کاملاً متفاوت عمل کردند. فوراً سر خورده و خشمگین شدند از دیگران کمک چندانی نگرفتند و راهنمایی بزرگترها را اغلب نادیده گرفتند یا رد کردند و خیلی زود از تلاش برای حل مشکلات دست کشیدند (ایتنکسون و دیگران، 1383). در بررسی دیگری رفتار اجتماعی بچه های مهد کودک (5/2 ساله) را مطالعه کردند به این صورت که ارتباط های مبتنی بر دلبستگی آنها را در پانزده ماهگی سنجیدند و دیدند که بچه هایی که در این سن در گروه دلبستگان دارای احساس امنیت قرار می گیرند. اغلب رهبران اجتماعی می شوند، چون مشارکت و ابتکار عمل زیادی به خرج می دهند و اغلب کودکان دیگر از آنها پیروی می کنند. معلمهای این بچه ها آنها را خود هدایتگر و مشتاق یادگیری می دانستند..بچه های دلبسته بدون احساس امنیت اغلب از اجتماع کناره می گرفتند و نمی توانستند بر تردیدی که برای مشارکت در فعالیتها داشتند غلبه کنند. معلمانشان نیز کنجکاوی آنها را به پدیده های جدید و قدرت آنها در نیل به اهدافشان کم می دانستند این تفاوتها باهوش آنها ارتباطی نداشت (ایتنکسون و دیگران، 1383). ماین و همکاران (1985) بیان داشتند در پژوهش از کودکان 6 ساله خواسته شد تا روابط خود را با خانواده شان ترسیم کنن بازنمایی این کودکان از ارتباط خود با دلبستگی آنها در شیر خوارگی ارتباط معنی دار داشت. در نتیجه این پژوهشها استنباط می شود که کیفیت دلبستگی در این سنین ثابت باقی مانده است در تحقیق دیگری که روی کودکان خانواده های متوسط با محیطی ثابت انجام شده است نشان داده دلبستگی از لحاظ کیفیت در طول زمان کاملاً ثابت باقی مانده است. البته مدارک زیادی نیز وجود دارد که نشان می دهد که تغییر در الگوهای مراقبتی در طول شیرخوارگی و اوایل کودکی میتواند منجر به تغییر کیفیت ارتباط دلبستگی شود.گرچه سیستم های دلبستگی کودکان با تمرکز به مراقبین اولیه رشد می یابد. باید تأکید کرد که سیستمی پویاست و به سرعت گسترش می یابد تا کودکان بتواند با دیگران مانند مراقبین ثانویه معمولاً پدر، همچنین برادر و خواهر ارتباط برقرار کنند.به عبارتی همچنان که سیستم دلبستگی به دیگران توسعه پیدا می کند طبیعت اصلی آن ثابت باقی میماند (وفائیان، 1385). اگر کودک دلبستگی ایمن با مراقبین اولیه خود برقرار کند احتمالاً دلبستگی ایمن را نیز با دیگران به دنبال خواهد داشت. بنابر این رابطه دلبستگی با مراقبت نخستین نوع الگوی دلبستگی فراهم می آورد این الگو به دیگر اعضا خانواده بسط داده می شود.کسانی که انتظار می رود پیوند هیجانی مشابه را با کودک برقرار کنند.علاوه بر این افراد معمولاً به دلبستگی بنا شده در زمان کودکی می پردازد. تا روابط زمان نوجوانی و بزرگسالی. پژوهش های دیگر نشان دادهاند که اگر سطح تنیدگی بالا باشد با اوضاع خانوادگی با تغییرات دردناکی مواجه می شود برخی تغییر جهتی از دلبستگی ایمن به دلبستگی نا ایمن نشان می دهند و اگر تغییر در موقعیت خانواده همراه با کاهش تنش باشد نوزادان در طول زمان به سمت دلبستگی ایمن تر گرایش پیدا می کنند ( وفائیان، 1385). 2-4-2. احساس تعلق در نوجوانی در سنین نوجوانی، نوجوانان به رفاقت و دوستی با همسالان، جذب گروهی و پذیرش در جمع دوستان اهمیت فراوانی می‌دهند. در این سال‌ها دوستی‌ها استحکام می‌یابد و به شکل‌های مختلف رفاقت، صمیمیت، احساس تعلق به گروه ، زنده‌دلی و جنب و جوش خود را نشان می‌دهد. در حقیقت، عوامل اجتماعی زیادی از جمله؛ رفتار گروهی؛ پذیرش همسالان با نقش‌های اجتماعی، نظام‌های قدرت و سازمان مدرسه، تأثیر فراوانی بر امر یادگیری شاگردان باقی می‌گذارند. اگر نوجوان در جمع همکلاسانش فاقد جایگاه اجتماعی مطلوب و منزلت متناسب با آنچه که گمان می‌کند باشد، کارکرد اصلی ولی کسب دانش و پیشرفت تحصیلی مختل می‌شود و از طرفی نوجوان بر دلیل این که در می‌یابد که مورد توجه و علاقه افراد دیگر نمی‌باشد، تمایل به انزوا و تنهایی پیدا می‌کند و از میزان ارتباطات اجتماعی خود تا حد زیادی می‌کاهد همین حالت گوشه‌گیری و گریز از دیگران به تدریج تصورات منفی از خود، احساس عدم کارایی و بی‌کفایتی همراه با کاهش در عزت نفس را در نرد نضح می‌دهد (نجاریان و ابراهیمی، 1369). 2-5. بررسی پژوهشها 2-5-1. بررسی پژوهش های خارجی پینر (1940) مطالعهای را پیرامون استرس مربوط به مدرسه روی صدها نفر از دانش آموزان 7 و8 شهر نیویورک انجام دادند آنچه نوجوانان بیشتر به عنوان ترس و اضطراب خود ذکر کردند شکست ورد شدن در امتحان بود.در میان پسرها 29% خودشان را به عنوان افرادی توصیف کردند که اغلب اوقات اضطراب چنین موضوعی هستند ودر دخترها 37% بود. جکسون(1961)با انجام مطالعهای روی 69 دانش آموز به این نتیجه رسید که اکثر دانش آموزان از بودن در مدرسه راضی نیستند.ابزار اندازه گیری در این تحقیق یک لیست شامل 12 صفات مثبت(اعتماد وخوشحالی و...) و 12 صفات منفی(خستگی و استرس و بی قراری و...)بود.وقتی از آزمودنی ها مکرر خواسته شد احساسات واقعی شان را در مدرسه بیان کنند برای توصیف احساسات خود بیشتر از صفات منفی مانند استرس استفاده می کردند. گیوپتا(1982)تاثیرات اضطراب را در مدرسه مورد بررسی قرار داد وی دریافت که اضطراب هیچ تاثیر معنی داری بر تعلق نوجوان به مدرسه ندارد. بیکر ومدنیک(1990)در تحقیقی روی دختران و پسران در دوره راهنمایی انجام دادند دریافتند که میانگین دختران در آزمون اضطراب بالاتر از میانگین پسران در همان آزمون بوده است. فالن (1995) تعداد 421 دختر و 592 پسر را مورد ارزیابی قرار دادند. این افراد به طور تصادفی از دانش‌آموزان مدارس انتخاب شده بودند. در سطح مدارس نیز به صورت تصادفی کلاس‌هایی انتخاب شد. کل دانش‌آموزان آن کلاس‌ها مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه رویدادهای زندگی که شامل رویدادهای خانوادگی، تحصیلی، ارتباط با دیگران و سلامتی بود اجرا شد که دانش‌آموزان آن را در وقت کلاس تکمیل کردند. متغیرهای جمعیت‌شناسی با آزمون مجذور خی بررسی شد. به علاوه با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تعامل جنیست، سال ورود به مدرسه و نوع مشکل مورد بررسی قرار گرفت که در سطح کمتر از یک درصد معنی‌دار بود. به طور کلی یافته‌های پژوهشی نشان داد که بیشترین درصد نوجوانان یعنی 25 درصد از رویدادهای خانوادگی رنج می‌برند. پس از آن وسایل مربوط به ارتباط با دیگران، بیماری و مسائل تحصیلی قرار داشت. لیف (1995) در پژوهشی با عنوان «تأثیر دوستان بر سازگاری‌های نوجوانان در مدرسه» 297 نوجوانان کلاس 7 و 8 را مورد آزمون قرار دادند. این پژوهشگران دریافتند هم ویژگی‌های دوستان نوجوان و هم کیفیت این دوستی‌ها در سازگاری با مدرسه تأثیر دارد. جانسون (2000) نشان داده‌اند که بین دوستی‌های دو جانبه و پذیرش همسالان با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان پسر و دختر در مقطع راهنمایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نارایان و کسیدی (2001) در یک بررسی پیمایشی، مجموعه‌ای از پرسش‌های معتبر را که برای تحقیقات و طرح‌های اجرایی در کشور تانزالیا (1999)، اندونزی (1999) و بولیوی (2000) مد نظر بوده، تنظیم کرده و سپس به عنوان ابزار سنجش در کشورهای آفریقایی غنا و اوگاندا استفاده عملی کرده‌اند. این بررسی به منظور فراهم کردن یک ابزار اندازه‌گیری معتبر با هدف سنجش سرمایه اجتماعی در پژوهش‌های دیگر انجام گرفته است که در آن عوامل تعیین کننده سرمایه اجتماعی عبارتند از: همبستگی اجتماعی، توانمندی و حس تعلق، همچنین پیامدهای سرمایه اجتماعی به این ترتیب عنوان شده‌اند و مشارکت سیاسی و امنیت، ایمنی، توانمندی و انسجام اجتماعی و در نهایت اینکه حس تعلق سبب افزایش مشارکت و همچنین توانمندی و سپس انجام اجتماعی شده است. مطالعه‌ای در آمریکا نشانه‌های اضطراب را در بین نوجوانان بررسی کردند. شایع‌ترین علائم اضطرابی در نوجوان، نگران و حساسیت بالا و خلق منفی و انتقاد بوده که ناشی از نگرش دیگران می‌باشد. در آمریکا احساس خوب بودن درباره خود، رضایت روانی در مورد اهداف، احساسات قابل قبولی هستند. نگرش دیگران موجب بیشترین اضطراب نشده و با علائمی جسمی از جمله سردرد، اختلال معده‌ای و شکایات عصبی خودر ا نشان می‌دهد (جان کنت، 2003) موضوع تحقیق دیگری که از مرکز تحقیقات مسائل اجتماعی بریتانیا در 2007 ارائه شده است، تعلق و هویت اجتماعی با توجه به تغییرات جدید و به ویژه جهانی شدن و فناوری ارتباطی و دنیای مجازی بوده است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این مسائل انجام شده است: تعلق خاطر افراد در قرن بیست و یکم در بریتانیا چگونه است؟ چه راه‌های جدیدی در تعریف هویت و حس تعلق شکل گرفته است؟ چه عواملی مبنای این حس در قرن جدید هستند؟ در این تحقیق، تعلق اجتماعی نسبت به خانواده، دوستان، مکان، هویت ملی، نژاد، قومیت، طبقه، هویت سیاسی، مذهب، سبک زندگی، هویت حرفه‌ای، تعلق آفلاین و دنیای مجازی بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که 88 درصد از مردم خانواده را، 60 درصد دوستان را و بیش از یک سوم ملیت را مهم‌ترین بخش تعلق خاطر خود دانسته‌اند. تعلق حرفه‌ای و یا شغلی و روحیه تیمی و منافع مشترک نیز در حال افزایش بوده و حتی تعلق تیمی افراد از تعلقات سیاسی، مذهبی، طبقه، قومیت و وابستگی سیاسی نیز بیشتر بوده است. دیگر اینکه شش دسته از عوامل بوده‌اند که افراد به آنها تعلق بیشتری داشته‌اند: خانواده، دوستان، سبک زندگی، ملیت، هویت حرفه‌ای، هویت تیمی. همچنین تعلق آنلاین و فضای مجازی اینترنتی در عصر جدید اهمیت زیادی پیدا کرده است. در نهایت اینکه، افراد در حس تعلق به عوامل متعدد با هم تفاوت دارند و این حس با توجه به زمان و شرایط اجتماعی متغیر است. پژوهشی اسنادی و پیمایش درباره انسجام اجتماعی و رابطه آن با تعلق اجتماعی در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب انجام شده که در آن برای تعلق اجتماعی این شاخص‌ها مطرح شده است اعتماد و مشارکت و انتظارات برای آینده. همچنین به بررسی تأثیر رفاه ملی و نابرابری، فقر و خطر آن بر انسجام اجتماعی توجه شده است. براون واوانر، (2002) دریافتند که مدرسه نخستین نهاد اجتماعی مؤثر بر زندگی نوجوانان و تعیین کننده فرصت‌ها، کیفیت زندگی و رفتارهای نوجوانان است. مدرسه تأثیری بی‌مانند و ژرف بر زندگی نوجوان می‌گذارد و نقش مهمی در تعریف احساس کلی فرد از اجتماع در نوجوانی دارد (کیا – کیتین و هیدی الیس، 2007). در جمع بندی از پژوهشهای متعدد انجام شده در زمینه احساس تعلق به مدرسه میتوان که بررسی‌های انجام شده، مدرسه را در چارچوب مفاهیمی چون تعلق، عضویت، رضایت، تعهد، التزام و ارتباط به عنوان پیش بینی کننده دستاوردهای آموزشی، روانشناختی، رفتاری و اجتماعی دانش‌آموزان به شمار می‌آورند. برخی از پژوهش‌ها بهداشت روان (رسنیک و همکاران، 1997 با روزر، الکس و استروبل، 1998) را به عنوان یکی از پیامدهای مدرسه دانسته‌اند. شماری از بررسی‌ها بر پیامدهای آموزشی مانند توجه به تحصیل (جنکنز، 1997؛ روزنفلد، ریچمن، بورن، 1998)، سوء رفتار در مدرسه مانند تقلب و سرپیچی از قوانین مدرسه (جنکینز، 1997 با ماوکینز، جیو، هیل، باتین، پیرسون و آبوت، 2001)، موفقیت و پیشرفت تحصیلی در مدرسه (ایکس، ایرلی، فریزر، بلاسکی، مک کارتی، 1997؛ روز، میدگلی، اوردان، 1996؛ فردریکنز، بلامنفیلد، پاریس، 2004 با کونل، اسپنسر، آبرا، 1994، مارکوس، ساندر، ریو، 2001، موتون و ماوکینز، 1996)، انگیزه‌های دانش آموز (با تیستیک، سولومون، کیم، واستون، استپتر، 1995، دوزر و همکاران، 1996؛ گودناو و گرادی، 1993، و ترک تحصیل (باتین- پیرسون و همکاران، 2000) تأکید کرده‌اند. 2-5-2. بررسی پژوهش های داخلی در تحقیقی که توسط اسلامی علی آبادی (1374) بر روی 174 دانش‌آموز پسر شهر تهران انجام گرفت، نیمرخ رفتاری دانش‌آموزان طرد شده از طرف همسالان با دانش آموزان عادی مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که دو گروه طرد شده و عادی، از نظر نیمرخ رفتاری تفاوت معناداری دارند. بر اساس یافته‌های پژوهشی براتوند (1376) مقبولیت گروهی با شاخص های سازگاری فردی، اجتماعی و عزت نفس رابطه مثبت دارد. سلطانی (1381) اضطراب مدرسه را ترس اغراق‌آمیز از رفتن به مدرسه می‌داند که در میان دانش‌آموزان سنین مختلف دیده می‌شود، اما در 11 و 12 سالگی به اوج خود می‌رسد و هر دو جنس مبتلا می‌گردند. نریمانی و آریاپوران (1385) به بررسی فشارهای روانی – اجتماعی و راهبردهای مقابله‌ای و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر پرداختند هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی فشارهای روانی – اجتماعی و راهبردهای مقابله‌ای و رابطه این دو با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر دوره‌ی متوسط استان اردبیل بوده. نتایج مطالعه نشان داد که از میان چهار دسته از حوادث فشار زای روانی – اجتماعی ما بیشترین سهم را در پیش بینی وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان، به ترتیب حوادث استرس‌زای خانوادگی، حوادث فشار رأی فردی و عوامل آموزشگاهی به خود اختصاص داده است. همچنین از میان روش‌های مقابله در پیش‌بینی وضعیت تحصیلی دانش‌‌آموزان، به ترتیب روش مقابله دوری جویی، باز برآورد مثبت و روش جستجو حمایت اجتماعی وضعیت تحصیلی را پیش‌بینی می‌کنند. ابولقاسمی، حکیم زاده، و درانی (1393) در پژوهشی به بررسی مقایسه احساس تعلق به مدرسه، انگیزه پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در میان دانش آموزان مدارس هوشمند(مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات) و مدارس عادی سال سوم دبیرستان شهر اصفهان پرداختند. نتایج تحقیق بیان کننده این بود که بین دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی شهر اصفهان در متغیرهای فوق تفاوت معناداری وجود دارد و دانش آموزان مدارس هوشمند دارای انگیزه پیشرفت تحصیلی، پیشرفت تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه (به همراه شش مولفه آن) بیشتری نسبت به دانش آموزان مدارس عادی این شهر بودند. نظری (1391) در پژوهشی به بررسی احساس تعلق هویتی و نقش آن در شکل گیری تصورات قالبی در پیشداوری از منظر جامعه شناختی پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که بین سن، درآمد افراد، درآمد خانواده، تحصیلات پدر و تحصیلات مادر با پیش داوری قالبی در زمینه احساس تعلق هویتی رابطه معنی داری وجود دارد. منابع الف: منابع فارسی آقایی.ا،آتش پور.ح،(1380)استرس وبهداشت روانی.اصفهان:انتشارات پردژ. اتکینسون،ریتاال. ؛اتکینسون،ریچاردسی.؛اسمیت، ادوارداي.؛بم،داریلج.وهوکسما،سوزان نولن (1385). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه ،براهنی، محمدنقی ؛بیرشک، بهروز ؛بیک، مهرداد؛زمانی، رضا؛شاملو، سعید؛شهرآرايف مهرناز؛کریمی، یوسف؛گاهان، نیسان؛ محی الدین،مهدی؛هاشمیان، کیانوش،تهران،رشد. افروز، غلامعلی و زهره، قربان خانی. (1381). پیوندهای دوستی در کودکی و نوجوانی. تهران: انتشارات اولیاء و مربیان، چاپ اول. اینلندر.م،و همکاران (1378) راه مقابله با تنش و سالم ماندن، ترجمه مهریار، حسین. تهران:انتشارات حکایت. استورا.ب(1991) تنیدگی یا استرس، ترجمه دادستان.پ(1377) چاپ اول.تهران:انتشارات رشد. پاول .ه(1998) کنترل اضطراب و استرس. ترجمه کمال پور.ن(1376) ،تهران:انتشارات مرندیر. پیفر.ب،(1953) .اصول کنترل استرس. ترجمه ابوک(1388) ،تهران:انتشارات نسل نو اندیش جان بزرگی.م،نوری.ن،(1382) شیوه های درمان گری اضطراب و تنیدگی.تهران:انتشارات سمت. دادستان.پ(1378)روان شناسی مرضی تحولی،جلد اول،تهران:انتشارات سمت. راس و التمایر،(1385). استرس شغلی. ترجمه خواجه پور.غ.ر ،تهران:انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. رفیع پور، فرامز. (1377). آناتومی جامعه. شرکت سهامی انتشار ریو.ج.م(2005) انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سید محمدی(1384). ،تهران:انتشارات ویرایش. روزنمنان.د،سلیگمن.م،(1995)؛آسیب شناسی روانی. ترجمه یحیی سید محمدی. چاپ اول،تهران:انتشارات فرهنگ اسلامی. سادوک.ب،سادوک.ج( 1999 ) خلاصه روان پزشکی و علوم پزشکی و روان پزشکی بالینی. ترجمه:رفیعی پور.خ(1387) ،تهران:انتشارات ارجمند. سعید.ا(1385).بررسی فشار های روانی-اجتماعی وراهبرد های مقابله ای و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر،فصلنامه مطالعات روان شناختی،دوره دوم،شماره3و4صفحه53-60. سلطانی.ا،(1381)بررسی غیبت مکرر دانش آموزان مدارس از دیدگاه روان شناسی،فصلنامه بهورز،نشریه پزشکی،سال سیزدهم،شماره 3،صفحه53-60. شولتز، دوان پی وشولتز، سیدنی الن؛ (1384) تاریخ روان شناسی نوین، علی اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر دوران، ، چاپ سوم. شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا (1386). نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ سیزدهم. کوری، جرالد. (2005). نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی. ترجمه یحیی سیدمحمدی (1390). تهران. نشر ارسبارن. چاپ ششم. طهماسبی.ش،(1381) بررسی کارایی درمان شناختی-هیپنوتیزمی در ایجاد تصویر ذهنی مثبت از خود و تاثیر آن بر علایم هراس اجتماعی دانشجویان مبتلا به هراس، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی،دانشگاه شهید بهشتی. کالات.ج،(2007) روان شناسی فیریولوژیک، ترجمه یحیی سید محمدی(1387). تهران:انتشارات روان. کران ول.ج.( 2003) غلبه بر استرس، ترجمه مهرآیین.ب،(1382). ،تهران:انتشارات جاودانه خرد. لارنس پروين؛ اليور جان؛ (1386). شخصیت نظریه و پژوهش. مترجم: محمدجعفر جوادي و پروین کدیور، نشر، آييژ، چاپ دوم. لو.ه، (1371) استرس داًیمی، ترجمه حسین قریب، تهران:انتشارات درخشش. لوتانز.ف( 1989 ) رفتار سازمانی ترجمه سرد.غ(1372) ،تهران:انتشارات بانک مرکزی ایران. نجاریان، بهمن. (1381) بررسی ساده چندگانه متغیر های عزت نفس،اضطراب ،کمال گرایی با ابراز وجود دانشجویان(1381).مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران،دوره سوم شماره 3،4 نور بالا.ع،(1383).مبانی نوروایمونولوژی(روان-عصب-ایمن شناسی)تهران:انتشارات دانشگاه علوم پزشکی. ماسن.پ،پاول.ه( 1998 )، رشد وشخصیت کودک ، ترجمه: مهشید یاسایی (1384) ،چاپ چهارم، تهران: نشر مرکز. ملانی کینگ، د(1388)راه های شناخت و مقابله با استرس شغلی،ترجمه فرهمند. تهران:انتشارات دانژه. ملکوتی.ک،بجشایی.م،بابایی.غ،(1376)رتبه بندی رویدادهای استرس زا و ارتباط آن به اختلالات روانی در جمعیت عمومی زاهدان. فصلنامه اندیشه و رفتار،سال سوم،شماره 3،صفحه 18. Refences Adler, A.. (1956). The individual psychology of Alfred Adler:New York:: Basic Books Adler, A. (1964). The individual psychology of Alfred Adler. In H.L. Ansbacher & R.R. Ansbacher (Eds Altemeyer,t( 1977 )enemies of freedom understanding right-wing outhorianism.san Francisco:jossey-boss. Ansburg, P. I. & Dominowski, R. L. (2000). Implementation and outcome of training problem- solving for adolescents with depression. Journal of Adolescence, 58, 678-690. Baker.l&mednick.b.r(1990 )protecting the high school environment as am island of saftely children environment quarterly. Battistch.V&Solomon.D&Kim.D&Watson.M&schnaps.E(1995)schools as communicaties,poverty leves of student populations and students attitudes,motivation and performance;multilevel analysis.american educational research journal,32,62-76. Battin-pearson.S&Newcomb.M.D&Abbot.R.D(2000)predoction of early high school dropoyt: attest of five theories.journal of educational psychology,92,568-582. Baumeister,r.e(1995 )role of self-presention and choic in cognitive dissonanfrced complianc:journal of personality and social psychology,48,838-852. Broun.b.c(2002 )treatment of multiple personality disorder Washington.d.c:American psychiatric press Broderick , C. P. (2005). Minfulness and Coping With Dysphoric Mood. Contrasts With Rumination and Distraction. Cognitive Therapy and Research, 29, 501-210. Bernard,p(1860 )le development de la personalitie,paris.masson. Barlow.D.H &liebowitz.M.D(2005)specificphobia and social phobia. Brown.R&EVANS.w.p(2002)extracurricular acvity and ethnicity:crea greater school connection among divers student populations,37,41-58. Bowlby.j( 1960 )attachment and loss.vol 1.attachment basic book.new York. Boynton,r.m(1956 )human color vision new York:holf,rinehaf&witson. Cart wight,( 2005 )masochism in dreaming and ita relatin to depress in dreaming,2,71-84. cramer.r(1989 )maria Montessori. A biography art.new York:intenational university press. Connon,w(1935 )the jam-lang theory of emotion;acritical axmination and alternative theory:American journal of psychology,39,106-124. Connell.J.P&Spencer.M.B&Aber.J.L(1994)educational risk and resilience in Africa- American youth:context,self,action,and autonomy in school child development,64,493-506. Eccles.J.S&Early.D&Frasier.K&belansky.E&MC carthy.K(1997)the relation of connecting.regulation, and support for autonomy to adolescents functioning. Journal of adolescent research,12,26-32. Goodnow.C(1992)strengthening the linke between aducational psychology and the study of social contex. Educational psychology,27,177-196. Goodnow.C&Gray.K.E(1993)the relationship of school belonging and friends values ti academic motivation among urbon adolescent atudents. Journal of experimental education,p.p,60-70. Gupta.v.k(1982 )the relationship among self on-cept socioeconomic status and mathematics achibement. Hains. A. A., & Ellman, S. W. (1994). stress inoculation training program as a preventative intervention for high school youths. Journal of Cognitive Psychotherapy, 8, 219-232. Hang.T.T&blomhoff.S&hellstrom.K&holme.l&wold J.E(2008)exposuretherapy and sertraline in social phobia:year fllow-up of a randomized controlled trial,the british hournal of psychiatry,182,312-318. Hawkind.J.D&Guo.J&hill.K.G&Battin-pearson.S&Abbo.R.D(2001)long-term effects of the seattle social development intervention on school bonding trajectiories applied developmental science,5,225-236. Holmes,t.h( 1979 )the social readjustment rating scale.journal of psychosomatic research,11,213. Holdstein.a( 2007 )addiction:from biology to dry policy.new York:freeman. Ferguson, E.D. (1992). Adlerian theory: An introduction. Vancouver, BC: Adlerian Psychology Association of British Columbia. Fredricks.J.A&Blumenfeld.P.C&PARIS.a.h(2004)school engagement:potential of the concept, state of evidence, review of educational research,74,59-109. Freud anna( 1972 )infans without families and reports on the hampstead nurseries karnac books.london.19-74. Freud,s(1926)the standard edition of the complete psychological works of Sigmund freud.londo:press. Johnson,d.w( 2000 )motivational processes in cooperation, and individualistic.learning situation.research on motivation in education:the classroom milieu vol.2.pp.249-286. Jakson,p(1961)life in the classroom,newyork.mc graw-hill. Jenkis.P.H(1997)school delinguency and the school social bond.journal of research in crime and delinguency,34,337-367. Johnson.M.K&crosnoe.R&elder.G.H(2001)student a achment and academic engagement:the role of race and ethnicity sociology of education,74,318-340. Glasser W.(2003). Reality therapy. The Glasser Institute. [Cited 2003]. Available from: http://www.wglasser.com/index.php?option=com_content&task=view&id=13&Itemid=28 Glasser W.(2008).station of the mind : new direction for reality therapy. International journal of reality therapy, fall. 3(1). Karcher ,david; Holcomb,j.m; zambrano, (2008)school attachment .newyork; mcgraw-hil. Kris.e( 1950 )psychoanalytic expolations in art karnac book.london. Kaplan.p.s( 2003 )the human odyssey:life span development.pacific grove,ca:books. Klin,p( 1984 )fact and fancy in Freudian theory London:methues. King,m(1989)self-report of panicattachs and anxiety in adolescent behavior research,31,111-116. Kia-keating.M&Heidi-ellis.B(2007)belonging and connection to school in resettlement:young refugees,school belongning,and psychosocialadjustment.clinical child psychology and psychiatry,12,29-43. Lazarus.r.s( 1991 )emotion and adaotation new york:oxford university press. Ladd,W. Gary; Dinella,M. Lisa(2009) Continuity and Change in Early School Engagement: Predictive of Children's Achievement Trajectories From First to Eighth Grade?, Journal of Educational Psychology, Volume 101, Issue 1, Pages 190-206. Leff,j.p(1995)the role of maintenance therapy and relatives expressed emotion in relaps:british journal of psychiatry,139,102-104. Marcus.R.F&sanders-reio.J(2001).the influence of a achment on social comple on school psychology quarterly,16.42-7444. Moutom.S.G&howkins.J(1996).school a achment:perspec ves of low a ched high school student.education psychology,16,29-37. Mc grath,m(1976 )woman and depression risk factor and treatment issues Washington,d,c:American psychologist sociation. Morrison, gale. (2008) change in Latino student perception of school belonging measure of adolescent connectedness, Asia pacific education vol3 no 1 95-114. Mcdonald, A, S. (2001). The prevalence and effects of test anxiety in school children. Educational psychology, March; 21: 89-101. Maslow, A. H. (1987). Motivation and personality. New York: Harper & Row. Pinner.s( 1940 )rules of language.science,253,530-555.218. Pinter,r.g.j( 1942 )worries of school children pedagogical seminary,56,67-76.Patterson,g()the education of kok. New York a developmental behayior.american psychologist,44,329-335. Polivy,j(2000 )dieting and bingeing a causal analysis.americab psychologist,40,139-20. Resnicke.M.D&bearman.P.S&blum.R.W&bauman.K.E(1997)protectingadolescentsfrom harm:finding from the national longitudinal study of adolescent health. Journal of the American medical associa on,278,38-82. Roeser.R&medhley.C&urdan.T(1996) perceptions of the school psychological environment and early adolescents psychological and behavior functioning in school:the mediating role of goals and belonging journal of educational psychology,3,408-422. Shochet,m.lan.smyth,Tanya(2009)the Impact parental attachment on adolescent perception of the school connectedness, journal of clinical child and adolescent psychology ,car saline qld 4034. Schachter,s(2002)cognitive,social and psychological determinants of emotional stat,69,379-399. Skinner.f( 1993 )beyond freedom and dignity.new York:knopf. Smith.g.r( 2004 )adolescent with gender identity disorder who were accepted for sex reassignment journal of the American academiy of chid and adolescent pshychiatry,40,472-481. Spitz.r.a( 1950 )hospitalism an inquiry into the psychiatric conditions in early childhood the psychiatric study of the child,1,35-74. Wittchen.H.U&stein.m.b&Kessler.R.C&(1999)social fear and social phobia in a community sample of adolescents and young adult:prevalence,risk factors and comorbidity.journal of psychological medicine,29,309-323.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

آوا کتاب دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید